روبات های صف ساز بورس
افت پی در پی شاخص بورس سهامداران را بی تاب کرده است.روز گذشته سهامداران انگشت اتهام را به معاملات الگوریتمی نشانه گرفتند. دلیلی که از دیدگاه کارشناسان بازار سرمایه پشتوانه منطقی ندارد. به اعتقاد فعالان بازار سرمایه مشکل از روبات های الگوریتمی نیست بلکه مشکل کم بودن تعداد روبات های معامله گر است. هر چه تعداد روبات ها بیشتر باشد اثر آنها بهتر و بازار کاراتر می شود.
مساله هوش مصنوعی در دنیا سال هاست که وارد عرصه معاملات شده است و بازارهای مالی کم کم متاثر از داده هایی می شوند که توسط هوش مصنوعی تحلیل و استخراج می شود و در اختیار تحلیل گران قرار می گیرند. شرکت های زیادی هم در دنیا این کار را انجام می دهند. در واقع هر نوع معامله ای که خودکار باشد را معاملات الگوریتمی می گویند. حالا می توانند با بسامد بالا یا پایین باشند. معاملات الگوریتمی می توانند خیلی ساده باشند یا پیچیدگی زیادی داشته باشد. در واقع هر کاری را که یک تریدر می تواند با استفاده از ذهن و تجربه اش انجام دهد می تواند از معادلات الگوریتمی کمک بگیرد. چیزی که از دید سهامداران، متهم ردیف اول ریزش قیمت سهام در بورس تهران است.
اعتراض سهامداران وارد نیست
علی آبنیکی، مشاور سرمایه گذاری: قاعدتا در حجم بالا الگوریتم ها می توانند تاثیر زیادی روی بازار داشته باشند. اینکه تا چه حد این اتفاق در بازار ایران می افتد اطلاعات دقیقی وجود ندارد.. معضلی که اکنون در بازار ایران وجود دارد این است که قالب معامله گران بخش حقیقی بازار نسبت به وضعیت رکود یا استراحتی که بازار دارد و عدم رشد شاخص و معضلاتی که در نمادهای کوچک و بزرگ است و همچنین نسبت به رفتار حقوقی ها معترضند. چند مساله اینجا به عنوان آسیب شناسی وجود دارد. یکی اینکه بازار ما در ماه های اول امسال صعودی و شارپ بود و معامله گران کم کم عادت کردند بدون بررسی ارزندگی، سهم انتخاب کنند و اصولا نگاه کوتاه مدت به بازار دارند و انتظار دارند در طول سه هفته معاملاتی ۵۰ درصد رشد کنند.
تقریبا در مرداد ماه عرضه ها با اهداف مختلف بیشتر شد. در اینجا بخش حقیقی خرد از روند تحولات جا ماند، وقتی از روند تحولات جا ماند توجهش به وعده و وعید هایی که دولت و بازارگردان در رسانه ها و جلسات می دادند، جلب شد. مساله مهم تر این بود که روند تحولات بازار سرمایه آنقدر سریع است که شاید در تاریخ بازارهای مالی دنیا در ۵۰ سال اخیر کم سابقه باشد که حجم فعالان این بازار در طول کمتر از یک سال چندصددرصد رشد کند، همه هم انتظار دارند به خاطر شرایط تورمی ایران بازده بالاتر از تورم بگیرند و انتظار سودهای جذاب دارند. همچنین بازارگردان ظرفیت اداره این بازار را نداشت و او هم از تحولات بازار جاماند. آسیب این اتفاق را سهامدار خرد دید.
وعده و وعید ها باعث می شود سهامدار خرد برای خود انتظاراتی ایجاد کند و هر بار که به در بسته می خورد ناامید می شود و دنبال این است که مشکل کجاست؟ حالا هم به عنوان مشکل جدید معاملات الگوریتمی مطرح می شوند. اینکه رنج های منفی در بازار ایجاد شود و صف ها تغییر کند و نماد از تقاضا به عرضه برسد در کوتاه مدت باعث می شود انگیزه سهامداری کم شود و انگیزه نوسان گیری بیشتر شود و عموم فعالان بازار به این نتیجه برسند که باید نوسان گیری کنند. البته شرایط اقتصاد سیاسی که عدم قطعیت بالایی دارد نیز افراد را تشویق می کند که نگاه بلندمدتی به بازار نداشته باشند.
سهامداران بازار سرمایه باید توجه کنند که بازار سرمایه یک بازار با دید میان مدت و بلندمدت است و در کوتاه مدت ممکن است اتفاق های زیادی بیفتد، اما سهم های بنیادی کم کم راه خود را پیدا می کنند مثلا ما دیدیم که گروه فلزات معادن خوش درخشید و حتی در دوره اصلاح، کمتر اصلاح کردند. بنابراین باید این نگرش به بازار منتقل شود. اینکه ما به بازارگردان و حقوقی ها امید داشته باشیم موثر نیست چون خود آنها هم از تحولات بازار جامانده اند. مهم ترین مساله این است که سهامدار به این دید برسد که بازار سرمایه جایی برای فعالیت بلندمدت است.
روبات های الگوریتمی تاثیری بر بازار ندارند
پیمان ارمغان، کارشناس بازارسرمایه: معاملات الگوریتمی مخصوصا آنچه که دربازار سرمایه ایران بیشترین کاربرد را دارد مربوط به بخش اجرای معاملات است. به این معنی که سهامدار تصمیم خود مبنی بر خرید و فروش و رنج قیمتی مورد نظر را مشخص کرده و سپس اجرای آن را به الگوریتم می سپارد. بنابراین اینطور نیست که سیستم های الگوریتمی خود به خود اقدام به ایجاد جو منفی در بازار بکنند. در بازارهای جهانی گاهی اوقات ما می شنویم که مثلا ناگهان ریزش های شدید در بازار ایجاد شده که مربوط به معاملات الگوریتمی است. علت این موضوع عموما این است که به دلیل ایجاد یک جو سنگین فروش دربازار و گاهی فعال شدن حد ضرر معامله گران، سیستم های الگوریتمی تصمیم به فروش دارایی یا بستن پوزیشن به هر قیمتی می کنند و چون در این بورس ها حد نوسان نیز وجود ندارد و سرعت معاملات نیز بسیار بالا است ناگهان فروش دارایی یا بسته شدن پوزیشن در یک قیمت بسیار پایین انجام می شود که گاهی به همین دلیل نیز سیستم معاملات متوقف می شود.
