نقطه ورود به معامله را چگونه تعیین کنیم؟ معرفی سه استراتژی برای ورود
نقطه ورود به بازار فارکس، سطح یا قیمتی است که در آن یک معاملهگر وارد معامله خرید یا فروش میشود. تصمیمگیری در مورد نقطه ورود در فارکس به دلیل اینکه متغیرهای ورودی فراوانی بازار را به حرکت درمیآورند، بسیار پیچیده است. در این مقاله قصد داریم نحوه پیدا کردن نقطه ورود مناسب و راهکارهای آن را شرح دهیم:
برای ورود به فارکس میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید.
چه زمانی بهترین زمان برای ورود به یک معامله فارکس است؟
بهترین زمان برای ورود به یک معامله به استراتژی و سبک معاملاتی شما وابسته است. برای مشخص کردن زمان ورود به معامله، چندین روش و رویکرد متفاوت وجود دارد. ما در اینجا تنها به سه مورد از آنها که اکثر معاملهگران از آن استفاده میکنند، میپردازیم.
استراتژی شماره یک:
کانالهای روند
خطوط روند ابزارهایی فاندامنتال هستند که توسط تحلیلگران تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد تا سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. در مثال زیر قیمت یک حرکت صعودی را با توجه به سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر نشان میدهد. این نشان دهنده یک روند است که در آن معاملهگران در نقاط حمایتی اقدام به خرید کرده و در نقاط مقاومت اقدام به برداشت سود میکنند. هنگامیکه قیمت این سطوح کلیدی مقاومتی یا حمایتی را میشکند، معاملهگران باید منتظر یک بریک اوت یا تغییر در روند باشند.
استراتژی شماره ۲:
الگوهای شمعی
الگوهای شمعی، ابزار بسیار قدرتمندی برای پیدا کردن نقاط و سیگنال های ورود در فارکس هستند که توسط اکثر معاملهگران استفاده میشوند. الگوهایی مانند کندل پوششی (اینگولف) و یا الگوی ستاره دنباله دار اغلب توسط معاملهگران باتجربه استفاده میشود. در مثال زیر الگوی کندل چکشی را میتوان مشاهده کرد. همانطور که میبینید نقطه ورود پس از مشاهده کندل تایید خواهد بود.
تشخیص الگوی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر نمیتواند به تنهایی سیگنال ورود به معامله تلقی شود. شما باید منتظر یک کندل تاییدی باشید تا به شما سیگنال ورود به معامله را بدهد. به عنوان مثال در تصویر بالا شما بعد از مشاهده الگوی چکش وارد معامله نمیشوید بلکه صبر میکنید تا کندل بعدی تغییر روند را تایید کند و سپس وارد معامله میشوید. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال موفقیت شما میشود، اگرچه ممکن است با این روش، مقداری سود شما کاهش یابد.
همینطور که در تصویر میبینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما بهعنوان سیگنال معکوسشدن روند درنظر گرفته میشود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو میتواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بستهشدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار میتواند نشاندهنده یک روند صعودی قویتر و تاییدیهای برای الگوی چکش تلقی شود.
معاملهگران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخشهای مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.
استراتژی شماره سه
نقاط شکست
استفاده از نقاط شکست یکی از پرکاربرد ترین ابزارها برای دریافت سیگنال ورود است که توسط معاملهگران استفاده میشود. این استراتژی شامل شناسایی سطوح کلیدی و استفاده از آنها به عنوان یک سیگنال برای ورود به معاملات است. تجربه در پرایس اکشن کلید موفقیت در استفاده از استراتژی نقطه شکست است. مبنای معامله بر اساس نقطه شکست قیمتهایی است که فراتر از سطوح مشخص شده برای مقاومت و یا حمایت حرکت میکنند.
سادگی استفاده از این استراتژی آن را به یکی از مناسبترین استراتژیها برای معاملهگران تازهکار تبدیل کرده است. مثال زیر یک سطح کلیدی حمایت (خط قرمز) را نشان میدهد که پس از آن یک شکست رخ میدهد و باعث افزایش قیمت دارایی میشود. نقطه ورود جایی است که قیمت، سطح حمایتی را میشکند. در سایر موارد، معاملهگران باید به دنبال کندل تایید بعد شکسته شدن سطح کلیدی باشند.
اندیکاتورهای محبوب برای شناسایی نقاط ورود
محبوبترین اندیکاتورهای ورود با استراتژی معاملاتی اتخاذ شده ارتباط مستقیم دارند. عموما از اندیکاتورها برای تایید استراتژی ورود استفاده میشود. جدول زیر برخی از بهترین اندیکاتورها و همچنین نحوه استفاده از آنها را نشان میدهد.
کاربرد
اندیکاتور
این اندیکاتور نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را مشخص میکند. بیشتر در بازارهای نوسانی و رونددار موثر است
با استفاده از چند اندیکاتور میانگین متحرک (یکی طولانی مدت و دیگری کوتاه مدت) به دنبال نقاط برخورد این اندیکاتورها برای تعیین سیگنال ورود هستیم.
(Moving Average (MA
بهترین عملکرد را در بازارهای نوسانی و رونددار دارد. نقطه تقاطع این اندیکاتور برای ورود در جهت جهت روند استفاده میشود.
استراتژی بازاریابی پورتر
پورتر را با استراتژی های رقابتی پورتر می شناسند. ایشان برای بازاریابی نیز سه استراتژی معرفی می کنند که می تواند به جایگاه سازی و ایجاد برند مطلوب کمک فراوانی نماید.
استراتژی رهبری قیمت:
در این استراتژی، پورتر عقیده دارد که اگر شرکتی بتواند تعیین کننده قمیت در بازار باشد، می تواند نبض بازار را در دست بگیرد.
