نکته مهم: در معامله با این نمودار، نقطه ورود قبل از شکست خط گردن و در امتداد قله سوم ظاهر میشود.
نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی
آموزش کندل استیک یا الگو های شمعی بسیار مهم هستند و در این جلسه از اموزش فارکس قصد داریم انواع آنها را بررسی کنیم و یاد بگیریم که به چه شکل با آنها روند ها را پیدا کنیم
همانطور که میدانید نمودار های مختلفی نظیر نمودار های میله ای ، دایره ای و… وجود دارد. که معمولا برای اطلاعات آماری از این نمودار ها استفاده میشود.
یکی از نمودار های بسیار مهم نمودار شمعی یا کندل استیک است که در بازار فارکس بیشترین استفاده رو برای بررسی چارت داره. البته که نمودار های دیگه ای هم وجود داره که تریدر های دیگه هم از اون ها استفاده می کننند اما مهم ترین و پرطرفدار ترین آن ها نمودار شمعی است.
نمودار کندل استیک یک نمودار بسیار قدیمی است که اطلاعات کاملی را نسبت به چارت به ما میدهد و ما در ادامه قصد داریم تا در باره الگو های کندل استیکی و هشدار هایی که به ما میدهند صحبت کنیم.
همانطور که در تصویر پایین مشاهده میکنید کندل یا نمودار شمعی که در ظاهر هم شبیه به شمع است از دو قسمت تشکیل شده است.
شکل کلی کندل استیک ها
بدنه(body): قسمت پهن تر
سایه(weak): قسمت باریک تر در بالا و پایین
در عکس زیر دو کندل صعودی و نزولی درکنار هم آمده اند که قصد داریم فرق بین این دوکندل را راجع بهش صحبت کنیم.
معنی کندل استیک
علاوه بر تفاوت بارز بین رنگ آن ها که با توجه به سلیقه شما در متاتریدر قابل تغییر است( آموزش متاتریدر ) تفاوت های دیگری هم دارند.
اما قبل از این که به توضیح کامل تفاوت آن ها بپردازیم باید بدانید که به کندل استیک های صعودی اصطلاحا گاو یا بولیش (Bullish )گفته میشود و به کندل های نزولی خرس یا بیریش (Bearish) میگویند.
دلیل این نامگذاری بسیار جالب است به عنوان مثال هنگامی که گاو حمله میکند از پایین شاخ میزند و به سمت بالا میرود به همین دلیل حرکت صعودی رو به بالا را بولیش مینامند. و همچنین به دلیل نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی این که خرس از بالا به پایین حمله میکند کندل های نزولی را بیریش می نامند.
تمامی توضیحات و محل باز و بسته شدن قیمت و تفاوت دو کندل استیک در عکس به وضوح نشان داده شده است.
به طور کلی اگر کندل استیک ما در تایم فریم روزانه باشد در ابتدای روز که بازار باز میشود این کندل یا به سمت کف قیمت پایین میاید و از اون جا به بعد کندل نزولی تشکیل میدهد یا تا سقف کندل بالا میرود و کندل صعودی تشکیل میدهد.
تا اینجا باز و بسته شدن کندل هارا فهمیدید اما باید بدانید که کندل ها در کنار هم معنا و مفهوم خودشون رو دارند برای درک بهتر باید بدانید که شکل کندل ها به تنهایی و قرار گرفتن آن ها کنار هم میتواند بیانگر مفهوم خاصی باشد پس بریم برای ادامه آموزش کندل استیک.به این کندل ها با مفهوم های خاص خودشون میگویند الگو های کندل استیکی.
الگو های کندل استیکی بسیار زیاد هستند اما شما لازم نیست که همه آن هارو بلد باشید در اینجا ۶ الگوی مهم را برای شما آورده ایم که دانستن همین الگو ها برای شما کافی است. در ادامه آموزش کندل استیک با ما همراه باشید.
الگو های کندل استیک
شبه داجی که شامل: spinning top, hanging man, shovel, hammer
الگوی داجی
انواع مختلف الگو های داجی را میتوانید در عکس زیر مشاهده کنید.
الگو های داجی بدنه ندارند و فقط با سایه شکل گرفته اند.
تمام این ۶ الگو و زیر مجموعه های آن ها فقط در نقاط مهم بازار تاثیر میگذارند.
حالا نقاط مهم بازار کجا هست؟
در ادامه آموزش کندل استیک با آموزش نقاط مهم بازار میپردازیم هرچند که در آموزش های قبلی که درباره خطوط حمایت و مقاومت، ترندلاین و…. به شما درباره این نقاط توضیح دادیم.
اما به طور کلی تمامی این الگو هنگامی که در نقاط مهم بازار ظاهر شوند برای ما مهم هستند و وسط بازار عملا هیچ ارزشی ندارند.
الگوی شبه داجی
باز هم همانطور که در عکس میبینید این دو الگو شبیه به هم هستند اما یکی در روند نزولی و دیگری در روند صعودی ظاهر شده است.
پوشاننده یا انگولفینگ
این الگو از ۲ کندل کنار هم تشکیل شده است. در این کندل شما میتوانید گپ را هم مشاهده کنید چون طبق روند بازار هر کندل باید دقیقا از همونجایی که کندل قبلی بسته میشود، باز شود اما در این الگو از میانه کندل بعد شروع شده است.
موچین یا توییزر
این الگو یکی از مهم ترین الگو های بازار است که میتواند به طور حتمی و قوی باعث تغییر روند بازار بشه.
الگوی نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی درونی
این الگو هم تقریبا مثل الگوی داجی است با این شباهت که کندل ها در دل هم دیگر قرار دارند و با این تفاوت که کندل ها دقیقا از همونجایی که بسته شدند، کندل بعدی باز شده و گپی در بازار وجود ندارد.
الگوی بیرونی
دقیقا شبیه الگوی درونی است اما با کمی تفاوت در قرار گیری کندل ها.
همانطور که تا الان این کندل استیک های مهم و شباهت آن هارا دیدید مطمئنا فهمیدید که یاد گرفتن تعداد زیادی الگو که همه آن ها شبیه به هم هستند چقدر میتونه کاره سختی باشه، پس حتما باید دقت زیادی داشته باشید.
