محدودیت های موضوعی سوگند در دعاوی مدنی
سوگند به عنوان یکی از ادله قانونی احصاء شده در قانون مدنی و قانون آئین دادرسی مدنی، علاوه بر همه قیودی که از شخصیت طرفین دعوا نشات می گیرد و رعایت آنها کاهش کارایی سوگند را به دنبال دارد، با محدودیت های موضوعی فراوانی روبه روست. بخشی از این شرایط از ویژگی های خود سوگند به عنوان دلیل معنوی، پایانی و تنها اثبات ادعا، سرچشمه می گیرد. سوگند دلیلی تشریفاتی، تنها و مخصوص طرفین است که فقط طرف دعوای معتقد به خداوند امکان اتیان آن را دارد. قائم به شخص بودن و انتساب عمل موضوع سوگند، مباحث جالب و پیچیده ای را به وجود می آورد. علاوه بر این با بررسی دعاویی که سوگند در آنها قابل استفاده است، می توان نتیجه گرفت که به رغم تغییرات قانونی هنوز در اصل، سوگند در دعاوی ای کاربرد دارد که شهادت شهود می تواند آنها را اثبات کند و چنین دعاوی ای در مقایسه با دعاوی قابل اثبات محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ با سوگند کم نیستند. برخی از دعاوی نیز به دلیل ضرورت اثبات آنها با دلایل خاص به وسیله شهادت شهود و سوگند اثبات نمی شوند و شناخت آنها اهمیت عمده ای دارد.
عنوان مقاله [English]
Justice O and transformation totalitarian attitude in administrative justice tribunal bill MMD Daadras
تئوری محدودیت چیست؟
در دهه ۸۰ دکترگلدرت، روشی برپایه اهداف و رویه های کار کارخانجات ارائه داد که فلسفه حاکم بر آن با نام «تئوری محدودیتها» و راهکارهای اجرایی آن قبلا به نام فناوری تولید بهینه، شهرت یافته بود.
مقدمه
ایده اصلی تئوری فوق بر مدیریت گلوگاهها استوار است. این تئوری مدعی است که به بهبود مستمر از طریق شناسایی محدودیتها و گلوگاههای تولیدی در سازمان منجر خواهدشد، بدین ترتیب تمرکز اصلی این تئوری ابتدا شناخت محدودیتها و سپس مدیریت بر روی آنها در جهت افزایش کارایی سیستم است. تئوری محدودیتها مانند فلسفه مدیریت ژاپنی تولید به موقع مبتنی بر بهبود مستمر است و از این نظر هر دو در مقابل نگرش سنتی قرار می گیرند، اما تفاوت عمده آن با نظام به موقع (JIT) دراین است که فلسفه “به موقع” بر کاهش موجودیها و حذف اتلافها متمرکز می شود درحالی که “تئوری محدودیتها’ بر محدودیتها و حذف آنها تاکید می کند.
تئوری محدودیتها قصد دارد که شانس ایجاد یک تغییر نتیجه بخش و موثر را افزایش دهد. تئوری محدودیتها معتقد است که هر سیستم لااقل دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش است. برخلاف روشهای سنتی که بر شاخص هزینه عملیاتی تمرکز دارند و یا روش تولید به موقع که توجه خاص بر کاهش موجودیها می کند تمرکز اصلی تئوری محدودیتها بر افزایش بهره وری از طریق مدیریت محدودیتها و افزایش خروجیهای تولیدی یا دستیافت سازمان است.
اجرای موفق تئوری محدودیتها مستلزم اجرای الگوریتمـی با ۵گام اساسی و توجه به قواعد خاصی است. پنج گام اساسی عبارتند از:
- شناسایی محدودیت سیستم
- حداکثراستفاده از محدودیت سیستم (بهره وری ۱۰۰% محدودیت)
- حمایت همه جانبه سایر اجزای سیستم از محدودیت
- ارتقای محدودیت سیستم
- پایدارسازی سیستم و حرکت به سمت شناسایی محدودیت جدید
فرایند تفکر تئوری محدودیتها به عنوان ابزاری در حل مسئله به منظور شناسایی، برنامه ریزی، کنترل و یا از بین بردن محدودیتها، ذهنیتها و راههای سنتی موجود مورد استفاده مدیران موفق قرار می گیرد که شامل ۳ مرحله می باشد:
- چه چیزی باید تغییر کند؟
- به چه چیزی باید تغییر کند؟
- چگونه باید تغییر کند؟
مفاهیم و اصول تئوری محدودیتها
تئوری محدودیتها معتقد است که هر سیستم لااقل دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش است. این ابزار بیان میکند که در هر سیستمی حداقل یک عامل تاثیرگذار بر عملکرد وجود دارد که در واقع همین عامل، ضعیفترین حلقه سازمانی به شمار میآید. علاوهبر این، ابزار TOC میگوید هر سیستمی میتواند تنها یک محدودیت در یک زمان مشخص داشته باشد و موارد دیگر -غیر از محدودیت- نقاط ضعفی هستند که هنوز به محدودیت سازمان تبدیل نشدهاند.
محدودیتها در میزان عملکرد دارای نقش اساسی هستند. در واقع محدودیت عبارت است از هر عاملی که بازده سیستم را در ارتباط با هدف یا مقصود از پیش تعیین شده محدود می کند. در سازمانها وکارخانجات محدودیت را با نام آشنای گلوگاه می شناسند. منبع گلوگاهی منبعی است که ظرفیتش کمتر یا مساوی تقاضای موردانتظار برای آن است، اما گلوگاههای تولیدی تنها محدودیتهای سازمان نیستند.