اما آنچه این روزها در بازار ما اتفاق می افتد چندان ارتباطی با این موضوعات ندارد و احتمالا اگر معاملات به معامله گران هم سپرده شود اتفاقی مشابه آنچه که شاهد هستیم رخ خواهد داد. در حال حاضر با بازاری سرو کار داریم که قیمت ها از جذابیت بسیاری برای خرید برخوردارند. در این بازاری که ممکن است کسی پیشنهاد خرید نکند پیشنهاد می شود سهامداران با پرهیز از رفتارهای هیجانی به دنبال خرید سهام ارزنده با قیمت های پایین باشند.
تحریکات معاملاتی
مهدی حسینی، کارشناس بازار سرمایه: شواهد حاکی از آن است که تحریکاتی در حال انجام است که به زمزمه معاملات الگوریتمی دامن می زند، اگرچه مستندات دقیقی در این رابطه وجود ندارد اما با اقداماتی که در دست اجرا است به زودی مشخص می شود پشت پرده وضعیت فعلی بازار ازچه قرار است.
اگر نگاهی به نحوه معاملات چند روزاخیربازار سهام بیندازیم کاملا روشن است که چه کسانی داد وستدها را پیش می برند.اگرفرضیه معاملات روباتی درست از آب درآید واکنش سیاست گذاران به این اقدامات تعیین کننده است و مقامات مسوول به صورت شفاف می توانند با پیگیری موضوع اطلاع رسانی و شفاف سازی کنند.در طول روز که کل معاملات به ۶ساعت هم نمی رسد یک سهم ۴ باربه قله معاملاتی اش می رسد اما در نهایت به کف و کمترین قیمت روزمعاملات می رسد، این اتفاقات نشان می دهد سیستمی وجود دارد که با هدایت قیمت ها به گرداب معاملاتی، بازار را از ثبات خارج می کند. بنابراین باید ببینیم اتاق فکری که برای مدیریت بازار نسخه می پیچد با چه روشی با این پدیده برخورد می کند.
ازاین رو چند روز آینده بسیار سرنوشت ساز خواهد بود. اگر ثابت شود که بازار با معاملات الگوریتمی پیش می رود فاش شدن گروه هایی که در این قضیه دست دارند می تواند هشداری برای کسانی باشد که به دنبال خراب کردن بازارهستند اما از سوی دیگر ممکن است بدون اینکه ردی از روبات های الگوریتمی باقی بماند بازار را متعادل کنند.
با این اوصاف پر واضح است که تحریکات معاملاتی در حال انجام است و تاثیرات منفی بر بورس می گذارد. نوسان این روزهای شاخص دلایل متفاوتی دارد اما هرچه شاخص پایین تر برود رشد پایدارتری خواهد داشت و اگر اتفاق خاصی در سطح بین الملل نیفتد بازار سرمایه در نهایت محکوم به رشد است. اما اگر مذاکرات بین المللی ایران به نتیجه برسد و به دنبال آن قیمت دلار با کاهش چشمگیری مواجه شود بورس بعد از وقفه ای دو، سه ماهه به مدار صعودی بازمی گردد. روند مذاکرات بین المللی ایران و قیمت دلار نقش مهمی در آینده عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس بازار سهام بازی می کند و بورس را غیر قابل پیش بینی تر از قبل می کند.
عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس
سود نقدي بهشت پيرمرد ها
داشتم مقاله دنياي اقتصاد درباره ٨١ نگاه تحليلي به سود بورسي ها را نگاه ميكردم كه در يكي از بندهاي توصيه نگارنده در مورد كاهش ريسك به مطلب زير برخوردم:
"ج: قابلیت دریافت سود نقدی را بهعنوان عاملی برای کاهش ریسکهای ارزشگذاری، جدیتر از گذشته، مورد توجه قرار دهیم. تمرکز بر شرکتهایی که ماموریت آنها کسب سود و توزیع آن بین سهامداران است بهجای شرکتهای توسعه محوری که توزیع سود نقدی در درجه بعدی اهمیت قرار دارد، میتواند ریسکهای ناشی از ارزشگذاری غیر جذاب بازار را کاهش دهد."
دوباره خواندمش از شما هم ميخوام لطفا حوصله به خرج بدهيد يكبار ديگر بخونيدش🙏🏻
مگر ميشه سود نقدي توي جامعه تورمي اينقدر جذاب باشه؟ جايي كه هر كالايي بخاطر نبودش يا عطش تبديل پول داغ به اون داره هر روز بالاتر قيمت ميخوره چرا بايد ما دنبال سود نقد باشيم؟
دوستاي عزيزم شركت الف و ب را در نظر بگيريد هر دو سنگ آهني هستن هر دو سرمايه هاي برابر دارند هر دو امسال ٣٠٠ تومان سود دارند اولي ٢٠٪ رو تقسيم ميكنه و بقيه رو صرف پيشبرد طرح هاش و خريد پهنه جديد و . ميكنه
دومي اما همه سود رو فرداش تقسيم ميكنه و به شما ميده!
قطعا شركت الف افزايش سرمايه از آورده و انباشته ميده و شمارو ثروتمندتر ميكنه شك نكنيد! اگر صنعتي داره خوب عمل ميكنه و ما با خريد سهم اون صنعت بعنوان يك سرمايه گذار صحه بر اين مورد گذاشتيم نبايد دست به تركيب تيم برنده زد و به سودهاي خوب بايد اجازه رشد بديم!
اما دوباره خودم رو گذاشتم جاي نگارنده و سعي كردم مثل اون فكر كنم
اينها به ذهنم رسيد:
1. اينجا ايرانه! جامعه كوتاه مدت هاست، طرح هاي توسعه تا به ٩٠٪ تكميل نرسن كسي آنچنان وزني بهشون نميده الكي براي طرح ٣ سال ديگه پولتو گير ننداز تا اون موقع ١٠٠٠ تا قانون وطرح و . اومده و رفته.
2. الان بخاطر اين طرح هايي كه هركدوم ممكنه بخاطر ١ قطعه ٢ سال افتتاحش عقب بيوفته پول درگير نكن.
