سود و جریان نقدی چیست؟
«سود» و «جریان نقدی» مفهومی هستند که صاحبان مشاغل در بیشتر موارد با آن سروکار دارند. برخی افراد گاهی این دو اصطلاح را بهجای یکدیگر استفاده می کنند، درحالیکه با یکدیگر تفاوت هایی دارند. با درک تفاوت این دو مفهوم میتوان به تصویر بهتری از عملکرد مالی یک شرکت دست یافت.
تعریف سود و جریان نقدی
تعریف عام و کلاسیک از سود را میتوان تفاوت درآمدها از هزینهها بیان کرد. این تعریف براساس استانداردها یا رویههای متداول حسابداری صورت می پذیرد که ممکن است باعث افشای کامل اطلاعات نشود.
جریان نقدی، تفاوت بین جریانهای نقدی ورودی و خروجی است. جریان نقدی یک شرکت میتواند مثبت یا منفی باشد. در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که تنها شرکتی که جریان نقدی مثبت دارد، سودآور است، اما همیشه این چنین نیست.
مواقعی وجود دارد که جریان نقدی به دلیل خرید تجهیزات جدید منفی میشود. در این حالت با وجود اینکه جریان نقدی خروجی از ورودی بیشتر است اما شرکت دارایی ارزشمندی به دست آورده که ممکن است به افزایش سودآوری کمک زیادی کند.
همچنین جریان نقدی مثبت نیز همواره به معنی سودآور بودن یک کسبوکار نیست، زیرا شرکت میتواند با گرفتن وام و ایجاد بدهی جدید باعث مثبت شدن این جریان شود. بنابراین با تجزیه و تحلیل جریانهای نقدی ورودی و خروجی میتوان به درک بهتری از وضعیت عملیاتی و مالی شرکت رسید.
از آنجایی که ﺳﻮد ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﺑﺎ روشها و فرمولهای شاخص جریان نقدینگی اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎی ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺮآورد میشود، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺴﻴﺎری از ﺗﺤﻠﻴلگران در ﻣﻔﻬﻮم ﺳﻮد بهعنوان ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪی اتفاقنظر ﻧﺪارﻧﺪ.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند «سود» کلیدیترین پارامتر انجام فعالیتهای شرکت است. براساس این دیدگاه، افزایش سود به معنای عملکرد بهتر شرکت و کاهش سود به معنای عملکرد بدتر است. عدهای دیگر از تحلیلگران نیز اعتقاد به تغییر شکل سود و تبدیل آن به جریان نقدی حسابداری یا «جریان نقدی» دارند.
دانلود مفید تریدر و آموزش ایجاد هشدار در مفید تریدر + فیلم
صورت جریان نقدی
وضعیت جریان نقدی سه فرمولهای شاخص جریان نقدینگی بخش جداگانه دارد(در ایران پنج بخش دارد) که هرکدام از آنها به یکی از اجزا شامل عملکرد(فعالیت عملیاتی)، سرمایهگذاری و تأمین مالی یک شرکت در فعالیتهای تجاری است.
محاسبه جریان نقدی
جریانهای ﻧﻘﺪ ورودی ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻣﺠﻤﻮع جریانهای ﻧﻘﺪی ﻧﺎشی از ﻓﺮوش ﻛﺎﻻ و ﺧﺪﻣﺎت ﺑـﻪ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﻳﺎ درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎلی اﺳﺖ. جریانهای ﻧﻘـﺪ ﺧﺮوجی نیز ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮداﺧﺖ ﺣﻘﻮق ﺑــﻪ ﻛﺎرﻛﻨﺎن، ﺧﺮﻳﺪ ﻣﻮاد اوﻟﻴﻪ از عرضهکنندگان و ﺑﺎزﭘﺮداﺧﺖ اصلوفرع بدهیهای ﺷﺮﻛﺖ اﺳﺖ. جریان نقدی صاحبان سهام و جریان نقدی شرکت به صورت زیر محاسبه میشود:
اﺳﺘﻬﻼک + ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ = ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ﺣﺴﺎﺑﺪاری
جریانهای ﻧﻘﺪ ﺧﺮوجی طی دوره – ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ورودی طی دوره = ﺧﺎﻟﺺ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم
ﺧﺎﻟﺺ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ بدهیها + ﺧﺎﻟﺺ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم = ﺟﺮﻳﺎن نقد شرکت
بهطور خلاصه، سود و جریان نقدی در بررسی وضعیت مالی یک شرکت اهمیت بسیار زیادی دارند، چرا که هر دو بهعنوان نشانگر سلامت مالی شرکت میتوانند راهگشای کسبوکارها و سرمایهگذاران برای رسیدن به موفقیتهای مالی باشند.
جریان نقدی از طریق عملکرد یا عملیات شرکت
این بخش فرمولهای شاخص جریان نقدینگی میزان نقدینگی ایجاد شده از وضعیت درآمدی که از طریق دیدگاه تعهدی گزارششده است را اعلام میکند. مواردی که در آن بخش قرار میگیرند شامل حسابهای دریافتنی( accounts receivables) و حسابهای پرداختنی ( accounts payable)و مالیات پرداختنی درآمد (income taxes payable) میباشد. بهطور خلاصه، سرمایهگذاران میتوانند ببینند که چگونه یک شرکت برای خود و عملیاتش سرمایهگذاری میکند.
آموزش فرار از ضرر در بورس
جریان نقدی از طریق فعالیت های تأمین مالی
بدهیها و معاملات انجامشده در این بخش گزارش میشود. هرگونه جریان نقدی شامل پرداخت سود سهم، بازخرید و یا فروش سهم و اوراق عرضه میتوانند بهعنوان یک جریان نقدی برای فعالیتهای تأمین مالی شرکت در نظر بگیرد. نقدینگی از طریق وام گرفتن و یا نقدینگی پرداخت بدهی در این بخش انجام می شود. برای سرمایهگذارانی که شرکتهای پرداختکننده سود(DPS) بالا را ترجیح میدهند، این بخش بسیار مهم است. زیرا نشان میدهد که سود نقدی از نقدینگی پرداخت میشود و از درآمد خالص برای پرداخت سود به سهامداران صورت نمیگیرد.
تجزیهوتحلیل جریان نقدی
جریان نقدی یک شرکت میتواند از طریق اعدادی که در وضعیت جریان نقد بهعنوان نقدینگی توسط فعالیتهای عملیاتی یا جریان نقدی خالص عملیاتی گزارش می شود، ایجاد گردد. اگرچه، هیچ تعریف جهانی در این باره نیست. برای مثال، بسیاری از مدیران مالی حرفهای، جریان نقدی یک شرکت را مجموع درآمدهای خالص آن بعلاوه استهلاک آن (هزینههای غیر نقدی در صورت سود و زیان) در نظر میگیرند. درحالیکه تحلیل جریان نقدی میتواند نسبتهایی را برآورد کند، نشانگرهایی که در ادامه بیان میشوند میتوانند مبدا خوبی برای یک سرمایهگذار فراهم کنند تا کیفیت سرمایهگذاری جریان نقدی یک شرکت محاسبه شود.
جریان نقدی عملیاتی/ فروش خالص
این نسبت که تحت عنوان میزان جریان نقدی عملیاتی خالص یک کمپانی به نسبت فروش خالص، یا درآمد (از طریق صورت سود و زیان) گفته میشود، به ما میگوید که چه مقدار نقدینگی از طریق هر دلار حاصل از فروش گیرمان آمده است. نمیتوان درصد دقیق و قابل قبولی برای این نسبت به زبان آورد، اما سرمایهگذاری با توجه به میزان این نسبت، اگر نسبت درصد بالاتری داشته باشد بهتر است. همینطور فرمولهای شاخص جریان نقدینگی باید اشاره داشت که صنایع و شرکتها در یک رتبه قرار ندارند. سرمایهگذاران باید عملکرد این نشانگر را در طول دورههای زمانی بلندمدت بررسی کنند تا تغییرات مهم میانگین نسبت جریان نقدی/فروش و ارتباط آن در مقایسه با دیگر شرکتهای همتراز را بفهمند. همچنین باید سرمایهگذاران به مقدار افزایش جریان نقدی و افزایش فروش توجه داشته باشند، زیرا باید هر دو مقدار به یک نسبت در طول زمان قابل تغییرند.