الگوی ابر سیاه پوششی یا dark cloud cover چیست؟ نحوه شناسایی این الگو
در مورد کندل ها و اهمیت داده های بدست آمده از بدنه و سایه های تشکیل دهنده آن، بقدری پراهمیت است که هر الگوی تشکیل شونده از این عناصر نشان دهنده شکل خاصی از رفتار سرمایه می باشد. این رفتارها گاه نشانه ای از روندهای صعودی در روزهای آتی بوده و گاه به صورت برعکس حکایت از روند نزولی می کنند. آنچه بیش از همه این ها اهمیت دارد، نقش این الگوها در تشخیص روند است. الگوها، ابزارهای شناسایی و صدور سیگنال ها بوده و همواره بهترین تحلیل گران، در سریعترین زمان ممکن به الگوها دست پیدا کرده و از طریق آنها روند را پیش بینی کرده اند. تا به حال به آموزش انواع الگوها و کندل هایی مثل کندل دوجی یا کندل مارابوزو پرداخته ایم اما در این مقاله به سراغ یکی از مهم ترین الگوها به نام ابر سیاه پوششی خواهیم رفت و سعی خواهیم کرد در مورد این کندل و تاثیرات آن بر روند قیمتی سرمایه بحث کنیم.
کندل ابر سیاه پوششی (dark cloud cover) چیست؟
کندل ابر سیاه پوششی یا dark cloud cover مطابق با نام نسبتا خوفناکی که دارد عمل می کند. این کندل یه نشانه بزرگ برای تغییر روند از صعودی به یک روند نزولی است و دقیقا در نقطه اتمام روند های صعودی تشکیل می شود. کلیت این الگو از دو کندل تشکیل می گردد که هر کدام از این کندل ها ویژگی هایی خاص خود دارند که در صورت تحقق آنها می توان به صحت شکل گیری ابر سیاه پوششی اعتماد کرد.
ویژگی های ابر سیاه پوششی
برای تشخیص الگو به دنبال برخی موارد اساسی و پایه ای باشید. تشکیل این الگوی ابر سیاه پوششی با دو کندل متوالی سنجیده می شود. کندل اول به صورت یک کندل صعودی خواهد بود که نشانه ای از روندی به صورت صعودی است که قرار است با شکل گیری این الگو تبدیل به نزولی شود. کندل بعدی قطعا نزولی است. . موضوع حیاتی این است که کندل نزولی باید به صورت حداقلی، نیمی از کندل صعودی قبلی را کاور کند. از جمله مواردی که در ادامه باید مورد توجه باشد، این است که فاصله بین بسته شدن کندل صعودی و باز شدن کندل صعودی وجود داشته باشد. وجود این فضای خالی و گپ این الگو را به حالت بهینه آن سوق می دهد. در صورتی که این فضا وجود نداشته باشد، نمی توان تشکیل این الگو را نقض کرد اما باید بدانیم که از حالت قطعی و ایده آل فاصله می گیرد.
در صورتی که بسته شدن کندل نزولی مماس با بسته شدن کندل صعودی بوده باشد، حالتی رخ می دهد که باید این کندل نزولی حداقل نیمی از کندل صعودی را پوشش دهد. در این صورت می توان الگوی موردنظر را ابر سیاه پوششی نامید. آنچه در بازارهای جهانی سرمایه رخ می دهد اغلب به شکل فرم مذکور است و از حالت ایده آل توصیف شده دور است. اما در بازارهای داخلی باید به صورت قطعی در مورد رخداد الگوی ایده آل به نتیجه برسیم.
انتظاری که بازار از به وحود آمدن الگوی ابر سیاه پوششی دارد، تغییر جهت روند به سمت نزول است. یک الگوی بازگشتی نزولی که متشکل از دو بدنه کندل در قله نمودار است. کندل صعودی قطعا بدنه بزرگتر را دارد و کندل نزولی حداقل بیشتر از نیمی از آن می باشد. در حد فاصله بین این دو، یک فضای صعودی تشکیل می شود که البته موقتی بوده و در کندل های بعدی از بین خواهد رفت. اینکه تاکید ما بر روی پوشش بالای پنجاه درصدی از کندل صعودی است، به این دلیل می باشد که قیمت بسته شدن سهم روی کندل نزولی، پایین تر از میانه کندل صعودی باشد. همچنین توجه داشته باشید که در این کندل ها ، مبنای عملکرد ما بدنه های الگو است و ما هیچ توجهی به سایه ها و شاخ و دم آنها نداریم.
قدرت نزولی الگوی ابر سیاه پوششی
در مقایسه با یک الگوی تقریبا مشابه باید این گونه تفسیر کرد که که الگوی کندل پوشاننده نزولی نیز دقیقا با همین متر و معیارها تعریف می شود اما یک تفاوت عمده وجود دارد. در پوشاننده نزولی، حداقل میزانی که برای پوشش کندل صعودی توسط نزولی مشخص شده است، حداقل صد درصد و در واقع کل آن را شامل می شود. بنابراین، می توان به صورت قطعی ادعا کرد که قدرت الگوی ابر سیاه پوششی در مقایسه با پوشاننده نزولی، در سطح پایین تری قرار دارد و روند نزولی بوجود آمده پس از آن شیب کمتری خواهد داشت.
ملاحظات ساختاری الگوی ابر سیاه پوششی
برخی ملاحظات و نکات مهم در تشخیص کندل ها و الگوی ابر سیاه پوششی وجود دارد که در زیر به آنها می پردازیم :
1- این الگو صرفا در روند صعودی رخ می دهد و آن را نزولی تغییر می دهد و حالت دیگری وجود ندارد. بنابراین در شناسایی آن باید در قله های نمودار تحقیق و تفحص کرد.
2- قیمت باز شدن کندل نزولی از قیمت بسته شدن کندل صعودی بالاتر خواهد بود اما این قیمت نهایتا در کمتر از نصف قیمت کندل صعودی به کار خود خاتمه خواهد داد. شایان ذکر است که در مورد بدنه کندل صحبت می کنیم و کاری به سایه ها نداریم.
3- کندل های تکمیل دهنده این الگو به نسبت سایر کندل های نمودار قیمتی باید بلندتر باشند. هرچه میزان بلندی این کندل ها بیشتر باشد، اعتبار آن بیشتر بوده و احتمال رخ دادن آن بالاتر است. بلندی کندل یک نشانه دیگر نیز است که آن عبارت است از جدالی که بین عرضه و تقاضا برای حفظ شرایط موجود رخ می دهد. به همین دلیل است که می توان اطمینان بیشتری به آن نمود، چون پس از حجم معاملات بالاتر و جدال نفس گیرتری منجر به غلبه عرضه شده و روند را نزولی کرده است.
4- در عموم موارد، معامله گران ترجیح می دهند تا یک کندل بعد را نیز برای تایید این موضوع منتظر بمانند. این کندل بعد از ابر سیاه پوششی را کندل تاییدی نامیده و حکم احتیاط را دارد.