3. بخاطر يك سري طرحي كه نه به باره نه به داره كلي زدن زير سهم قيمتشو آوردن بالا حالا من بايد حواسم باشه زياد درباره طرح توسعه و اثراتش رويا پردازي نكرده باشن پولتو درگير نكن!
4. نكنه كاميون دارا اعتراض كنن و به طرح جديد من افزايش نرخ محصولشو ندن ازاونور پول كائوچو هم ندن با همين نرخ دولتي هم نتونم فول ظرفيت توليد كنم!
5. .
اهههه اصلا ولش كن پولو ميگيرم يكجايي سرمايه گذاري ميكنم كه حداقل كنترل بيشتري روش داشته باشم.
نه صبر كن من هنوز اونقدرا هم پيرمرد نشدم بذار برم ببينم ميتونم طرحي پيدا كنم كه مشكلات بالارو نداشته باشه و از چشم بازار دور افتاده باشه؟
خلاصه كه دنياي سرمايه گذاري همينقدر خاكستريه! شايدم قهوه اي نميدونم!
من به آینده خوشبینم! بورس برای من خانه همیشگی و شغل خانوادگیست! من امیدوارم به روزی که در تابلو اهداف سازمان بورس بنویسند سنگ بنا شما سرمایه گذارانید و ما مرتبا با شما به بحث مینشینیم و نگرانیهایتان را می شنویم تا بتوانیم محیط بهتری برایتان بسازیم.
مدیریت محترم بازار فرابورس در ساعت 8.52 دقیقه پیام دادید مشکل فنی دارید و دوباره زمان بندی جلسه معاملات را اعلام میفرمایید چشممان به پیام های ناظر بود که دیدیم قابل ندونستید و بدون پیام سیستم رو آتیش کردید خوب شاید یکی میخواست اردر بزار منتظر زمان بندی شما بود! یعنی پیش گشایش اینا هم بیخیال؟؟ یا اونی که پشت استیشن هست یک کاغذ بزاره پشت F10 همینجوری اردر بزنه تا بالاخره بگیره بعد آنلاین ها هم برن یک فکری به حال خودشون بکنن!!
مدیریت محترم بازار فرابورس در ساعت 8.52 دقیقه پیام دادید مشکل فنی دارید و دوباره زمان بندی جلسه معاملات را اعلام میفرمایید چشممان به پیام های ناظر بود که دیدیم قابل ندونستید و بدون پیام سیستم رو آتیش کردید خوب شاید یکی میخواست اردر بزار منتظر زمان بندی شما…
روزي روزگاري داور فوتبالي بود كه فكر ميكرد بايد هر مسابقه اي كه او سوت ميزند زيبا باشد گل هاي زيادي داشته باشد و وظيفه اوست جوري بازي را مديريت كند كه پر گل باشد.
فوتبال در آن كشور زياد پر بيننده نبود نهايت با ٢٠٠ تا ٣٠٠ هزار نفر بيننده مسابقات حساس برگزار ميشد. گذشت و شرايط تغيير كرد تيم هاي جديدي وارد فوتبال شدند با خودشان هواداراني آوردند. بازي ها رونق فراوان گرفت حالا ديگه بيننده هاي بازي ها به ٢ ميليون نفر نزديك شده بود! تيم عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس هاي مسكن سازان آينده، صرافان دلار فروش، دلالان ماشين فروش تازه وارد هايي بودند كه هواداران زيادي داشتند. داور ما همچنان فكر ميكرد مهمترين وظيفه او اين است كه نتيجه بازي را كنترل و مديريت كند، تيم هاي جديد بسيار پولدار بودند بازيكن خارجي ميخريدند ناگهان سطح بازي ها تغيير كرد در ذهن داور ما بازي پر گل نهايتا ٥ گل داشت عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس ناگهان بازي اي سوت زد كه در يك نيمه ١٠ گل ردو بدل ميشد! حتي سيستم هاي زيرساختي ورزشگاه با اينكه بليط بيشتري ميفروختند و درآمدشان چند برابر شده تقويت نشده بود بارها پخش بازي قطع و وصل ميشد آنلاين ديدن بازي ها بخاطر تماشاچي زياد سخت شده بود و سايت هنگ ميكرد!
حالا ديگر شعارها با آن همه تماشاچي طنين خاصي داشت صداي شير سماور كه بلند ميشد رعشه به اندام داور ما مي انداخت اون به صداي بالاي ٧٠ دسيبل عادت نداشت! حالا از تماشاچيان صدايي به بلندي ١٢٠ دسيبل شنيده ميشد!
اين صداي بلند كابوسش شده بود نكنه يك وقت بازي سوت بزنم كه گل نداشته باشد اينها كه الان اينطور صدايشان بلند است آنوقت چي مشود؟
چشمانش رنگ آسايش نداشت بازي پشت بازي هر كدام پر گل در خوابش هم نميديد اين همه بازي پر گل سوت بزند. فوتبال شگفتي ساز شده بود بعد از بازي گزارشگران از او هم در مورد كيفيت بازي طرفين نظر ميپرسيدند! همه يادشان رفته بود داور كارش داوريست! كار بجايي رسيده بود كه پيشنهاد تعويض تاكتيك به مربيان ميداد!
ناگهان فكري به ذهنش رسيد اگر تصويب كنم در هر نيمه بيشتر از ٢ گل نميتوان زد و تعداد بازي هارا زياد كنم ميتوانم اين ليگ رويايي را ٢ سال ديگر هم كشش بدهم اوضاع آرومتر ميشود ورود تماشاچيان جديد را به ورزشگاه ممنوع ميكنم تا بتوانم با سرعتي آهسته تر از اين ليگ لذت ببرم! شبانه اطلاعيه تصميماتش را منتشر كرد! فيفا و وزارت ورزش وارد عمل شدند و جلويش را گرفتند! حالا ديگر بهش برخورده ناراحت است او كه اين رونق را همه نتيجه تلاش هاي خودش ميديده حالا سرخورده شده. بي دليل آفسايد ميگيرد، پخش زنده را قطع ميكند، سر بازي دير مي آيد به همه ميخواهد ثابت كند من درست ميگفتم بازي ها بايد دو گله يا نهايت سه گله ميشد.
عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس
ریسک یکی از مفاهیم اولیه، پایه ای و بسیار مهم در مدیریت مالی است که اغلب افراد حتی دانش آموختگان مدیریت مالی نیز برداشت درستی از آن ندارند. افراد در زندگی روزمره از کلمه ریسک برای بیان مفاهیم متفاوت استفاده میکنند و یکی از علل برداشت نادرست از ریسک در مدیریت مالی هم همین کاربرد چند منظوره این کلمه است. در این مقاله کوتاه سعی خواهیم کرد تعریف درست و قابل فهمی از آنچه در علم مدیریت مالی ریسک نامیده میشود و تاثیر آن بر تصمیمات سرمایهگذاری ارائه کنیم .
دو واژه مرسوم که به عنوان معادل برای ریسک بکار برده میشود «خطرپذیری» و «عدم قطعیت» است، حتی برخی ریسک را معادل با نوسان (Volatility) یا واریانس در نظر میگیرند. اما در علم مدیریت مالی ریسک واقعا هیچیک از این مفاهیم نیست. به عنوان مثال اگر یک سرمایهگذار در یک دارایی پرنوسان (به لحاظ بازده تاریخی) سرمایهگذاری کند لزوما نشاندهنده این نیست که متحمل ریسک شده است. بر خلاف تصور عموم افراد در علم مدیریت مالی نوسان زیاد به معنی ریسک زیاد نیست.
اما ریسک چیست؟ ریسک عدم قطعیتی نامطلوب است به این علت که نمیتوانیم آن را از بین ببریم. بنابراین در ازای دریافت مبلغی حاضر به تحمل آن هستیم حال آنکه برای دوری از آن باید مبلغی پرداخت کنیم. در ادامه به توضیح بیشتر این تعریف با چند مثال میپردازیم.
مثال اول: فرض کنید شما در یک شرکت خودروسازی کار میکنید و میخواهید از بین سهام شرکت خودتان و یک شرکت خودروسازی دیگر (کاملا مشابه با شرکت خودتان) یکی را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید: شرکت خودتان، شرکت دیگر یا به نظرتان تفاوتی نمیکند؟ اگر شرکت دیگر را انتخاب میکنید به خواندن ادامه این مقاله نیاز ندارید زیرا مفهوم ریسک را میدانید. در غیر اینصورت پیشنهاد میکنم تا انتها با من همراه باشید.
ریسک مفهوم سادهای است، دارایی که بازده آن همبستگی (Correlation) مثبت با مصرف (Consumption) یا بطور کلی ثروت (Wealth) شما دارد دارایی ریسکی است و شما برای داشتن آن باید انتظار بازدهی بیشتر از نرخ بهره بدون ریسک داشته باشید که به آن بازده اضافی یا ریسک پریمیوم (Risk Premium) گفته میشود.
در مثال بالا همبستگی ثروت شما با سهام شرکتی که خودتان در آن کار میکنید بیشتر است بنابراین این دارایی برای شما پرریسکتر محسوب میشود و در شرایط یکسان منطقی است سهام شرکت دیگر را خریداری کنید. چرا؟ فرض کنید به هر دلیلی اتفاق پیش بینی نشده ای برای شرکت شما رخ دهد و برای مدتی تولید متوقف شود. در این صورت نه تنها ممکن است حقوق شما به تعویق بیفتد یا کارتان را از دست بدهید بلکه ارزش سهام شما نیز کاهش مییابد. یا برعکس اگر به هر دلیلی مثلا استقبال مشتریان از یکی از محصولات جدید شرکت شما، تولید و سود شرکت افزایش یابد نه تنها ممکن است حقوق و مزایای شما افزایش یابد بلکه ارزش سهام شرکت نیز افزایش مییابد. این دقیقا مفهوم ریسک در علم مدیریت مالی است.
حال سوال این است که چرا ریسک به مفهومی که عنوان شد مطلوب نیست. جواب واضح است. دوباره به مثال بالا برمیگردیم. آیا شما ترجیح میدهید هنگامی که حقوقتان به تعویق افتاده یا کارتان را از دست دادهاید (بطور کلی در شرایط بد اقتصادی به سر میبرید) سهامی داشته باشید که پر ارزش باشد یا هنگامیکه حقوق و مزایای شما افزایش پیدا کرده (به طور کلی در شرایط خوب اقتصادی به سر میبرید)؟ مسلما جواب گزینه اول است، در شرایط عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس بد اقتصادی.
دقیقا به همین علت است که همبستگی مثبت بازده یک دارایی با ثروت شما ریسک نامیده میشود که برای افراد نامطلوب است. این امر موجب کاهش قیمت دارایی ریسکی و افزایش بازده آن میشود. درغیر اینصورت هیچ کس حاضر به خرید چنین دارایی با قیمت بالا نیست.
مفهومی که در مثال قبل از ریسک بیان شد (همان همبستگی بازده دارایی با مصرف یا ثروت) یک مفهوم پایه ای و البته بسیار دقیق از ریسک در اقتصاد و مدیریت مالی است. اما از آنجا که ثروت و یا مصرف و همچنین توابع مطلوبیت افراد با هم متفاوت بوده و اندازه گیری این پارامترها نیز در دنیای واقعی مشکل است، بنابراین مدل کردن ریسک به روش یادشده در عمل مشکل و گاه غیرکاربردی است. (علاقهمندان را به مطالعه consumption based asset pricing models with a representative agent دعوت میکنم.)
بنابراین به عنوان جایگزینی ساده و کاربردی، CAPM (Capital Asset Pricing Model) کل بازار/اقتصاد (شامل تمام داراییهای موجود در بازار نه لزوما فقط داراییهای موجود در بازار سهام) را جایگزین مطلوبیت مصرف یا ثروت میکند. در عمل شاخص بازار سهام را به عنوان معیاری برای عملکرد کل بازار/اقتصاد در نظر میگیرند.
