دوره زمانی time frame در بورس چیست؟
در بحث تحلیل تکنیکال، مهمترین ابزار نموداری است که برمبنای قیمت و زمان تشکیل شدهاست. بنابراین زمان یکی از فاکتورهای مهم در بررسی بازار سرمایه است. به همین دلیل بحثی با عنوان دوره زمانی یا time frame مطرح میشود. در بحث معاملات و تجارت، به ویژه در نرمافزارهای معاملاتی و نمودارها، تایم فریم یا دوره زمانی به بازهای گفته میشود که حرکت قیمت مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت در آن روی نمودار آوردهشدهاست. در این مقاله از دلفین وست سعی بر معرفی دوره زمانی به عنوان شاخصی تعیین کننده در تحلیل تکنیکال بازار است. مواردی همچون عوامل مؤثر بر انتخاب تایم فریم و انواع آن از موضوعاتی است که به آن میپردازیم.
انواع تایم فریم در بورس
دوره زمانی یا تایم فریم به مدت زمانی گفته میشود، که یک روند در بازار باقی میماند. معاملهگران میتوانند از آن برای شناسایی بازار استفاده کنند.
- Intraday chart یا نمودار روزانه در یک روز معامله
از این نمودار برای ترسیم حرکت قیمت در یک روز معاملاتی استفاده میشود، که شامل تمام نقاط داده بین باز و بسته شدن بازار است. نمودارهای Intraday تصویری با جزئیات کامل از روند یک روز معاملاتی نشان میدهند. این نمودارها میتوانند برای بررسی یک روز از باز شدن تا بستهشدن بازار، یا اینکه برای بررسی چندین روز معاملاتی استفاده شوند. برای مثال ممکن است معاملهگر بخواهد رویدادهای یک روز را بررسی کند، یا بخواهد اتفاقات دو هفته گذشته را که منتهی به آن رویداد شده ببیند. دوره زمانی معمولی که در نمودارهای Intraday استفاده میشود، یک ساعت است. به همین دلیل به این نمودارها، نمودار ساعتی نیز گفته میشوند. - Daily chart یا نمودار روزانه در یک صبح تا غروب
یک روز چرخه کاملی از وقایع زندگی ما را از طلوع تا غروب خورشید نشان میدهد. مزیت استفاده از نمودار روزانه، این است که از گرفتن تصمیمات احساسی جلوگیری میکند، زیرا در روز تنها یک داده جدید به آن اضافه میشود. بنابراین معاملهگر میتاند براساس روند تغیر قیمت در هر دقیقه، محتاطانه تصمیم بگیرد. تمرکز روی نمودارهای روزانه به شما کمک میکند تا از دو اشتباه بزرگ که یک معاملهگر معمولی مرتکب می-شود، یعنی اضافهکاری و تجزیه و تحلیل بیش از حد جلگیری کنید. از نظر روانشناسی نیز، حرکت روزانه قیمت چیزی است که بیشترین تأثیر را برروی افراد در بازارهای مالی دارد. - Weekly chart یا نمودار هفتگی
نمودارهای هفتگی اطلاعات قیمت کل یک هفته را ترسیم میکنند. نمودارهای هفتگی یکی از بهترین بازههای زمانی برای شناسایی روندهای بلند مدت و الگوهای نمودار در قیمت سهام است. در نمودار هفتگی، هر نوار نشاندهنده یک هفته از تاریخ یا قیمت است. این بدان معناست که نمودارهای هفتگی قادر هستند نمای طولانیتری از تاریخ قیمت سهام ارائه دهند. - Monthly chart یا نمودار ماهانه
نمودارهای ماهانه با همان اصولی تهیه می شوند که نمودارهای هفتگی تهیه میشوند. قیمت افتتاحیه اولین روز معاملات یک ماه به عنوان سطح افتتاحیه ماه در نظر گرفته میشود. همچنین قیمت بسته شدن آخرین روز معاملات به عنوان سطح بسته شدن ماه در نظر گرفته می شود. این نمودارها بیشتر توسط سرمایهگذاران با افق دید طولانیتر مورد استفاده قرار میگیرند.
عوامل مؤثر در انتخاب دوره زمانی در بورس
یک قانون کلی این است که هرچه بازه زمانی طولانی تر باشد، سیگنالهای دادهشده قابل اطمینانتر هستند. در حالت ایدهآل، معاملهگران باید برای تعیین روند اصلی هر معامله، از یک بازه زمانی طولانیتر استفاده کنند. این فق یک قانون کلی است، معاملهگران میتوانند از چارچوب زمانی ترجیحی خود برای بررسی روندها استفاده کنند.
