تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات


من می‌دانستم تحلیل حجم قیمت برای معامله در بازار مهم است و این کتاب دلیلش را توضیح داده. این کتاب ارزشش را دارد که برایش وقت بگذارید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی روند بازار در آینده استفاده می‌کنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی‌ است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیک‌های آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه می‌شوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن می‌خوانید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال روشی برای پیش‌بینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده می‌شود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.

تحلیل تکنیکال روی داده‌های تاریخی قیمت یا پرایس‌اکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده می‌شود. بسیاری از معامله‌گران برای شناسایی روندها و فرصت‌های مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند.

ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمی‌گردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیت‌‌های چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامه‌نگار حوزه اقتصادی و مؤسس وال‌استریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در دارایی‌ها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیت‌های او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.

در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دست‌نویس‌ها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گسترده‌تر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تبدیل شده است.

تحلیل تکنیکال چگونه کار می‌کند؟

همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمت‌های قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمی‌دهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می‌شوند.

در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی می‌کنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معامله‌گران و سرمایه‌گذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص درباره‌ی ترس و طمع).

نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیش‌بینی‌ آن قابل اطمینان‌تر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دست‌کاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آن‌ها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنال‌های غلط در آن کمتر ایجاد می‌شود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آن‌ها دارد.

شاخص‌ها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال

معامله گران به منظور بررسی موشکافانه‌ی قیمت‌ها و در نهایت یافتن فرصت‌های مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده می‌کنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخص‌های تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانه‌ای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا می‌کنند. از آنجایی که این شاخص‌ها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معامله‌گران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده می‌کنند.

میانگین متحرک ساده (SMA)

معمولا معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، شاخص‌ها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمت‌ها به کار می‌برند.

در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروف‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده‌ی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمت‌های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه می‌کند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.

خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.

نحوه‌ی استفاده SMA:

به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر می‌تواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش می‌دهد، اما بازار طبق پیش‌بینی شما پیش نمی رود. راه‌حل چیست؟

شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمت‌های بسته شده‌ی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمت‌های قدیمی‌تر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرک‌نمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمت‌های اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمی‌گیرند.

خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.

به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریع‌تر به تغییر قیمت واکنش نشان می‌دهد. از طرفی می‌دانیم، هر چه شما سریع‌تر روند بازار را تشخیص بدهید، می‌توانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.

میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاه‌مدت معامله می‌کنند گزینه‌ی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده می‌کنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعه‌ای از اسیلاتورها شناخته می‌شوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال می‌کند، اسیلاتورها فرمول‌های ریاضی را روی داده‌های قیمتی اعمال کرده و خروجی آن‌ها در محدوده‌هایی از پیش تعیین شده قرار می‌گیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.

در این تصویر RSI در محدوده‌ی ۶۰ قرار دارد.

نحوه‌ی استفاده از RSI:

  • RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید می‌دانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
  • RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند دارایی‌هایشان را می‌فروشند.

شاخص Stochastic RSI

علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه می‌شود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه می‌شود.

در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار می‌رود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.

نحوه‌ی استفاده Stoch RSI:

استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخص‌های اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.

  • اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات نشان می‌دهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
  • اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
  • از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را می‌توان انتظار داشت.

باند بولینجر (Bollinger Bands)

شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معامله‌گران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیش‌بینی وضعیت احتمالی بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) و همچنین اندازه‌گیری نوسانات بازار استفاده می‌شود.

به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:

  • زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
  • زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.

همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.

باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:

  • باند بالایی
  • خط میانی
  • باند پایینی

خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمول‌های این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوه‌ی استفاده از این شاخص را به شما آموزش می‌دهیم.

نحوه‌ی استفاده BB:

به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.

  • اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
  • اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.

به بیانی ساده‌تر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده می‌شود.

شاخص مکدی (MACD)

مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده می‌شود.

تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمی‌دهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.

به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده می‌شود.

  • خط اول میانگین متحرک سریع‌تر را نشان می‌دهد. (خط آبی)
  • خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان می‌دهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
  • خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش می‌دهد. (هیستوگرام-سفید)

تریدرها از این خطوط، سیگنال‌های خرید یا فروش را دریافت می‌کنند. چطور؟

نحوه‌ی استفاده MACD:

زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع می‌کند، و به بالا یا پایین آن حرکت می‌کند، سیگنال خرید یا فروش استخراج می‌شود.

  • سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
  • سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.

اما این سیگنال‌ها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر می‌کند.

خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنال‌ها:

  • اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قوی‌تر است.
  • اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قوی‌تر است.

در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که مک‌دی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.

سیگنال‌های معاملاتی

به طور کلی اندیکاتو‌رها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معامله‌گر می‌دهد، اما از آن‌ها می‌توان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنال‌ها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.

همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنال‌های معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنال‌های غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگران‌کننده است؛ چون در این بازار، دارایی‌ها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه می‌کنند.

نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال

گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحث‌برانگیز و غیر‌قابل اعتماد است. به تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر می‌کنند، وقایع رخ می‌دهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به انواع یکسانی از شاخص‌ها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخص‌ها افزایش می‌یابد.

از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیل‌گر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل می‌کند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معامله‌گران غیرممکن است.

تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال

پیش‌فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌های حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می‌کند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر داده‌های قیمتی و تاریخچه تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.

در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از داده‌های تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده می‌شود. در این تحلیل طیف گسترده‌ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته می‌شود.

بنابراین، ممکن است این‌گونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می‌شود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیل‌های موجود در یک دارایی، می‌تواند برای یک تحلیل‌گر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات حد ارزش‌گذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معامله‌گران کوتاه مدت ترجیح می‌دهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوق‌ها و سرمایه‌گذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.

یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به داده‌های کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بی‌طرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم می‌کند و برخی حدس و گمان‌ها که با رویکرد کیفی‌ در تحلیل بنیادین ارائه می‌شود را از بین می‌برد.

با این حال تحلیل تکنیکال علی‌رغم سروکار داشتن با داده‌های تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداری‌‌های شخصی است. به عنوان مثال یک معامله‌گر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ می‌دهد. علاوه بر این در دوره‌هایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.

سخن آخر

جدا از نقد و بحث‌های طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت مربوط می‌شود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاه‌مدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران مفیدتر است.

تکنیک های معامله گری با انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

خط روند در تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهایی می باشد که سرمایه گذاران با استفاده از آن در معاملات استفاده میکنند و یکی از کاراترین ابزارها در تحلیل می باشد که سرمایه گذار با درک بازار و استفاده از خط روندها می تواند معاملات موفقی در بورس می باشد.

قبل از بیان مبحث خط روند در تحلیل تکنیکال، اجازه دهید موضوعی را توضیح بدهم. آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده که در رودخانه یا دریا شنا کنید؟ در هنگام شنا معمولا باید در جهت حرکت آب شنا کنید چرا که شنا کردن در خلاف جهت حرکت آب، فشار زیادی به عضلات وارد می‌کند. در بازار سرمایه هم گفته می‌شود در جهت روند در بازار معامله کنید چرا که معامله در خلاف جهت روند ممکن است زیان فراوانی را به سرمایه گذار وارد کند. همه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، با این جمله آشنا هستند اما نکته اینجاست که آیا قادر به درک و اهمیت موضوع هستند و آیا به عنوان یک اصل پایه ای به مفهوم خط روند توجه دارند یا خیر. در این بخش سعی می‌کنیم ابتدا تعریفی از روند ارائه کنیم و سپس موارد استفاده از روند را اندکی توضیح دهیم.

در بحث آموزش تحلیل تکنیکال گفته می شود زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت می‌کنند اصطلاحا روند شکل می‌گیرد. از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان می‌دهد، می‌توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات نشود، روند ادامه دارد. به طور کلی روند‌ها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند که در ادامه توضیح مختصری در خصوص هر یک از روند ها داده می‌شود.

روند صعودی در تحلیل تکنیکال

هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف می‌کنیم. در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد. استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.

خط روند در تحلیل تکنیکال

شکل زیر روند صعودی نمودار را نشان میدهد.

خط روند در تحلیل تکنیکال

روند نزولی در تحلیل تکنیکال

هر گاه در نموداری شاهد سقف های پایین تر و کف های پایین تر باشیم روند را نزولی تعریف می‌کنیم. در روند نزولی قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات و پایین آمدن دارد. استراتژی معاملاتی در روند نزولی، نگاه کردن به بازار و عدم انجام معامله تا تشخیص انتهای روند نزولی هست اما برخی از سرمایه گذارانی که به دنبال نوسان گیری در بورس هستند در روند نزولی هم معامله میکنند اما معمولا خرید و فروش سهام در روند های نزولی ممکن است موجب زیان سرمایه گذار شود و احتمال آن نسبت به روند های دیگر بسیار بالاست.