شما باید از پنج عنصر اصلی اطمینان حاصل کنید :
- وجود یک روند صعودی
- کندل قبلی حتما صعودی باشد
- ایجاد یک فضای خالی قیمتی که در نهایت منجر به نزول قیمت شده باشد.
- قیمت بسته شدن کندل نزولی پایین از میانه کندل نزولی
این الگو عبارت است از یک سیگنال فروش که باید در نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی مورد آن به قطعیت برسید تا بتوانید در آن نقطه از سرمایه خود خارج شوید. بنابراین بسیار مورد توجه معامله گرانی است که با دید احتیاطی پا به عرصه خرید و فروش گذاشته اند. در صورت مشاهده این الگو، باید کمی نسبت به وجود آن اظهار شک کنید و به توصیه نگارنده، تا یک یا دو کندل بعدی را انتظار بکشید. در صورتی که کندل بعد از این الگو روندی غیر از نزولی داشته باشد، عملا الگو را نقض کرده و قابلیت اعتماد ندارد. هر چند که باید در همین مرحله نیز همواره جانب احتیاط را رعایت کرده و حد سود و زیان خود متعهد باشید. در این باره به دنبال سقف و کف حمایتی نیز باشید. با شکستن حمایت های تعیین شده در نمودار می توان اعتبار بیشتری را برای این الگو تصور نمود.
باید توجه کنید که آشنایی و تسلط بر الگوهای تحلیل تکنیکال، از مهم ترین ابزارهای موفقیت یک معامله گر در بازار سرمایه است و فرد باید از زمان ورود به چنین بازاری با انواع آنها آشنا شود. مفهوم تکرار در این الگوها منحصربفردترین موضوع است که به معنای شناسایی وضعیت و انتظار بروز مجدد آن می باشد. سیگنال های تولیدی از این الگوها نیز غالبا بهترین راهنما برای عملکرد شما خواهند بود. هرچند که هیچ قطعیتی در آن وجود نداشته و ندارد و کاملا وابسته به علم و دانشی است که یک تریدر در مواجهه با قیمت از خود نشان می دهد. الگوی ابر سیاه پوششی در میان دسته الگوهای پنج گانه قدرتمند تحلیل تکنیکال نیست اما بدون شک یکی از مهمترین آنها در تشخیص تغییر روند بازار می باشد. سعی کنید با تطبیق این الگو در مثال های مختلف، قدرت بیشتری در شناسایی آن پیدا کنید. البته الگوی دیگری مانند الگوی چکش نیز موجود است که شما می توانید در تحلیل های خود از آن بهره ببرید.
الگوی ابر سیاه پوششی یا dark cloud cover چیست؟ نحوه شناسایی این الگو
در مورد کندل ها و اهمیت داده های بدست آمده از بدنه و سایه های تشکیل دهنده آن، بقدری پراهمیت است که هر الگوی تشکیل شونده از این عناصر نشان دهنده شکل خاصی از رفتار سرمایه می باشد. این رفتارها گاه نشانه ای از روندهای صعودی در روزهای آتی بوده و گاه به صورت برعکس حکایت از روند نزولی می کنند. آنچه بیش از همه این ها اهمیت دارد، نقش این الگوها در تشخیص روند است. الگوها، ابزارهای شناسایی و صدور سیگنال ها بوده و همواره بهترین تحلیل گران، در سریعترین زمان ممکن به الگوها دست پیدا کرده و از طریق آنها روند را پیش بینی کرده اند. تا به حال به آموزش انواع الگوها و کندل هایی مثل کندل دوجی یا کندل مارابوزو پرداخته ایم اما در این مقاله به سراغ یکی از مهم ترین الگوها به نام ابر سیاه پوششی خواهیم رفت و سعی خواهیم کرد در مورد این کندل و تاثیرات آن بر روند قیمتی سرمایه بحث کنیم.
کندل ابر سیاه پوششی (dark cloud cover) چیست؟
کندل ابر سیاه پوششی یا dark cloud cover مطابق با نام نسبتا خوفناکی که دارد عمل می کند. این کندل یه نشانه بزرگ برای تغییر روند از صعودی به یک روند نزولی است و دقیقا در نقطه اتمام روند های صعودی تشکیل می شود. کلیت این الگو از دو کندل تشکیل می گردد که هر کدام از این کندل ها ویژگی هایی خاص خود دارند که در صورت تحقق آنها می توان به صحت شکل گیری ابر سیاه پوششی اعتماد کرد.
ویژگی های ابر سیاه پوششی
برای تشخیص الگو به دنبال برخی موارد اساسی و پایه ای باشید. تشکیل این الگوی ابر سیاه پوششی با دو کندل متوالی سنجیده می شود. کندل اول به صورت یک کندل صعودی خواهد بود که نشانه ای از روندی به صورت صعودی است که قرار است با شکل گیری این الگو تبدیل به نزولی شود. کندل بعدی قطعا نزولی است. . موضوع حیاتی این است که کندل نزولی باید به صورت حداقلی، نیمی از کندل صعودی قبلی را کاور کند. از جمله مواردی که در ادامه باید مورد توجه باشد، این است که فاصله بین بسته شدن کندل صعودی و باز شدن کندل صعودی وجود داشته باشد. وجود این فضای خالی و گپ این الگو را به حالت بهینه آن سوق می دهد. در صورتی که این فضا وجود نداشته باشد، نمی توان تشکیل این الگو را نقض کرد اما باید بدانیم که از حالت قطعی و ایده آل فاصله می گیرد.
در صورتی که بسته شدن کندل نزولی مماس با بسته شدن کندل صعودی بوده باشد، حالتی رخ می دهد که باید این کندل نزولی حداقل نیمی از کندل صعودی را پوشش دهد. در این صورت می توان الگوی موردنظر را ابر سیاه پوششی نامید. آنچه در بازارهای جهانی سرمایه رخ می دهد اغلب به شکل فرم مذکور است و از حالت ایده آل توصیف شده دور است. اما در بازارهای داخلی باید به صورت قطعی در مورد رخداد الگوی ایده آل به نتیجه برسیم.
انتظاری که بازار از به وحود آمدن الگوی ابر سیاه پوششی دارد، تغییر جهت روند به سمت نزول است. یک الگوی بازگشتی نزولی که متشکل از دو بدنه کندل در قله نمودار است. کندل صعودی قطعا بدنه بزرگتر را دارد و کندل نزولی حداقل بیشتر از نیمی از آن می باشد. در حد فاصله بین این دو، یک فضای صعودی تشکیل می شود که البته موقتی بوده و در کندل های بعدی از بین خواهد رفت. اینکه تاکید ما بر روی پوشش بالای پنجاه درصدی از کندل صعودی است، به این دلیل می باشد که قیمت بسته شدن سهم روی کندل نزولی، پایین تر از میانه کندل صعودی باشد. همچنین توجه داشته باشید که در این کندل ها ، مبنای عملکرد ما بدنه های الگو است و ما هیچ توجهی به سایه ها و شاخ و دم آنها نداریم.