- Swing trader یا معاملهگر نوسانی
یک معاملهگر نوسانی، کسی است که برای تصمیمگیری برروی نمودارهای روزانه تمرکز دارد، و میتواند از نمودارهای هفتگی برای تعیین روند اولیه و نمودارهای ۶۰ دقیقه ای برای بررسی روند کوتاه مدت استفاده کند. - Day trader یا معاملهگر روزانه
یک معاملهگر روزانه میتواند براساس نمودارهای ۱۵ دقیقهای معامله کند، از نمودارهای ۶۰ دقیقهای برای تعریف روند اولیه و از یک نمودار پنج دقیقهای برای بررسی روند کوتاه مدت استفاده کند. - Long-term trader یا معاملهگر بلند مدت
یک معاملهگر بلند مدت میتواند بر نمودارهای هفتگی تمرکز کند، در حالی که از نمودارهای ماهانه برای تعریف روند اصلی، و از نمودارهای روزانه برای تصحیح ورود و خروج استفاده کند.
مولتی تایم فریم چیست؟
انتخاب اینکه چه از گروهی از دورههای زمانی استفاده شود، مختص هر معاملهگر است، و به آن مولتی تایم فریم گفته میشود. در حالت ایدهآل، معاملهگران چارچوب زمانی اصلی مورد نظر خود را انتخاب میکنند، و سپس برای تکمیل چارچوب زمانی اصلی، دوره زمانی مکمل آن را انتخاب میکنند. به این ترتیب، آنها از نمودار بلند مدت برای بررسی روند، نمودار میان مدت برای درک سیگنال معاملاتی، و نمودار کوتاه مدت برای اصلاح ورود و خروج استفاده میکنند. با این حال، یک هشدار این است که درگیر اختلال نمودار کوتاه مدت، و تجزیه و تحلیل بیش از حد معامله نشوید. نمودارهای کوتاه مدت معمولاً برای تأیید یا از بین بردن یک فرضیه در نمودار اصلی استفاده میشوند.
سخن پایانی
از آنجایی که بعد زمان در بازار سرمایه و بررسی روند قیمتها تعیینکننده است. معاملهان باید بتوانند، دوره زمانی مناسبی را برای تحلیلهای خود انتخاب کنند. انتخاب تایم فریم مناسب، بیش از آنکه پیرو قانون خاصی باشد، در گرو طرز فکر، ترجیح و شخصیت معاملهگر است. اگرچه گفته میشود دوره زمانی بلند مدت مناسبتر است، اما ترکیبی از انواع تایم فریم، نتیجه بهتری خواهد داشت. بنابراین مولتی تایم فریم، گزینه مناسبتری است.
برای آنکه اطلاعات دقیقی از نحوه تأثیر زمان در تحلیل تکنیکال بهدست آورید، خوب است تا با گذراندن دوره آموزش بورس از صفر، با اطمینان در این راه قدم بگذارید. به هر حال توانایی تحلیل تکنیکال، مهمترین دانش پیش از ورود به بازار سرمایه است.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذارانی که مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام می کنند، باید قبل از انتخاب سهام شرکت شرایط و وضعیت آن شرکت را بادقت و به صورت جامع، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
در حالیکه تحلیل تکنیکال، یک روش محاسباتی برای شناسایی روند قیمت هست و سعی می کند آینده قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته پیش بینی کند، بنابراین یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد.
چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟
دو شیوه اصلی برای تحلیل سهام شرکت ها در بورس مطرح است:
- تحلیل بنیادی
- تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل گر بنیادی دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص می دهد و از آن برای سرمایه گذاری مناسب استفاده می کند.
تحلیل گر بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین ارزش ذاتی و قیمت فعلی سهام شرکت است اگر تحلیل گر به نتیجه ای برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، آن سهم را برای سرمایهگذاری مناسب با داشتن شرایطی ارزیابی میکند. که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری خوب محسوب می شود. به همین دلیل به روش تحلیل بنیادی، تحلیل پایهای و یا اساسی هم گفته می شود.
در روش بنیادی سرمایهگذار عوامل اثرگذار اصلی بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام این شرکت برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
بهطورکلی عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام یک شرکت سه دسته هستند:
- عوامل محیطی یا کلان
- عوامل مرتبط با صنعت
- عوامل درونی شرکت
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل سه عامل فوق، ارزش واقعی یا ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم به شرح ذیل تصمیمگیری میکند.
۱- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و مناسب برای خرید است.
۲- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد.
۳- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، خرید یا فروش آن، سودی برای سرمایهگذار ندارد.
با یک مثال سه حالت فوق را شرح می دهیم، فرض کنید سهام یک شرکت در حال حاضر با قیمت ۲۰۰ تومان معامله میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش ذاتی یا واقعی سهام شرکت را محاسبه کرده و به این نتیجه می رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۲۵۰ تومان ارزش دارد. در این صورت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت اقدام میکند، زیرا قیمت فعلی سهام این شرکت در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است.
حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام این شرکت به نتیجه ای برسد که سهام شرکت بیشتر از ۱۵۰ تومان ارزش ندارد، از خرید سهام شرکت خودداری میکند و اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت. و در نهایت اگر سرمایه گذار به این نتیجه برسد که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم این شرکت ۲۰۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت وجود ندارد، خرید مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت یا فروش این سهام هیچگونه سودی را نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود.
شایان ذکر است عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. و ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده بنابراین، سرمایهگذارانی موفقتر هستند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند.
۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:
۱ – قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح میکند.
۲ – شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین روش تجزیه و تحلیل سهام در بورس، شیوه تکنیکال است. سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند و نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوانند قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کنند. و این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است».
تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت آینده سهم را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی می کنند و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. و اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
بهعنوانمثال، فرض کنید قیمت سهام یک شرکت در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام این شرکت تا سه ماه آینده به ۱۸۰ تومان خواهد رسید، سرمایهگذار اقدام به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در این مدت ۳۰ تومان سود بدست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال قیمت سهام این شرکت را به ۱۲۰ تومان تا سه ماه آینده کاهشی دیده باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود این سهم را داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ زیرا با این کار جلوی ضرر ۳۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته میشود.
بنابراین تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد. رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشد.
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. و در این مبحث به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شدهای وجود دارد که میگوید قیمت ها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.
۳- تاریخ قابل تکرار است
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد .در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیشبینی از خود نشان می دهند.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایهگذاران از زمان بوجود آمدن بازارهای مالی تاکنون همواره سعی داشتهاند، با استفاده از روشهای مختلف آینده این بازارها را پیشبینی کنند. بدین منظور عدهای از آنها، با استفاده از روش تحلیل تکنیکال یا نموداری و با بررسی گذشته قیمت برای پیشبینی وضعیت آینده داراییها روی آوردند.
این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرفداران بسیاری پیدا کرد و جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی شده است.
مزایای تحلیل تکنیکال:
یادگیری آسان: از ویژگیهای تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده بوده و اکثر افراد در مدت زمان کوتاهی میتوانند، نحوه استفاده از این ابزارها را فرا گیرند.
انعطافپذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال میتوان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل کرد. و از دیگر قابلیتهای این روش، امکان تحلیل و معاملهگری در دورههای زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه مدت (دقیقهای و ساعتی)، میان مدت (روزانه) و بلندمدت (هفتگی و ماهانه) میباشد.
سرعت فرآیند تحلیل: بعضا شایعات و اخبار، نوسانات قیمتی شدیدی را در یک لحظه بر روی قیمت ایجاد می کنند. به همین دلیل واکنش به موقع برای معاملهگران یک مزیت محسوب میشود. معمولا تحلیل وضعیت نمودار قیمت داراییها بسیار وقتگیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند، با صرف زمان مشخصی در روز، امکان تحلیل و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از قیمت و ابزارهایی نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق نقاط خرید یا فروش داراییهای مختلف را خواهید داشت.
معایب تحلیل تکنیکال:
تأثیرگذاری تعصبات شخصی :برخی مواقع تحلیل گر به دلایلی چون شایعات و یا تجربیات قبلی، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا می کند. در این شرایط، او صرفاً نشانههای هم جهت با تعصبات خود را در نظر گرفته و در نهایت خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی دربر دارد.
تفاسیر مختلف: مهمترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزارهای مشابه و دادههای یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار دارد و یک معاملهگر بر اساس یک نشانه صعودی اقدام به خرید می کند، اما در همین ناحیه معامله گر دیگری، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار افت بیشتری برای قیمت را دارد.
سیگنالهای معاملاتی متعدد: اگر معاملهگر بلندمدت در تحلیل تکنیکال نباشید، احتمالاً سیگنالهای معاملاتی زیادی را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید کرد که ممکن است همه آنها مناسب سرمایهگذاری نباشند و موجب زیان و یا سردرگمی فرد شوند. گاهی تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه، کار مشکلی است.
عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن سهم نخواهد بود. در واقع امکان دارد ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد، که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معاملهگران خواهد شد.
عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت داراییهایی نظیر سهام عرضه اولیه، از دادههای کافی برخوردار نیست زیرا اخیرا وارد بازار سرمایه شده اند و به عبارتی هنوز نموداری برای آنها تشکیل نشده است. بنابراین در چنین شرایطی نمیتوان از روشهای تکنیکالی استفاده نمود. چون همانطور که در بالا گفته شد، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت میباشد.
مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال (بنیادی) چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟
مزیت اول- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال، سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد مختلف زمانی و در همه ی بازارها می باشد. تحلیل گر تکنیکال به راحتی میتواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد.
در صورتی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال یا بنیادی مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی یک شرکت را برای بررسی در اختیار دارند که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، به عنوان مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، میتوانید هر زمان که خواستید و با سرعت از گروه خودرو به گروه دارویی بروید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را انتخاب کند.
تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد در صورتی که تحلیلگر تکنیکال با ابزار سریع و انعطافپذیر خود می تواند در زمان کمتر، سود بیشتری را بدست آورد.
مزیت دوم- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کاربرد دارد. در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد. این عقیده که برخی از افراد میگویند تحلیل تکنیکال فقط در مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت بازههای زمانی کوتاهمدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال یا بنیادی برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاهمدت هستند در واقع تحلیلگر تکنیکال برای پیشبینی بازههای زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده میکند.
مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
در تحلیل تکنیکال تمرکز بر مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت روی تغییرات قیمت است درحالی که در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد و باعث میشود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند.
یک تحلیلگر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط به اطلاعات و صورت های مالی شرکت را بررسی میکند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی سهام را محاسبه کند. که اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیلگر فاندامنتال میگوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و یا برعکس.
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد.
زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.
دوره زمانی time frame در بورس چیست؟
در بحث تحلیل تکنیکال، مهمترین ابزار نموداری است که برمبنای قیمت و زمان تشکیل شدهاست. بنابراین زمان یکی از فاکتورهای مهم در بررسی بازار سرمایه است. به همین دلیل بحثی با عنوان دوره زمانی یا time frame مطرح میشود. در بحث معاملات و تجارت، به ویژه در نرمافزارهای معاملاتی و نمودارها، تایم فریم یا دوره زمانی به بازهای گفته مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت میشود که حرکت قیمت در آن روی نمودار آوردهشدهاست. در این مقاله از دلفین وست سعی بر معرفی دوره زمانی به عنوان شاخصی تعیین کننده در تحلیل تکنیکال بازار است. مواردی همچون عوامل مؤثر بر انتخاب تایم فریم و انواع آن از موضوعاتی است که به آن میپردازیم.
انواع تایم فریم در بورس
دوره زمانی یا تایم فریم به مدت زمانی گفته میشود، که یک روند در بازار باقی میماند. معاملهگران میتوانند از آن برای شناسایی بازار استفاده کنند.
- Intraday chart یا نمودار روزانه در یک روز معامله
از این نمودار برای ترسیم حرکت قیمت در یک روز معاملاتی استفاده میشود، که شامل تمام نقاط داده بین باز و بسته شدن بازار است. نمودارهای Intraday تصویری با جزئیات کامل از روند یک روز معاملاتی نشان میدهند. این نمودارها میتوانند برای بررسی یک روز از باز شدن تا بستهشدن بازار، یا اینکه برای بررسی چندین روز معاملاتی استفاده شوند. برای مثال ممکن است معاملهگر بخواهد رویدادهای یک روز را بررسی کند، یا بخواهد اتفاقات دو هفته گذشته را که منتهی به آن رویداد شده ببیند. دوره زمانی معمولی که در نمودارهای Intraday استفاده میشود، یک ساعت است. به همین دلیل به این نمودارها، نمودار ساعتی نیز گفته میشوند. - Daily chart یا نمودار روزانه در یک صبح تا غروب
یک روز چرخه کاملی از وقایع زندگی ما را از طلوع تا غروب خورشید نشان میدهد. مزیت استفاده از نمودار روزانه، این است که از گرفتن تصمیمات احساسی جلوگیری میکند، زیرا در روز تنها یک داده جدید به آن اضافه میشود. بنابراین معاملهگر میتاند براساس روند تغیر قیمت در هر دقیقه، محتاطانه تصمیم بگیرد. تمرکز روی نمودارهای روزانه به شما کمک میکند تا از دو اشتباه بزرگ که یک معاملهگر معمولی مرتکب می-شود، یعنی اضافهکاری و تجزیه و تحلیل بیش از حد جلگیری کنید. از نظر روانشناسی نیز، حرکت روزانه قیمت چیزی است که بیشترین تأثیر را برروی افراد در بازارهای مالی دارد. - Weekly chart یا نمودار هفتگی
نمودارهای هفتگی اطلاعات قیمت کل یک هفته را ترسیم میکنند. نمودارهای هفتگی یکی از بهترین بازههای زمانی برای شناسایی روندهای بلند مدت و الگوهای نمودار در قیمت سهام است. در نمودار هفتگی، هر نوار نشاندهنده یک هفته از تاریخ یا قیمت است. این بدان معناست که نمودارهای هفتگی قادر هستند نمای طولانیتری از تاریخ قیمت سهام ارائه دهند. - Monthly chart یا نمودار ماهانه
نمودارهای ماهانه با همان اصولی تهیه می شوند که نمودارهای هفتگی تهیه میشوند. قیمت افتتاحیه اولین روز معاملات یک ماه به عنوان سطح افتتاحیه ماه در نظر گرفته میشود. همچنین قیمت بسته شدن آخرین روز معاملات به عنوان سطح بسته شدن ماه در نظر گرفته می شود. این نمودارها بیشتر توسط سرمایهگذاران با افق دید طولانیتر مورد استفاده قرار میگیرند.
عوامل مؤثر در انتخاب دوره زمانی در بورس
یک قانون کلی این است که هرچه بازه زمانی طولانی تر باشد، سیگنالهای دادهشده قابل اطمینانتر هستند. در حالت ایدهآل، معاملهگران باید برای تعیین روند اصلی هر معامله، از یک بازه زمانی طولانیتر استفاده کنند. این فق یک قانون کلی است، معاملهگران میتوانند از چارچوب زمانی ترجیحی خود برای بررسی روندها استفاده کنند.