خط روند در تحلیل تکنیکال

شکل زیر روند نزولی در نمودار را نشان می‌دهد.

خط روند در تحلیل تکنیکال

همانطور که در شکل بالا مشاده می شود نمودار هر بار سقف های پایین تر و کف های پایین تری می سازد و به همین دلیل می توان گفت خط روند نزولی تایید شده می باشد و تا زمانی که خط روند نزولی شکسته و تایید نشود نمی توان انتظار یک رشد مجدد در سهم را داشت. البته این حالت در شاخص کل هم میتواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال فرض کنید که شاخص کل دارای یک روند نزولی است و به محض شکسته شدن روند نزولی و تایید آن، حجم و ارزش معاملات بازار افزایش می یابد که میتواند نشانه از ورود نقدینگی به بازار باشد که باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.

روند خنثی در تحلیل تکنیکال:

روند خنثی یکی از انواع روندها در تحلیل تکنیکال می باشد. در این روند عملا شاهد تغییرات متوالی در سقف ها و کف ها نیستیم و سهم در یک محدوده خنثی در حال حرکت است. به بیان دیگر؛ در این روند قدرت خریداران و فروشندگان با هم برابر است. استراتژی معاملاتی در روند خنثی؛ خرید سهم در کف های قیمتی و فروش سهم در سقف ها می باشد تا جایی که سهم از محدوده حرکتی خارج و پس از آن به دنبال موقعیت معاملاتی جدید باشیم.

روندها در تحلیل تکنیکال

شکل زیر روند خنثی در نمودار را نشان می‌دهد.

روندها در تحلیل تکنیکال

استراتژی معامله بر اساس روند خنثی

استراتژی معاملاتی در روند خنثی این است که باید در کف سهم را خریداری و در سقف نیز آن را به فروش رساند. البته برای خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی باید عواملی مانند حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. به عنوان مثال فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه 500000 برگ سهم باشد. از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش یابد پس باید گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرفی در حمایت ها یا باید تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا اینکه قدرت خریدار به فروشنده بالاتر باشد.

در خصوص هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده می‌کند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد اما این نکته را باید مد نظر قرار دارد که خرید و فروش با قصد نوسان گیری و کسب بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه می باشد.

در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.

روند ها در تحلیل تکنیکال

به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد می‌کند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند. تکنیک های معاملاتی با خط روند نیز جز تکنیک هایی می باشد که پس از یادگیری و درک مفاهیم روند ها بهتر است مطالعه کنید. برای مطالعه مقاله تکنیک های معاملاتی با خط روند از لینک استفاده کنید

معیار اعتبار خط روند در تحلیل تکنیکال

در خصوص هر یک از روندهای ذکر شده؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده می‌کند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد). در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.

به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد می‌کند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند.

روش های معامله گری در استفاده از خط روند

به طور کلی در استفاده از تکنیک های معامله گری با خط روند باید به چند نکته توجه کرد و این که با تشکیل خط روند در چه محدوده ای اقدام به خرید و فروش کنیم. به طور کلی تکنیک های معامله گری با خط روند شامل دو مورد زیر است

1- معامله گری روی خط روند

2- معامله گری پس از شکست خط روند

در تکنیک های معامله گری با خط روند سرمایه گذار زمانی که نمودار به خط روند نزدیک میشود تحت شرایطی میتواند اقدام به خرید سهم کند اما باید در کنار آن سایر شرایط را نیز در نظر بگیرد و صرفا با نزدیک شدن به خط روند و یا شکست آن اقدام به خرید سهم نکند. چرا که ممکن است نمودار با نزدیک شدن به خط روند و نبودن شرایط مناسب به راحتی خط روند خود را رو به پایین بشکند و روند حرکت سهم عوض شود.

روش های معامله گری در استفاده از خط روند

به عنوان مثال در شکل بالا احتمال شکستن مقاومت بالا می باشد چرا که گام حرکتی نمودار در ریزش مرحله آخر نرم و ملایم می باشد به همین جهت با برخورد به خط روند اقدام به خرید میکنیم.

روش های معامله گری در استفاده از خط روند

در مستطیل نشان داده شده مدل حرکتی بازار به شدت کند می باشد و فروشنده ها نیز ضعیف می باشند و موقعیت خوبی با نزدیک شدن به خط روند صعودی ایجاد می شود به همین دلیل در محدوده انتهای مستطیل اقدام به خرید سهم می کنیم.