تقسیم بندی محدودیت های سازمان
محدودیتها را می توانبه شکل زیر تقسیم بندی کرد:
- محدودیتهای منابع داخلی
- محدودیتهای فروش و بازاریابی
- محدودیتهای خط مشی و سیاست گذاری
از دو مورد اول تحت عنوان محدودیتهای فیزیکی و از مورد سوم تحت عنوان محــدودیتهای خط مشی و مدیریتی نام برده می شود. شناخت و برطرف کردن محدودیتهای فیزیکی آسانتر از محدودیتهای محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ سیاست گذاری مدیریتی است. برای توضیح بیشتر محدودیتهای فوق اگر فرض کنیم که سازمانی دارای ۲ ماشین است که اولی با ظرفیت ۵ واحد و دومی با ظرفیت ۳ واحد تولید می کند و فروش نیز باید ۴ واحد در روز باشد، ماشین دومی دارای محدودیت است ولی اگر درهمین سیستم تولیدی فروش روزانه ۲ واحد باشد، محدودیت فروش و بازاریابی ما راگرفتار کرده است و اگر طبق نظر مدیریت تولید بین دو ماشین تنها ۲ واحد کالای درجریان ساخت مجاز باشد دارای محدودیت خط مشی خواهیم بود. از آنجایی که گلوگاهها ظرفیت حقیقی کارخانه را معین می کنند، شناخت آنها اولین گام برای پذیرش تغییرات ناشی از تئوری محدودیتها خواهد بود.
نوع دیگری از تقسیم بندی محدودیت ها
محدودیت ها توانایی بهبود و توان عملیاتی رامحدود می کنند. در TOC یک محدودیت می تواند شکل های متفاوتی داشته باشد. محدودیت می تواند محدودیت ظرفیت (گلوگاه یا فیزیکی)، محدودیت بازار، محدودیت سیاست، محدودیت لجستیکی و یا محدودیت رفتاری باشد.
یک محدودیت ظرفیت به طور ساده موقعیتی است که تقاضای بازار برای یک تولید از مبلغ تولیدی که سیستم قادر به عرضه است، تجاوز کند. معکوس محدودیت ظرفیت محدودیت بازار است که به موجب آن یک سازمان توانا و تمایل بر فروش تولیدات، بیشتر از آنچه که بازار مایل به خرید آن را دارد می باشد. شرکتی که سیاست بدون اضافه کاری دارد یک محدودیت سیاست دارد. آسانترین محدودیت برای تشریح محدودیت فیزیکی است (گلوگاه) محدودیت های فیزیکی منابع هستند. TOC استدلال می کند که محدودیت های فیزیکی سرعت هر سیستم را کنترل می کنند. بنابراین هر ساعت پیشرفت در محدودیت فیزیکی یک ساعت پیشرفت در کل سیستم است.
شاخص های تئوری محدیت ها
همان طور که قبلاً بیان شد تئوری محدودیتها دارای نگرش سیستمی است و به دنبال دستیابی به هدف یا اهداف سیستم است، سیستم مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته است، بنابراین، محدودیت سیستم ضعیف ترین جزء آن است.
مفهوم دیگری که بایدآن را بیان کرد، مفهوم هدف یا اهداف سیستم است. واژه هدف و شروط لازم و کافی برای تحقق هدف در کنار یکدیگر معنا دارند، هدف عبارت است از نتیجه یا حاصل کلی که همه تلاشها درجهت آن است و شروط لازم و کافی، وضعیتی است که حصول نتیجه ای را تضمین می کند. به عبارت دیگر، اگر شما تمام شروط لازم و کافی وقوع هـــــدف را برآورده سازید به هدف دست می یابید.
هدف بنیادین هر سازمان انتفاعی، پول سازی در حال و آینده است. اتخاذ تصمیمات باید سودآوری درکوتاه مدت و بلند مدت را برای سازمان ایجاد کند . بنابراین، اگر شرکتی سودآوری را به عنوان هدف برگزیند در این صورت رضایت مشتری، قیمت، راهبری فناوری، مزیت رقابتی در محصول و افزایش سهم بازار همگی شروط لازم و کافی برای دستیابی به آن هدف خواهند بود .
از آنجايي كه رويكرد تئوري محدوديتها رويكرد مالي و پول سازي است، لذا نيازمند شاخصهايي براي ارزيابي خواهدبود. سه شاخص سنتي ارزيابي مالي سازمان عبارتند از: سود خالص، نرخ بازگشت سرمايه و جريان نقدي. ولي شاخصهاي جديد موردنظر تئوري محدوديتها عبارتند از:
۱- دستيافت:تمامي پول جديدي كه به موجب فروش وارد سازمان مي گردد و سازمان از آن سهم مي برد؛
۲- موجودي:پولي كه سازمان صرف منابع غيراز نيروي انساني ميسازد و نهايتاً آن را تبديل به دستيافت مي كند.
۳- هزينه هاي عملياتي: هزينه هايي كه سازمان متحمل ميشود تا موجودي را به دستيافت تبديل كند.
درتعريف سنتي بهره وري “نسبت ارزش خروجيهاي ايجاد شده به پول صرف شده در طول پريود” تعريف مي شود و از جنبه دستيافت، مـــوجودي و هزينه هاي عملياتي مي توان گفت بهره وري برابر است با “نسبت دستيافت به هزينه هاي عملياتي”. حال اين سوال مطرح مي گردد كه در مسیر بهبود مستمر درازمدت، كدام يك از اين ۳ شاخص استراتژيك بايد مورد توجه قرار گيرد.