- Swing trader یا معاملهگر نوسانی
یک معاملهگر نوسانی، کسی است که برای تصمیمگیری برروی نمودارهای روزانه تمرکز دارد، و میتواند از نمودارهای هفتگی برای تعیین روند اولیه و نمودارهای ۶۰ دقیقه ای برای بررسی روند کوتاه مدت استفاده کند. - Day trader یا معاملهگر روزانه
یک معاملهگر روزانه میتواند براساس نمودارهای ۱۵ دقیقهای معامله کند، از نمودارهای ۶۰ دقیقهای برای تعریف روند اولیه و از یک نمودار پنج دقیقهای برای بررسی روند کوتاه مدت استفاده کند. - Long-term trader یا معاملهگر بلند مدت
یک معاملهگر بلند مدت میتواند بر نمودارهای هفتگی تمرکز کند، در حالی که از نمودارهای ماهانه برای تعریف روند اصلی، و از نمودارهای روزانه برای تصحیح ورود و خروج استفاده کند.
مولتی تایم فریم چیست؟
انتخاب اینکه چه از گروهی از دورههای زمانی استفاده شود، مختص هر معاملهگر است، و به آن مولتی تایم فریم گفته میشود. در حالت ایدهآل، معاملهگران چارچوب زمانی اصلی مورد نظر خود را انتخاب میکنند، و سپس برای تکمیل چارچوب زمانی اصلی، دوره زمانی مکمل آن را انتخاب میکنند. به این ترتیب، آنها از نمودار بلند مدت برای بررسی روند، نمودار میان مدت برای درک سیگنال معاملاتی، و نمودار کوتاه مدت برای اصلاح ورود و خروج استفاده میکنند. با این حال، یک هشدار این است که درگیر اختلال نمودار کوتاه مدت، و تجزیه و تحلیل بیش از حد معامله نشوید. نمودارهای کوتاه مدت معمولاً برای تأیید یا از بین بردن یک فرضیه در نمودار اصلی استفاده میشوند.
سخن پایانی
از آنجایی که بعد زمان در بازار سرمایه و بررسی روند قیمتها تعیینکننده است. معاملهان باید بتوانند، دوره زمانی مناسبی را برای تحلیلهای خود انتخاب کنند. انتخاب تایم فریم مناسب، بیش از آنکه پیرو قانون خاصی باشد، در گرو طرز فکر، ترجیح و شخصیت معاملهگر است. اگرچه گفته میشود دوره زمانی بلند مدت مناسبتر است، اما ترکیبی از انواع تایم فریم، نتیجه بهتری خواهد داشت. بنابراین مولتی تایم فریم، گزینه مناسبتری است.
برای آنکه اطلاعات دقیقی از نحوه تأثیر زمان در تحلیل تکنیکال بهدست آورید، خوب است تا با گذراندن دوره آموزش بورس از صفر، با اطمینان در این راه قدم بگذارید. به هر حال توانایی تحلیل تکنیکال، مهمترین دانش پیش از ورود به بازار سرمایه است.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
استراتژی ها و کاربردهای میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه (INTC, AAPL)
میانگین متحرک ۵۰ روزه برای معامله گرانی که موقعیت های خود را از طریق افت سرمایه یا (drawdown) حفظ می کنند ، محدوده مشخصی را تعیین می کند. استراتژی که ما هنگام نزدیک شدن قیمت به این نقطه تورم اعمال می کنیم ، اغلب تعیین می کند که با سود مناسب از موقعیت خارج شویم یا ضرر ناامید کننده ای را پشت سر بگذاریم. با توجه به عواقب آن ، بهتر است دانش خود را در مورد این سطح قیمت و همچنین یافتن راه های جدید برای مدیریت ریسک گسترش دهیم.
رایج ترین فرمول ۵۰ کندل قیمت اخیر را تقسیم بر کل می کند. این روش میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه را که توسط کارشناسان طی چندین دهه استفاده می شود را ایجاد می کند. این محاسبات طی سالها از جهات مختلفی تغییر یافته است و فعالان بازار سعی در ایجاد یک راهکار بهتر دارند. میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه محبوب ترین تغییرات را ارائه می دهد ، و نسبت به میانگین متحرک ساده به حرکت قیمت سریعتر واکنش نشان می دهد. این سرعت اضافی در تولید سیگنال یک مزیت آشکار نسبت به نسخه کندتر است و آن را به یک انتخاب برتر تبدیل می کند.
میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه مناسب ترین جایگاه را برای بررسی روند به کارشناسان ارائه می دهد و موقعیت مناسبی را برای بررسی کلی و کشف نوسانات و فرصت های میان مدت پس از روندهای فعال ، طولانی تر یا کوتاه تر فراهم می کند. همچنین شامل وضعیت خنثی نیز می شود هنگامی که حرکت قیمت اغلب توسط اکثریت نادرست تعبیر می شود. و همانطور که بازار معکوس بارها و بارها اثبات کرده است ، معتبرترین سیگنال ها هنگامی که اکثریت در مسیر اشتباه قرار دارند ، به وقوع می پیوندند.