ارزیابی نقش باور های سرمایه گذاران بر جهت گیری قیمت و حجم معاملات در بازار سرمایه

افکار و عقاید سرمایه گذاران درخصوص آینده بازار سرمایه می تواند نقشی مؤثر بر روند قیمت و حجم معاملات بازار داشته باشد. افکار و عقاید سرمایه گذاران به دیدگاه آنان پیرامون وضعیت آینده بازار سرمایه اشاره دارد. از این رو، هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر باورهای خوش بینانه و بدبینانه سرمایه گذاران بر روند قیمت بازار و روند معاملات بازار سهام می باشد. جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری شامل 50 شرکت که دارای بیشترین ارزش بازار در دوره پنج ساله 1393-1389 بوده اند، می باشد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون چند متغیره و داده های سری زمانی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که باورهای خوش بینانه و بدبینانه سرمایه گذاران بر روند معاملات بازار به ترتیب تأثیر مثبت و منفی دارد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان می دهد که باورهای خوش بینانه و بدبینانه سرمایه گذاران بر روند قیمت بازار تأثیر معنی دار ندارد.

کلیدواژه‌ها

  • باورهای خوش بینانه
  • باورهای بدبینانه
  • روند معاملات بازار
  • روند قیمت بازار

مراجع

* امیر اصلانی، حامی (1381). نقش اقتصادی حسابرسی در بازار های آزاد و تحت نظارت. نشریه 159 سازمان حسابرسی.

* حیدر پور، فرزانه، تاری وردی، یداله و مریم محرابی.(1392). تأثیر گرایش های احساسی سرمایه گذاران بر بازده سهام. فصلنامه دانش مالی تحلیل اوراق بهادار تهران، 17: 13-1

* سرلک، کبری، علی پور درویش، زهرا و حمید رضا وکیلی فرد . 1391. تأثیر تصمیم گیری احساسی سرمایه گذاران و متغیر های تکنیک بنیادی بر بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 16: 12-1

* سوری علی. 1393. اقتصاد سنجی(پیشرفته) همراه با کاربرد Stata12 و Eviews8. چاپ دوم. تهران: نشر فرهنگ شناسی.

* وکیلی فرد، حمید رضا، سعیدی، علی و اکبر افتخاری علی ابادی.(1393). بررسی و تحلیل واکنش های رفتاری در بورس اوراق بهادار تهران. دانش سرمایه گذاری، 9: 223-240.

* Barberis N., Shleifer A., & Vishny R. (1998). A model of investor sentiment. Journal of Financial Economics, 49, 307-343.

* Baker, M., Stein, J. C. (2004). Investor sentiment and the cross-section of stock returns, NBER Working Paper # 10449

* Beyer A., Guttman, I. (2011). The Effect of Trading Volume on Analysts’ Forecast Bias. The Accounting Review, 86(2), 451-481.

* Carver, C. S., Scheier, M. F., & Segerstrom, S. C. (2010). Optimism. Clinical Psychology Review, 30, 879-889.

* Chen, S. (2013). Optimistic versus Pessimistic--Optimal Judgmental Bias with Reference Point. arXiv preprint arXiv:1310.2964.

* Ciccone S. (2003). Does Analyst Optimism About Future Earnings Distort Stock Prices?, The Journal of Behavioral Finance, 4(2), 59-64.

* Daniel K., Hirshleifer D. and Subrahmanyam A. (1998). Investor psychology and security market under- and overreactions. Journal of Finance, 53,1839-1886.

* Dhaoui, A. (2015). Empirical Linkages between Trading Volume and Stock Markets Shocks: When Sentiments Drive Investors’ Behavior. Journal of Economic and Social Studies, 5(2), 105-126.

* Dhaoui AB، Bourois S، Byacioglu M.(2013). The Impact of Investor Psychology on Stock Market: Evidence from France. Journal of Academic Research in Economic, 1, 35-59

* Dhaoui AB، Nacer KH. (2014). Sensitivity of Trading Intensity to Optimistic and Pessimistic Beliefs. Arab Economics and Business Journal, 9, 115-132

* Haruvy E., Stahl D.E. and Wilson تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات P.W. (1999). Evidence for optimistic and pessimistic behavior in normal-form games. Economics Letters, 63, 255-259.

* Hoffmann, A. O.,Post, T. (2015). How return and risk experiences shape investor beliefs and preferences. Accounting & Finance. Forthcoming issue.