قدرت نزولی الگوی ابر سیاه پوششی
در مقایسه با یک الگوی تقریبا مشابه باید این گونه تفسیر کرد که که الگوی کندل پوشاننده نزولی نیز دقیقا با همین متر و معیارها تعریف می شود اما یک تفاوت عمده وجود دارد. در پوشاننده نزولی، حداقل میزانی که برای پوشش کندل صعودی توسط نزولی مشخص شده است، حداقل صد درصد و در واقع کل آن را شامل می شود. بنابراین، می توان به صورت قطعی ادعا کرد که قدرت الگوی ابر سیاه پوششی در مقایسه با پوشاننده نزولی، در سطح پایین تری قرار دارد و روند نزولی بوجود آمده پس از آن شیب کمتری خواهد داشت.
ملاحظات ساختاری الگوی ابر سیاه پوششی
برخی ملاحظات و نکات مهم در تشخیص کندل ها و الگوی ابر سیاه پوششی وجود دارد که در زیر به آنها نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی می پردازیم :
1- این الگو صرفا در روند صعودی رخ می دهد و آن را نزولی تغییر می دهد و حالت دیگری وجود ندارد. بنابراین در شناسایی آن باید در قله های نمودار تحقیق و تفحص کرد.
2- قیمت باز شدن کندل نزولی از قیمت بسته شدن کندل صعودی بالاتر خواهد بود اما این قیمت نهایتا در کمتر از نصف قیمت کندل صعودی به کار خود خاتمه خواهد داد. شایان ذکر است که در مورد بدنه کندل صحبت می کنیم و کاری به سایه ها نداریم.
3- کندل های تکمیل دهنده این الگو به نسبت سایر کندل های نمودار قیمتی باید بلندتر باشند. هرچه میزان بلندی این کندل ها بیشتر باشد، اعتبار آن بیشتر بوده و احتمال رخ دادن آن بالاتر است. بلندی کندل یک نشانه دیگر نیز است که آن عبارت است از جدالی که بین عرضه و تقاضا برای حفظ شرایط نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی موجود رخ می دهد. به همین دلیل است که می توان اطمینان بیشتری به آن نمود، چون پس از حجم معاملات بالاتر و جدال نفس گیرتری منجر به غلبه عرضه شده و روند را نزولی کرده است.
4- در عموم موارد، معامله گران ترجیح می دهند تا یک کندل بعد را نیز برای تایید این موضوع منتظر بمانند. این کندل بعد از ابر سیاه پوششی را کندل تاییدی نامیده و حکم احتیاط را دارد.
شما باید از پنج عنصر اصلی اطمینان حاصل کنید :
- وجود یک روند صعودی
- کندل قبلی حتما صعودی باشد
- ایجاد یک فضای خالی قیمتی که در نهایت منجر به نزول قیمت شده باشد.
- قیمت بسته شدن کندل نزولی پایین از میانه کندل نزولی
این الگو عبارت است از یک سیگنال فروش که باید در مورد آن به قطعیت برسید تا بتوانید در آن نقطه از سرمایه خود خارج شوید. بنابراین بسیار مورد توجه معامله گرانی است که با دید احتیاطی پا به عرصه خرید و فروش گذاشته اند. در صورت مشاهده این الگو، باید کمی نسبت به وجود آن اظهار شک کنید و به توصیه نگارنده، تا یک یا دو کندل بعدی را انتظار بکشید. در صورتی که کندل بعد از این الگو روندی غیر از نزولی داشته باشد، عملا الگو را نقض کرده و قابلیت اعتماد ندارد. هر چند که باید در همین مرحله نیز همواره جانب احتیاط را رعایت کرده و حد سود و زیان خود متعهد باشید. در این باره به دنبال سقف و کف حمایتی نیز باشید. با شکستن حمایت های تعیین شده در نمودار می توان اعتبار بیشتری را برای این الگو تصور نمود.
باید توجه کنید که آشنایی و تسلط بر الگوهای تحلیل تکنیکال، از مهم ترین ابزارهای موفقیت یک معامله گر در بازار سرمایه است و فرد باید از زمان ورود به چنین بازاری با انواع آنها آشنا شود. مفهوم تکرار در این الگوها منحصربفردترین موضوع است که به معنای شناسایی وضعیت و انتظار بروز مجدد آن می باشد. سیگنال های تولیدی از این الگوها نیز غالبا بهترین راهنما برای عملکرد شما خواهند بود. هرچند که هیچ قطعیتی در آن وجود نداشته و ندارد و کاملا وابسته به علم و دانشی است که یک تریدر در مواجهه با قیمت از خود نشان می دهد. الگوی ابر سیاه پوششی در میان دسته الگوهای پنج گانه قدرتمند تحلیل تکنیکال نیست اما بدون شک یکی از مهمترین آنها در تشخیص تغییر روند بازار می باشد. سعی کنید با تطبیق این الگو در مثال های مختلف، قدرت بیشتری در شناسایی آن پیدا کنید. البته الگوی دیگری مانند الگوی چکش نیز موجود است که شما می توانید در تحلیل های خود از آن بهره ببرید.
الگوهای پرایس اکشن | ۱۰ نمودار کاربردی✅
درک الگوهای نموداری در فارکس میتواند تفاوت بین قمار و معاملات اصولی را مشخص کند. توسعه مهارت شناخت الگوهای اصلی در زمان واقعی میتواند به عنوان مزیت مهمی به حساب بیاید و میزان سودآوری شما را افزایش دهد. در این مقاله به شما نحوه خواندن ۱۰ نمودار کاربردی از الگوهای پرایس اکشن و تشکیل شدن کندلها را آموزش میدهیم تا بتوانید فرصتهای مناسب نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی ایجاد شده را در بازههای زمانی مشخص، شناسایی کنید.
الگوهای پرایس اکشن چیست؟
تمام الگوهای پرایس اکشن ساختارهایی هستند که براساس حرکت قیمت تشکیل میشوند و تمایل دارند خود را در دورهها و بازههای زمانی مختلف تکرار کنند.
آنها معمولاً به شرایط خاصی که میتواند فضای مشابهی را ایجاد کند، پاسخ میدهند. به همین منظور، معاملهگران با پیروی از این الگوها برای شناسایی فرصتهای معاملاتی استفاده میکنند.