ده ها روش برای استفاده از (EMA) پنجاه روزه در استراتژی های بازار وجود دارد. وقتی موقعیتی بعد از صعود یا کاهش قیمت ، به سطح حیاتی می رسد ، به عنوان یک روش بررسی دقیق و واقع بینانه عمل می کند. این شاخص در تایم فریم های کوتاهتر یا طولانی تر مزایای مشابهی را ارائه می دهد ، شاخص را در نمودارهای روزانه اعمال می کند یا روند بلند مدت را به صورت ۵۰ هفته ای یا ۵۰ ماهه دنبال می کند. یا همانند پین بال ، برای معامله در میان نوسانات بین (EMA) پنجاه روزه و (EMA) بلند مدت ۲۰۰ روزه استفاده می شود. حتی در دنیای پرهیاهوی بازار نیز کاربردی است ، با کراس اوورهای ۵۰/۲۰۰ روزه که سیگنال تقاطع های طلایی (golden cross) صعودی و یا تقاطع های مرگ (death cross) نزولی را نشان می دهد.
میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه اغلب وقتی که دارای پوزیشن در روندی هستید که با نوسانات معکوس در مقابل شما قرار می گیرد یا در واکنش به انگیزه ای ناگهانی که هزاران ابزار مالی را به حرکت در می آورد مورد استفاده قرار می گیرد. قرار دادن استاپ در میانگین متحرک منطقی است زیرا نشان دهنده پشتیبانی میانی (مقاومت در روند نزولی) است که باید در شرایط عادی حفظ شود. مشکلی که در این استدلال وجود دارد این است که در بازارهای مدرن بی ثبات ما کاربردی نیست.
میانگین متحرک های نمایی ۵۰ و ۲۰۰ روزه طی دو دهه گذشته از خطوط باریک تا مناطق وسیع جهت استاپ هانتینگ (Stop Hunting) مورد استفاده قرار گرفته اند. شما باید قبل از قرار دادن استاپ یا زمان بندی ورود یا نزدیک شدن به میانگین متحرک ، در نظر بگیرید این تغییرات به چه شدتی ادامه خواهند داشت. صبر در این شرایط مهم است زیرا آزمایش (EMA) پنجاه روزه معمولاً بین ۳ تا ۴ کندل قیمت انجام می شود. باید تا زمان وقوع برگشت یا شکسته شدن سطح که فشار قیمت را در مقابل پوزیشن شما قرار می دهد صبر کنید.
خطر تشخیص اشتباه موجب ضرر برای شما خواهد شد ، بنابراین وقتی قیمت (EMA) پنجاه روزه را آزمایش می کند ، چه مدت باید صبر کنید؟ در حالی که هیچ راه مناسبی برای اجتناب از روندهاي مقطعي يا (WhipSaw) وجود ندارد ، بررسی سایر تکنیک ها اغلب به گسترش دقیق یک برگشت یا ریورسال اشاره می کند. به عنوان مثال ، اینتل (INTC) در ماه آوریل به بالاترین سطح ژانویه بازگشت و در (EMA) پنجاه روزه با کاهش قیمت ناشی از فروش شدید مواجه شد. سطح پشتیبانی را شکست و به فیبوناچی اصلاحی ۰٫۳۸۶ سقوط کرد و در جلسه بعدی به میانگین متحرک بازگشت. سهام در روز سوم مجددا سطح پشتیبانی را به دست آورد و وارد روند بهبودی شد و با یک بریک اوت الگوی فنجان و دسته (cup and handle) را تکمیل کرد.
فرکتال های ۵۰ روزه
میانگین متحرک در بازه های زمانی کوتاه تر و طولانی تر نیز به خوبی کار می کند. در نتیجه ، معامله گران با قرار دادن کندل های میانگین متحرک ۵۰ روزه در نمودارهای ۱۵ و ۶۰ دقیقه ای به سود دست پیدا می کنند زیرا این نمودارها نقاط پایانی نوسانات روزانه را تعیین می کنند. فقط بخاطر داشته باشید که با کاهش تایم فریم ، نویز افزایش می یابد و از ارزش آن در نمودارهای ۵ و ۱ دقیقه ای کاسته می شود. از طرفی ، این شاخص قابلیت اطمینان عالی را در نمودارهای هفتگی و ماهانه نشان می دهد و اغلب نقاط دقیق بازگشت را در اصلاحات و روندهای بلند مدت نشان می دهد.
هنگامی که در نظر بگیریم (EMA) پنجاه هفته ای بازگشت به میانگین را در کل یک سال تعیین می کند ، در حالی که (EMA) پنجاه ماهه فعالیت بازار را طی بیش از چهار سال دنبال می کند و به میانگین طول یک چرخه معاملاتی معمولی نزدیک می شود ، منطقی به نظر می رسد. تایمرهای بازار می توانند از این میانگین متحرک های طولانی مدت برای ایجاد موقعیت های سودآور طی ماهها یا سالها استفاده کنند در حالی که تغییرات ، سطح مناسبی را برای حد برداشت سود (Take Profit) و تخصیص مجدد سرمایه در سایر ابزارهای بلند مدت ایجاد می کنند.