جریان نقدی آزاد( free cash flow)
این جریان اغلب بهعنوان جریان خالص نقدعملیاتی منهای مخارج سرمایه تعریف میشود. جریان نقدی آزاد یک معیار مهم است. زیرا نشان میدهد که چگونه عملکرد شرکت در تولید پول نقد مؤثر است. سرمایهگذاران با بررسی جریان نقدی آزاد یک شرکت میتواند به سؤالاتی از قبیل آیا این شرکت نقدینگی کافی دارد تا پس از سرمایهگذاری بتواند سود سهام را به سرمایهگذاران پرداخت کند و یا سهام را بازخرید کند. برای محاسبه جریان نقدی آزاد: از صورتحساب جریان نقدی، مورد جریان نقدی عملیاتی را بیابد (که به آن نقدینگی عملیاتی و یا نقدینگی حاصل از فعالیتهای عملیاتی نیز گفته میشود) و هزینههای سرمایه که برای عملیات فعلی احتیاج است را از آن کم کنید. شما میتوانید با گسترش آنچه در اعداد جریان نقدی آزاد وجود دارد، قدمی بزرگتر بردارید. برای مثال، علاوه بر هزینههای سرمایه شما میتوانید مقدار سود سهام را از جریان نقدی عملیاتی خالص کم کنید تا به مقدار دقیق تری از جریان نقدی آزاد برسید. این نمودار میتواند همانطور که اشاره شد با میزان فروش مقایسه شود.
کلام آخر
جریان نقدی آزاد یک شاخص و معیار عالی برای سرمایهگذاران است. این نشانگر تمام ویژگیهای مثبت نقدینگی ایجادشده داخلی از طریق فعالیتهای یک شرکت را مورد بررسی قرار می دهدو استفاده از نقدینگی برای هزینههای سرمایه را تحلیل میکند. اگر نقدینگی یک شرکت مثبت باشد، یک نشانه مثبت است که این شرکت در موقعیت خوبی قرار دارد که از وام گرفتن جلوگیری کند، کسبوکارش را بزرگ کند، سود سهام را پرداخت نماید و از شرایط دشوار عبور کند. عبارت (cash cow) که برای شرکتها با جریان نقدی مثبت بالا استفاده میشود، عبارت مناسبی نیست. اما مطمئنا یکی از ویژگیهای خوب و جذاب برای سرمایهگذاری است که منجر میشود در چنین شرکتهای سرمایهگذاری کنید.
اندیکاتور (Indicator) چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟
نمودار قیمت یک سهم بر حسب زمان، در بازه های مختلف زمانی میتواند بیانگر مطالب بسیاری باشد. این نمودار ساده در دل خود حرفهای زیادی برای گفتن دارد و ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند تا بتوانیم اطلاعات مفیدی را از چارت قیمتی استخراج کنیم. اندیکاتورها یکی از این ابزارهای تحلیل تکنیکال (تحلیل فنی) هستند. برای آشنایی با تحلیل فنی مقاله تحلیل تکنیکال چیست را مطالعه کنید. تحلیلگر تکنیکی میتواند به کمک اندیکاتورها و ابزار دیگر میتواند روند قیمتی آینده را پیش بینی کند. در این مقاله قصد داریم به معرفی اندیکاتور بپردازیم و کاربرد آن را در تحلیل تکنیکال بیان کنیم. با ما همراه باشید.
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتورها (Indicators) توابع ریاضی هستند که فرمولهای خاصی دارند. متغییرهای این روابط ریاضی میتواند قیمت یک سهم، حجم معاملات، تعداد معاملات، زمان و غیره باشد. معمولا اندیکاتورها تعقیب کنندهی روندها هستند. هر کسی میتواند فرمولی بر اساس داده های گذشته یک سهم بنویسد و اندیکاتور خود را طراحی کند. اما برخی از اندیکاتورهای معروف وجود دارند که کارایی آنها در طول زمان به اثبات رسیده است و تحلیلگران فنی معمولا از آنها استفاده میکنند. اندیکاتورها مانند هر تابع ریاضی دیگر، نشان دهنده یک نمودار هستند. این نمودار در کنار نمودار قیمت، میتواند تفاسیر و معانی مختلفی داشته باشد که به تحلیلگر در پیش بینی آینده کمک میکند.
اگر فرمولهای شاخص جریان نقدینگی با مفاهیم پایهای بورس آشنایی ندارید بهتر است قبل از ادامه این بحث مقاله آشنایی با مفاهیم، تعاریف و اصطلاحات اولیه بورس را مطالعه بفرمایید.
یک مثال برای درک کارکرد اندیکاتورها
در اینجا برای مثال به فرمول بندی اندیکاتور RSI می پردازیم. بررسی این اندیکاتور معروف میتواند به درک چگونگی کارکرد سایر اندیکاتورها به ما کمک کند. فرمول محاسبه این اندیکاتور به شکل زیر است:
در این فرمول دو متغییر میانگین سود و میانگین ضرر وجود دارد. میانگین سود و میانگین ضرر به وسیله جمع قیمت روزهای مثبت و مفنی تقسیم بر تعداد روزها در یک بازه زمانی معیین است. این بازه زمانی متواند هر چند روزه باشد. اما به طور استاندارد بازه زمانی 14 روزه را برای این رابطه در نظر میگیرند. بنابراین برای محاسبه میانگین سود، باید قیمت های روزهای مثبت در 14 روز اخیر معاملاتی را باهم جمع کرد و بر 14 تقسیم کرد. برای میانگین ضرر هم باید قیمتهای روزهای منفی سهم در طی 14 روز اخیر را باهم جمع و بر14 تقسیم کرد. شما میتوانید همین کار را در بازه 20 روزه اخیر انجام دهید. هرچه بازه بیشتر باشد، نوسان این اندیکاتور کمتر خواهد بود و به شما روند بلند مدت تری را نشان میدهد. هر چقدر که این بازه زمانی کوتاه باشد (مثلا 5 روزه) اندیکاتور روندهای کوتاه مدت تری را از سهم نشان خواهد داد. خوب با محاسبه دو متغییر میانگین سود و ضرر میتوان اندیکاتور RIS را در طول زمان رسم کرد. در واقع هر یک روزی که معاملات سهم به پیش میرود، یک RSI یک عدد جدید را نشان میدهد که با اتصال آنها نمودار اندیکاتور رسم میشود. برای مثال نمودار قیمت و اندیکاتور RSI مربوط به آن را مشاهده میکنید.
نمودار این اندیکاتور بین دو عدد 0 تا 100 نوسان میکند. هر زمان که نمودار به زیر عدد 30 بیاید، به معنی این است که قیمت سهم از میانگین ضرر 14 روز اخیر خیلی پایین تر است و مقدار این کاهش بیش از حد بوده است. در واقع به معنی این است که فروشنده ها در حال افراط کردن هستند و سهم در منطقه اشباع فروش است و این حالت چندان پایدار نخواهد بود. این تفسیر به معنی سیگنال خرید نیست اما میتواند یک هشدار به فروشنده ها باشد. بر عکس اگر اندیکاتور به بالای 70 و هرچه نزدیک تر به 100 برسد به معنی این است که خریداران در حال افراط هستند و سهم در منطقه اشباع خرید است. این میتواند یک هشدار برای خریداران باشد و باید انتظار تعدیل قیمت را داشته باشیم. در تصویر میبینیم که این انتظار برآورده شده است.
این یک مثال برای طرز کارکرد و نحوه تفسیر یک اندیکاتور بود. حال میتوان با استفاده از این اندیکاتور و ترکیب آن با ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال، به تحلیل سهم بپردازیم و نقاط ورود و خروج از معامله را مشخص کنیم. در واقع استفاده صحیح از هر اندیکاتور مبحث دیگری است که سعی خواهیم کرد در مقالات بعدی به تناوب آنها را بیان کنیم. به هر حال هر اندیکاتور فرمول خاص خود و البته کارایی خاص خود را دارد. در قسمت بعدی به انواع کلی اندیکاتورها خواهیم پرداخت.