الگوهای نموداری فارکس براساس آنالیز تکنیکال تشکیل میشوند و نشان دهنده پرایس اکشنها و رفتار جفت ارزی مشخص بر اساس پیشرفت و حرکت قبلی آن هستند. این نمودارها در شناسایی حالت بازار، جهت حرکت آن و نقاط ورود و خروج مناسب در معاملات کمک میکنند.
انواع الگوهای پرایس اکشن
تعداد الگوهای فارکس (نموداری) که براساس قیمت تشکیل میشوند، بسیار زیاد است.این نمودارها بر اساس داراییهای جدید، رفتار جفت ارزها و نماد های معاملاتی تغییر میکنند. اما در این میان ۳ نوع از این نمودارها از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند.
- الگوهای نموداری پیوسته: نشان دهنده حرکت قیمتها در یک جهت هستند.
- الگوهای نموداری خنثی: نشان دهنده حرکت قیمتها در دامنه خاصی است.
- الگوهای نمودار معکوس: نشان میدهد قیمت ممکن است تغییر جهت دهد.
البته هیچ ابزاری وجود ندارد تا بتواند با اطمینان ۱۰۰٪ به شما بگوید که در هر بازاری چه اتفاقی میافتد. به عنوان معاملهگر، ما سعی میکنیم نکاتی را شناسایی کنیم که در صورت همسو شدن، مسیرهای بالقوه بازار را به ما نشان دهند.
اگرچه که الگوهای نموداری میتوانند اطلاعات صحیحی را در اختیار شما قرار دهند اما در برخی از مواقع ممکن است شما را با شکست مواجه کنند به همین دلیل به شما توصیه میکنیم تا با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک اوضاع را کنترل کنید.
الگوهای نموداری پیوسته
همان طور که از اسم این الگو پیداست، این نمودارها در ادامه قیمتهای تشکیل شده حرکت میکنند و در صورت مناسب بودن شرایط، به روند خود ادامه میدهند. به این ترتیب به عنوان یک معاملهگر با دیدین چنین الگویی میتوانید به این نتیجه برسید که بازار براساس ترند موجود به روند خود ادامه میدهد.
ترندها به ندرت خود را به صورت مستقیم در نمودار نشان میدهند. معروفترین الگوهای پیوسته نمودارهای فلگ یا پرچم، مستطیل و نمودارهای کنج هستند.
الگوهای نموداری معکوس
این نمودارها، نشان دهنده وقوع تغییراتی در بازار معاملات است. در این الگوهای نموداری مشخص میشود که روند غالب بازار در حال پایان است. از جمله الگوهای معکوس محبوب میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- سر و شانهها
- دابل تاپ
- دابل یاتم
- تریپل باتم
- کنجهای جهت دار
الگوهای نموداری خنثی
این نمودارهای قیمتی که به عنوان الگوهای نمودار دوجانبه نیز شناخته میشود، هم در بازارهای ترند و هم متغیر نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی اتفاق میافتند. نکته کلیدی در این نمودار این است که چنین الگویی میتواند قیمت را بعد از رسیدن به تریگر، در هر دو جهت ادامه دهد.
الگوهای معروف نمودار خنثی شامل هر دو مثلث متقارن و نامتقارن است.
مهمترین الگوهای چارت
اکنون میتوانیم در مورد محبوبترین الگوهای پرایس اکشن یا همان چارت فارکس که معمولاً در نمودارهای فارکس دیده میشوند، به تفصیل صحبت کنیم.
بیشتر بخوانید: انواع گپ
الگوی سر و شانه
این الگوی نموداری، جزو الگوهای معکوس است که در آن قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به کف آخرین حرکت صعودی خود برمیگردد. سپس قیمت از سقف قبلی بالاتر میرود تا دماغه را ساخته و بعد دوباره به کف اولیهی خود باز میگردد. در نهایت، قیمت یکبار دیگر افزایش مییابد، اما این بار به قله اول رسیده و روند نزولی به خود میگیرد.
این الگو در پایان یک حرکت صعودی رخ داده و باعث تغییر جهت بازار و حرکت به سمت نزول قیمت میشود.
در الگوی سر و شانه، ما شاهد سه قله خواهیم بود.
در بین این قلهها، قله وسط ارتفاع بیشتری نسبت به دو قله قبلی خود دارد که در واقع همان قسمت “سر” الگو هست و دو قله مجاور آنکه ارتفاع کمتری دارند، شانههای چپ و راست را تشکیل میدهند.
برخی از معامله گران معتقدند که خط گردن در این نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی نمودار باید کاملاً افقی باشد، اما برخی دیگر ترجیح میدهند خطوط گردنی را که برابر نیستند نیز در نظر بگیرند. در این صورت، اگر خط گردن به سمت پایین بیفتد، نشان دهنده نزولی شدن بازار است و در حالت دیگر، اگر بالا برود، نشان دهنده بازار صعودی است.
نکته مهم: در معامله با این نمودار، نقطه ورود قبل از شکست خط گردن و در امتداد قله سوم ظاهر میشود.
استاپ لاس یا در بالای شانه دوم و یا در بالای سر تعیین میشود. میزان تارگت سود هم بوسیله اندازهگیری ارتفاع الگو بین خط گردن و سر و سپس اضافه کردن تعداد این پیپها به قیمتی که معامله با آن باز میشود، بدست میآید. از طرفی دیگر بهتر است در این نمودارها به موضوع حمایت و مقاومت نیز توجه کنید.
به طور واضح، اگر الگویی توسعه پیدا کرده باشد و شما توانسته باشید ۷۵% از تارگت سود خود را کسب کنید درست قبل از برخورد با ناحیه مقاومت کسب کنید، بهتر است پول خود را بردارید و از سود خود محافظت کنید.
الگوی نموداری سر و شانه
الگوی چارت دابل تاپ
الگوی دابل تاپ نشان دهنده وقوع روند معکوس در نمودار است زیرا دوبار از نواحی مقاومت مشابه بازگردانده میشود که نشان دهنده فرسودگی قیمت است. در این نمودار، زمانی که قیمت در ایجاد برک بالای دو سطح شکست بخورد و تا دره بین دو قله یا خط گردن سقوط کند، سیگنالی به شما فرستاده میشود.
به این ترتیب میتوانید پوزیشن خود را بعد از شکست قیمت زیر خط گردن و ریجکت شدن آن برای تشکیل قله دوم، باز کنید.
در این نمودار میتوانید تارگت سود خود را در حد فاصل بین قلهها و خط گردن مشخص کنید.
بدیهی است که میتوانید پوزیشن خود را بعد از کامل شدن اصلاح کنید تا بتوانید سود بیشتری بدست آورید. همچنین میتوانید پوزیشن خود را قبل از ورود به سطح بحرانی و نزدیک شدن به تارگت سود خود، ببندید.