اپل (AAPL) فرصت های خرید فوق العاده ای را در میانگین متحرک نمایی ۵۰ ماهه در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ ایجاد کرد. سطح پشتیبانی میانگین متحرک در سپتامبر ۲۰۰۸ شکسته شد و ۵ ماه قبل از بازپس گیری این سطح در آوریل ۲۰۰۹ ، در یک سطح جانبی و خنثی سپری شد و سیگنال خریدی را ایجاد کرد که بازدهی بیش از ۸۰ امتیازی را طی سه سال به همراه داشت. دومین بار میانگین متحرک را در سال ۲۰۱۳ آزمایش کرد و چهار ماه را صرف ایجاد یک الگوی کف دو قلو کرد که موجب آغاز رالی ۱۰۰ درصدی در سال ۲۰۱۴ شد. توجه داشته باشید که چگونه کف های قیمتی با پشتیبانی کاملاً مطابقت دارند و یک ورودی کم خطر باورنکردنی را برای معامله گران بازار فراهم می کنند.
پین بال ۵۰ تا ۲۰۰ روزه (۵۰-۲۰۰ Day Pinball)
روند های سریع در هر دو جهت تمایل به افزایش فاصله بین (EMA) های ۵۰ و ۲۰۰ روزه دارند. هنگامی که یک ضدروند (countertrend) یکی از این میانگین ها را می شکند ، اغلب به میانگین دیگر منتهی می شود ، و چند دور از استراتژی ۵۰ تا ۲۰۰ روزه “پین بال” را تنظیم می کند. معامله گران نوسانی ( swing trader ) ، ذینفعان طبیعی این تکنیک دو طرفه هستند ، اقدام به خرید و سپس فروش می کنند تا یکی از این دو با یک روند فعال تر جایگزین شود.
(Biogen (BIIB در ماه مارس پس از یک روند صعودی طولانی ، به سقف جدیدی دست یافت و وارد یک اصلاح شدید شد که چند روز بعد موجب شکست (EMA) پنجاه روزه شد. حرکت قیمت پس از آن وارد یک روند دو ماهه پین بال ۵۰-۲۰۰ روزه شد و با مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت عبور از مقاومت جدید در (EMA) پنجاه روزه و پشتیبانی بلند مدت در (EMA) دویست روزه ، بیش از ۷۵ امتیاز کسب کرد. برگشت نوسانات نزدیک به اعداد تارگت صورت گرفت و امکان ورودی آسان و استاپ های نسبتاً پایداری برای سهام سه رقمی فراهم شد.
کراس اوورهای صعودی و نزولی (Bullish and Bearish Crossovers)
کراس اوور (crossover) نزولی (EMA) پنجاه روزه از (EMA) دویست روزه سیگنالی از تقاطع مرگ (death cross) را نشان می دهد که بسیاری از کارشناسان معتقدند پایان روند صعودی است. گفته می شود که یک کراس اوور صعودی یا تقاطع طلایی (golden cross) دارای ویژگی های مشابهی در ایجاد روند صعودی جدید است. در حقیقت ، خطوط متقاطع بسیاری می توانند در چرخه روند صعودی یا نزولی ایجاد شوند و این سیگنال ها قابلیت اطمینان کمی را نشان می دهند.
در خصوص میانگین متحرک های نمایی ۵۰ و ۲۰۰ هفته ای داستان به گونه دیگری است. SPDR S&P Trust (SPY) چهار سیگنال تقاطع معتبر را نشان می دهد که هر دو در یک جهت به مدت ۱۵ سال بر می گردند. مهمتر از همه ، در این مدت که شامل سه بازار صعودی و دو بازار نزولی بوده است هیچ سیگنال جعلی وجود نداشت. با نگاهی به داده های تاریخی (Dow Industrial) ، آخرین تقاطع نامعتبر بیش از ۳۰ سال پیش ، در سال ۱۹۸۲ رخ داد. این موضوع به ما می گوید که تقاطع های طلایی و مرگ سزاوار جایگاه قابل توجهی در تحلیل بازار هستند.
میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه سطح بازگشت به میانگین (Mean Reversion) طبیعی برای یک بازه زمانی متوسط را مشخص می کند و کاربردهای بی شماری در پیش بینی قیمت ، انتخاب پوزیشن و ایجاد استراتژی دارد. معامله گران ، تایمرهای بازار و سرمایه گذاران ، همگی از بررسی میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه بهره مند می شوند ، این موضوع آن را به یک عنصر ضروری در تحلیل تکنیکال بازار تبدیل می کند.
تحلیل تکنیکال چیست ؟
تحلیل تکنیکال چیست؟ یکی از مهم ترین نکات خرید و فروش و فعالیت در بازار های مالی، آموزش تحلیل تکنیکال بوده و تمامی افرادی که قصد معامله در تایم های کوتاه به شکل نوسانگیری و یا سرمایه گذاری را دارند، تحلیل قبل از خرید ضروری می باشد.