به عنوان مثال چند وقت پیش برای قیمت گرفتن یک لپ تاپ به فروشگاهی رفتم، ایشان برای اینکه از قمیت لپ تاپ مطمئن بشوند سری به دیجی کالا زدند. شاید بتوان گفت دیجی کالا این رهبری قیمت بازار را تا مدتی در دست داشت و عملاً کمترین قیمت بازار را ارائه می کرد.
برای اینکه بتوان این استراتژی بازاریابی را اجرا نمود، مطمئناً نیازمند هزینه های بالایی است که شرکت بتواند از پس آن ها بربیاد و بتواند با هر مشکلی کنار آمده و کنار آن بگذرد و این امر جز با داشتن سرمایه کافی امکان پذیر نیست.
لذا شرکتی که سرمایه اندکی دارد و همواره با مشکلات مالی روبرو است نمی تواند از پس این موضوع بر بیاید، چرا که گاهی لازم است برای حفظ رهبری قیمت در بازار، محصول را با قمیتی کمتر از قیمت خرید ارائه کنید.
یک پیشنهاد دوستانه: اگر هنوز در دوره رایگان 7 اصل مهم در مدیریت مطلوب کسب و کار شرکت نکرده اید، کلیک نمایید.
استراتژی تمایز:
در این سبک استراتژی سازمان سعی در ایجاد تمایز با رقبا می کند و لذا می تواند محصولش را با قیمت بالاتری ارائه دهد. به عنوان مثال شاید بتوان گوشی های اپل را در این زمره دانست که با ایجاد تمایزهای مختص خودش، گوشی خاصی را ارائه کند و البته با قمیت بالاتر.
این مطلب را از دست ندهید: 22 قانون بازاریابی (قسمت اول)
برای موفقیت در این استراتژی یکی از اولویت های بسیار مهم، کیفیت است که سازمان ها باید بتوانند به خوبی آن را رعایت کنند.
استراتژی تمرکز:
در این استراتژی سازمان به گوشه خاصی از بازار تمرکز کرده و صرفاً بر روی آن کار می کند. با این روش شرکت تنها در قسمت خاصی از بازار مطرح شده و تبدیل به برند می شود. مثلا شرکتی که صرفاً مشغول به تولید ماست از خانواده محصولات لبنی می شود و یا شرکتی که ماشینی را تولید می کند که تنها 5% افراد جامعه توان مالی خرید آن را دارند. ( برنامه بازاریابی موثر چیست؟ )
استفاده از استراتژی های فوق می تواند به شما کمک کند با انتخاب مسیر صحیح، موفق تر از دیگران باشید.
ترجیح پورتر بر این است که سازمان ها صرفاً از یکی از این استراتژی های بازاریابی استفاده کرده و از ترکیب آن ها خودداری نمایند.
استراتژی ورود به بازار چیست؟
روشهای ورود به بازار بین الملل
مقدمه
به منظور آگاهی رسانی در مورد روش های ورود به بازارهای بین المللی، از این پس هر هفته یکی از روش های ورود به بازارهای بین المللی از کتاب “روش های ورود به بازارهای بین المللی” ارایه می گردد.
کلمات کلیدی
روش های ورود به بازارهای بین المللی، صادرات، واردات، تراز تجاری، کانال های صادراتی، جهانی شدن، اتحاد استراتژیک، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، همکاری مشترک، بازار خارجی، صادرات مستقیم، صادرات غیر مستقیم
روشهای ورود به بازار بین الملل
هر شرکتی برای ورود به بازارهای بین المللی، کانال های صادراتی متفاوتی را انتخاب می کند. این کانال ها در ادبیات بازاریابی بین المللی تحت عنوان روشهای ورود به بازار بین الملل[۱] شناخته می شود. روت (۱۹۸۷) در یکی از اولین تعاریف ارائه شده برای این مفهوم، روشهای ورود را نوعی سازماندهی نظام مند می داند که بر آن اساس شرکت محصولات، فناوری، منابع انسانی، تجربیات مدیریتی و سایر منابع خود را به سایر کشورها منتقل مینماید. از نظر این اندیشمند روش ورود به بازار یکی از تصمیمات کلیدی و استراتژیک در حوزه بازاریابی بین المللی است و میتواند تعیین کننده نوع فعالیت های شرکت اعم از تولید و بازاریابی، مدیریت آمیخته و سرمایه گذاری در بازار خارجی باشد. شارما و ایرامیلی (۲۰۰۴) نیز در تعریفی دیگر، روشهای ورود به بازار بین الملل را توافقی ساختاریافته می دانند که به شرکت اجازه می دهد استراتژی بازار/ محصولی خود را در کشور میزبان چه از طریق انجام صرف امور مدیریت بازار (روشهای صادراتی) و یا از طریق تولید و مدیریت بازار در کشور میزبان به تنهایی و یا با مشارکت دیگر شرکت ها (روشهای قراردادی، همکاری مشترک و تملک و خرید) عملیاتی نماید.