انواع اندیکاتورها
شما با داده های یک سهم میتوانید یک اندیکاتور طراحی کنید که مخصوص به خود شما باشد. اما کارایی این اندیکاتور ممکن است محل بحث باشد. در طی سالیان سال استفاده از اندیکاتورها، اعتبار آنها مشخص میشود. در حال حاضر مشخص شده است که در حالت کلی یک اندیکاتور میتواند در یکی از سه گروه زیر دسته بندی شود:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
- اندیکاتورھای روندنما یا دنبال کننده روند (Follower Trend)
- اندیکاتورھای نوسان نما یا اسیلاتور(Oscillator)
- اندیکاتورھای حجمی (Volume)
اندیکاتور های روند نما (Follower Trend):
اندیکاتورھای روندنما یا تعقیب کننده روند، دنبالهرو روند قیمت هستند و مشخص خواهند کرد که روند قیمت چگونه است. این اندیکاتورها همیشه یک گام عقب تر از قیمت و رند قیمتی حرکت میکنند از این رو معمولا توانایی چندانی برای نشان دادن نقاط مناسب جھت ورود و خروج به بازار را ندارند و صرفا میتوانند مواردی ھمچون جھت روند جاری در بازار، قدرت روند، وجود یا عدم وجود روند، سرعت حرکت قیمت و غیره را مشخص نمایند.
برخی از معروف ترین اندیکاتورھای روندنما عبارتند از:
- میانگین ھای متحرک(Average Moving)
- باندبولینگر(Bands Bollinger)
- میانگین متحرک جھت دار(ADI)
اندیکاتور های نوسان نما (Oscillators):
دسته دوم اندیکاتورهای نوسان نما هستند. قدرت اصلی اندیکاتورھای نوسان نما در تشخیص بھترین نقاط جھت ورود و خروج به بازار است. این اندیکاتورھا معمولا بھترین سیگنالھای خود را در بازارھای رنج و نوسانی صادر میکنند ھرچند که دربازارھای جھت دار نیز میتوان از آنھا استفاده کرد به این شرط که از سیگنالھای خلاف جھت روند چشم پوشی گردد.
مشھورترین اندیکاتورھای نوسان نما عبارتند از:
- اندیکاتور شاخص قدرت نسبی(RSI)
- اندیکاتور استوکاستیک(Stochastics)
- اندیکاتور مکدی(MACD)
اندیکاتور های حجمی (Volume):
حجم معاملات یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل تکنیکال است که میتواند نشان دهنده قدرت، جهت جریان نقدینگی باشد. اندیکاتورھای حجمی ھمانطور که از اسم شان مشخص است سعی میکنند میزان حجم معاملاتی در بازار را اندازه گیری نموده و تزریق پول به درون بازار و یا خروج سرمایه از یک سهم را تشخیص بدھند. میدانیم که حجم معاملات ھمواره نشانه بسیار خوبی بر میزان قدرت بازار میباشد و ھرچه حجم معاملات در بازار بیشتر باشد به معنی آن است که قدرت روند جاری نیز بیشتر خواھد بود.
معروف ترین اندیکاتور حجمی اندیکاتور شاخص جریان مالی (MFI) است.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
تجزیه و تحلیل مالی طرح توجيهی
برای شناسایی شاخص های مالی و اقتصادی طرح ها لازم است که در گزارشات توجیهی، تجزیه و تحلیل مالی طرح صورت گیرد. از آنجایی که هدف اجرای طرح ها، کسب درآمد و سود می باشد، لذا باید بتوان میزان سوددهی به صرفه را تخمین زد.
بنابراین برای رسیدن به معیار و شاخص مناسب برای تعیین میزان سود طرح ها، بایستی شاخص های مالی و اقتصادی قبل مورد استفاده قرار گیرند.
تجزیه و تحلیل مالی طرح توجيهی:
همان گونه که پیش تر ذکر شد، هدف نهایی اجرای طر های کسب و کار، ایجاد درآمد حاصل از فروش و کسب سود می باشد که برای اطلاع از آن لازم است که معیار سنجش و شاخص مناسبی در نظر گرفته شود.
دیتا های لازم برای محاسبه شاخص های مالی و اقتصادی، هزینه های سرمایه گذاری و هزینه های تولید می باشند که در قسمت مطالعات فنی گزارش پیش بینی ارائه می شوند.
در این بخش از گزارش با استفاده از هزینه های سرمایه گذاری، جداول و اطلاعات زیر تهیه و تنظیم می شود:
- هزینه های تولید
- درآمد سالانه پیش بینی شده برای طرح
- صورت حساب سود (زیان)
- صورت گردش وجوه نقد
- ترازنامه پیش بینی شده
- سایر جداول مالی و اقتصادی
در واقع می توان گفت که در تجزیه و تحلیل مالی یک طرح توجیهی سعی بر این است که وضعیت مالی پروژه مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین در این مرحله، وضعیت درآمد و هزینه ها در طول سال مشخص شده و سرمایه مورد نیاز تعیین می گردد سپس جریان نقدینگی در طی سال های قبلی مورد بررسی قرار می گیرد.
لازم به ذکر است که در تجزیه و تحلیل مالی پروژه ها، تحلیل طرح در شرایط عملیاتی، انجام تحلیل حساسیت و تحلیل ریسک نیز صورت می گیرند.
تعیین منابع مورد نیاز طرح:
منابع مورد نیاز برای طرح ها به 3 دسته کلی تقسیم می شوند که در تدوین طرح توجیهی باید آنها را مورد توجه قرار داد:
1_ سرمایه گذاری ثابت:
سرمایه ثابت یکی از منابع مورد نیاز برای اجرای طرح به شمار می رود که اقلام تشکیل دهنده آن به شرح زیر می باشند:
- هزینه تحقیق، آزمایش ها و مطالعات اولیه
- هزینه ماشین آلات، تجهیزات، ساختمان و تاسیسات کمکی
- هزینه سازمان دهی، حق امتیاز (لایسنس) و…
- هزینه زمین، منابع طبیعی و هزینه های عملیاتی همچون مسطح کردن زمین
- هزینه دوره راه اندازی
- هزینه تاسیسات مقدماتی همچون هزینه کارگران، انبار و دفاتر
- هزینه بهره برداری طی دوره اجرای طرح
- هزینه های پیش بینی نشده و متفرقه مانند بیمه آتش سوزی در طی اجرای طرح
2_ سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش (Working Capital)، منابع مورد نیاز برای دوره بهره برداری از طرح می باشد. از آنجایی که در فعالیت های صنعتی، ماشین آلات، تاسیسات و… و در فعالیت های خدماتی، وجود دفاتر و تجهیزات اداری به تنهایی برای تولید محصول و کالا کفایت نمی کند، لذا بایستی در فعالیت های صنعتی مواد اولیه لازم، قطعات یدکی و مواد مختلف، انبار شود و همچنین در فعالیت های خدماتی نیز لازم است که افراد مناسب جذب شوند.
در طول روند تولید، برخی از کالا ها در حال تولید، برخی از کالا ها ساخته شده و در مرحله فروش هستند و برخی از کالا ها نیز سفارش داده شده اند. بنابراین همواره بدهکارانی وجود دارند که نشان دهنده نیاز به یک سرمایه جاری می باشد.
سرمایه در گردش، در واقع همان سرمایه جاری مورد نیاز برای تولید و توزیع می باشد که با توجه به تعریف، شامل تمامی دارایی های جاری از جمله موجودی اولیه، محصول نیمه ساخته و تولید شده، وجوه نقد موجود در صندوق و حساب های بانکی، پیش پرداخت ها به فروشندگان و… می گردد.
نکته 1: از نگاه بانکداران و حسابدار ها، سرمایه در گردش خالص، معادل تفاضل دارایی های جاری و بدهی های جاری می باشد.
نکته 2: معمول ترین خطایی که در تخمین هزینه های پروژه ها صورت می گیرد و باعث شکست می گردد، تخمین غیرصحیح و ناکافی سرمایه در گردش می باشد.