* Hoffmann, A. O., Post, T., & Pennings , J. M. (2015). How investor perceptions drive actual trading and risk-taking behavior. Journal of Behavioral Finance, 16(1), 94-103.

* Kruger, J., Burrus, J. ( 2004). Egocentrism and focalism in unrealistic optimism (and pessimism). Journal of Experimental Social Psychology, 40, 332-340.

* Lee, Charles, Andrei Shleifer, and Richard H. Thaler, (1991), Investor sentiment and the closed end fund puzzle, Journal of Finance 46, 75-109.

* Oprean C. 2014. Effect of behavioural factor on human finance decisions. Procedia Economic and finance، 16, 458-463

با چه اندیکاتوری در بازار رمز ارزها سود بیشتری کسب کنیم؟

اندیکاتور حجم معاملات، اندیکاتوری است که تعداد معاملات یا حجم معاملات را در یک رنج قیمتی و در یک بازه زمانی مشخص را در بازار ارزهای دیجیتال، نشان می دهد. اما در اکثر مواقع تریدر به دلیل ساده بودن این اندیکاتور، استفاده‌ای از آن نمی کند. در حالی که با استفاده از اندیکاتور حجم معاملات سرمایه گذار می تواند سود خود را افزایش داده و همچنین ریسک معملات خودش را به حداقل برساند. با تجزیه و تحلیل حجم معاملات (volume) امکان اینکه قوی بودن یا ضعیف بودن روند توسط معامله گر تخمین زده بشود، وجود دارد. در نمودار قیمت حجم معاملات دو رنگ (سبز یا قرمز) دارد، که رنگ سبز نشانه افزایش حجم معاملات نسبت به حجم قبلی بوده و رنگ قرمز نمادی از کاهش حجم معاملات نسبت به حجم معاملاتی قبل است. حجم دادوستدها معمولاً به صورت ستون های عمودی نشان داده می شود. البته این رنگ ها ممکن است در اندیکاتور ها و نرم افزار های دیگر معانی دیگری داشته باشند.

حجم معاملات بالا در نمودار به این معنی است که، امکان شروع یک روند جدید وجود دارد، در حالی که حجم معاملات پایین نشانی از عدم تمایل معامله گران به انجام معامله در بازار می باشد.

یکی از کاربردهای مهم این اندیکاتور این است، حجم معاملات تایید کننده الگوهای استفاده شده در تحلیل های معامله گر می باشد.

در استفاده کردن از این اندیکاتور، این نکته را در نظر داشته باشیم که:

۱- ابتدا حجم معاملات را مشاهده می کنیم.

۲- نمودار سهم را ببرسی می کنیم.

و در صورتی که حجم معاملات در حال افزایش پیدا کردن باشد، امکان اینکه روند سهم هم تغییر کند وجود دارد.

تشخیص ورود و خروج پول به سهم

برای بسیاری از معامله‌گران، اطلاعات آماری ورود و خروج پول از سهم نقش بسیار مهمی دارد. برای همین برای ارزیابی شرایط موجود سهم مورد نظر، ارزیابی این نوع اطلاعات اهمیت خاصی پیدا می‌کند. به طور کلی ورود پول به سهم، یک پالس مثبت و خروج پول از سهم، یک پالس منفی تلقی می‌شود. در این میان اندیکاتور حجم معاملات می‌تواند راهکارهای مناسبی را در این زمینه در اختیار ما بگذارد. در زمانی که قیمت سهام مثبت است و حجم معاملات نسبت به میانگین ماه گذشته، افزایش خوبی پیدا می‌کند، می‌توان تا حدی اطمینان داشت که ورود پول به سهم اتفاق افتاده و می‌تواند به نوعی سیگنال مثبت به نظر بیاید.

راهنمای کامل تحلیل حجم قیمت

چارلز داو، جسی لیورمور و ریچارد نِی چه وجه اشتراکی دارند؟ آنها از حجم و قیمت برای پیش‌بینی حرکت بعدی بازار استفاده می‌کردند و با همین تحلیل‌ها ثروت‌های هنگفتی به دست آورند. آنها از نوار تیکر استفاده می‌کردند اما ما از صفحه معاملاتی استفاده می‌کنیم. در هر دو صورت، نتایج یکسان است و شما هم می‌توانید مثل آنها شوید.

شما هم می‌توانید خوش شانس باشید.