علاوه بر تعاریفی که از مفهوم روشهای ورود به بازار بین الملل در ادبیات علمی این حوزه وجود دارد، طبقه بندی های متفاوتی از روشهای ورود وجود دارد که هر یک از آنها مبنای متفاوتی دارند. در یکی از اولین طبقه بندی ها که با تجمیع نظرات روت (۱۹۹۴)، هیل و همکاران (۱۹۹۰) و وودکاک و همکاران (۱۹۹۴) می توان به آن دست یافت، روشهای ورود به بازار بین الملل به سه دسته صادراتمحور، قراردادمحور و سرمایه گذاری محور تقسیم می شوند. در یکی از شناخته شده ترین این طبقه بندی ها، پن و تسی (۲۰۰۰) روشهای ورود به بازار بین الملل را بر اساس میزان مالکیتی که شرکت می خواهد در فرایند ورود به بازار بین المللی داشته باشد، طبقهبندی می نمایند. این طبقه بندی به دلیل جامعیت، مقبولیت و کاربرد بیشتر، در این فصل مبنای طبقه بندی روشهای ورود به بازار بینالملل است. طبقه بندی دیگری که آلبائوم و همکاران (۲۰۰۵) ارائه کرده اند روشهای ورود به بازار بین الملل را بر حسب مکان فعالیت شرکت در سه دسته بندی مختلف شامل تولید در کشور میهمان، تولید در منطقه آزاد تجاری و تولید در کشور میزبان تقسیم بندی مینماید. بر اساس این طبقه بندی که نسبت به طبقه بندی های پیشین کمتر رایج است، روشهای صادرات بیشتر در دسته اول (تولید در کشور میهمان)، تولید در منطقه مشترک اقتصادی (تولید در منطقه آزاد تجاری) و روشهای قراردادمحور، تولید و همکاری مشترک بیشتر در دسته سوم (تولید در کشور میزبان) قرار می گیرند.
حال با توجه به آنچه در بخش پیشین بیان گردید، با نگاه به رویکرد غالب در طبقه بندی روشهای ورود و در صورتی که این روش ها به تناسب گرایش شرکت به مالکیت گرایی (شرکت در فعالیت هایی درگیر شود که مستلزم مشارکت سهمی با شریک خارجی و یا سرمایه گذاری مستقیم در سطح بازار خارجی باشد) و عدم مالکیت گرایی تعیین شوند، روشهای ورود به شکل زیر قابل تفکیک خواهند بود. همانگونه که در شکل زیر دیده می شود روشهای ورود بر اساس این دو رویکرد کلی به انواع مختلفی تقسیم می شوند که در بخش های بعدی سعی می شود این روش ها به تفکیک مورد بررسی قرار گیرند.
۸ استراتژی معاملاتی فارکس + معرفی بهترین استراتژی فارکس
امروزه انجام معاملات در بازار ارزهای دیجیتالی یکی از استراتژی ورود به بازار چیست؟ سرمایه گذاریهای محبوب و پر سود به حساب میآید. البته شاید همه ما به بازارهای معاملاتی ارزهای دیجیتالی آشنا نباشیم و اطلاعات زیادی در رابطه با نحوه کار کردن در آنها را نداشته باشیم. کی از بازارهای محبوبی که افراد در آن سرمایه گذاری کرده و از این طریق سرمایهای که در اختیار دارند را افزایش میدهند، بازار فارکس است. افزایش سرمایه در فارکس بر مبنای انجام پیشبینیهایی با تعین یک سری از استراتژیهای معاملاتی فارکس صورت میگیرد. اما انواع استراتژیهای معاملاتی در فارکس چیست و چگونه میتوان به شکل صحیح و سود آوری از آنها بهره برد؟ بهترین استراتژیهای معاملاتی در فارکس کدام استراتژیها هستند؟ سادهترین استراتژی فارکس چیست و بهترین استراتژی فارکس چه ویژگیهایی دارد؟ در ادامه این مقاله به این پرسشها و سوالات دیگری از این قبیل که ممکن است ذهن شما را درگیر کرده باشند پاسخ خواهیم داد. برای آشنایی بیشتر با استراتژیهای معاملاتی در فارکس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
استراتژی معاملاتی فارکس چیست؟
مدت زمان که یک معاملهگر در فارکس برای تعیین زمان خریدوفروش یک جفت ارز مشخص میکند را استراتژی معاملاتی فارکس مینامند. انواع مختلفی از استراتژیهای معاملاتی در فارکس وجود دارد که امکان استفاده از آنها برای شما وجود دارد. از جمله استراتژیهای معاملاتی فارکس میتوان به تحلیل تکنیکال یا تحلیل فانتدامنتال اشاره کرد. اما استفاده از یک استراتژی معاملاتی در فارکس چگونه میتواند به بهبود عاملات کمک کند؟ استراتژی فارکس در واقع به ما کمک میکنند تا با تجزیه و تحلیل روند بازار بتوانیم وضعیت آینده آن را به شکل حدودی پیشبینی کنیم و از این طریق، معاملات کم ریسکتری داشته باشیم.
بهترین استراتژی فارکس
برای استفاده از یک استراتژی موفق فارکس لازم است که شما چند عامل مختلف را در کنار هم قرار دهید. استراتژیهای زیادی وجود دارند که شما میتوانید در معاملات فارکس خود از آنها استراتژی ورود به بازار چیست؟ استفاده کنید؛ اما یافتن قابل فهمترین و سادهترین استراتژی فارکس میتواند برای شما بهتر و کارآمدتر باشد؛ چرا که کار کردن با استراتژی انتخابی شما باید برایتان راحت و قابل فهم باشد. در انتخاب بهترین استراتژی فارکس، شما باید به عوامل مختلفی توجه داشته باشید. برای مثال هدف و منبع معامله شما میتواند تاثیر زیادی روی استراتژی انتخابی شما داشته باشد. شما میتوانید با استفاده از ۳ معیار تعیین کنید که آیا استراتژی انتخابی شما موفق و کارآمد است یا خیر؟ با مقایسه مقدار زمان لازم برای معامله، فراوانی فرصتهای معاملاتی و فاصله معمول تا هدف در استراتژیهای مختلف، میتوانید آنها را با یکدیگر مقایسه کند و کارآمدترین استراتژیهای معاملاتی در فارکس را برای خود انتخاب کنید.
انواع استراتژی فارکس
در ادامه شما را با انواع استراتژیهای معاملاتی در فارکس آشنا خواهیم کرد و با دانستن مواردی در رابطه با هر کدام از این استراتژیها از جمله مدت زمان معامله و نسبت ریسک به پاداش معامله، شما میتوانید استراتژی دلخواه خود را انتخاب کنید.
استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن در فارکس
در پرایس اکشن، قیمتهای معاملاتی برای ساخت یک فرمول معاملاتی تکنیکال مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند. شما میتوانید از این استراتژی به تنهایی برای انجام معاملات خود استفاده کنید یا آن را به عنوان یک اندیکاتور مورد استفاده قرار دهید. اصول تحلیل فاندامنتال به ندرت در استراتژیهای معاملاتی در فارکس بر اساس پرایس اکشن استفاده میشوند. اما شما میتوانید از ادغام چند رویداد اقتصادی به عنوان یک فاکتور اثبات کننده در این روند استفاده کنید. استراتژیهای مختلفی را میتوان در دسته پرایس اکشن قرار داد.
شما میتوانید معاملات پرایس اکشن را به صورت کوتاه مدت، متوسط و طولانی مدت مورد استفاده قرار دهید. به علت امکان انجام معاملات در چهارچوبهای زمانی مختلف به واسطه استراتژی پرایس اکشن، این استراتژی توجه معاملهگران زیادی را به خود جلب کرده است و افراد زیادی برای استفاده از آن تمایل نشان میدهند.
از جمله روشهای که برای تعیین نقاط ورود و خروج در معاملات پرایس اکشن مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به فیبوناچی اصلاحی، استفاده از سایه کندل، تشخیص روند، اندیکاتور و اسیلاتورها اشاره کرد.
استراتژی معامله در مناطق رنج
در استراتژی معامله در مناطق رنج در فارکس، امکان تشخیص نقاط حمایت و مقاومت برای شما وجود خواهد داشت. پس از شناسایی این سطوح، معاملات در حوالی همین نقاط انجام میشوند. زمانی که نوسانات مهم و روند مشخصی در بازار فارکس وجود نداشته باشد، استفاده از این استراتژی برای انجام معاملات میتواند بسیار کارآمد باشد. اصلیترین ابزار در انجام معاملات با استراتژی معامله در مناطق رنج، تحلیل تکنیکال است.
- مدت زمان معامله در معامله در مناطق رنج
از آن جایی که با کمک این استراتژی در هر چهارچوب زمانی میتوان معاملات را انجام داد، مدت زمان انجام معامله در چنین معاملاتی مشخص نیست. اما زمانی که خطوط مقاومتی و حمایتی شما در این معاملات شکسته شوند، بهتر است معامله خود را ببندید.
- مزایا و معایب معامله در مناطق رنج
از جمله مزایای این روش، میتوان به وجود فرصتهای زیاد برای معامله و مطلوب بودن نسبت ریسک به پاداش در آن اشاره کرد. نیاز به انجام سزمایه گذاریهای مدت دار و نیاز به مهارت بالا در انجام تحلیل تکنیکال از معایب استفاده از این استراتژیهای معاملاتی در فارکس هستند.
استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی بسیار راحت بوده و به عنوان سادهترین استراتژی در فارکس شناخته میشود. به علت سهولت این استراتژی، معاملهگران زیادی با هر میزان تجربهای که دارند، به انجام این استراتژی علاقهمند هستند و از آن استفاده میکنند. در این استراتژی شما میتوانید برای به دست آوردن سود و سوددهی موثر از مومنتوم جهتدار در بازارها استفاده کنید.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی را میتوان به دو شکل میان مدت و طولانی مدت مورد استفاده قرار داد. به طور معمول از تحلیلهای تایم فریم و پرایس اکشن میتوان در این استراتژی استفاده کرد.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی، فرصتهای معاملاتی زیادی را برای شما فراهم خواهد کرد و نسبت ریسک به ریوارد مناسب و مطلوبی دارد. اما برای استفاده از ان استراتژی شما باید به خوبی با تحلیلهای تکنیکال آشنا باشید و سرمایهگذاری خود را حتما به صورت مدت دار انجام دهید.
استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
این استراتژی از استراتژیهای معاملاتی در فارکس است که به صورت بلند مدت انجام میشود و تمرکز زیادی روی فاکتورهای فاندامنتال دارد. اما با این وجود شما میتوانید از بعضی روشهای تحلیل تکنیکال از جمله نظریه موج الیوت در این استراتژی استفاده کنید. این استراتژی تنها در بازار فارکس مورد استفاده قرار نمیگیرد و امکان استفاده از آن در تمام بازارهای مختلف از جمله بازارهای سهام وجود دارد.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
مدت زمان انجام این معاملات باید طولانی باشد. این بازه ممکن است گاه هفتهها، ماهها یا سالها به طول بیانجامد. چنان چه پشتکار کافی را برای ورود به معاملات با به کارگیری این استراتژی ندارید، بهتر است به فکر استفاده از آن نیفتید. برای پیشبینی ایدههای معاملاتی در این استراتژی بهتر است به خوبی با تاثیر فاکتورهای اقتصادی بر بازارهای تحلیلی آشنا شوید.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
برای ورود به معاملات با کمک این استراتژی شما به حداقل سرمایه گذاری زمانی نیاز خواهید داشت و نسبت ریسک انجام معاملات با استفاده از این استراتژی بسیار خوب است؛ اما این استراتژی ممکن است معایبی هم برای شما به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به وجود فرصتهای معاملاتی با استفاده از این استراتژی و ضرورت تسلط بسیار زیاد به تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال اشاره کرد.