روش های محاسبه سرمایه در گردش:
برای محاسبه سرمایه در گردش که یکی از مهم ترین اقدامات می باشد، دو روش مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد که در ادامه به شرح آنها پرداخته شده است.
روش مستقیم: در روش مستقیم برای محاسبه سرمایه در گردش، بدهی های جاری از دارایی های جاری کسر می شوند که دارایی های جاری شامل تمامی دارایی هایی است که به راحتی می توان آنها را فروخت یا مصرف نمود که شامل موارد زیر می باشند:
- پول نقد
- معادل های نقدی (Cash Equivalents) یا اوراق سرمای گذاری دارای سررسید کمتر از 3 ماه
- حساب های دریافتنی
- موجودی انبار
- اوراق بهادار قابل فروش
- بدهی های پیش پرداخت شده
همچنین بدهی های جاری در واقع همان تعهدات مالی کوتاه مدت شرکت می باشد که بایستی به مدت یک سال یا در یک چرخه عملیاتی عادی، تسویه گردند و متداول ترین آنها، اسناد پرداختنی و حساب های پرداختنی هستند.
روش غیرمستقیم: در این روش، برای محاسبه سرمایه در فرمولهای شاخص جریان نقدینگی گردش از هزینه تولید سالانه استفاده می شود که بر این اساس بایستی به روش زیر عمل کرد:
- هزینه تولید سالانه با ظرفیت کامل، تقسیم بر 365 شود تا هزینه تولید روزانه به دست آید.
- زمان سفارش محصول بایستی طبق روز تعیین شود.
- مدت زمان نگهداری موجودی در انبار بر اساس روز برآورد شود.
- میانگین مدت زمان مورد نیاز برای تولید محصول بر اساس روز برآورد شود.
- مدت زمان نگهداری محصول ساخته شده در انبار برآورد گردد.
- میانگین دوره وصول مطالبات و دوره پرداخت بدهی ها تخمین زده و تفاضل این مقدار محاسبه گردد.
- تعداد روزهای تعیین شده در بند های 2 تا 6 جمع و عدد به دست آمده در هزینه تولید روزانه محاسبه شده و سپس در بند اول ضرب گردد.
نتیجه: پس از طی مراحل فوق، حدود تقریبی سرمایه در گردش مورد نیاز مشخص می گردد.
3_ هزینه های پیش بینی نشده:
هزینه های پیش بینی نشده (هزینه های متفرقه)، در تمامی پروژه ها وجود دارند. در واقع می توان گفت که هزینه های هیچ طرحی به صورت کامل از پیش تعیین نشده است، زیرا در محیط پیرامون عدم قطعیت وجود دارد و همچنین همواره برآوردها همراه با خطا صورت می گیرند.
بنابراین لازم است که بخشی از منابع به عوامل پیش بینی نشده اختصاص یابند تا طرح توجیهی از دقت کافی برخوردار گردد.
تهیه صورت درآمد:
می توان گفت که مهم ترین بخش در تجزیه و تحلیل مالی طرح های توجیهی، تخمین صورت وضعیت درآمد می باشد که نشان دهنده میزان فروش سودآور مورد انتظار می باشد.
در واقع صورت وضعیت درآمد، عملیات کسب و کار را طی یک مدت معین با کمک فرمول زیر تخمین می زند.
“سود خالص پس از کسر مالیات = فروش – میزان برگشتی و تخفیف ها – هزینه های کالاهای فروخته شده”
” – هزینه های عملیاتی + سایر درآمدها – هزینه های بهره – مالیات بر درآمد”
پیشگامان بی نهایت مطالعه مقاله مدیریت ریسک را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.
تهیه صورت درآمد
تهیه فرمولهای شاخص جریان نقدینگی صورت نقدینگی:
هدف ارائه صورت های نقدینگی، نمایش میزان جریانات نقدی ورودی و خروجی در کسب و کار مورد نظر می باشد که به کارفرما کمک می کند میزان نقدینگی مورد نیاز دوره ها، میزان بدهی ها و صورت حساب ها را شناسایی نموده و اقدام به پرداخت آنها نماید.
از طرفی پرداخت کنندگان وام می خواهند بدانند که وام گیرنده به اندازه کافی نقدینگی برای پرداخت اقساط خود دارد یا خیر. بنابراین تهیه صورت های مالی برای کارفرما و سرمایه گذار بسیار مهم می باشد که به کمک این صورت وضعیت می توان به مزایای زیر دست یافت.
- شناسایی میزان موجودی نقد مورد نیاز برای شروع کسب و کار
- برنامه ریزی برای زمان های پرداخت اقساط وام و دوره تنفس
- حصول اطمینان از وجود داشتن جریان نقدی مورد نظر برای تمامی پرداختی ها و بدهی های پیش رو
نکته: بنابراین توصیه می شود که در نوشتن طرح توجیهی، صورت نقدینگی برای سال قبل از بهره برداری و سال اول، به صورت ماهانه و برای سال های بعد به صورت فصلی تهیه و تنظیم شود. زیرا برنامه ریزی برای سال های ابتدایی بایستی دقیق تر انجام شود.
تهیه ترازنامه:
ترازنامه در کسب و کارهایی که آغاز شده اند، نشان دهنده وضعیت موجود و ر پروژه ها و طرح هایی که به بهره برداری نرسیده اند، نشان دهنده وضعیتی از زمان خاصی از دوره بهره برداری خواهد بود. در واقع ترازنامه نشان می دهد که کسب و کار در چه وضعیتی قرار دارد که به صورت وضعیت درآمدی و جریان نقدینگی بستگی دارد.
ترازنامه تمامی منابع درآمدی و همچنین سهم شرکا و مالکین را شامل می شود که لازم است برای ارزیابی سودآوری آن، ترازنامه حداقل 5 سال اول طرح تهیه و تنظیم گردد که ترازنامه سال اول به صورت ماهانه تهیه می شود.
پس از تهیه آن و همچنین تشکیل جداول مالی و اقتصادی، شاخص های تاثیر گذار شناسایی می گردند که در تصمیم گیری اجرا و عدم اجرای طرح، موثر خواهند بود. بنابراین لازم است که اهداف و شاخص های تعریف شده در تحلیل های مالی و اقتصادی با یکدیگر متفاوت باشند.
تحلیل سودآوری تجاری:
در تهیه یک طرح توجیهی لازم است که سودآوری تجاری طرح از دو دیدگاه زیر بررسی گردد:
1_ سنجش سودآوری سرمایه گذاری:
در برخی مواقع ممکن است آلترناتیو های دیگری نیز مورد کنکاش قرار گیرند که سنجش سودآوری برای انتخاب بهترین آلترناتیو مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین ممکن است که تحلیلگر، سنجش های سودآوری برای یک پروژه یا پروژه های مورد مطالعه خود را از را های زیر به دست آورد.
- سنجش های سودآوری با ارزش غیر زمانی
- درآمد خالص حاصل از دارایی ها
- درآمد سال اول حاصل از سرمایه گذاری اولیه
- متوسط درآمد خالص حاصل از متوسط سرمایه گذاری
- سنجش های سودآوری با لحاظ ارزش زمانی پول
- روش های جریان نقدی تخفیف داده شده
- ارزش فعلی
- نرخ بازگشت داخلی
- نسبت منافع به مخارج
2_ تحلیل مالی:
تحلیل مالی در طرح های توجیهی، در دو بخش تحلیل نقدینگی و تحلیل ترکیب سرمایه انجام می گیرد که تحلیل نقدینگی به وسیله تحلیل صورت جریان وجوه نقد انجام می شود. همچنین منظور از ترکیب سرمایه، مشخص نمودن نحوه تامین سرمایه می باشد که قسمتی از سرمایه توسط کارفرما و بخش دیگری از آن به وسیله اخذ وام، اعطای سهام و یا صدور اوراق قرضه فراهم می شود.
مدیریت بازرگانی Commercial management
مثال : شرکت آلفا در طی دوره گزارش تعداد 6.000 عدد کالا هر یک به مبلغ 2.000 ریال خریداری کرده است که هزینه حمل کل کالاها 2.000 ریال است . مطلوب است محاسبه متوسط سرمایه گذاری در دوره .