بدون شک من (آنا کولینگ) خوش شانس بودم که سفر معامله‌گری خود را با استفاده از حجم شروع کردم. برای من به نوعی منطقی بود. نمی‌توان از منطق فرار کرد. و از نظر من، قدرتمندترین دلیل خیلی ساده است. حجم در معامله‌گری یک متاع کمیاب و یک اندیکاتور پیشرو است. دومین و تنها اندیکاتور پیشرو دیگر، قیمت است. چیزهای دیگر، پیش پا افتاده هستند.

این یک مشکل ساده است.

ما به عنوان معامله‌گر، سرمایه گذار یا سوداگر تنها کاری که سعی می‌کنیم انجام دهیم این است که پیش‌بینی کنیم بازار در آینده به کجا می‌رود. آیا به جز استفاده از دو اندیکاتور پیشرو حجم و قیمت، راه بهتری وجود دارد؟

و یک راه حل ساده

هر یک از آنها به تنهایی اطلاعات کمی به ما می‌دهند. از اینها گذشته، حجم فقط حجم است، نه بیشتر و نه کمتر. و قیمت،فقط قیمت است. با این حال، اگر این دو نیرو با هم ترکیب شوند، نتیجه یک روش تحلیلی قدرتمند برای پیش‌بینی مطمئن جهت آینده بازار خواهد بود.

در این کتاب چه چیزهایی یاد می‌گیرید

این کتاب از همان اول، تمام آنچه را که باید بدانید را به شما آموزش می‌دهد. بنابراین چه شما ، یک معامله‌گر روزانه باشید و یا یک سرمایه گذار بلندمدت ، در هر بازار یا تایم فریمی که فعالیت داشته باشید، این کتاب یک بستر فوق العاده است تا شما را در مسیر موفقیت قرار دهد و شما را به معامله‌گران معروف گذشته ملحق نماید. تنها چیزی که برای موفقیت نیاز دارید یک نمودار به همراه حجم و قیمت است… همینقدر ساده.

به طور خلاصه، تحلیل حجم قیمت، ویژگی‌ها و ماهیت بازار را آشکار می‌سازد و این قدرت فوق‌العاده را در دست شما می‌گذارد. شما به یک معامله‌گر با اعتماد به نفس و مطمئن تبدیل می‌شوید. معامله از روی احساسات و استرس برای همیشه از بین خواهد رفت. تنها به خاطر یک دلیل ساده، شما از معامله‌گریتان لذت خواهید برد. شما بر اساس منطق ساده و قدرت حجم و قیمت می‌دانید بازار به کدام طرف حرکت خواهد کرد.

برخی از نظرات ترجمه شده درباره این کتاب در سایت آمازون

دیوید فیلد (♥♥♥♥♥)

من دو کتاب اول آنا کولینگ (با عناوین فارکس برای مبتدیان و راهنمای کاملِ تحلیل حجم قیمت) را خوانده‌ام، و برای هر دو آنها فقط یک نظر در اینجا ارسال می‌کنم.

قبل از ثبت نظر، با یک پیش زمینۀ مختصر شروع می‌کنم. من با دریافت یک ایمیل از طرف فردی که یک «سیستم» معاملاتی را تبلیغ می‌کرد، به معاملات فارکس علاقه‌مند شدم. من برای عضویت در این وب -کم زنده ثبت نام کردم عنوان آموزش او اینگونه بود:«با نگاه کردن به معاملات من، یاد بگیرید چگونه معامله کنید»؛ من فکر کردم اگر چیزی یاد نگرفتم می‌توانم از ضمانت ۳ ماهه بازگشت وجه استفاده کنم. در ۲ ماه اول نتوانستم سیستم او را به طور واضح بفهمم و او تقریباً هر روز روشهایش را تغییر می‌داد و معمولاً حرفهایش با آنچه که قبلاً گفته بود، تناقض داشتند. من چند هفتۀ دیگر هم ادامه دادم و در نهایت از ضمانت بازگشت وجه استفاده کردم. سپس شروع به دانلود و بک‌تست گرفتن از اندیکاتورها کردم و برای یافتن یک راهنمای بهتر نظرات سایت آمازون را جستجو می‌کردم. سپس چند کتاب فارکس و چند کتاب در مورد معامله‌گری پیدا کردم و از تحلیل تکنیکال بازارهای مالی: راهنمای کامل برنامه‌ها و روش‌های معاملاتی (موسسه مالی نیویورک) به عنوان دایره المعارف استفاده کردم. من چند ماه با حساب معاملاتی تمرینی خودم کار کردم، اما نتوانستم چیزی پیدا کنم که به صورت پایدار و مستمر کار کند و بتوانم با استفاده از آن با پول واقعی معامله انجام دهم، و علاقه‌ام را از دست دادم.