استراتژی معاملهگری روزانه
چنان چه شما این استراتژی را به عنوان استراتژی اصلی خود در فارکس در پیش بگیرید، قادر خواهید بود که ابزارهای مالی را در همان روز مورد معامله قرار دهید. با استفاده از این روش، شما میتوانید چند معامله را در طول روز انجام دهید؛ اما بهتر است توجه داشته باشید که پیش از بسته شدن بازار، تمامی پوزیشنها در آن روز بسته خواهند شد.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری روزانه
معاملاتی که با این مورد از استراتژیهای معاملاتی در فارکس انجام میشوند در همان روز بسته میشوند و مدت زمان انجام معاملات با استراتژی معاملهگری روزانه از چند دقیقه تا چند ساعت متغیر است.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری روزانه
از مزایای استفاده از این روش معاملاتی میتوان به امکان انجام معاملات بیشتر و متوسط بودن نسبت ریسک به پاداش اشاره کرد. معایب استفاده از استراتژی معاملهگری روزانه را میتوان نیاز به سرمایه گذاری زمانی زیاد برای معامله و نیاز به مهارت بسیار قوی در انجام تحلیل تکنیکال دانست.
استراتژی اسکالپ _ نوسان گیری کوتاه مدت
اصطلاحا انجام معاملات زیاد به شکل مکرر برای دریافت سوددهی اندک در فارکس را نوسانگیری یا اسکالپینگ مینامند. در این روش میتوان با باز و بسته کردن مکرر پوزیشنهای مختلف در طول یک روز، سوددهی اندکی داشت. باز و بسته کردن این پوزیشنها را میتوان به دو شکل انجام داد. این دو روش شامل روش دستی و روش به کارگیری الگوریتم با الگوی از پیش تعیین شده هستند. بهتر است این استراتژی را برای آن دسته از جفت ارزها در فارکس استفاده کنید که از نقد شوندگی بیشتری برخوردار هستند. از آن جایی که این استراتژی کوتاه مدت است، اسپرد برد کمتر این جفت ارزها آنها را به خوبی با این سیاست هماهنگ میکند. استراتژی اسکالپ انواع مختلفی دارد که شما میتوانید از بین آنها سادهترین استراتژی اسکالپ را انتخاب کرده و از آن استفاده کنید. اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور استوکستیک، اسکالپ تریدینگ با استفاده از میانگین متحرک، اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR و اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور RSI را میتوان از جمله سادهترین استراتژی ورود به بازار چیست؟ استراتژی اسکالپ دانست.
- مدت زمان معامله در استراتژی اسکالپ_ نوسان گیری کوتاه مدت
مدت زمان معامله در این استراتژی بین ۱ الی ۳۰ دقیقه است و حداقل سودآوری را برای شما به همراه خواهد داشت.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی اسکالپ_ نوسان گیر کوتاه مدت
یک مزیت بسیار مهم این استراتژی این است که تعداد معاملات بیشتری را نسبت به سایر معاملات در فارکس شامل میشود. البته نمیتوان از معایبی مانند نیاز به اختصاص مدت زمان طولانیتر، نیاز به مهارت بالا در تحلیل تکنیکال و نسبت ریسک به ریوارد ضعیف در رابطه با ان استراتژی غافل شد.
استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
در این استراتژی نظری، معاملهگران سعی میکنند که در کنار دریافت سود از بازارهای روندی، از بازارهای رنج هم سود دریافت کنند. ورود به معاملات در این بازار با تعیین سقفها و کفهای قیمتی ممکن است.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
این استراتژی یکی از استراتژیهای میان مدت در فارکس است و شما میتوانید بین چند ساعت تا چند روز پوزیشنهای آن را باز نگه دارید. با این وجود بهتر است برای سوددهی بیشتر از روندهای طولانی مدت استفاده کنید.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
تعداد فرصتهای معاملهای شما در این استراتژی بیشتر است و با انجام این استراتژی شما نسبت ریسک به ریوارد متوسطی را متحمل میشوید؛ اما برای به کارگیری این استراتژی شما باید سرمایه گذاری زمانی بالایی انجام دهید و در زمینه تحلیل تکنیکال قدرتمند باشید.
استراتژی معامله انتقالی
در معامله انتقالی، شما باید یک ارز با نرخ بهره پایین را قرض کرده و آن را در یک ارز با نرخ بهره بالاتر سرمایه گذاری کنید تا به سوددهی مثبت برسید.
- مدت زمان معامله در استراتژی معامله انتقالی
این معاملات میتوانند بسته به شرایط، میان مدت یا طولانی مدت باشند.
-
استراتژی ورود به بازار چیست؟
- مزایا و معایب استراتژی معامله انتقالی
از مزایای این استراتژی میتوان به نیاز به اختصاص زمان کوتاهتر و نسبت ریسک به ریوارد متوسط اشاره کرد. از معایب این استراتژی میتوان به استفاده انحصاری آن در بازار فارکس و ایجاد فرصتهای معاملاتی کمتر اشاره کرد.
کتاب استراتژیهای معاملاتی فارکس
این کتاب یک کتاب عالی از رابرت ماینر است که میتواند به استراتژی ورود به بازار چیست؟ افراد مبتدی کمک کند تا صفر تا صد ورود به بازار فارکس و خروج از آن را بیاموزند. همچنین افرادی که در بازارهای معاملاتی فارکس موفق به کسب سود و موفقیت زیادی نشدهاند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند. شما با خواندن این کتاب موفق خواهید شد که روند بازار را پیشبینی کرده و بهترین زمان را برای ورود به معاملات و خروج از آنها پیدا کنید. حتی اگر شما یک معاملهگر حرفهای هستید، مطالعه این کتاب میتواند سرعت انجام معاملات شما را چندین برابر کند.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
در این مقاله در رابطه با استراتژی معاملاتی در بازار فارکس با شما صحبت کردیم و به شما گفتیم که یک بهترین استراتژی معاملاتی فارکس چگونه انجام میشود. همچنین با سادهترین استراتژی فارکس آشنا شدیم. البته توجه داشته باشید که انتخاب یک استراتژی مناسب معاملاتی در فارکس کار راحتی نیست و علاوهبر کسب تجربه، مهارت و دانش کافی، شما به مشورت با یک فرد متخصص و انتخاب استراتژی متناسب با تیپ شخصیتی خود نیاز خواهید داشت. اگر علاقهمند به فعالیت در بازارهای مالی هستید، دوره تریدرشو تمام مباحث مرتبط با بازارهای مالی را از صفر تا صد آموزش میدهد و شما را برای ورود به بازار و معاملهگری آماده میسازد.