مبلغ *تعداد + هزینه حمل
) 2.000 × 6.000 ) + 2.000
= متوسط سرمایه گذاری
کاهش در موجودی ها به علت استفاده از آنها
Usage rate نرخ استفاده
مثال : در شرکتی کلیه کالای خریداری شده ، تعداد 10.000 واحد است که بهای تمام شده هر واحد 500 ریال است . براساس تجربیات نرخ استفاده 6.000 واحد است ، مطلوب است محاسبه متوسط سرمایه گذاری هزینه خرید .
CS => 500 *6.000 = 3.000.000
تعداد مورد نیاز
تعداد سفارس * هزینه سفارش
هزینه کلیه سفارشات در یک دوره
مثال : اگر نرخ استفاده 1.200 واحد در سال باشد هر بار سفارش برابر 10 واحد کالا ارائه اگر هزینه هر سفارش برابر 25 باشد ، هزینه سفارش چقدر است .
با توجه به نرخ هزینه نگهداری و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود .
h = نرخ هزینه نگهداری
هزینه سرمایه گذاری :
با توجه به نرخ تنزیل و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود .
هزینه سفارش می تواند شامل :
هزینه حمل و نقل – هزینه های دفتری ارائه سفارش – هزینه قرار دادن کالا در انبار و اگر کالا ماشین آلات تولیدی باشد ، هزینه نیروی کار برای تنظیم ماشین .
هزینه نگهداری شامل :
هزینه انبار – هزینه بیمه و آتش سوزی – ضایعات در انبار – عوارض و مالیات املاک
[ ( 1-t)*( هزینه نگهداری + سفارش + هزینه خرید )] + هزینه سرمایه گذاری
هزینه مالیات شامل :
هزینه خرید ، هزینه سفارش و هزینه نگهداری می باشد .
اگر هزینه خرید 1.000.000 ریال
هزینه سفارش 200.000 ریال
هزینه نگهداری 100.000 ریال
هزینه سرمایه گذاری 600.000 ریال
و نرخ مالیا 10% باشد
مطلوب است محاسبه هزینه کل شرکت
( 90% * 1.300.000) + 600.000
مدیریت دارایی های جاری شامل :
حسابهای دریافتنی – بانک – صندوق – موجودی کالا- پیش پرداخت هزینه ها
موجودی کالا :
- مواد اولیه ( مواد خام )
- کالای در جریان ساخت ( نیمه ساخت )
- کالای ساخته شده
متوسط سرمایه گذاری :
متوسط کلیه ( میانگین کلیه ) سرمایه گذاری انجام شده در دوره تصمیم گیری یا مورد گزارش
تعریف نرخ استفاده :
کاهش در موجودی ها به علت استفاده از آنها
هزینه سفارش :
هزینه کلیه سفارشات در یک دوره
هزینه سفارش :
تعداد سفارش های هزینه هر سفارش
هزینه نگهداری :
باتوجه به نرخ هزینه نگهداری و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود.
هزینه سرمایه گذاری :
باتوجه به نرخ تنزیل و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود.
هزینه سفارش می تواند شامل :
هزینه حمل و نقل – هزینه های دفتری ارائه سفارش – هزینه قرار دادن کالا در انبار و اگر کالای ما ماشین آلات تولیدی باشد هزینه نیروی کار برای تنظیم ماشین خریداری شده
هزینه نگهداری شامل :
هزینه انبار – هزینه بیمه یا آتش سوزی باشد ، ضایعات در انبار – عوارض و مالیات املاک
مدیریت بدهی های کوتاه مدت :
اسناد تجاری تضمین وام باشد . اوراق بهادار شرکت
نکته : حسابهای دریافتنی می تواند وام باشد – وثیقه وام باشد که کم مخاطره است.
با عنوان فاکتورینگ در مدیریت مالی از آن یاد می شود چون فاکتورهای موسسه خریدار وثیقه وام است.
مدیریت سرمایه در گردش :
مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری شرکت است .
سرمایه در گردش معرف بخشی از دارایی های جاری است که از طریق وام بلند مدت و حقوق صاحبان سهام تامین مالی شده است . سرمایه در گردش را معمولا به دو گروه ناخالص و خالص تقسیم می کنند .
سرمایه در گردش ناخالص :
مجموع کلیه دارایی های جاری است در حالی که سرمایه در گردش خالص تفاوت بین دارایی های جاری و بدهی های جاری است.
سرمایه در گردش خالص :
دارایی های جاری منحای بدهی های جاری
در سطح خاصی از بدهی های جاری هرچه سرمایه در گردش بزرگتر باشد ، نسبت جاری نیز بزرگتر خواهد بود.
تصمیم های مربوط به سرمایه در گردش :
برای ارزیابی در مورد افزایش سرمایه گذاری یا کاهش سرمایه گذاری در موجودی ها ؛ روشی که مورد استفاده قرار می گیرد مبتنی بر پیش بینی متوسط سرمایه گذاری اضافی در سرمایه در گردش ناشی از تصمیم در مورد افزایش سرمایه گذاری در موجودی ها و مقایسه آن با جریان نقدینگی اضافی سالانه
پس از محاسبه متوسط و همچنین جریان نقدی سالانه می توانیم با محاسبه نرخ بازده درونی و مقایسه بازده درونی با بازده مورد انتظار سرمایه گذار تصمیم گیری کنیم . آیا افزایش در سرمایه در گردش مطلوب است یا خیر .
اصل تطابق در مورد تامین مالی :
نیازهای مالی کوتاه مدت را از منابع کوتاه مدت و نیازهای مالی بلندمدت را از منابع بلندمدت تامین می کنیم . ویژه اصل مزبور تطابق و هماهنگی سررسید وام با فاصله زمانی نیاز به منابع مالی است.
کسانی که دارای سرمایه اندک می باشند چطور می توانند در بورس موفق باشند؟
این افراد با مراجعه به صندوق های سرمایه گذاری مشترک که با مطالعه و تجزیه و تحلیل مبادرت به خرید سهام می کنند برای خرید سهام این صندوقها اقدام کنند. درصورتی که انفرادی وارد بازار شوند بازار بورس پر ریسک است . با مبلغ اندک نمی توانند پرتفوی متنوع داشته باشند و در شرایط بحرانی بازار دچار زیان می شوند.
بازار پول : تنها در برگیرنده اعتبارات کوتاه مدت است . بازار پول بازاری برای پول و جایگزین های نزدیک پول است که نهادهای مالی و سایر موسسات برای تامین نقدینگی مورد نیاز فرمولهای شاخص جریان نقدینگی به آنها اتکا می کنند .
بازار سرمایه :
بازار اوراق بلندمدت و سهام است.
نهادهای پولی و سرمایه :
نهادهای موجود در بازارهای پول و سرمایه به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :
1- نهادهایی که به شرکتها ، بخش کشاورزی ؛ دولت و سازندگان واحدهای مسکونی و منابع مالی عرضه می کند . نمونه ای از این نهادها عبارتند از بانکهای تجاری – شرکت های بیمه عمر – صندوق های سرمایه گذاری
2- نهادهایی که برای خرید کالا به مصرف کنندگان منابع مالی عرضه می کنند . بانک های خرد
دو بازار پول و سرمایه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند زیرا وام دهندگان و وام گیرندگان می توانند یکی از این دو بازار را ترک و وارد بازار دیگر شوند. به خصوص بانک های تجاری بسیار سیال می باشند می توانند بازار پول و بازار سرمایه را باتوجه به هدف نقدینگی و سود آوری به یکدیگر تبدیل کنند.
افراد به دو دلیل پس انداز های خود را در اختیار نهادهای مالی می گذارند :
1- سرمایه گذاری مستقیم مالی برای یک پس انداز کننده کوچک پر هزینه و یا حتی غیر ممکن است .
2- در صورت خرید اوراق بهادار قادر به تنوع بخشیدن سرمایه گذاری و در نتیجه کاهش مخاطره آن نیستند .