نگرش سنتي و روشهاي مرسوم بهبود بهره وري تمركز بيشتري بر هزينه هاي عملياتي داشته و سيستم توليد به موقع تمركز بيشتري بر كاهش موجودي دارد، ولي تاچه حد مي توان موجودي و هزينه هاي عملياتي را كاهش داد؟ از جنبه نظري حد پايين اين دو شاخص صفر است و از آن كمتر نخواهد شد گرچه عملاً كاهش بيشتر اين شاخصها نيازمند صرف تلاش و زمان بيشتري است ولي در مسير بهبود مستمر دستيافت هيچ مانعي به چشم نمي خورد و بنابراين، در مسير بهبود مستمر كانون توجه بايد بر روي دستيافت باشد، ولي اين امربه معناي بي اهميت بودن موجودي و هزينه هاي عملياتي نيست.
تمركز دنياي سنتي روي كاهش هزينه هاي عملياتي، به عنوان پارادايم سنتي دنياي هزينه شناخته مي شود و تمركز روي بهبود مستمر دستيافت پارادايم جديدي را به وجود آورد كه گاهي آن را دنياي دستيافت مي گويند.
موانع حركت به سمت دنياي دستيافت
در نگرش سنتي هر بخش از سازمان با شاخصهاي خاص خود “شاخصهاي محلي” ارزيابي مي گردد. مثلاً فروش متوسط، حجم کل فروش، توليد براساس تحويل به موقع و كنترل كيفيت بر اساس نرخ معيوبي، بازگشتي ها و نرخ ضايعات ارزيابي مي شود و به همين علت فعاليت هر گروه در سازمان متاثر از روشي است كه توسط آن عملكردش موردارزيابي قرار مي گيرد و افراد و بخشهاي مختلف سازمان، خط مشي ها و اطلاعات را به نحوي تعبير مي كنند كه بيشترين منافع را براي آنها داشته باشد.
با بررسي شاخصهاي محلي مي توان گفت كه تعداد زيادي شاخصهاي متفاوت وجود دارند كه دائماً در تضاد با يكديگرند.
براي حل اين مشكل مي توان همه واحدها را براساس شاخص مشترك ارزيابي كرد. بنابراين، به جاي ارزيابي واحدها با شاخصهاي سنتي، سهم هر دپارتمان در بهبود شاخصهاي دستيافت، موجودي و هزينه هاي عملياتي اندازه گيري مي گردد.
اگر سازمان، به عنوان يك سيستم متشكل از اجزا، حلقه ها و دپارتمانهاي مختلف، براساس ديدگاه سنتي دنياي هزينه، موردبررسي قرار گيرد؛ به منظور بهبود عملكرد سيستم، حلقه هاي متعدد و نه صرفاً ضعيفترين حلقه براي بهبود انتخاب شده و درنتيجه عملكرد كلي سيستم به نسبت تلاش وانرژي صرف شده، بهبود نخواهد يافت، بنابراين، منابع، زمان و تلاش سازمان براي بهبود بر روي ضعيفترين حلقه يا محدوديت سازمان بايد صرف شود.
اجراي موفق تئوري محدوديتها مستلزم اجراي الگوريتمي با ۵ گام اساسي است:
۱- تشخيص محدوديتهاي سازمان؛
۲- ارائه طرحي براي بهره برداري كامل از محدوديتهاي سازمان و بهبود عملكرد دستيافت، با استفاده از منابع موجود. دراين مرحله از روشهاي مختلفي چون از بين بردن ظرفيت مازاد در صورت داشتن محدوديت فروش، قراردادن ذخيره موقت پيش از محدوديت و انجام بازرسي و كنترل كيفيت قبل از محدوديت مي توان استفاده كرد.
۳- بررسي و اطمينان از اينكه تمام وظايف غيرمحدوديتي اجراي بند ۲ را به طور همزمان پشتيباني مي كنند. در اين مرحله، مي توان از روشهايي چون، بيكار نگه داشتن كاركنان در يك ايستگاه غيرگلوگاهي و يا آموزش تعميرات و نگهداري به آنها به منظور انجام تعميرات پيشگيرانه در مواقع بيكاري استفاده كرد.
۴- بالابردن سطح محدوديت (سطح منابع و امكانات)؛ در اين مرحله بايد دقت كرد كه با تغيير محدوديت، فعاليت كارگاه نيز تغيير مي كند و همچنين بايد ميزان اثربخشي تغييرات را درنظر گرفت.
۵- هنگامي كه محدوديت شكسته شد به مرحله ۱ بازگرديد و مطمئن شويد كه همه افراد سازمان نسبت به اينكه اكنون زمان تحقيق به منظور يافتن محدوديت جديد است، آگاهي دارند (اينـــرسي سازمان)، و به عبارت بهتر مي توان گفت اينرسي بزرگترين دشمن بهبود مستمر است.
همانطور كه مشخص است فرايند منطقي بهبود مستمر هيچگونه دشواري و پيچيدگي ندارد و تئوري محدوديتها بسياري از ابزارهاي سنتي، چون طراحي آزمايشها و گروههاي كاري را به منظور بهبود مستمر دستيافت كل سازمان از ديدگاه دستيافت دركنار هم به خدمت ميگيرد.