مثال دوم: فرض کنید شرکتی وجود دارد که مستقل از شرایط بازار در هر دوره زمانی (به عنوان مثال یک ماه) به احتمال ۵۰ درصد، بازده عملیاتی ۱۵ درصد و به احتمال ۵۰ درصد، بازده عملیاتی ۵- درصد میدهد که نشان دهنده بازده پرنوسان این شرکت است. به نظر شما آیا سرمایهگذاری در سهام این شرکت ریسکی است و بازار باید به شما برای سرمایهگذاری در این سهام بازده اضافی (ریسک پریمیوم) بپردازد؟ جواب این سوال منفی است! همانطور که پیشتر عنوان شد نوسان یا واریانس لزوما به معنی ریسک نیست بلکه آن بخشی از نوسان را ریسک مینامیم که ناشی از نوسان کل بازار باشد.
به بیان ساده تر به علت اینکه شرایط اقتصادی کل بازار تاثیری بر عملکرد این عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس شرکت ندارد، بنابراین انتظار سرمایهگذار از عملکرد (بازده) این سهم در شرایط خوب و در شرایط بد اقتصادی کاملا یکسان بوده و سرمایهگذاری در این سهام (با توجه به تعریف ریسک در علم مدیریت مالی) ریسکی به همراه ندارد.
به همین دلیل به این نوع نوسان اصطلاحا ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk) یا ریسک مختص به شرکت (Firm-Specific Risk) گفته میشود.
هنگامی که ریسک وجود ندارد، بازار بازده اضافی به سرمایهگذاران نمیپردازد، زیرا سرمایهگذار منطقی با قرار دادن این سهم (سهام شرکت فرضی یادشده) و سهام شرکتهای دیگر در یک سبد سهام، میتواند نوسان بازده این شرکت را از بین برده یا تا حد زیادی کاهش دهد. با استفاده از CAPM، به علت عدم همبستگی بازده این شرکت با بازده بازار، بتا (β) این شرکت صفر بوده بنابراین بازده اضافی برای این سهم در نظر گرفته نمیشود.
به بیان دیگر میتوان گفت ریسکی که در بازار برای آن قیمت تعیین میشود (ریسک پریمیوم) تنها ریسک بازار (Market Risk) یا ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) است که در بتای هر سهم نمود پیدا میکند. در غیر اینصورت بازار به سرمایهگذار برای تحمل ریسک غیرسیستماتیک که هیچ تاثیری بر بتای سهم ندارد هیچگونه بازده اضافی پرداخت نمیکند. البته در دنیای واقعی به خصوص بازار سهام داراییها معمولا با کل بازار همبستگی مثبت دارند و علت آن هم این است که عملکرد شرکتها از عملکرد کل بازار (کل اقتصاد) تاثیر میپذیرد. این تاثیر در برخی بخشهای صنعت کمتر و در برخی بیشتر است. به همین علت سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در برخی شرکتها بازده اضافی کمتر و برای برخی بازده اضافی بیشتر طلب میکنند.
سوالی که ممکن است به سرعت به ذهن خطور کند این است که آیا دارایی وجود دارد که همبستگی منفی با ثروت، مصرف یا کل بازار داشته باشد؟ اگر چنین دارایی وجود داشته باشد حتما دارایی ارزشمندی است زیرا داشتن این دارایی به معنی انتقال ریسک (که امری نامطلوب است) از خریدار آن به شخص یا موسسهای است که این دارایی را فروخته است.
چنین داراییهایی را بیمه (در این مقاله بیمه مفهومی معکوس ریسک است) مینامیم. حتما این مثال را در زبان عربی شنیدهاید که «تعرف الاشیاء باضدادها». بنابراین برای شناخت بهتر ریسک بد نیست که متضاد آن یعنی بیمه (Insurance) را نیز بهتر بشناسیم.
مثال سوم: فرض کنید میخواهید خودرو خود را در مقابل تصادفاتی که منجر به مرگ میشود بیمه کنید. اگر فرض کنیم دیه یک شخص ۱۰۰ میلیون تومان است شما حاضرید برای خرید این بیمه چه مبلغی بپردازید؟ احتمالا هر شخص بسته به میزان استفاده از خودرو یا اطمینان به دقت در رانندگی خود مبلغی را در نظر میگیرد اما احتمالا حتی محتاطترین افراد نیز حاضر به پرداخت حداقل ۲۰۰ هزار تومان سالیانه برای خرید این بیمه نامه هستند. حال آنکه با توجه به آمار و ارقام مربوط به تعداد خودرو و همچنین تصادفات منجر به فوت، احتمال اینکه این اتفاق برای یک فرد رخ دهد کمتر از ۰/۰۰۲ است. در نتیجه امید ریاضی مبلغی که طی یک سال از بیمه دریافت میکنید کمتر از ۲۰۰ هزار تومان است. اما چرا افراد برای خرید چنین دارایی بیشتر از ۲۰۰ هزار تومان پرداخت میکنند؟ جواب روشن است،
صاحب این دارایی ریسک را که امری نامطلوب است از خود دور میکند پس باید مبلغی اضافی (ریسک پریمیوم) به سازمان بیمهگر که ریسک را تحمل میکند بپردازد. کاملا واضح است که این دارایی (بیمه) عملکردی معکوس سهام اغلب شرکتها دارد به این معنی که در شرایط خوب (عدم تصادف) عملکرد بدی داشته زیرا بازدهی ندارد اما در شرایط بد (تصادف منجر به فوت) عملکرد خوبی داشته زیرا مبلغ دیه را پرداخت میکند. به همین دلیل است که افراد حاضر هستند برای خرید بیمه، ریسک پریمیوم بپردازند اما برای خرید سهام در بورس ریسک پریمیوم دریافت میکنند. با مثال بالا مشخص شد که چرا بیمه مفهومی کاملا معکوس ریسک است.
در این نوشتار سعی شد با استفاده از چند مثال تعریفی قابل درک از مفهوم آنچه در مدیریت مالی ریسک نامیده میشود ارائه شود. امید است بعد از مطالعه این مقاله تعریفی که از ریسک در ابتدا بیان شد واضحتر و ملموس تر به نظر برسد.
ریسک عدم قطعیتی نامطلوب است به این علت که نمیتوانیم آن را از بین ببریم، بنابراین در ازای عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس دریافت مبلغی حاضر به تحمل آن هستیم حال آنکه برای دوری از آن باید مبلغی پرداخت کنیم.