از نظر وظایف مدیر مالی درک بازار پول و سرمایه از دو جهت ضرورت دارد :
1- تعادل انتخاب وی بین وام بلند مدت و کوتاه مدت
2- زمان انتشار اوراق بدهی بلندمدت و سهام
نرخ بهره چگونه می تواند بر سرمایه گذاری خارجی تاثیر بگذارد ؟
باتوجه به اینکه سرمایه گذاران تمایل دارند در جایی سرمایه خود را سرمایه گذاری کنند که نرخ سود بالاتری کسب کنند . اگر نرخ بهره در کشوری بالا باشد تمایل دارند در آن کشور سرمایه گذاری کنند.
سیاست های پولی در برنامه تامین مالی شرکت و جریان پس اندازها با دو شاخص ارتباط دارد :
1- خالص وضعیت ذخایر : با کاهش ذخایر نزد بانک مرکزی قدرت اعتبار گیری افزایش می یابد و بالعکس .
2- حجم پول : با کاهش حجم پول در آینده نزدیک شاهد افزایش نرخ بهره خواهیم شد . زیرا پس انداز مردم در شرکت ها کاهش می یابد و بالعکس با افزایش حجم پول نرخ بهره کاهش می یابد زیرا پس انداز مردم و شرکت ها افزایش و در نتیجه مازاد عرضه منابع بر تقاضای منابع کاهش می یابد.
در مورد سیاست های مالی دولت می تواند با در اختیار داشتن منابع مالی وضع مالیات و توانایی وام گیری بالا به راحتی می تواند در هر بازاری بر بخش خصوصی غلبه کند.
نکته : علاوه بر سیاست های مالی و پولی شرایط عمومی اقتصادی نیز بر جریان پس اندازها تاثیر به سزایی دارد . طبق نظریه های اقتصادی در دوره رونق اقتصادی جریان منابع به طرف شرکت ها افزایش می یابد و بالعکس در دوره رکود این جریان کاهش می یابد.
تامین مالی میان مدت و بلند مدت :
عرضه اوراق بهادار به عموم و بانکهای سرمایه گذاری اکثر شرکت هایی که اوراق بهادار خود را به عموم مردم عرضه می کنند از خدمات بانک های سرمایه گذاری استفاده می نمایند. چرا که بانکهای سرمایه گذاری غالبا در عرضه اوراق بهادار تخصص دارند و تماس با خریدار بالقوه برایشان آسانتر است. ابتدا شرکت بانک سرمایه گذاری مورد نظر را انتخاب و با آن بر سر قیمت اوراق بهادار وارد مذاکره شده و اوراق بهادار را به آن می فروشد و بانک سرمایه گذار اوراق بهادار را به بالاترین قیمت ممکن به خریداران می فروشد. گاهی اوقات شرکت اوراق بهاردار را به بانک نمی فروشد بلکه از بانک می خواهد با گرفتن حق الزحمه نقش واسطه را در عرضه اوراق باز کند .
کارمزد حق الزحمه به بانک سرمایه گذاری نیز به دو قسمت تقسیم می گردد:
1- کارمزد تقبل مخاطره
2- کارمزد فروش اوراق
انتشار اوراق بهادار :
بانک سرمایه گذار باید قبل از انتشار اوراق بهادار کلیه اطلاعات مربوط به عملیات شرکت و شرایط مالی آن و نحوه مالکیت اوراق بهادار به وسیله کارکنان و مدیران شرکت و مشکلات حقوقی در این رابطه را در اختیار خریدار بگذارد.
مزایای فروش سهام به بانک سرمایه گذاری :
1- کاهش احتمال از دست دادن کنترل شرکت توسط مالکین اولیه
2- اطلاع دقیق شرکت از صرف چه مقدار هزینه برای بدست آوردن چه مقدار منابع مالی
3- کاهش مدت زمان فروش سهام بدون هیچ مخاطره
اعمال خلافی که سهامداران ، کارگزاران در انتشار اوراق بهادار انجام می دهند :
- نشر اخبار نادرست
- ارائه اطلاعات نادرست توسط شرکت
- اتحاد دو یا چند نفر برای خرید سهام
مزایای عرضه سهام به عموم یا به شکل نامحدود :
- صرفه جویی در وقت و هزینه ثبت دفاتر کمیسیون بورس و مشکلات مربوط به اجرای مقررات کمیسیون
- آسان بودن رسیدن به توافق
- عدم افشای گسترده اطلاعات
معایب عرضه سهام به عموم یا به شکل نامحدود :
- دخالت بیش از حد سرمایه گذاران در امور شرکت
- تلاش سرمایه گذاران برای در اختیار گرفتن کنترل شرکت
- احتمال اینکه قیمت سهام پایین و نرخ بهره بالاتر شود بیشتر است .
- مشکل بودن تامین مالی با حجم زیاد بوسیله این فروش
عوامل موثر برای تصمیم گیری در مورد عرضه سهام به صورت عمومی ( نامحدود ) و یا خصوصی ( محدود )
حجم سهام زیاد بلندمدت- عمومی
حجم سهام کم کوتاه مدت –خصوصی
عوامل موثر برای تصمیم گیری مدیر مالی در عرضه سهام عادی به عموم و عرضه سهام عادی به شکل محدود کدام است.
اندازه و نوع منابع مالی موردنیاز یکی از عوامل موثر بر تصمیم مدیر مالی می باشد. به این معنی که سهام با حجم زیاد و سررسید بلندمدت به شکل عمومی و سهام با حجم کم سررسید کوتاه مدت به شکل خصوصی عرضه می شود.
استراتژی محافظه کارانه و جسورانه در مدیریت سرمایه در گردش شرکتها :
مدیر محافظه کار می کوشد تا در ساختار سرمایه شرکت میزان وامهای کوتاه مدت را به حداقل ممکن برساند . او برای تهیه دارایی های جاری می کوشد تا از وامهای بلندمدت که بهره شناور دارند استفاده کند .
شرکتی که وام های کوتاه مدت را به حداقل می رساند احتمال ریسک ورشکستگی را به شدت کاهش خواهد داد . اگر شرکتی به جای وامهای بلندمدت از وامهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام استفاده کند باعث می شود که هزینه سرمایه آن بیشر شود و نرخ بازده سهامداران شرکت کاهش یابد.
مدیریت جسورانه :
اگر مدیری سیاست جسورانه اتخاذ کند می کوشد تا سطح وامهای کوتاه مدت را به حداکثر برساند و دارایی های جاری خود را از محل این وامها تامین کند . اگر وامهای کوتاه مدت یک شرکت به حداکثر برسند خطر و یا احتمال اینکه شرکت نتواند به موقع آن را پرداخت کند افزایش می یابد.
شرکت هایی که سیاست های محافظه کارانه دارند در اوراق خزانه سرمایه گذاری می کند دارای کمترین ریسک است .
مدیر جسور در اوراق بهادار بازده بیشتر سرمایه گذاری می کند که دارای ریسک نقد شوندگی بالایی هستند مثل سهام
ریسک های اوراق بهادار در بازارهای پولی :
1- ریسک عدم پرداخت : احتمال اینکه شرکتی که این اوراق را منتشر کرده است در تاریخ سررسید نتواند آن را بازپرداخت نماید .
2- ریسک بهره : اگر کسی اوراق بهادار خود را قبل از سررسید با خود بفروشد . با ریسک نرخ بهره مواجه است ، در زمان های مختلف نرخ بازده بهره متفاوت است و موجب ریسک می شود .
3- ریسک بازار : احتمال اینکه شرکت اوراق بهاداری را که قبلا خریداری کرده است را نتواند در بازار فعال به فروش برساند .
شرایط وام هایی که وثیقه آنها حساب های دریافتنی است :
1- موسسات وام دهند هیچ گونه ریسکی را نمی پذیرند
2- موسسه وام دهند نسبت به پذیرفتن یا نپذیرفتن حسابهای دریافتی وام گیرنده تصمیم گیری می کند .
3- موسسه وام دهند هیچ گونه مسئولیتی در برابر وصول مطالبات ندارند
4- همیشه نرخ بهره وام های تضمینی بیشتر از حداقل بهره بانکی است .
در این وبلاگ صرفا اطلاعات مربوط به دروس رشته مدیریت بازرگانی را مشاهده خواهید نمود .