ترازنامه حسابداری از نگاه پژواک
اصطلاح ترازنامه به صورت های مالی اطلاق می شود که دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام شرکت را در یک مقطع زمانی خاص گزارش می کند. ترازنامه مبنایی را برای محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاران و ارزیابی ساختار سرمایه یک شرکت فراهم می کند. به طور خلاصه، ترازنامه یک صورت مالی است که تصویری از مالکیت و بدهی یک شرکت و همچنین میزان سرمایه گذاری سهامداران ارائه می دهد.1 ترازنامه را می توان با سایر صورت های مالی مهم برای انجام تجزیه و تحلیل بنیادی یا محاسبه نسبت های مالی استفاده کرد. .
ترازنامه چگونه کار می کند
ترازنامه یک نمای کلی از وضعیت مالی یک شرکت در یک لحظه در زمان ارائه می دهد. به خودی خود نمی تواند حسی از روندهایی که در یک دوره طولانی تر انجام می شوند را ارائه دهد. به همین دلیل ترازنامه باید با ترازنامه دوره های قبل مقایسه شود
سرمایه گذاران می توانند با استفاده از تعدادی نسبت که از ترازنامه به دست می آیند، از جمله نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و نسبت سهم مالی یک شرکت را دریافت کنند. صورت سود و زیان و صورت جریان های نقدی نیز زمینه ارزشمندی را برای ارزیابی امور مالی یک شرکت فراهم می کند، همانطور که هر یادداشت یا ضمیمه ای در گزارش سود که ممکن است به ترازنامه مراجعه کند، فراهم می کند.
ترازنامه به معادله حسابداری زیر پایبند است که داراییها از یک طرف و بدهیها به اضافه حقوق صاحبان سهام از سوی دیگر، مانده است:
دلیل آن این است که یک شرکت باید برای همه چیزهایی که در اختیار دارد (دارایی ها) یا با قرض گرفتن پول (برعهده گرفتن تعهدات) یا گرفتن آن از سرمایه گذاران (انتشار حقوق صاحبان سهام) بپردازد.
اگر شرکتی وام پنج ساله 4 میلیارد ریالی از بانک بگیرد، دارایی های آن (مخصوصاً حساب نقدی) 4 میلیارد ریال افزایش می یابد. بدهی های آن (به ویژه، حساب بدهی بلندمدت) نیز 4 میلیارد ریال افزایش می یابد و دو طرف معادله را متعادل می کند. اگر شرکت 8 میلیارد ریال از سرمایه گذاران بگیرد، دارایی های آن و همچنین حقوق صاحبان سهام آن تا این میزان افزایش می یابد. کلیه درآمدهایی که شرکت مازاد بر هزینه های خود محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ ایجاد می کند به حساب حقوق صاحبان سهام وارد می شود. این درآمدها در سمت داراییها متعادل میشوند و به صورت نقد، سرمایهگذاری، موجودی یا سایر داراییها ظاهر میشوند.
ملاحظات ویژه
همانطور که در بالا ذکر شد، می توانید اطلاعاتی در مورد دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام در ترازنامه یک شرکت بیابید. دارایی ها باید همیشه برابر بدهی ها و حقوق صاحبان سهام باشد. این به این معنی است که ترازنامه باید همیشه تعادل داشته باشد، از این رو نام آن است. اگر تعادل نداشته باشند، ممکن است مشکلاتی از جمله دادههای نادرست یا نادرست، خطاهای موجودی و/یا نرخ ارز، یا محاسبات اشتباه وجود داشته باشد.
هر دسته شامل چندین حساب کوچکتر است که مشخصات مالی یک شرکت را تجزیه و تحلیل می کند. این حسابها بسته به صنعت بسیار متفاوت هستند، و اصطلاحات یکسان بسته به ماهیت کسبوکار میتوانند پیامدهای متفاوتی داشته باشند. اما چند مؤلفه مشترک وجود دارد که سرمایه گذاران احتمالاً با آنها روبرو می شوند.
ترازنامه حسابداری
اجزای یک ترازنامه
دارایی های
حسابهای این بخش به ترتیب نقدینگی از بالا به پایین فهرست میشوند. این سهولتی است که می توان آنها را به پول نقد تبدیل کرد. آنها به دارایی های جاری تقسیم می شوند که می توانند در یک سال یا کمتر به پول نقد تبدیل شوند. و دارایی های غیرجاری یا بلند مدت که نمی توانند.
ترتیب کلی حساب ها در دارایی های جاری به شرح زیر است:
نقدینگی و معادلهای نقدی نقدشوندگیترین داراییها هستند و میتوانند شامل اسناد خزانه و گواهی سپرده کوتاهمدت و همچنین ارز ثابت باشند.
اوراق بهادار قابل بازار، اوراق بهادار حقوقی و بدهی هستند که بازار نقدینگی برای آنها وجود دارد.
حساب های دریافتنی به پولی اطلاق می شود که مشتریان به شرکت بدهکار هستند. این ممکن است شامل ذخیره حسابهای مشکوک باشد زیرا ممکن است برخی از مشتریان بدهی خود را پرداخت نکنند.
موجودی به هر کالایی که برای فروش موجود است، اشاره دارد که به کمترین قیمت تمام شده یا بازار ارزش گذاری می شود.
هزینه های پیش پرداخت نشان دهنده ارزشی است که قبلاً برای آن پرداخت شده است، مانند بیمه، قراردادهای تبلیغاتی یا اجاره.
دارایی های بلند مدت شامل موارد زیر است:
سرمایهگذاریهای بلندمدت به اوراقی گفته میشود که در سال آینده تصفیه نمیشوند یا نمیتوان آنها را نقد کرد.
دارایی های ثابت شامل زمین، ماشین آلات، تجهیزات، ساختمان ها و سایر دارایی های بادوام و عموماً سرمایه بر است.