سری مقالات نایاب Trader's Creed: عقاید یک معاملهگر | رازی که تنها تاجران حرفهای میدانند | #1
همه میتوانند در بازارهای مالی سود کنند، اما تنها حرفهایها در این بازارها باقی میمانند. درک احتمالات در معاملهگری امری ضروری برای موفقیت در این حرفه است. تو نمیتوانی بدون درکی عمیق از احتمالات، به یک معاملهگر موفق تبدیل شوی.
احتمالات در معاملهگری در عین سادگی میتواند پیچیده باشد. ممکن است احتمال رخداد یک اتفاق بسیار بالا باشد؛ اما صورت نگیرد. اما از آنطرف ممکن است احتمال رخداد یک اتفاق بسیار پایین باشد؛ اما به وقوع بپیوندد. این موضوعی است که بسیاری افراد آن را گیجکننده توصیف میکنند.
در این بخش از آموزشهای ویتارو، ما قرار است به موضوع مهم احتمالات در معاملهگری : عقاید یک معاملهگر بپردازیم و توضیح دهیم که چرا سرمایهگذارها و معاملهگرها باید درک ویژهای از کارکرد احتمالات در معاملهگری داشته باشند.
قطعاً درک علم احتمالات نهتنها در حرفه معاملهگری، بلکه در تمام جنبههای زندگی نیز بسیار سودمند خواهد بود. بنابراین حتی اگر فعال بازار بورس یا دیگر بازارهای مالی نیستی، تا انتهای مقاله با ما همراه باش.
احتمال یعنی بررسی وقوع یک اتفاقی که شامل عدم قطعیت شود. پرتاب یک تاس شامل عدم قطعیت است.
نتیجه پرتاب همزمان دو تاس مشخص نیست؛ زیرا در آن عدم قطعیت وجود دارد. اما احتمال به وقوع پیوستن بعضی از اتفاقات، بیش از دیگری است. اینجاست که علم احتمالات به کمک ما میآید و احتمال وقوع هر اتفاق را برایمان مشخص میکند.
تئوری احتمال برای اولین بار در قرن 17 میلادی، توسط دو ریاضیدان بزرگ فرانسوی، به نامهای «بلز پاسکال» و «پیر دو فرما» مطرح شد.
شاید بتوان گفت که اولین حامی علم احتمالات قشر قماربازها بودند. مشکلات بازیهای شانس، انگیزهای شد تا این دو برای حل آن مشکلات قدم بردارند.
امروزه تئوری احتمال یک شاخه تثبیتشده در ریاضی است که در تمام علوم و جنبههای زندگی از آن استفاده میشود؛ از فیزیک و پیشبینی آبوهوا گرفته تا علم پزشکی و صنایع بیمه و بانک.
درحالیکه اکثر مردم احتمالات را میفهمند، اما در دنیای واقعی تعداد کمی از آنها باورش دارند و آن را درک میکنند. احتمالات بیش از اینکه جنبه ریاضی داشته باشد، به متغیرهای روانشناسی وابسته است.
مردم عموماً میدانند که احتمال وقوع برخی از اتفاقات بسیار کم است و باید تصمیماتی بگیرند که شانس رخ دادنشان زیاد باشد.
آنها میدانند که ممکن است یک تصمیم عاقلانه بگیرند، اما نتیجه آن فاجعه باشد. یا ممکن است یک تصمیم احساسی و بدون فکر بگیرند، اما از نتیجه خوب آن متعجب شوند.
احتمالات در معاملهگری به معنای درک تفاوتها و جزئیات است. اما در دنیای واقعی مردم همهچیز را سیاهوسفید میبینند.
مردم تصور میکنند که اگر پیشبینی کرده باشند و آن پیشبینی درست از آب درآید، پس حق با آنهاست. و اگر پیشبینی کرده باشند و آن پیشبینی اشتباه از آب درآید، بنابراین حق با آنها نیست. این همان دید سیاهوسفید به زندگی است.
مردم دید سیاهسفید به زندگی را دوست دارند؛ زیرا تحلیل یک نتیجه، بسیار آسانتر از تحلیل پروسه فکری یک پیشبینی است.
برای مثال در همین دوران شیوع ویروس کرونا، روزنامهها تیترهایی مانند: «کارشناسها تا انتهای شهریورماه، 700 هزار کشته را پیشبینی کردند.» میزدند. اما تیتری که باید این روزنامهها بزنند، این است: «کارشناسها 95 درصد اطمینان دارند که تا انتهای شهریورماه، تعداد قربانیان ویروس کرونا بین 500 تا 850 هزار نفر خواهد بود.»
شاید این تیترها چندان جلبتوجه نکنند، اما واقعیت ماجرا را بیان میکنند. با تیتر اصلی، اگر تعداد قربانیها به 650 هزار نفر برسند، مردم میگویند که کارشناسها اشتباه کردند؛ اگرچه اعداد بسیار نزدیک به پیشبینی کارشناسها باشند.
یا اگر تعداد قربانیها به 900 هزار نفر برسد، از آنها بهعنوان کارشناسهای فاجعه یاد میکنند؛ بااینکه پیشبینی کنندگان میدانستند که احتمال وقوع چنین اتفاقی وجود داشت.
سوءتفاهمهای احتمالاتی در دنیای معاملهگری و سرمایهگذاری نیز شایع است. به نظر میرسد رسانهها نیز درک درستی از احتمالات در معاملهگری ندارند. اگر پیشبینیها درست از آب درآیند، به تلویزیون دعوت میشوند. اما اگر اشتباه باشند، مورد تمسخر قرار میگیرند.
شاید باورش سخت باشد اما مدلهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری نیز بر احتمالات استوار هستند. بالاتر گفتیم که تقریباً تمام علوم جهان از احتمالات بهره میبرند. بااینحال سؤالی که مطرح میشود، این است که چرا احتمالات نادیده گرفته میشود؟
قشرهای مختلفی به این سؤال پاسخ دادهاند، از ریاضیدانها و فیلسوفها گرفته تا حقوقدانها و اقتصاددانها. در دنیای معاملهگری، نادیده گرفته شدن احتمالات توسط مردم، تنها برای فرار از تلخی واقعیت است. انسان معمولاً علاقهای به دانستن آینده منفی ندارد.