ارزش فعلی (PV)، ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) چطور محاسبه میشوند؟
تصور کنید سازمانتان قصد دارد دستگاهی به ارزش ۴۵۰ میلیون تومان بخرد. انتظار میرود این دستگاه تا پنج سال، بازدهیای معادل ۱۰۰ میلیون تومان در هر سال داشته باشد، اما هیأت مدیرهتان تصمیم میگیرد این کار را انجام ندهد. این سرمایه گذاری کاملا بدون ریسک است، پول موجود است و کسبوکار هم سودی معادل ۱۰ میلیون تومان در سال را تضمین میکند. پس چرا آنها تصمیم گرفتند سرمایهگذاری نکنند؟
در نگاه اول، تصمیمات سرمایهگذاری شبیه اینها، بیش از حد ساده به نظر میرسند. سرمایهگذاری کن و بعد هم سود فراوانی دریافت کن. اما ارزش پول به دست آمده در آینده، (به خاطر نرخ تورم و بهره) کمتر از ارزش پول کنونی است. بنابراین، این امکان هست که وقتی ارزش پول امروز را با آینده مقایسه کنید، درآمد ناشی از سرمایهگذاری، واقعا کمتر از سرمایهگذاری اولیه ارزش داشته باشد.
حتما فرصتهای سرمایهگذاری دیگری هم برای بررسی وجود دارند. آیا سرمایهگذاری در جای دیگر، درآمد بهتری به همراه خواهد داشت؟ اصلا از کجا بدانیم کجا باید سرمایهگذاری کنیم؟ قبل از سرمایهگذاری چه فاکتورهایی را باید بررسی کنیم؟
در این مقاله، به سه رویکرد مهم مورد استفاده در تصمیمات سرمایهگذاری نگاهی میاندازیم:
- ارزش فعلی (PV)؛ (NPV)؛ (IRR).
این رویکردها، پایههای تصمیمات سرمایهگذاری هستند. با یادگیری آنها، میتوانید دلیل تصمیمات خاص سرمایهگذاری در سازمانتان را بهتر درک کنید؛ با اطمینان بیشتری در تصمیمات مالی شرکت کنید و البته تصمیمهای درستتری هم بگیرید!
اگر احساس کردید برخی از فرمولهای این مقاله پیچیده هستند، نگران نباشید. آنها را به عنوان مرجع آوردهایم، شما برای درک اصول اساسی PV و NPV و IRR مجبور نیستید آنها را یاد بگیرید.
اگر در دنیای مالی تازهکار هستید، توصیه میکنیم حتما مقالهی کاربردی ترین اصطلاحات حسابداری مالی را مطالعه کنید.
ارزش فعلی (PV)
ارزش فعلی (PV) ارزش کنونی میزان پولی است که در آینده دریافت میکنید. میتوانید از آن برای پیشبینی این استفاده کنید که درآمدهای آینده از یک سرمایهگذاری بالقوه، به پول امروز چقدر ارزش دارند.
PV بر این اصل استوار است که هر چقدر پول دیرتر به دستتان برسد، بیشتر ارزشش را از دست میدهد. اگر از شما سؤال میکردند که ۱۰۰ هزار تومان را همین الان دریافت میکنید یا یک سال دیگر، عاقلانه بود که همین الان بگیرید چون میتوانید اکنون پول را سرمایهگذاری کنید و بلافاصله شروع به کسب سود کنید. بنابراین اگر نرخ بهره ۱۰ درصد باشد و همین الان ۱۰۰ هزار تومان داشته باشید، سال آينده ۱۱۰ هزار تومان خواهید داشت. اما در همین حالت، ۱۰۰ هزار تومان طی یک سال آینده، به پول امروز فقط ۹۰ هزار تومان ارزش خواهد داشت، چون شما انتظار داشتید تا طی این یک سال ۱۰ هزار تومان سود دریافت کنید.
برای محاسبهی PV به نرخ بهرهی قابل مقایسه نیاز دارید و سادهترینشان هم برای استفاده، اغلب نرخی است که با گذاشتن سرمایهی خود در بانک به دست خواهید آورد.
برای مثال ممکن است شما سرمایهای داشته باشید که درآمد ۱۵ میلیون تومان طی یک سال را از آن انتظار داشته باشید. این را هم میدانید که سرمایههای قابل مقایسه درآمدی ۱۵ درصدی دارند. بنابراین با نرخ ۱۵ درصدی درآمد، اکنون آن ۱۵ میلیون تومان چقدر ارزش دارد؟
این فرمولی است که میتوانیم برای پاسخ به این پرسش استفاده کنیم:
C1 = جریان نقدینگی (درآمد) بعد از یک سال
r = نرخ درآمد یک ساله برای سرمایهگذاریهای قابل مقایسه و متناسب به صورت یک کسر (یعنی ۰٫۱۵ نه ۱۵ درصد) است.
با استفاده از مثال ما، PV را به صورت زیر محاسبه کنید:
15,000,000/(1 + 0.15) = 13,043,478.26
بنابراین درآمد دارای ارزش فعلی ۱۳,۰۴۳,۴۷۸٫۲۶ تومان است. یعنی ۱۵ میلیون تومان سال بعد همین موقع، حدود ۱۳ میلیون تومان به پول امروز، ارزش دارد.
اغلب جریان نقدینگی تا چندین سال متمادی یکسان است؛ بنابراین باید معادلهی PV را برای انعکاس این مسئله تنظیم کنیم. در اینجا از فرمول ارزش فعلی کامل برای هر مورد نقدینگی آتی استفاده میکنیم:
Present Value (PV) = Ct/(1 + r)^t
Ct = جریان نقدینگی (درآمد) t سال آینده
r = نرخ درآمد به صورت کسر
t = تعداد دورهها (مثلا برای ۵ سال، t=5)
اگر جریان نقدینگی در مثال بالا در طی چهار سال بود، ما PV را بهصورت زیر محاسبه میکنیم:
r = 0.15 (15 percent)
15,000,000/(1 + 0.15)^4 = 8,576,298.68
بنابراین درآمد دارای ارزش کنونی ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان است. یعنی چهار سال دیگر، ۱۵ میلیون تومان دارای ارزش ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان نسبت به پول امروز است.
نرخ بازده بهکاررفته برای محاسبهی نرخ تنزیل، اغلب هزینه فرصت سرمایه نامیده میشود. هزینهی فرصت عبارت است از هزینهی سرمایهگذاری در مقایسه با سرمایهگذاری دیگر. اگر سرمایهی «الف» را بخرید، پس سرمایهی «ب» را نمیخرید، بنابراین هزینهی فرصت، تفاوت بین درآمد واقعی سرمایهی «ب» و درآمد واقعی سرمایهی «الف» است.
ارزش خالص فعلی
ارزش خالص فعلی (NPV) در سرمایهگذاری، یعنی تفاوت بین هزینهای که برای شروع سرمایهگذاری باید بپردازید و ارزش کنونی تمام جریانهای درآمدی که از آن سرمایهگذاری برای شما ایجاد میشود. NPV به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید آیا احتمال دارد این سرمایهگذاری، درآمد نسبتا زیادی به همراه بیاورد (و در نتیجه ارزش خرید داشته باشد) یا نه.
NPV را به این صورت محاسبه میکنیم:
I = هزینهی سرمایهگذاری شده
باشند. در مثال بالا، بیایید تصور کنیم برای کسب ۱۵ میلیون تومان درآمد در سال، باید تجهیزاتی را بخریم که ۱۳ میلیون تومان هزینه دارند. پس:
NPV = 13,043,478.26 (مثال قبل PV) – 13,000,000 (سرمایهگذاری)
بنابراین این سرمایه در واقع یک افزایش خالص در ارزش به میزان حدودا ۴۳ هزار و پانصد تومانی فراهم میکند.
فرمول NPV در این مورد به این صورت است:
NPV = (C1/(1 + r)t) – I
NPV = (15,000,000/(1 + 0.15)^1) – 13,000,000
در این مثال، احتمالا سرمایهگذاری ۱۳ میلیون تومانی را انجام بدهیم؛ چرا که این سرمایهگذاری توانایی بالقوهی کسب مبلغ اضافی ۴۳ هزار و پانصد تومانی را به پول امروزی، در مقایسه با سرمایهگذاری این پول در بانک دارد.