دارایی های نامشهود شامل دارایی های غیر فیزیکی (اما هنوز با ارزش) مانند مالکیت معنوی و سرقفلی می باشد. این داراییها معمولاً فقط در صورت تملک در ترازنامه فهرست میشوند نه اینکه در داخل توسعه پیدا کنند. بنابراین ممکن است ارزش آنها به شدت کمرنگ شود (مثلاً با در نظر نگرفتن یک لوگوی شناخته شده در سطح جهانی) یا به همان اندازه زیاد اغراق شده باشد.
بدهی ها
بدهی عبارت است از هر پولی که یک شرکت به اشخاص خارجی بدهکار است، از صورتحساب هایی که باید به تامین کنندگان بپردازد تا سود اوراق قرضه صادر شده برای طلبکاران تا اجاره، خدمات آب و برق و حقوق. بدهی های جاری ظرف یک سال سررسید می شود و به ترتیب تاریخ سررسید آنها فهرست می شود. از سوی دیگر، بدهی های بلندمدت در هر زمانی پس از یک سال سررسید می شوند.
حساب های بدهی جاری ممکن است شامل موارد زیر باشد:
بخش فعلی بدهی های بلند مدت
بدهی بانکی
بهره قابل پرداخت
دستمزد قابل پرداخت
پیش پرداخت های مشتری
سود سهام قابل پرداخت و غیره
حق بیمه های به دست آمده و دریافت نشده
حساب های پرداختنی
بدهی های بلند مدت می تواند شامل موارد زیر باشد:
بدهی بلندمدت شامل هرگونه سود و اصل اوراق قرضه صادر شده است
بدهی صندوق بازنشستگی به پولی اطلاق می شود که محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ یک شرکت ملزم به پرداخت به حساب های بازنشستگی کارکنان خود است
بدهی مالیات معوق مبلغ مالیاتی است که تعلق می گیرد اما تا یک سال دیگر پرداخت نمی شود. علاوه بر زمانبندی، این رقم تفاوتهای بین الزامات گزارشگری مالی و نحوه ارزیابی مالیات، مانند محاسبات استهلاک را تطبیق میدهد.
برخی از بدهی ها خارج از ترازنامه در نظر گرفته می شوند، به این معنی که در ترازنامه ظاهر نمی شوند.
حقوق صاحبان سهام
حقوق صاحبان سهام، پولی است که به صاحبان یک کسب و کار یا سهامداران آن نسبت داده می شود. همچنین به عنوان دارایی خالص شناخته می شود زیرا معادل کل دارایی های یک شرکت منهای بدهی های آن یا بدهی هایی است که به غیر سهامداران دارد.
سود انباشته، سود خالصی است که یک شرکت یا مجدداً در تجارت سرمایه گذاری می کند یا برای پرداخت بدهی از آن استفاده می کند. مابقی مبلغ به صورت سود سهام بین سهامداران تقسیم می شود.
سهام خزانه داری سهامی است که شرکت بازخرید کرده است. می توان آن را در تاریخ بعدی برای جمع آوری پول نقد فروخت یا برای دفع یک تصرف خصمانه رزرو کرد.
برخی از شرکت ها سهام ممتاز صادر می کنند که در این بخش جداگانه از سهام عادی فهرست می شوند. به سهام ممتاز یک ارزش اسمی دلخواه (در برخی موارد مانند سهام عادی) که هیچ تاثیری بر ارزش بازار سهام ندارد، اختصاص مییابد. حساب های سهام عادی و سهام ممتاز با ضرب ارزش اسمی در تعداد سهام منتشر شده محاسبه می شود.
سرمایه پرداخت شده اضافی یا مازاد سرمایه نشان دهنده مقداری است که سهامداران بیش از حساب های سهام معمولی یا ممتاز سرمایه گذاری کرده اند که براساس ارزش اسمی به جای قیمت بازار است. حقوق صاحبان سهام به طور مستقیم با ارزش بازار یک شرکت مرتبط نیست. دومی بر اساس قیمت فعلی یک سهام است، در حالی که سرمایه پرداخت شده مجموع حقوق صاحبان سهامی است که به هر قیمتی خریداری شده است.
محدودیت های ترازنامه
اگرچه ترازنامه اطلاعات ارزشمندی برای سرمایه گذاران و تحلیلگران است، اما اشکالاتی نیز دارد. از آنجایی که فقط یک عکس فوری در زمان است، فقط می تواند از تفاوت بین این نقطه و یک نقطه زمانی دیگر در گذشته استفاده کند. از آنجایی که نسبتهای مالی ثابت است، از دادههای موجود در ترازنامه و صورت درآمد پویاتر و صورت جریانهای نقدی استفاده میکنند تا تصویر کاملتری از آنچه در تجارت یک شرکت میگذرد ارائه دهند.
سیستم های مختلف حسابداری و روش های برخورد با استهلاک و موجودی ها نیز ارقام ارسال شده به ترازنامه را تغییر می دهد. به همین دلیل، مدیران تا حدودی توانایی بازی کردن با اعداد را دارند تا مطلوب تر به نظر برسند. به پاورقی های ترازنامه توجه کنید تا مشخص شود از کدام سیستم ها در حسابداری آنها استفاده می شود و مراقب خطا ها باشید.
چرا ترازنامه مهم است؟
ترازنامه یک ابزار ضروری است که توسط مدیران اجرایی، سرمایه گذاران، تحلیلگران و تنظیم کننده ها برای درک سلامت مالی فعلی یک کسب و کار استفاده می شود. معمولاً در کنار دو نوع صورتهای مالی دیگر استفاده میشود: صورت سود و زیان و صورت جریان نقدی.