چند سال بعد مقاله‌ای در مورد ریچارد دنیس و «لاکپشت‌های معامله‌گر» خواندم و متوجه چند مورد شدم ۱. بعضی از افراد با انجام این کارها، پول درمی‌آورند، ۲. هر فردی می‌تواند این روش‌ها را یاد بگیرد ۳. بعضی از افراد حرفه‌ای تمایل دارند دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. من دوباره دنبال یک کتاب خوب گشتم و بلافاصله با کتابهای آنا کولینگ آشنا شدم. کتاب «فارکس برای مبتدیان» خیلی ارزان بود و با توجه نمونه رایگان کتاب، مشخص بود که خواندن آن راحت است. من با خواندن نصف کتاب و بعد از خواندن نظرات مخاطبان در انجمن‌های مختلف، در مورد تحلیل حجم قیمت قانع شدم. من تصمیم گرفتم دوباره حساب آزمایشی FXCM خود را باز کنم و بعضی از پیشنهادهای او را امتحان کنم؛ سپس درحالیکه منتظر فعال شدن حسابم بودم، کتاب بعدی (با عنوان راهنمای کامل تحلیل حجم قیمت) را خواندم. او استفاده از حساب آزمایشی را فقط برای یادگیری توصیه می‌کرد و چند دلیل برای این حرفش داشت: پول واقعی معنادارتر است و انسان با معامله با پول واقعی بهتر یاد می‌گیرد و اطلاعات و منابع حساب آزمایشی با اطلاعات حساب زنده و واقعی فرق دارند و در حساب آزمایشی، جهش‌های ناگهانی اسپرد نشان داده نمی‌شوند؛ این جهش‌ها گاهی اوقات توسط بروکرها ایجاد می‌شوند تا از حرکات سریع بازار سود کنند. کتاب «فارکس برای مبتدیان» از این نظر مفید است که توضیح می‌دهد چگونه عملکرد انواع مختلف بروکر، در صورتی که بروکر اشتباه انتخاب کنید، می‌تواند به ضرر شما تمام شود و اینکه چگونه می‌توانید بروکر مناسب خودتان را پیدا کنید.

کتاب «تحلیل حجم قیمت» برای من منطقی است و تاکید او (و دیگران) بر اینکه بازار توسط سهامداران عمده‌ای کنترل می‌شود که حرکتهای آنها می‌تواند توسط حجم تحلیل شود، بهترین توضیحی است که من تا به حال دیده‌ام و به واسطۀ آن فهمیده‌ام چرا با پرایس اکشن، الگوهای ثابت خاصی تشکیل می‌شوند. من قبلاً فکر می‌کردم در تحلیل تکنیکال، الگوهای خاصِ قیمت زمانی تشکیل می‌شوند که تعداد کافی از افراد معتقد باشند آن الگو تشکیل خواهد شد، و هیچ وقت هم نمی‌توانستم این ایده را کاملاً به عنوان یک روش قابل اطمینان برای کسب درآمد بپذیرم. حالا می‌توانم بفهمم حجم چگونه بر تشکیل کندل تاثیر می‌گذارد و چگونه فعالیت سهامدار عمده در حجم منعکس می‌شود و تمام اینها منطقی هستند. من می‌توانم بر اساس این موضوع با اطمینان معامله کنم و بزرگترین درسی است که من از این دو کتاب گرفته‌ام.

من وقتی که شروع به نوشتن این نظر کردم به این کتاب ۴ ستاره دادم اما بعد تصمیم گرفتم ۵ ستاره بدهم. بخشی از دلیلم برای این امتیاز این است که من کتاب دیگری در مورد تحلیل حجم قیمت جایی ندیده‌ام و از آنا بخاطر نوشتن در مورد این موضوع تشکر می‌کنم. همچنین من هنوز از پیشنهادهای او استفاده نکرده‌ام. قدم بعدی من این است که دوباره کتاب VPA را بخوانم و اصول و قواعد آن را در فلش کارت برای خودم یادداشت کنم. سپس با کوچکترین سایز لات ممکن شروع خواهم کرد، معاملاتم را در ژورنال معاملاتی خودم ثبت می‌کنم و همانطور که پیش می‌روم، فلش کارتهایم را علامت می‌زنم. من هنگامی که احساس کنم که به نتیجه معناداری دست پیدا کرده‌ام، این نظر را آپدیت خواهم کرد.تحلیل روند قیمت از روی حجم معاملات

جاش برودر (♥♥♥♥♥)

این کتاب به خوبی نوشته شده و اطلاعات به خوبی طبقه‌بندی شده‌اند. با اینکه نویسنده شما را به سمت استفاده پیچیده‌تر از نمودارها و مثالهای واقعی هدایت می‌کند، اما مفاهیم را به طور ساده مطرح کرده که درک آنها آسان است.