آموزش بازار فارکس در ایران
مجموعه دلفین وست یکی از بزرگترین مرجعهای آموزش سرمایه گذاری است که تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت مینماید. مطلب فوق صرفاً به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با این بازار مالی است و مسئولیت استفاده از محتویات این مقاله، کاملاً بر عهده خود خوانندگان است.
برای یادگیری “آموزش سرمایه گذاری در فارکس” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
همه چیز درباره نفوذ برند و سنجش و بهبود آن
-->برنامهریزیهای بازاریابی و فروش یا رقابت سازمانها با سایر برندها، در راستای افزایش مشتریان و رشد سهم بازارشان شکل میگیرد. از همینرو، هر سازمان تلاش میکند با صرف هزینه و زمان و طراحی استراتژیهای اثربخش، به قلب بازار هدفش نفوذ کند.
نفوذ برند (Brand Penetration) یکی از استراتژیهای مهمی است که نباید از آن در مسیر رشد و توسعه کسب و کار، چشمپوشی کرد. اما تعریف دقیق نفوذ برند چیست؟ میزان نفوذ برند با چه روشی اندازهگیری میشود و برندهای معروف دنیا چگونه ضریب نفوذ برند خود را بالا میبرند؟ آیا بین نرخ نفوذ برند با سهم بازار رابطهای وجود دارد؟ اینها سوالاتی هستند که در این مطلب، به آنها پاسخ میدهیم.
نفوذ برند چیست؟
نفوذ برند یا نفوذ در بازار (Market Penetration)، استراتژی مدیریت و اندازهگیری محبوبیت برند در یک بازار مشخص است.
نفوذ برند بر اساس میزان فروش موفق محصولات و خدمات برند و جایگاه محصول مورد نظر در بازار تعیین میشود. این معیار نشان میدهد کسب و کارتان، تا چه حد توانسته جای خود را در بازارهای موجود و در ذهن خریدار باز کند.
نفوذ برند از کجا آمده است؟
نفوذ برند از ماتریس رشد محصول-بازار (Product-Market Growth Matrix) یا ماتریس آنسوف (Ansoff) نشات میگیرد و یکی از چهار استراتژی آن محسوب میشود.
ایگور آنسوف این ماتریس را در سال ۱۹۵۷ مطرح کرد و امروزه این مفهوم، ابزاری شناختهشده در برنامهریزی استراتژیک به شمار میآید.
در ماتریس آنسوف چهار استراتژی رشد کسبوکار تشریح میشوند:
- نفوذ در بازار: افزایش میزان فروش محصولات موجود در بازارهای موجود
- توسعه محصول: بهبود محصول با هدف پوشش دادن نیازهای بیشتر مشتری و افزایش فروش محصول
- توسعه بازار: یافتن یا ساختن بازارهای جدید برای محصولات موجود یک کسب و کار
- تنوع (تولید محصول جدید): فروش محصولات جدید یک کسب و کار در بازارهای جدید
نفوذ برند چه اهمیتی دارد؟
به طور خلاصه میتوان دلایل اهمیت نفوذ برند را به صورت زیر برشمرد:
- نفوذ برند یکی از استراتژیهایی است که به شما برای نیچمارکتینگ و نفوذ به بخشهای بکر بازار کمک میکند؛ بخشهایی که حتی از چشم رقبای شما هم به دور ماندهاند.
- نفوذ برند رویکردی موثر برای رشد درآمد است و درآمد کسبوکار را با انتشار سریع و جاانداختن محصول در بازار چندین برابر میکند.
- نفوذ برند معیاری برای تعیین موفقیت مدل کسب و کار و استراتژی بازاریابی شماست. هرچه میزان نفوذ برند شما بیشتر باشد، نشان میدهد که شما در تحقیقات بازاریابی، برنامهریزی بازاریابی و انتخاب مدل بازاریابیتان خوب عمل کردهاید.
- سنجش نفوذ برند، در مراحل ابتدایی راهاندازی یک کسب و کار کمک میکند اندازه بازار برای محصولات یا خدمات، تعداد رقبا و میزان موفقیت آنها به دست آید. با این اطلاعات، جایگاه فعلی برند مشخص میشود و برنامهریزی برای رشد و توسعه کسب و کار، با ریسک پایینتری صورت میگیرد.
تفاوت سهم بازار و نفوذ برند چیست؟
نفوذ برند به درصدی از مشتریان هدف اشاره دارد که محصول شما را خریداری کردهاند. حالآنکه، سهم بازار نشان میدهد محصول یا برند شما چه حجمی از ارزش کل بازار را به خود اختصاص دادهاست.
برای مثال، فرض کنید شما تأمینکننده اینترنت پرسرعت هستید و تعداد مشتریان بالقوه شما ۲۰۰۰ نفر هستند و شما به ۱۰۰۰ مشتری اینترنت فروختهاید. در این حالت، شاخص نفوذ برند شما ۵۰ درصد است.
در این مثال، سهم بازار شما باتوجه به ارزش کل بازار اینترنت محاسبه میشود. یعنی اگر ارزش کل بازار ۱ میلیارد تومان باشد و شما ۲۰۰ میلیون تومان فروخته باشید، سهم بازارتان ۲۰ درصد است.