ترازنامه به کاربر این امکان را می دهد که در یک نگاه به دارایی ها و بدهی های شرکت نگاه کند. ترازنامه می تواند به کاربران کمک کند تا به سوالاتی مانند اینکه آیا شرکت دارای ارزش خالص مثبت است، آیا دارایی های نقدی و کوتاه مدت کافی برای پوشش تعهدات خود دارد و آیا شرکت نسبت به همتایان خود بسیار بدهکار است، پاسخ دهند.
چه چیزی در ترازنامه گنجانده شده است؟
ترازنامه شامل اطلاعاتی در مورد دارایی ها و بدهی های یک شرکت است. بسته به شرکت، این ممکن است شامل دارایی های کوتاه مدت، مانند پول نقد و حساب های دریافتنی، یا دارایی های بلندمدت مانند دارایی، ماشین آلات و تجهیزات باشد. به همین ترتیب، بدهی های آن ممکن است شامل تعهدات کوتاه مدت مانند حساب های پرداختنی و دستمزدهای پرداختنی، یا بدهی های بلندمدت مانند وام های بانکی و سایر تعهدات بدهی باشد.
چه کسی ترازنامه را تهیه می کند؟
بسته به شرکت، ممکن است طرف های مختلفی مسئول تهیه ترازنامه باشند. برای مشاغل خصوصی کوچک، ترازنامه ممکن است توسط مالک یا حسابدار شرکت تهیه شود. برای شرکت های خصوصی متوسط، ممکن است به صورت داخلی آماده شوند و سپس توسط یک حسابدار خارجی بررسی شوند.
از سوی دیگر، شرکت های دولتی ملزم به دریافت حسابرسی خارجی توسط حسابداران عمومی هستند و همچنین باید اطمینان حاصل کنند که دفاتر آنها در استانداردهای بسیار بالاتری نگهداری می شود. ترازنامه ها و سایر صورت های مالی این شرکت ها باید مطابق با اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه شده و به طور منظم در کمیسیون بورس و اوراق بهادار ثبت شوند.
همچنین میتونید با کلید بر روی لینک زیر مشخصات نرم افزار حسابداری پرنس را مطالعه نمایید .
محدودیتهای پژوهش
یک بخش اصلی در فصل پنجم پایان نامه مدیریت و علوم اجتماعی بحث محدودیتهای پژوهش است. در بعضی از فرمهای پروپوزال مدیریت نیز بخش محدودیتهای پژوهش وجود دارد. مشکل اصلی دانشجویان در نوشتن این محدودیتها وجود نگاه کلیشهای و تکرار مکررات در بیان محدودیتها است. در بیشتر مواقع اساتید تاکید میکنند: محدودیتهای تحقیقی که انجام شده است را بنویسید نه محدودیتهای کلی موضوع مورد مطالعه و این دانشجویان مدیریت را سرگردان میکند.
بطور کلی یکی از بخشهای اصلی پایان نامه و مقاله اشاره به محدودیتهای پژوهش است. در پایان نامه قسمت محدودیتهای پژوهش در فصل پنج آن و در مقاله در قسمت انتهایی بحث و نتیجهگیری حتماً باید ذکر شود. در این آموزش با استفاده از منابع مختلف نوشتاری و اینترنتی، مهمترین اصول نگارش محدودیتهای تحقیق در مقاله و پایان نامه ذکر شده است.
محدودیت پژوهش چیست؟
همواره پژوهشگران در تحقیقات خود با محدودیت هایی مواجه هستند که بخشی از آنها حتی در ابتدای کار نیز خود را نشان میدهند. از عمده ترین ارکان تحقیق و پژوهش دسترسی به آمار و اطلاعات است. در این زمینه مشکلاتی وجود دارد که موجب شده خدمات تحقیقاتی از قبیل دسترسی به کتب، مجلات، آمار، بانکهای اطلاعاتی و … در کشور به راحتی ممکن نباشد. بخشی از این مشکل ناشی از فقدان یا کمبود هر یک از خدمات تحقیقات فوق است….. و از سوی دیگر فرهنگ غلط، سبب خصوصی تلقی کردن این موارد شده و در نتیجه افراد و موسسات بنوعی از انتقال یافتههای خویش به دیگران خودداری میکنند .
محدودیتهای پایان نامه
از سوی دیگر متغییرهای ناخواسته که ممکن است حاصل طرحها و روشهای ویژهای باشند که در تحقیق بکارگرفته میشوند، غالبا به گونههای مختلف، اعتبار درونی و بیرونی تحقیق را به مخاطره میاندازند. باید آگاه بود که در تحقیقات علوم رفتاری، کنترل یا حذف کامل این نوع عوامل غیر ممکن است. اما به هر حال سعی پژوهشگران بر آن است که این عوامل را حد الامکان پیشبینی، شناسایی و تمام احتیاطهای لازم را به منظور کاهش آنها بکار برند.
انواع محدودیتهای پژوهش
۱- محدودیت در طرح پژوهش: حتی قبل از اینکه پژوهش خود را شروع کنید، ممکن است از وجود برخی محدودیتهای خاص در حیطه چگونگی انجام آزمایش و بدست آوردن دادهها در پژوهش مطلع شوید. طرح پژوهشی شما محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ و محدودیتهای خاص آن در بررسی جامعه پژوهشی ممکن است نتایج بدست آمده شما را تحت تاثیر قرار دهد. این همان محدودیتی است که ما از آن به عنوان محدودیتهای طرح پژوهشی نام میبریم.