تیلر (♥♥♥♥♥)

کتاب شگفت انگیزی است. من چند روزی معامله‌گری را کنار گذاشته بودم تا اینکه یک نفر این کتاب را به من پیشنهاد داد. آشنایی با این کتاب، بهترین اتفاقی بود که تا به حال برایم افتاده است.

توماس (♥♥♥♥♥)

من می‌دانستم تحلیل حجم قیمت برای معامله در بازار مهم است و این کتاب دلیلش را توضیح داده. این کتاب ارزشش را دارد که برایش وقت بگذارید.

امیلیانو کیانج (♥♥♥♥♥)

این کتاب به من کمک کرد تا به یک سرمایه گذار و معامله‌گر روزانۀ بهتری تبدیل شوم. این دقیقاً همان چیزی است که من دنبالش بودم.

وی توماس (♥♥♥♥♥)

من به عنوان یک معامله‌گر سطح متوسط معمولاً هنگام وارد شدن به معامله، عصبی می‌شدم … تقریباً دلیلش این بود که دربارۀ رفتار قیمت مطمئن نبودم و نمی‌دانستم آیا معامله می‌تواند در جهت روند یا برعکس روند ادامه یابد، یا نه. آشنایی با حجم، تکۀ گم شده و مهم پازل من بود تا واقعاً بتوانم نمودارها را بهتر درک کنم و بر آنها تسلط یابم. در نتیجۀ استفاده از ابزاری که در کتاب ارائه شده بود، معاملات من خیلی سریع پیشرفت کردند. خواندن این کتاب برای هر فردی که به طور جدی به دنبال معامله‌گری است، ضروری است.

برایان دیاز (♥♥♥♥♥)

این یک کتاب آموزشی بسیار قدرتمند است. من واقعاً احساس می‌کنم یک گام بزرگ به سوی شناخت این بازارهای مروموز برداشته شده است. امروزه ناهنجاریها ترسناک هستند و فکر کردن در مورد استخرهای تاریک آزاردهنده است. با این حال بر روی بسیاری از اشیاء در اتاقی که روزی تاریک بوده، نور تابیده شده. چیزی که شگفت انگیز است این است که من نمی‌دانستم این اتاق چقدر تاریک است و چند شیء در آن وجود دارد. به تمثیل غار افلاطون فکر کنید. .. بدون خواندن این کتاب، انگار شما در غاری هستید که نمی‌دانید چقدر تاریک و بزرگ است. بیرون غار، ستاره‌هایی در انتظار هستند. به نظر من حدود دو روز بعد از خواندن کتاب واقعاً متوجه موضوع می‌شوید، بنابراین تسلیم نشوید، آناکولینگ با یک موضوع بسیار ضروری، شما را به سطح بهتری خواهد رساند. شما هم می‌توانید بازار را درک کنید، فقط روی گزینه «خرید»کلیک کنید. از پیشنهادهایی که می‌دهد بک تست بگیرید، حجم را روی نمودارهایتان بررسی کنید، نترسید تا بتوانید از شر اندیکاتورها خلاص شوید، همه چیز خوب است، فقط این کتاب را بخوانید و در جهت رسیدن به اهداف و رویاهایتان گام بردارید، شما می‌توانید. متشکرم آنا کولینگ.

آنا کولینگ

آنا کولینگ

خانم آنا کولینگ حدود ۲۰ سال است که در زمینه معامله‌گری و سرمایه‌گذاری فعالیت می‌کند و در بسیاری از سیستم‌های مالی مختلف از بازار قراردادهای آتی و آپشن گرفته تا بازار بورس و کالا، معامله‌ انجام داده است. مقاله‌هایی در مورد مسائل مالی مختلف برای نشریه‌های بریتانیایی و بین المللی (عمدتا به صورت رایگان) نوشته و منتشر می‌کند و از اینکه به دیگران کمک می‌کند تا با نحوه سرمایه گذاری و معامله گری آشنا شوند لذت می‌برد.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.