برای محاسبهی NPV در سرمایهگذاریهایی که طی چندین سال درآمد دارند، PV را برای هر سال محاسبه کنید و اینها را جمع ببندید. سپس سرمایهی اولیه را کم کنید.
بنابراین فرمول NPV شبیه این است:
NPV = ∑ (Ct/(1 + r)^t ) – C0
C0 = میزان نقدینگی اولیه
Ct = جریان نقدی برای دوره زمانی مورد نظر
t = تعداد دوره زمانی
r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
(علامت ∑ به معنی مجموع همه است. بنابراین به شما میگوید ارزش فعلی درآمد هر یک از سالهای آتی را که به دست میآورید، با هم جمع ببندید.)
در مجموع، وقتی NPV موردنظر بیشتر از صفر است، سرمایهگذاری سودده خواهد بود. وقتی NPV کمتر از صفر است، سرمایه سودی نخواهد داشت. البته این محاسبات فرض را بر این گذاشتهاند که پیش بینی جریان نقدی شما به طور منطقی نزدیک به واقعیت است.
در این مثالها، تصور کردهایم که نرخ بازده در طول مدت سرمایهگذاری ثابت میماند. در دنیای واقعی، بعضی سرمایهگذاریها دارای نرخ بهره متغیر هستند اما ما در این مقاله یک نرخ بهره ثابت را به کار بردهایم تا محاسبات ساده باشند. به طور مشابه فرض کردهایم که همهی سرمایهگذاریها پیشاپیش انجام میگیرند. وقتی به این شکل نیست (و اغلب هم همینطور است) باید NPV خود را بر اساس جریانهای نقدینگی خالص برای هر دوره پایهریزی کنید.
مثالی از ارزش خالص فعلی
یک فرصت سرمایهگذاری دارید که در سه سال آتی، هر سال ۱ میلیارد تومان پرداخت میکند. هزینهی اولیهی این سرمایهگذاری ۲ میلیارد تومان است و نرخ بهره برای ارزیابی سرمایهگذاری ۱۷٫۵ درصد است. آیا در این سرمایهگذاری شرکت میکنید؟
۱. هر مورد جریان نقدی (درآمدی) سالانه را برای پروژه به پول امروزی از طریق استفاده از فرمول PV محاسبه کنید.
سال اول = PV = (C1/(1 + r)^1) = 1,000,000,000/1.175 = 851,063,829.79
سال دوم = PV = (C2/(1 + r)^2) = 1,000,000,000/1.381 = 724,309,642.37
سال سوم = PV = (C3/(1 + r)^3) = 1,000,000,000/1.62 = 616,433,738.19
۲. همهی PVهای هر ۳ سال فرمولهای شاخص جریان نقدینگی را به همدیگر اضافه کنید:
Total PV = 851,063,829.79 + 724,309,642.37 + 616,433,738.19 = 2,191,807,210.35
۳. NPV را حساب کنید.
NPV = 2,191,807,210.35 – C0
NPV = 2,191,807,210.35 – 2,000,000,000
از آنجا که NPV حدودا ۱۹۲ میلیون تومان و مثبت است، شاید ارزش سرمایهگذاری را داشته باشد. اما باید بررسی کنید که فرضیات دربارهی درآمدهای مورد انتظار و نرخ بهره قابل مقایسه چقدر صحیح است. یک تغییر کوچک و نامناسب در هرکدام از اینها، میتواند سود شما را به راحتی به زیان تبدیل کند.
همیشه به یاد داشته باشید که ارزیابیهای PV و NPV به میزان دقت در تخمینهایی که میزنید بستگی دارند و تغییرات در نرخ بهره میتواند به طور قابل توجهی روی نتیجه تأثیر بگذارد.
نرخ بازده داخلی
یک روش متداول دیگر برای ارزیابی سرمایهگذاریها عبارت است از محاسبهی نرخ بازده داخلی (IRR) که روش جریان نقدی تنزیلشده هم نامیده میشود.
ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است.
شما وقتی IRR را محاسبه میکنید، آن را یک معیار مجزا برای تصمیمات سرمایهگذاری تعریف میکنید. برای مثال شاید سازمانتان مشخص کند که فقط پروژههایی را اجرا میکند که بازدهی بیشتر از ۱۵ درصد داشته باشند. بعضی افراد IRR را با عنوان نرخ سود سربهسر میشناسند.
معمولا IRR به صورت درصد بیان میشود و اگر بیشتر از نرخ بازده در سرمایهگذاریهای دیگر باشد، به این معنی است که ممکن است این سرمایهگذاری ارزش انتخاب و شرکت در آن را داشته باشد.
این روش در بین سرمایهگذارانی محبوب است که میخواهند از طریق سرمایهگذاریشان به نرخ درآمد مشخصی دست پیدا کنند. یک محاسبهی سریع نشان میدهد که یک سرمایهگذاری خاص، چه نرخ بازدهای را طی یک دورهی زمانی مشخص به ارمغان میآورد.
در فرمول NPV یا همان خالص ارزش فعلی، IRR جایگزین r صورت میشود و وقتی NPV=0 باشد، فرمول به صورت زیر درمیآید:
0 = ∑ (Ct/ (1 + IRR)^t) – I
محاسبهی ارزش IRR میتواند خیلی پیچیده شود. اما شما میتوانید یک صفحهی گسترده (اکسل) ایجاد کنید یا از یک حساب آنلاین و رایگان IRR استفاده کنید تا IRR را به راحتی محاسبه کنید.
مثالی از نرخ بازده داخلی و استفاده از اکسل
فرصتی بهدست آوردهاید که در ازای سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی، طی سه سال آتی، به ترتیب به شما ۴۲ میلیون تومان، ۴۳ میلیون تومان و ۴۵ میلیون تومان پرداخت خواهد شد. فرصتهای دیگر نرخ بازده ۱۳ درصدی برای سرمایهگذاری مشابهی فراهم میکنند. بنابراین آیا این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد؟ یا باید در یکی از فرصتهای دیگر سرمایهگذاری کنید؟
پاسخ با استفاده از اکسل:
ابتدا باید دادههایتان را در یک ستون وارد کنید (مثلا A1:A4) . فقط توجه داشته باشید که ۱۰۰ میلیون تومان را باید با علامت منفی بنویسید. (چون هزینهی سرمایهگذاری است)
سربرگ FORMULAS، سپس Financial و پس از آن IRR را انتخاب کنید. در پنجرهی باز شده در قسمت values، آدرس سلولها (یعنی A1:A4) را وارد کنید. میتوانید Guess را خالی بگذارید یا هر عددی را که خواستید در آن بنویسید (پر کردن این قسمت کاملا اختیاری است). روی ok کلیک کنید. جوابی که به دست میآورید ۱۴٫۱۸٪ است. یعنی نرخ بازده این سرمایهگذاری ۱۴٫۱۸٪ است که بزرگتر از ۱۳٪ است. پس این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد.
IRRها مخصوصا وقتی در کنار NPVها استفاده میشوند مفید هستند. IRRها به شما کمک میکنند نرخ بازده سرمایهگذاری را بهدست آورید. در حالیکه NPVها به شما کمک میکنند تا اندازهی مطلق بازده را ارزیابی کنید.
این مقاله IRRها و NPVها را در سطح بسیار سادهای توضیح میدهد. به طور عملی، این محاسبات میتوانند خیلی پیچیده باشند و سازمان شما احتمالا استانداردهایی دارد که برای ارزیابی درآمد پروژه به آنها نیاز دارید. با کمک بخش مالی مطمئن شوید که هر ارزیابی پروژه که انجام میدهید، مطابق با این قوانین است.
برای دسترسی به مطالب بیشتر در مورد این موضوع، نگاهی به کتاب اصول مالی شرکتی نوشتهی ریچارد ای بریلی (Richard A. Brealey) و استوارت سی مایرس (Stewart C. Myers) بیندازید. این کتاب چارچوبی استاندارد برای ارزیابی پروژهها از دیدگاه مالی است.
دیدگاه شما