برای مثال اگر به تو بگویند 30 درصد احتمال دارد که سال آینده بازار بورس ریزش شدیدی تجربه کند، تو نگران خواهی شد و شاید حتی به خاطر آن 30 درصد منفی، 70 درصد احتمال برد را بهکل کنار بگذاری. این عدم قطعیت برای هیچکس خوشایند نیست.
اما اگر کسی به تو بگوید که قطعاً سال آینده بازار بورس ریزش خواهد کرد، تو دیگر عدم قطعیت را تجربه نمیکنی و حس بهتری نسبت به سناریو بالا داری؛ حتی اگر براثر تورم سرمایهات آب شود.
ثروت نامحدودی در بازارهای مالی وجود دارد و مردم انتظار دارند که به این ثروت دست پیدا کنند. اما واقعیت میگوید که مردم هنوز ذهنیت لازم برای دستیابی به این ثروت نامحدود را ندارند.
برای پول درآوردن در بازارهای مالی نیازی به حرفهای بودن نیست. تنها مهارت لازم برای کسب سود، توانایی کار کردن با موس است. اما برای کسب درآمد مداوم و باثبات در این بازارها، باید حرفهای بود. ثبات در نتایج، تفاوت اصلی یک معاملهگر حرفهای با یک معاملهگر مبتدی است.
اکثر مردم تصور میکنند که ضرر کردن در دنیای معاملهگرهای حرفهای بسیار نادر است. اما واقعیت این است که در منحنی عملکرد معاملهگرهای حرفهای، همیشه خطوط نزولی وجود دارد. این خطوط نزولی، تنها نماگر ضررهای استانداردی هستند که هر معاملهگر حرفهای بهطور مداوم تجربه میکند.
وقتی یک سکه را پرتاب میکنیم احتمال خط بودن آن 50 درصد است. با پرتاب همزمان دو سکه، احتمال خط بودن هر دو سکه، 50 درصدِ 50 درصد است؛ یعنی 25 درصد. نتایج محتمل در پرتاب همزمان دو سکه، شیر – شیر، شیر – خط، خط – شیر و خط – خط هستند.
محاسبه بالا تنها در صورتی صحیح است که دو اتفاق بالا از یکدیگر مستقل باشند. پیشبینیهایی مانند پیشبینی آبوهوا، با اتفاقاتی مانند پرتاب سکه تفاوت دارند.
اگر امروز بارانی باشد، احتمال بارانی بودن فردا از آفتابی بودن بیشتر خواهد بود. و البته که احتمال بارانی بودن هوا در دو فصل پاییز و زمستان از بهار و تابستان بیشتر خواهد بود.
ما وقتی به اتفاقات جهان هستی مینگریم، میفهمیم که امکان ندارد شاهد دو اتفاق کاملاً مشابه باشیم. اتمها که شاید کوچکترین ذرات دنیای ما باشند، با ارتعاش دائمی عامل ایجاد اتفاقات مختلف هستند. برای اینکه دو اتفاق کاملاً مشابه رخ دهد، باید تمام اتمهای جهان هستی با حالتی کاملاً یکسان ارتعاش نمایند.
مردم تصور میکنند که هر معامله به معاملهی بعدی وابسته است. مغز به شکلی طراحیشده که تمام اتفاقات را به یکدیگر مرتبط بداند. اما واقعیت این است که معاملهگری در زیرشاخه احتمالات مستقل قرار میگیرد.
هیچ دو معاملهای به دیگری وابسته نیست. ممکن است ده معامله متوالی سودده باشند و تو را به اوج اعتمادبهنفس برسانند؛ اما در معامله یازدهم ورق برگردد و ضرر بسیار سنگینی متحمل شوی.
برای دستیابی به نتایج باثبات در معاملهگری، باید به یک ذهنیت ایدهآل دست پیدا کنی. ما انتظار نداریم که پس از خواندن این مقاله احتمالات در معاملهگری را درک و به ذهنیتی ایدهآل دست پیدا کنی. پروسه رسیدن به ذهنیت ایدهآل ممکن است سالها طول بکشد.
ثبات در معاملهگری به معنای هرگز ضرر نکردن نیست؛ بلکه رسیدن به یک منحنی صعودی در بلندمدت است:
ما ضرر خواهیمکرد. این امر اجتنابناپذیر است. اما این ضررها باید کنترلشده و به اشتباهات کوچک تبدیل شوند. برخلاف یک معاملهگر حرفهای، منحنی صعودی بلندمدت یک معاملهگر مبتدی معمولاً نشاندهنده نوسانهای بسیار بزرگی است:
علت افت بورس پس از رشد
با شیوع ویروس کرونا بورس تنها امید سرمایه گذاران بود و تا به امروز رشد شاخص آن در وضعیت خوبی قرار گرفته بود اما از امروزروند کاهشی به خود گرفت؛ تیتربرتر به دلایل کاهش بورس پرداخته است.
به گزارش تیتربرتر؛ شاخص بورس در جریان معاملات امروز بازار سرمایه با افت 32هزار و 137واحدی در ارتفاع 985هزار و 524واحد به کار خود پایان داد و تعداد 4میلیارد و 211میلیون سهم و حقتقدم بهارزش 4هزار و 976میلیارد تومان در 663 هزار نوبت مورد دادوستد قرار گرفت.
چرا بورس روند کاهشی یافت؟
بر این اساس سهامداران شرکتهای کمباینسازی ایران، صنایع پتروشیمی کرمانشاه و فرآرودههای نسوز پارس امروز بیشترین رشد قیمت را در بورس اوراق بهادار و در مقابل سهامداران شرکتهای سیمان شمال، سرمایهگذاری نیرو و ایران ارقام نیز بیشترین افت را در سبد سهام خود داشتند.
در بازارهای فرابورس ایران هم با معامله یک میلیارد و 799میلیون ورقه بهارزش 2هزار و 449میلیارد تومان در 310هزار نوبت، شاخص فرابورس(آیفکس) 197واحد افت کرد و در ارتفاع 11 هزار و 102واحد قرار گرفت.
در این بازار هم امروز دارندگان انواع اوراق تسهیلات مسکن به همراه سهامداران شرکتهای داروسازی تولید دارو، بیمه میهن و شیر پگاه آذربایجان شرقی افزایش قیمت را داشتند و شرکتهای سرمایهگذاری اعتلاء البرز، تولید برق ماهتاب کهنوج و گروه سرمایهگذاری میراث فرهنگی هم بیشترین افت قیمت را شاهد بودند.