نرخ نفوذ برند را چگونه اندازه بگیریم؟
نرخ یا ضریب نفوذ برند، درصدی از بازار هدف ماست که در بازه زمانی مشخص، حداقل یک بار محصول یا خدمت مورد نظر را خریدهاست.
برای محاسبه نرخ نفوذ برند کافیست تعداد خریداران محصول یا خدمت را بر کل جمعیت بازار هدف تقسیم و نتیجه را در ۱۰۰ ضرب کنید.
بهتر است شاخص نفوذ برند به شکل دورهای – برای مثال هر ۳ ماه یک بار – ارزیابی شود. البته برخی برندها پس از اجرای هر کمپین تبلیغاتی نیز نرخ نفوذ برندشان را اندازهگیری میکنند. در این حالت، ضریب نفوذ برند معیاری برای سنجش موفقیت کمپین و برنامههای تبلیغاتی به شمار میرود.
چه عددی نرخ نفوذ برند خوبی است؟
شاخص نفوذ برند برای محصولات مختلف میتواند متفاوت باشد. از این رو، عدد ایدهآل ضریب نفوذ برندتان براساس نوع محصول شما تعیین میشود. به این منظور، باید ببینید محصولات یا خدمات شما در کدام یک از دستههای زیر جای میگیرند:
- محصولات یا خدمات اولیه: محصولات یا خدماتی که شرکتها یا سازمانها برای تولید محصولات و ارائه خدماتشان به آنها احتیاج دارند. برای استراتژی ورود به بازار چیست؟ مثال اگر شما مواد اولیه پخت شیرینی را برای قنادیها و شیرینیپزیها تأمین میکنید، در این دسته قرار دارید. نرخ نفوذ ایدهآل در این نوع کسبوکارها، بین ۱۰ تا ۴۰ درصد است.
- محصولات یا خدمات مصرفی: کالاها و خدماتی که پیوسته به دلیل نیاز یا عادت مصرف میشوند و مشتریان همواره مجبور یا مشتاق به تهیه آنها هستند. کالاهای نهایی مثل شیرینی، نان، خودرو، گوشی موبایل و غیره در این دسته قرار دارند. نرخ نفوذ برند مناسب برای این دست خدمات و محصولات بین ۲ تا ۶ درصد است.
نفوذ برند به درصدی از مشتریان هدف اشاره دارد که محصول شما را خریداری کردهاند. حالآنکه، سهم بازار نشان میدهد محصول یا برند شما چه حجمی از ارزش کل بازار را به خود اختصاص دادهاست.
هشت استراتژی برای افزایش نفوذ برند
برای نفوذ برند، استراتژیهای مختلفی وجود دارد که معمولاً از ترکیبی از آنها برای نفوذ در بازار استفاده میشود:
استراتژی اول: تعدیل قیمت محصول برای نفوذ در بازار
قدیمیترین استراتژی بهبود شاخص نفوذ برند، کاهش قیمت است. این رویکرد هنوز هم متداولترین روش محسوب میشود و به خوبی هم نتیجه میدهد.
براساس تحقیقات، قیمت اولین چیزی است که بیش از ۷۰ درصد مشتریان به آن توجه میکنند. این معیار، نقش موثری در تصمیم به خرید مشتریها دارد. گرچه با کاهش قیمتها حاشیه سود شما کاهش مییابد اما با بالارفتن نرخ نفوذ برندتان میتوانید سهم بیشتری از بازار را از آن خود کنید.
اگر قرار باشد برای کاهش قیمت، کیفیت محصول یا خدمت را پایین بیاورید، بهتر است قبل از تصمیم قطعی، بررسیهای بیشتری انجام دهید تا موجب ریزش مشتری نشوید.
استراتژی دوم: افزایش تبلیغات برای افزایش نفوذ برند
تبلیغات و آگاهیبخشی روشی ساده و قدیمی برای جذب مشتریان است که اگر به درستی برنامهریزی شود نتایج مثبت زیادی را به دنبال دارد.
دیجی کالا یکی از برندهای ایرانی است که از تبلیغات محیطی و آنلاین برای به حداکثر رساندن ضریب نفوذ برند خود استفاده میکند. این برند آنقدر روی بیلبوردها، شبکههای اجتماعی، بنرهای وبسایتها و حتی در پیامکها دیده شده که همه آن را میشناسند و از آن خرید میکنند.
استراتژی سوم: تولید محصولات جدید
ساخت محصول جدید از دیگر روشهای بهبود نرخ نفوذ برند به شمار میرود. برای موفقیت در این استراتژی باید نیازهایی را بیابید که رقبا کمتر به آن توجه کردهاند. برای پاسخگویی به این نیازها محصولی را تولید کنید تا سهم بازار جدیدی به دست آورید. هر چهقدر مشتریان بیشتری از شما خرید کنند، ضریب نفوذ برند شما نیز به همان میزان افزایش مییابد.
شاخص تلاش مشتری – شاخصی کلیدی در مدیریت تجربه مشتریان شما!
استراتژی چهارم: افزایش مصرف و نیاز مشتریان (Demand Generation)
در این استراتژی شما باید به دنبال راهی برای افزایش احساس نیاز مشتری به مصرف محصولات یا خدماتتان باشید. استراتژی ایجاد نیاز، به ویژه در مراحل اولیه ورود به بازار میتواند کمک زیادی به افزایش سهم بازار و نفوذ شما کند. در این رویکرد، اقدامات و پیامهای بازاریابی شما بر روی آگاهیبخشی درباره محصول، راهحلها و مزیتهای رقابتی آن متمرکز میشود.