۲- محدودیت در اثربخشی: یکی دیگر از محدودیتهای موجود میتواند محدودیت در اثربخشی نام داشته باشد. حتی اگر شما یک طرح پژوهشی و تحلیلهای آماری بسیار قوی نیز انتخاب کرده باشید،بازهم محدودیتهایی مانند توجه به یک جامعه خاص، توجه به افراد و یا گونههای یک منطقه محدود داشته باشید. این مشکل به بحث تعمیم پذیری نتایج پژوهش اشاره دارد که نمیتوان دادههای مختص به یک جامعه محدود و خاص را به سایر جوامع تعمیم داد.
۳- محدودیت در جمع آوری دادهها و روشهای آماری: برخی اوقات شما قادر نخواهید بود میزان داده دلخواه خود را جمع آوری کنید و شاید مواقعی نیز پیش بیاید که برای شما مشارکت دادن افراد و یا مواد مختلف در پژوهش بسیار سخت باشد. محدودیت در روشهای آماری نیز میتواند منبع بسیاری از محدودیتها در جریان پژوهش باشد و باعث شود تا تفاسیر شما از یافتههای موجود با محدودیت مواجه شود.
چگونه نوشتن محدودیتهای پژوهش
مولفان برای اینکه قدرت تاثیرگذاری مقاله خود را کمتر نکنند دوست ندارند تا به محدودیتهای پژوهش خود اشاره نمایند. اما نباید از خاطر برد که تمامی افراد آکادمیک استحضار دارند که محدودیت بخشی از علم است و همه آنها در فرآیند پژوهش خود نیز میدانند که حتماً با محدودیتهایی مواجه خواهند شد؛ پس بهتر است که درباره آنها به روشنگری بپردازیم. شما میتوانید در اشاره به محدودیتهای پژوهشی توضیحی ارایه دهید که خوانندگان خود را مجاب کند تا علی رغم وجود آن محدودیت، باز ارزش و اهمیت پژوهش شما را متوجه شود.
رویکرد دوم در توضیح محدودیت آن است که شما در مثال فوق نتایج جدیدی به دست آوردهاید و کافی است جدید و نو بودن نتایج خود را بیشتر بولد کنید. وقتی نتایج جدیدی در یک حیطه خاص بدست میآید نشان میدهد که در آن حیطه هنوز ضرورت انجام پژوهش وجود دارد. بنابراین، در ذکر محدویتهای پژوهش خود بهترین کار آن است که شما بعد از ذکر محدودیت موجود، توضیح و توجیهی ذکر کنید تا بتوانید حتی از محدودیتهای پژوهش خود نیز به درستی دفاع کنید.
نمونه محدودیتهای پژوهش
- در این پژوهش به منظور زمینه یابی از پرسشنامه استفاده گردید، در نتیجه ممکن است برخی از افراد از ارائه پاسخ واقعی خودداری کرده و پاسخ غیر واقعی داده باشند. ۲. این پژوهش به صورت مقطعی انجام شده است. به این دلیل، نتیجهگیری درباره علیت را دشوار میسازد.
- تعداد زیاد پرسشهای پرسشنامهها به طولانی شدن زمان اجرای آن انجامید که بر مقدار دقت پاسخهای شرکت کنندگان بی تاثیر نبوده است.
- نتایج پژوهش حاضر قابل تعمیم به بیماران مبتلا به سرطان از نوع هوچکین و نان هوچکین در بیمارستان شرکت نفت تهران بوده است و در صورت نیاز و به تعمیم به سایر بیماران با احتیاط و دانش کافی این کار صورت بگیرد.
- همچنین این پژوهش بر روی بیمارن زنان مبتلا به سرطان زیر ۴۰ سال و بالای ۲۰ سال و باسواد انجام گرفته لذا قابلیت تعمیم دهی به کل جامعه را ندارد.
محدودیتهای پژوهش در یک مقاله
هر پژوهشی هر قدر هم که خوب انجام شده باشد دارای محدودیت هایی است. بهتر است قبل از این که استاد راهنمای داور مجله این محدودیتها را به رخ شما بکشد خودتان آنها را شناسایی کنید و آنها را در پایان مقاله خود در بخش محدودیتها بیاورید تا نشان دهید نسبت به آنها آگاهی دارید. تنها به نوشتن لیستی از محدودیتها بسنده نکنید و توضیح بدهید که این محدودیت چگونه بر نتایج شما تاثیر گذاشته است. ممکن است پژوهش شما چندین محدودیت داشته است اما شما فقط باید به محدودیت هایی اشاره کنید که مستقیما به مشکل پژوهشی شما مربوط هستند. مثلا اگر در یک متاآنالیز هدف شما بررسی متون منتشر نشده نباشد نیاز نیست که آنرا به عنوان یک محدودیت عنوان کنید.
با اینکه محدودیتهای پژوهش به ضعفهای احتمالی مطالعه مربوط میشود، نوشتن دربارۀ آنها در پایان مقاله مطالعه را قویتر میکند، زیرا پیش از آنکه داورها و پژوهشگران مشکلات تحقیق را پیدا کنند خودمان آنها را شناسایی کردهایم. علاوه بر این، اشارهکردن به محدودیتهای پژوهش نشان میدهد تاثیر ضعفهای پژوهش را کاملاً مدنظر قرار دادهاید و درکتان از موضوع پژوهش عمیق است. از آنجا که همۀ مطالعات دارای محدودیت هستند، صادق بودن و اشاره کردن به جزئیات محدودیتها و نادیدهنگرفتن آنها سبب میشود پژوهشگران و داوران بهطور مثبت تحت تاثیر قرار گیرند.