اگر جزو معاملهگران تازه کار هستید، میتوانید با تست دوباره خط گردن از سمت دیگر که به عنوان سطح مقاومت عمل میکند، برای تأیید دوم صبر کنید.
دابل باتم (Double Bottom)
این نمودار دارای دو دره و یک قله بین آنها است که نشان دهنده یک روند صعودی است. زمانی که قیمت کاهش پیدا میکند، نمیتواند دو بار به زیر سطح قیمت برسد، و بالاتر از سطح اصلاح اول پس از پایین دوم میشکند.
بعد از ریجکت شدن قیمت از دره دوم، در بالای خط گردن میشکند، در این شرایط میتوانید تارگت سود خود را بین محدوده درهها و خط گردن مشخص کنید.
مثل همیشه میتوانید پوزیشن خود را بعد از تکمیل شدن برنامه معاملاتی، اصلاح کنید. همچنین میتوانید پوزیشن را قبل از برخورد با ناحیه مقاومتی و در صورت نزدیک شدن به تارگت خود، ببندید. میتوانید با تست دوباره خط گردن و مشخص شدن میزان حمایت آن، منتظر صعود جفت ارز خود بمانید.
الگوی چارت مثلث صعودی
این الگوی نموداری جز الگوهای پیوسته است که براساس دو نیروی محرکه مختلف کار میکند.
همیشه نیروهای نزولی و صعودی با هم در جدال هستند. در الگوی مثلث صعودی، منطقه نزولی در قسمت بسیار متمرکز نمودار واقع شده است در حالی که منطقه صعودی در حال توسعه روند خود است. این الگوی پیشرفته نمودار فارکس هنگامی اتفاق میافتد که یک جفت ارز، روند صعودی را دنبال کند.
توجه داشته باشید که در این نمودار، لایههای نزولی نیز تشکیل میشود اما به دلیل قدرت زیاد روند صعودی، این لایهها ریجکت میشوند.
زمانی که جفت ارز مورد نظر در بالای مثلث صعودی دچار شکست شود، زمان مناسب برای ورود به معاملات فراهم میشود.
در این شرایط میتوانید تارگت سود خود را بین پایینترین سطح مثلث و جایی که دچار شکست شده است، تعیین کنید. توجه داشته باشید که اگر پرایس اکشن به جای شکستن در بالای مثلث، در زیر ترند صعودی شکست بخورد، الگوی صعودی متوقف خواهد شد.
مثلث نزولی
این الگو، یکی دیگر از الگوهای ادامه دار است. به طور واضح، این الگو برخلاف مثلث صعودی عمل میکند و زمانی که جفت ارز شما روندی نزولی را در بازار پیش بگیرد و در همین مسیر حرکت کند، شکل میگیرد. در این نمودار، بعد از اینکه مثلث دچار شکست شود، دوباره حرکت خود را به صورت نزولی ادامه میدهد.
زمانی که جفت ارز شما زیر ناحیه حمایت خط پایین مثلث بشکند، سیگنالی برای شما ارسال میشود. در این شرایط، تارگت سود شما برابر است با مجموع پیپهای بین مثلثهای آغازین تشکیل شده در ارتفاع بالاتر و نقطه شکست قیمت در پوزیشن ورودی. در این نمودار اگر پرایس اکشن، به جای شکستن در زیر مثلث، به سمت بالای ترند نزولی حرکت کند، روند نزولی با شکست روبرو میشود.
الگوی چارت مثلث متقارن
مثلث متقارن یک الگوی معاملاتی فارکس است که معاملهگران سعی میکنند آن را در بازه زمانی خود شناسایی کنند. این الگوی نموداری، یکی از الگوهای تشکیل شده در روند خنثی است که میتواند سیگنالهای ورود را در روندهای صعودی و نزولی به شما بفرستد.
زمانی که دو لاین ترند در نمودار همگرا میشوند، چنین الگویی در نمودار به وجود میآید. معمولاً در این نمودار، یک روند صعودی به درههای کم عمقی متصل میشود و یک روند نزولی به قلههای صعودی کم ارتفاع متصل میشود.
زمانی که جفت ارز شما در بالا یا پایین الگوی متقارن شکسته شود، سیگنالی برای ورود به معاملات به شما فرستاده میشود.
در این شرایط میتوانید با محاسبه مجموع قلهها و یا درههای ایجاد شده و قیمتی که در آن به معامله وارد شدهاید، مشخص کنید و سپس، با اضافه کردن آن به قیمتی که معامله با آن باز میشود، تارگت سود خود را تعیین کنید.
برای تعیین استاپ لاس نیز میتوانید قبل از ایجاد شکست در نمودار و با توجه به جهت حرکت پوزیشن خود، آن را در قله یا دره معنادار ایجاد شده در نمودار، تعیین کنید.
اگر در نمودار خود، شاهد تشکیل نشدن الگوی مثلث باشید و پرایس اکشن هم در حالت خنثی و محدودی باقی بماند، شاهد شکست این الگو هستید.
الگوی نموداری Engulfing
این الگو در بین کاربران نمودارهای کندل استیک بسیار محبوب است زیرا ماهیت و طبیعت نمودار را مشخص میکند. این الگوی نموداری برای تمام بازههای زمانی کاربرد دارد و به راحتی شناسایی میشود.
این نمودار میتواند تغییرات ناگهانی در جهت حرکت جفت ارزها را مشخص کند.
زمانی که بدنه یک شمع نزولی بدنه شمع قبل از خود را پوشش دهد، نشان دهنده شکل گیری الگوی نزولی در نمودار خواهد بود. سیگنال پایان یک روند نزولی زمانی صادر میشود که بدنه یک کندل صعودی کندل قبل از خود را پوشش دهد.
زمانی که کندل پوشش دهنده کامل شود و کندل جدید دیگری تشکیل شود، میتوانید پوزیشن خود را باز کنید و در جهت بسته شدن کندل پوششی، معامله خود را انجام دهید. همچنین میتوانید، استاپ لاس خود را در پایین الگوی نزولی یا بالای یک الگوی صعودی تعیین کنید.
با استفاده از دو روش میتوانید تارگت سود خود را در این نمودار مشخص کنید:
- در مرحله اول، میتوانید از همان الگوی نمودار برای شناسایی تغییرات بعدی روند و بستن پوزیشن استفاده کنید.
- ثانیاً میتوانید آن را با استراتژی یا سطوح تکنیکال دیگری مانند فیبوناچی، نواحی حمایت و مقاومت ترکیب کنید و تارگت سود خود را مشخص کنید.