یکی از مثالهای موفق در این زمینه کرمهای ضد آفتابی هستند که حتی روی جعبه و قوطیشان از اهمیت استفاده محصول و تجدید کرم در هر ۴ ساعت نوشتهاند.
استراتژی پنجم: افزایش کانالهای فروش
با افزایش تعداد نمایندگیها و کانالهای فروش، افراد بیشتری به محصولات یا خدمات شما دسترسی خواهند داشت. این کار باعث سهولت دسترسی و خرید برای مشتری میشود و شانس نفوذ برند در بازار را افزایش میدهد.
استراتژی ششم: جذب مشتریان رقبا
با تکیه بر مزیتهای رقابتیتان یا ارائه پشتیبانی منحصر بهفرد، مشتریان رقبایتان را به سمت خود بکشانید. همچنین میتوان برای جذب مشتریان رقبا تخفیفهای هوشمندانهای را در نظر گرفت. به عنوان مثال اگر رقبایتان توجه دانشجویان را جلب کردهاند، با ارائه پیشنهادهای دانشجویی، فروش آنها را کاهش دهید و موجب افزایش نرخ نفوذ برند خود شوید.
استراتژی هفتم: بهبود محصول یا خدمت
هر چه قدر کیفیت محصول یا خدمت شما بهتر باشد، مشتریان، تمایل بیشتری برای خرید خواهند داشت. البته این افزایش کیفیت و بهبود محصول باید هوشمندانه صورت گیرد. قیمت محصول و نقش حیاتی آن را در تصمیم خرید مشتریان فراموش نکنید.
استراتژی هشتم: بهبود خدمات پس از فروش
خدمات پس از فروش یکی از معیارهای مهم برای مشتریان است و در مدیریت تجربه مشتری اهمیت زیادی دارد. رابطه خود را پس از تمام شدن فرایند خرید باز هم با مشتری حفظ کنید، خدمات مناسبی را به او ارائه دهید و از نظرات او برای بهبود خدماتتان استفاده کنید.
خدمات مشتری و موفقیت مشتری چیست و چه ارتباطی با تجربه مشتری دارد؟
نگاهی به موفقیت شرکتهای بزرگ دنیا در نفوذ در بازار
در اینجا میخواهیم نگاهی به برندهای معروف دنیا داشته باشیم که نامشان را بارها شنیدهاید اما این بار آنها را از نظر نفوذ برند بررسی میکنیم:
استراتژیهای نفوذ برند اپل
اپل به صورت مداوم بر تعداد فروشندگان مجاز خود میافزاید. این برند از این طریق، گستره جغرافیایی بزرگتری را پوشش میدهد و دسترسی به محصولاتش را آسانتر میکند.
اپل با این کار هم به فروش بیشتری دست مییابد و هم به بازارهایی نفوذ میکند که هنوز به سهم قابل توجهی در آنها دست نیافته است. تبلیغات گسترده آنلاین و آفلاین هم همیشه یکی از استراتژیهای این برند برای نفوذ در بازار است.
ایجاد احساس نیاز در مشتریان، از دیگر روشهای شرکت اپل است. برای مثال با یکی شدن ورودی شارژر و هندزفریهای اپل و پس از آن معرفی ایرپاد، چند نفر به فکر خرید این محصول افتادهاند؟ اپل با شناخت نیاز مشتری و تغییری هوشمندانه در ساختار محصولش، کاری کرده که مشتریان نسبت به محصولات جدید اپل هم احساس نیاز کنند!
استراتژیهای نفوذ برند مک دونالد
یکی از کارهای مک دونالد برای نفوذ در بازار، افزایش شعب برای افزایش سهولت دسترسی به محصولاتش است.
این برند، با راهاندازی رستورانهای ماشینرو (Drive-through) این امکان را ایجاد کرده که حتی بدون پیادهشدن از ماشین مشتریان در کمترین زمان، سفارش خود را دریافت کنند. از این راحتتر برای مشتریان این است که در خانه بنشینند و از سرویس تحویل درب خانه مک دونالد بهره ببرند. اگر به قیمتگذاری مک دونالد توجه کنید، در انتهای آنها با ۰.۹۹ مواجه میشوید که بسیار هوشمندانه است و به خوبی مشتری را تحت تاثیر قرار میدهد.
استراتژیهای نفوذ برند آرایشی مک
قیمت بالای لوازم آرایش برند مک (Mac) یکی از ویژگیهای شناختهشده این برند است. مک برای اینکه راه خود را به قلب بازار جدیدی باز کند، محصولات خود را با اندازه کوچکتر به بازار عرضه کرد . با این استراتژی، مشتریان با توان خرید پایینتر مثل دانشجویان به مشتریان پر و پاقرص این برند تبدیل شدهاند. مک با این کار نه تنها فروش محصولاتش را افزایش داد، بلکه توانست سهم جدیدی از بازار را به دست آورد.
شما کدام استراتژی را برای نفوذ برند انتخاب کردهاید؟
نفوذ برند میزان نفوذ محصولات و خدمات شما را در قلب مشتریان مشخص میکند و هر چه جای بیشتری در قلب مشتریان باز کنید، رشد بیشتری را در کسب و کار و درآمدتان تجربه میکنید.
استراتژیهای زیادی برای نفوذ در بازار وجود دارند که تعدادی از آنها از جمله تعدیل قیمت، شکلدهی نیاز در مشتریان و سهولت دسترسی به محصول را به شما معرفی کردیم. گفتیم که برندهای معتبر و موفق دنیا کدام استراتژیها را به کار گرفته و چگونه موفق شدهاند. حال شما بگویید برای نفوذ در بازار به سراغ کدام استراتژی رفتهاید؟ از نظر شما کدام استراتژی اثربخشی بالاتری دارد؟ این مقاله با دیدگاه شما کامل میشود. -->
دیدگاه شما