نمونه محدودیتهای تحقیق
نمونه مواردی که میتوانید در محدودیتها به آنها اشاره کنید:
یکی از موارد مهم که در محدودیتها میتواند مطرح شود نقاط ضعف و قوت ابزارهای پژوهش است به عنوان مثال شما ابزاری را انتخاب کردید که برای غربالگری استفاده میشود _ ابزارهای غربالگری معمولا موارد مثبت را زیاد نشان میدهند – در این صورت اگر در پایان جمع آوری دادهها درصدی از موارد ابتلا که به دست آوردید خیلی بیشتر از مطالعات قبلی باشد میتوانید به عنوان یک محدودیت آنرا ذکر کنید. این تنها مثالی است که بتوانید ضعفهای ابزار پژوهش خود را بیان کنید
نحوه اجرای پژوهش نیز ممکن است یکی از محدودیتهای پژوهش باشد مثلا اگر دسترسی به گروه خاصی نداشتید که مطالعات قبلی در بحث مقاله شما نشان دادند که بر نتایج تاثیر گذار هستند باید آنرا بیان کنید
حجم نمونه یکی از موارد مهمی است که میتوانید در محدودیتها ذکر کنید کم بودن حجم نمونه را میتوانید با محدودیت نسبتهای مالی چیست؟ توصیه به انجام پژوهشهای با حجم نمونه بزگتر بیان کنید و بنویسید در صورتی که حجم نمونه بزرگتری داشتید احتمال داشت نتایج دقیق تری را بهدست بیاورید. کم بودن حجم نمونه را معمولا در پژوهشهای کمی به کار میبرند.
نو آوری شما در پژوه شممکن است باعث شود شما منابع کمی در دسترس داشته باشید. یکی از محدودیتهای پژوهش که در چنین مواردی میتوانید آنرا در پایان مقاله خود بنویسید همین کمبود منابع برای مقایسه نتایج است. مثلا اگر بخواهید در مورد نقش ارزهای مجازی بر اقتصاد مطلبی را در سال ۲۰۱۸ منتشر کنید ممکن است مقالات زیادی برای استناد و تقویت بحث خود نداشته باشید.
جمعبندی بحث محدودیتهای پژوهش
پس از آنکه محدودیتها را شرح دادید، باید روشهایی را برای برطرفکردن این محدودیتها در مطالعات آتی تبیین کنید. یکی از روشها ارائهکردن رویکردهای جایگزین برای اجتناب از مشکلات یا پر کردن شکافهای پژوهشی است. دربارۀ مزایا و معایب این جایگزینها بحث کنید و به روشنی توضیح دهید چرا پژوهشگران باید از این رویکردها استفاده کنند.
مطمئن شوید که در جریان رویکردهای استفادهشده توسط مطالعات پیشین و تاثیر آن بر یافتههایشان هستید. به مقالات مروری و نهادهای پژوهشی استناددهی کنید که این رویکردها را پیشنهاد دادهاند. این کار سبب میشود تا از رویکردهایی که در مطالعهتان استفاده کردهاید پشتیبانی شود و توضیح میدهید که چرا انتخاب این رویکردها منجر به محدودیت در پژوهشتان شده است. این فرایند رویکرد شما را توجیه و از تصمیم شما برای انتخاب این رویکرد دفاع میکند و بر امکانپذیری سایر رویکردها مهر تایید میزند.
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
🔹 یکی از مهمترین مزایای بازار سهام نقدشوندگی بالا است. نقدشوندگی یکی از معیارهای مهم جهت سرمایهگذاری است که سرعت نقد شدن سرمایه افراد را تعیین میکند و همواره موردتوجه سرمایهگذاران است. به عبارت دقیقتر، نقدشوندگی پایین، پیامدهای منفی را بههمراه دارد؛ از سویی جذابیت خرید سهام در این شرایط کاهش مییابد (سرمایهگذار تمایلی به خرید سهامی که از نقدشدن سریع آن واهمه دارد، نخواهد داشت) و از طرف دیگر، نوسانات هیجانی قیمتها به علت سطح پایین حجم معاملات رقم میخورد.
🔹 در این راستا برای سنجش میزان نقدشوندگی نسبتهای گوناگونی محاسبه میشود. در این میان نسبت گردش نقدینگی (turnover ratio) یکی از معروفترین نسبتهای مزبور است. نسبتی که توضیحدهنده توانایی بازار در جذب معاملات بزرگ بدون ایجاد نوسان شدید در قیمتها است. این نسبت را میتوان با تقسیم جمع ارزش معاملات یک بازار بر متوسط ارزش کل آن بازار در یک دوره زمانی خاص محاسبه کرد.
🔹 تفسیر نسبت گردش نقدینگی از این قرار است که چنانچه این رقم ۱۰۰ درصد باشد، یعنی در بازه مشخص مورد بررسی، تمامی سهام معاملهشده در بازار حداقل یکبار دست به دست شدهاند. یافتههای این بررسی نشان میدهد در ۱۰ سال گذشته همواره نسبت مذکور برای بورس تهران کمتر از ۳۸ درصد بوده است. به عبارتی تمام سهام معامله شده در بازار در طول یکسال ۳۸/ ۰ بار دستبهدست میشوند. این در حالی است که میانگین جهانی این نسبت فراتر از ۱۰۰ درصد بود. از اینرو فاصله قابلتوجهی میان بورس تهران با استانداردهای بینالمللی وجود داشت.
دیدگاه شما