از آنجا که این نمودار میتواند تغییر جهت روند را مشخص کند، میتوانید از آن برای تعیین نقطه خروج مناسب از معامله استفاده کنید.
الگوی نموداری engulfing
معایب و مزایای الگوهای نموداری
فارکس و بازار سرمایه علم دقیقی نیست. با توجه به این نکته، باید درک کنیم نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی که هیچ استراتژی نمیتواند فرمول ۱۰۰ درصدی برنده را تضمین کند. مانند اکثر فاکتورها نیز، الگوها و شکلهای معروف نمودار دارای مزایا و معایبی هستند.
مزایای الگوهای نموداری
- از نظر آماری، الگوهای نموداری، نکاتی را در مورد آنچه یک جفت فارکس در آینده نزدیک انجام میدهد ارائه میدهند.
- الگوهای نموداری برنامه های معاملاتی کاملی را مانند قیمتهای باز شدن معاملات، تارگتهای سود و استاپ لاس ها را شامل میشود.
- میتوانید به این نمودارها برای تأیید روند خود، اطلاعات دیگری را نیز اضافه کنید.
- خواندن و یادگیری الگوهای نموداری فارکس آسان است.
معایب الگوهای نموداری
- تشکیل این نمودارها زمان بر است.
- این الگوها تنها در دو بازه زمانی مختلف کار میکنند.
- ذهنیت میتواند نقش اصلی را در محلی سازی الگوها بازی کند.
- الگوهای نمودار میتوانند سیگنالهای کاذب را به معاملهگران صادر کنند.
نتیجه گیری
آیا باید در معاملات خود از الگوهای نمودار فارکس استفاده کنید؟ جواب این سوال بستگی به هدف شما از انجام معاملات و راحتیتان در استفاده از این نمودارها دارد. نکته مثبت درباره این نمودارها این است که ساختارهای مختلف این نمودارها میتوانند نیازهای متفاوت شما را تامین کنند.
دنبال کردن الگوهای ترکیبی کندل استیک در بازههای زمانی بلند مدت مانند نمودارهای یک ساعته و استفاده از نمودارهای بزرگ نمایی شده به تشخیص معاملات پرسود واقعی کمک میکند.
به شما پیشنهاد میدهیم تا از نمودارهای کندل استیک برای تعیین نواحی مقاومت و حمایت استفاده کنید.
به خاطر داشته باشید که برای شناسایی اینکه کدام الگوهای معاملات فارکس در جفت ها و بازه های زمانی مختلف بهتر کار می کنند، تحقیقات بیشتری لازم است. توجه داشته باشید که هیچ بازاری مانند بازار دیگر نیست و همه بازه های زمانی برابر نیستند.
بسیاری از معاملهگران ماهر، تنها در بازه های زمانی طولانی معامله میکنند.
امیدواریم این مقاله از پارسی فارکس برایتان مفید واقع شده باشد. اگر تازه وارد هستید پیشنهاد میکنیم حتما آموزش فارکس مقدماتی را در سایت شروع کنید.
انواع گپ قیمت و ویژگیهای آن در تحلیل تکنیکال
گپ چیست؟ گپ عبارت است از ناپیوستگی جزئی در نمودار یا چارت حرکت قیمت که در آن، قیمت نسبت به بسته شدن در روز یا کندل گذشته افزایش یا کاهش یابد در حالی که هیچ معامله ای در این بین رخ نداده است. زمانی که اخبار یا هر عامل دیگری که باعث می شود مبانی بازار در ساعاتی که بازارها معمولاً بسته هستند تغییر کند ، شکاف ها رخ میدهد! بیاید با هم بفهمیم که گپ چیست و انواع شکاف قیمتی در بورس و فارکس را با هم بررسی کنیم.
شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است. در روند صعودی به عنوان مثال باز شدن قیمت بالاتر از قیمت بالایی روز قبل شکاف یا گپ یا فضای بازی ایجاد می کند که در طول روز پر نمی شود. در روند نزولی بالاترین قیمت روز، کمتر از قیمت پایینی روز قبل است و تشکیل یک شکاف می دهد. شکاف ها در روند صعودی نشانه استحکام روند و در روند نزولی نشانه ضعف روند می باشد. شکاف ها در نمودارهای هفتگی و ماهانه بلند مدت نیز پدید می آیند و وقوع آنها اتفاق با اهمیتی تلقی می شود. اما غالبا شکاف ها در نمودار های روزانه اتفاق می افتند.
گپ قیمتی در بورس یعنی چه؟
گپ درنمودار قیمتی در صورتی ایجاد میشود که بین قیمت پایانی روز قبل و قیمت آغازین روز بعد اختلاف قابل ملاحظه ای وجود داشته باشد. در این شرایط یک شکاف در قیمت به وجود خواهد آمد که در این شکاف هیچ معامله ای توسط معاملهگران انجام نشده است به زبان ساده تر در این ناحیه هیچ قیمت و حجم معاملاتی مشاهده نمی شود و این موضوع باعث ایجاد یک ناحیهی توخالی در نمودارها شده است.
بهطورکلی گپ ها به دو گپ یا شکاف صعودی و نزولی تقسیم میشوند:
- شکاف صعودی: زمانی شکاف صعودی ایجاد می شود که قیمت ابتدایی کندل دوم بزرگ تر از قیمت پایانی قبل از خود باشد.
- شکاف نزولی: زمانی شکاف نزولی ایجاد می شود که قیمت ابتدایی کندل دوم کوچکتر از قیمت پایانی کندل قبل از خود باشد.
گپ یا شکاف قیمتی در بازار بورس ایران معمولا به سه دلیل ایجاد می شود:
- افزایش سرمایه
- تقسیم سود نقدی در مجمع
- تعدیل مثبت یا منفی بیش از ده درصد
در افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی در مجمع میزان پول سهامداران عملا تغییری نخواهد کرد، اما در تعدیل مثبت و منفی میزان سرمایه سهامداران عملا تغییر خواهد کرد.
مثالی از گپ قیمتی
طبق معمول بهتر است مثالی بزنیم و تمام مسائلی را که در مورد گپ قیمتی توضیح دادهایم روی این مثال بررسی کنیم. فرض کنید سهام یک شرکت را با قیمت ۲,۰۰۰ تومان خریدهاید. حالا سهام به خاطر پرداخت سود سالانه متوقف میشود. در مجمع تصمیم بر این میشود که به ازای هر برگه، ۲۰۰ نوع دیگر الگوی گپ با کندل نزولی تومان سود به سهامداران پرداخت شود. پس باید این مبلغ از قیمت اصلی سهم کم شود. یعنی ارزش هر سهم به جای ۲,۰۰۰ تومان برابر خواهد شد با ۱,۸۰۰ تومان. همین مسئله گپ قیمتی را روی نموداری سهام ایجاد میکند.