براساس معاملات امروز بیش از پنج میلیارد و ۸۸۱ میلیون سهم، حق تقدم و اوراق بهادار به ارزش ۶۴ هزار و ۵۹۵ میلیارد ریال داد و ستد شد.
همچنین شاخص کل (هم وزن) با پنج هزار و ۸۹۰ واحد کاهش به ۳۱۰ هزار و ۱۶۴ واحد و شاخص قیمت (هموزن) با سه هزار و ۹۰۵ واحد افت به ۲۰۵ هزار و ۶۲۸ واحد رسیدند.
شاخص بازار اول ۱۹ هزار و ۶۱۵ واحد و شاخص بازار دوم ۷۱ هزار و ۲۸۹ واحد کاهش داشتند.
علاوه بر این در بین تمامی نمادها، نماد ایران خودرو (خودرو) با چهار هزار و ۷۱۷ واحد، مخابرات ایران (اخابر) با یک هزار و ۱۳ واحد، خدمات انفورماتیک (رانفور) با ۳۶۹ واحد، سایپا (خساپا) با ۳۵۹ واحد، سرمایه گذاری دارویی تامین (تیپیکو) با ۲۵۳ واحد، صنایع پتروشیمی کرمانشاه (کرماشا) با ۱۸۹ واحد و سرمایه گذاری سایپا (وساپا) با ۱۴۵ واحد بیشترین تاثیر مثبت را بر شاخص بورس داشتند.
در مقابل نماد فولاد مبارکه اصفهان (فولاد) با سه هزار و ۲۱۲ واحد، صنایع پتروشیمی خلیج فارس (فارس) با دو هزار و ۴۸۱ واحد، ملی صنایع مس ایران (فملی) با دو هزار و ۲۶ واحد، سرمایه گذاری تامین اجتماعی (شستا) با یک هزار و ۶۵۳ واحد، معدنی و صنعتی گل گهر (کگل) با یک هزار و ۴۸۰ واحد، گروه مپنا (رمپنا) با یک هزار و ۲۸۰ واحد با تاثیر منفی بر شاخص همراه بودند.
برپایه این گزارش، امروز نماد بانک تجارت، بانک ملت، پالایش نفت اصفهان، گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو، ملی صنایع مس ایران، فولاد مبارکه اصفهان و بانک صادرات ایران در گروه نمادهای پربیننده قرار داشتند.
گروه خودرو هم در معاملات امروز صدرنشین برترین گروههای صنعت شد و در این گروه دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون برگه سهم به ارزش ۱۲ هزار و ۵۰۷ میلیارد ریال داد و ستد شد.
آخرین وضعیت شاخص فرابورس
شاخص فرابورس نیز بیش از ۲۳۷ واحد کاهش داشت و بر روی کانال ۱۱ هزار و ۶۲ واحد ثابت ماند.
همچنین در این بازار دو میلیارد و ۱۹۱ میلیون برگه سهم به ارزش بیش از ۳۱ هزار و ۳۱۸ میلیارد ریال داد و ستد شد.
امروز نمادهای صنایع ماشین های اداری ایران (مادیرا)، سنگ آهن گهرزمین (کگهر)، بانک دی (دی)، جنرال مکانیک (رنیک)، پتروشیمی مارون (مارون) و بیمه پاسارگاد (بپاس) تاثیر مثبت بر شاخص این بازار را داشتند.
همچنین نماد هلدینگ صنایع معدنی خاورمیانه (میدکو)، تولید نیروی برق دماوند (دماوند)، پتروشیمی زاگرس (زاگرس)، سهامی ذوب آهن اصفهان (ذوب)، سرمایه گذاری صبا تامین (صبا)، توسعه مولد نیروگاهی جهرم (بجهرم)، گروه سرمایه گذاری میراث فرهنگی (سمگا)، پتروشیمی تندگویان (شگویا)، فرابورس ایران (فرابورس) با تاثیر منفی بر شاخص این بازار همراه بودند.
کارکردهای بورس
از جمله کارکردهای بورس میتوان به این مهم اشاره کرد که بورس مردم را به پسانداز تشویق و بدین وسیله باعث به کارگیری پسانداز مردم در فعالیتهای اقتصادی میشود. بورس همچنین سرمایه لازم برای اجرای پروژههای دولتی و خصوصی را فراهم میآورد.
طبق آمار شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه (سمات) تعداد افرادی که در ایران کدسهامداری (کدمعاملاتی) دریافت کردهاند از ۹٫۶ میلیون نفر فراتر رفته است.
نحوه معامله در بورس
برای معامله در بازار بورس، هرشخصی حقیقی یا حقوقی نیاز به یک کارگزار رسمی و کد معاملاتی دارد. کارگزار در واقع واسط بین معامله گر و بازار بورس میباشد. افراد عادی جامعه نیز میتوانند با دریافت کد معاملاتی از کارگزاریهای رسمی، خرید و فروش سهام و اوراق بهادار را در بورس انجام دهند.
باید توجه داشت که علاوه بر خرید مستقیم می توان با روشهای غیر مستقیم نظیر صندوقهای مشترک سرمایه گذاری یا صندوقهای قابل معامله در بورس یا قراردادهای سبدگردانی نیز در بازار سرمایه ایران اقدام به خرید و فروش سهام نمود.
عدم قطعیت بازار، اصل مهمی است که می بایست در هر شرایطی مدنظر سهامداران قرار گیرد. دیده شده که افراد تنها به صرف بازدهی گذشته یک شرکت و یا شاخصهای بورس اوراق بهادار به این بازار روی آورده اند و با ذهنیت تداوم روند گذشته انتظار کسب سود داشته اند.
تالار شیشه ای
در حالی عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس که بورس اوراق بهادار به «تالار شیشه ای» معروف است و با هر تلنگری فرو میریزد و ترک بر میدارد پس همواره باید در نظر داشت که وضعیت (مثبت و منفی) یک دوره بورس اوراق بهادار را نمی توان به زمانهای آینده تعمیم داد. به عبارت دیگر، در این بازار اصل «یگانه عنصر» ثابت جهان تغییر است مصداق کاملی دارد.
دیدگاه شما