در این شرایط سهامداران ۲۰۰ تومان سودشان را دریافت کردهاند. پس در واقع قیمت سهم همان ۲,۰۰۰ تومان است که ۲۰۰ تومانش نقد شده و به سهامداران پرداخت شده است. وقتی نمودار تعدیل شده سهم را مشاهده میکنیم، میبینیم که این گپ کاملا از بین میرود.
حالا برعکس این شرایط را هم در نظر بگیرید. فرض کنید سهم به جای آنکه در قیمت ۱,۸۰۰ تومان معامله شود، با قیمت ۱,۷۰۰ تومان بازگشایی شود. یعنی شکاف قیمتی ۳۰۰ تومان خواهد بود. پس در واقع قیمت سهم ۱۰۰ تومان کم شده است. یعنی ۱,۷۰۰ تومان قیمت اصلی ۲۰۰ تومان مبلغ سود که جمعا میشود ۱,۹۰۰ تومان و با مبلغ ۲,۰۰۰ تومان ارزش اولیهی هر سهم ۱۰۰ تومان تفاوت دارد. وقتی نمودار تعدیل شده این سهم را ببینیم، گپ تقسیم سود نقدی از بین میرود. اما گپی که به خاطر ۱۰۰ تومان کاهش قیمت و در پی روند طبیعی عرضه و تقاضا به وجود آمده است همچنان در نمودار باقی میماند.
انواع گپ قیمت
بهطور کلی گپها به دو دسته کلی تقسیمبندی میشوند. گپ مثبت و گپ منفی. وقتی نمودار قیمت، پس از بازگشایی مجدد با قیمتی بیشتر از قیمت پایانی قبل، بازگشایی شوند، گپ مثبت میگویند. در مقابل نیز اگر قیمت پس از بازگشایی کمتر از قیمت پایانی قبل باشد را گپ منفی میگویند.
اما هرکدام از این نوع گپها جدا از هر جهت قیمتی که دارند، به چهار دسته تقسیم میشوند.
- گپ عمومی (Common Gap)
- گپ فرار (Runaway Gap)
- گپ شکست (Breakaway Gap)
- گپ خستگی (Exhaustion Gap)
گپ عمومی (Common Gap)
این نوع گپ معمولا به دلایل طبیعی مثل تعطیلی بازار اتفاق میافتند. بهطور کلی هیچ رویداد مهمی در این نوع گپها رخ نداده است. خلا قیمتی ایجاد شده در گپهای عمومی به سرعت و نهایتا طی چند روز پُر میشوند. به این نوع گپها گپهای منطقهای یا گپهای تریدینگ نیز میگویند. گپهای عمومی معمولا در ناحیههای حمایتی و مقاومتی روزانه نمودار ایجاد میشوند و در همین بازه نیز حرکت میکنند. نوع دیگری ازگپهای عمومی وجود دارند که میتوانند از کم یا زیاد بودن حجم معاملاتی در تایمهای پایینتر از روزانه نیز بهوجود بیایند. به این ترتیب که وقتی حجم معاملات یک دارایی خیلی کم یا خیلی زیاد باشد، شکل کندلهای نمودار آن نیز از حالت عادی خارج میشوند. معمولا در این نوع کندلها آخرین قیمت یک کندل، با قیمت بازشدن کندل بعدی یکی نیست. همین عامل باعث ایجاد پرش قیمت در کندلها میشود.
شکاف ادامهدهنده یا فرار (Continuation Gap)
به این شکاف، شکاف فرار یا Runaway Gap هم میگویند. این شکاف بعد از پرش در یکروند اتفاق میافتد و تمایل معاملهگران به ادامه روند را مشخص میکند و تقریباً در نیمهراه روند اتفاق میافتد و به آن شکاف اندازهگیری هم میگویند. نکتهی بعدی این است که معمولا بعد از مدتی پر میشوند و نوعی اعتماد برای ورود به معامله را نشان میدهد، چه در حرکت نزولی و چه در حرکت صعودی و ممكن است این شكاف کلاً پر نشود. نمودار زیر مربوط به شركت سمگا است كه بهصورت متوالی شكاف ادامهدهنده تشکیل داده است.
گپ شکست (Breakaway Gap)
گپ شکست در سطح کلیدی حمایت یا مقاومت شکل میگیرد. به نمودار زیر نگاه کنید، بعد از شکلگیری گپ شکست، سرعت روند زیاد شده است. بدین ترتیب شکاف شکست در بیشتر مواقع سیگنال ادامه دهنده به شمار میرود.
در تصویر زیر، شکاف شکست در سطح کلیدی مقاومتی رخ داده و قیمت بعد از شکلگیری گپ و شکست مقاومت به روند صعودی خود ادامه داده است.
گپ خستگی (Exhaustion Gap)
گپ خستگی هم یکی دیگر از انواع گپ های قیمت در بورس است که میخواهیم ببینیم شرایط تشکیل آن چیست. وقتی یک حرکت با شیب تند و طولانی در سهم به وجود میآید، گپ خستگی هم تشکیل میشود. در چنین بستری سهم تلاش میکند که یک سقف یا کف جدید بسازد. یکی از نشانههایی که به ما کمک میکند متوجه ایجاد گپ خستگی بشویم، حجم معاملات بالاست. یک مزیت مهم در مورد این گپ وجود دارد و آن این است که پر شدن آن زودتر از سایر انواع گپ قیمت اتفاق میافتد.
اما اگر گپ خستگی در پایان روند نزولی یا صعودی اتفاق بیفتد و حجم معاملات آن نسبت به میانگین هفته یا روزهای اخیر بیشتر شود، میتوانیم از آن به عنوان یک گپ ادامه دهنده یاد کنیم. به طور کلی وقتی هدفهای سهم محقق میشود و دو گپ شکست و فرار هم در این میان ایجاد میشود باید منتظر بمانیم که سر و کلهی شکاف خستگی هم پیدا شود. وقتی به پایان روند صعودی میرسیم قیمت تلاشش را میکند که با یک جهش رو به بالا حرکتش را در همان مسیر حفظ کند. البته که این جهش پایدار نیست و پس از گذشت حدودا یک هفته قیمت کم میشود. پس تقاضا هم به دنبال آن کم میشود و فروشندگان بیشتر از خریداران خواهند بود. موقعی که قیمت در محدودهای پایینتر از گپ خستگی بسته شود میتوانیم بفهمیم که روند فعلی رو به پایان است.
دیدگاه شما