تعریف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال همان تحلیل فنی از رفتار کندل های قبل و حجم معاملات، برای پیش بینی حال و آینده می باشد. برای تحلیل تکنیکال بیشتر با اعداد و ارقام و ریاضیات سروکار دارید که می توانید با استفاده از ابزار های مهم مانند خط روند، کانال، حمایت و مقاومت، گره، پیوت قیمتی و سایر ابزار ها پیش بینی قیمتی از آینده داشته باشید. برای سهولت استفاده افراد مختلف اندیکاتور های بسیاری داخل نرم افزار های تحلیل و نمودار طراحی شده است که می توانید با مراجعه استفاده نمایید.
دانش ابتدایی و آکادمیک برای رفتار شناسی کندل ها
ارز های دیجیتال موجود در بلاک چین از نظر تکنیکالی و رفتارشناسی با همدیگر متفاوت می باشد و بهتر است استراتژی متمایزی در مورد رفتار کندل های هر نمودار جستجو و طراحی نمایید. اما برای درک بهتر تحلیل تکنیکال باید به چند نقطه توجه نمایید. از نقاط مهم قیمت باز شدن و بسته شدن، حد بالا و حتی پایین کنده می باشد. ممکن است سایه کندل بزرگتر از بدنی کندل باشد که در هر صورت باید پوزیشن معاملاتی خاصی در نظر داشته و وارد خرید و فروش شویم.
انواع نمودار در بازار های مالی
در زمان تحلیل معمولاً از سه نوع نمودار که به نمودار های خطی، میله ای و شمعی معروف بوده، استفاده می کنند.
نمودار های شمعی کاربرد بیشتری داشته و ولی برای شروع آموزش تحلیل تکنیکال پیشنهاد می کنیم کار خود را با نمودار خطی شروع نمایید. نمودار خطی فقط قیمت بسته شدن کندل را به همدیگر متصل کرده و نمایش می دهد. قیمت بسته شدن کندل بسیار مهم تر از قیمت شروع و سایه های هر کندل می باشد.
بررسی نمودار میله ای
در ادامه رتبه کاری خود را افزایش داده و با تحلیل بر روی نمودار های میله ای کار خود را ادامه دهید. به طور معمول شبیه به نمودار کندلی بوده و می توانید بدن و سایه های کندل را مشاهده نمایید که به ترتیب پایین ترین و بالاترین قیمت معامله شدن کندل نمایش داده می شود. نمودار مانند یک میله افقی در نمودار ظاهر می شود. استراتژی های مختلفی بر روی نمودار میله ای وجود دارد که می توانید به صورت تخصصی موارد اشاره شده را بررسی نمایید.
نمودار کندلی
به جرات میتوان گفت که بیش از ۹۰% تحلیل های تکنیکال بر روی نمودارهای کندلی صورت میگیرد و استراتژی های معاملاتی بیشتر در نمودار های کندلی کاربرد دارد. به همین دلیل محبوبیت بیشتری نزد کاربران و تحلیلگران بازار دیجیتال دارد. کندل های صعودی رنگ سبز داشته و به سمت بالا حرکت می نماید. کندل های قرمز از زمان بسته شدن کندل قبل به سمت پایین حرکت کرده و رنگ قرمزی را برخوردار می باشد.
توجه به روند قیمتی در تحلیل تکنیکال
یک نکته و وجه بسیار مشترک بین تحلیلگران تکنیکال، روند بازار بود و تمام تحلیل های خود را بر روی روند بازار پیاده می نمایند. در واقع اگر تحلیل خلاف روند بازار داشته باشیم، بیشتر تحلیل ها و استراتژی های خود دارای خطا شده و وارد ضررهای مالی میشویم. پس در ابتدای کار بهتر است روند بازار را طبق برخی از استراتژی ها درک کرده و سپس پس وارد تحلیل تکنیک ها شویم.
روند معاملاتی به سه دسته صعودی، نزولی و رنج تقسیم بندی می شوند. می توانیم بر اساس تایم فریم خود در تایم های معاملاتی مختلف وارد خرید و فروش کوتاه مدت یا بلند مدت شویم. لازم به ذکر است که خرید و فروش های کوتاه مدت برای نوسان گیری و استفاده از اهرم بوده و ولی روندهای بلندمدت جنبه سرمایهگذاری و استیک دارد.
کندل شناسی
کندل شناسی در تحلیل تکنیکال بسیار مهم بوده و تمام تحلیلگران با استفاده از رفتار های کندلی می توانند روند آینده بازار را تحلیل و بررسی نمایند. کندل دوجی، کندل چکشی، کندل ستاره صبحگاهی و کندل ستاره عصرگاهی از جمله کندل های مهم بازار بوده که می مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت توانید با رصد کردن این کندل ها تغییر روند بازار را مشاهده نمایید.
آموزش تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال
یکی از مهم ترین عامل های فعالیت در بازار های مالی، آموزش تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال است. امروز می خواهیم به سرفصل های تحلیل تکنیکال اشاره کرده و اطلاعاتی در این باره اشاره نماییم.
برای تحلیل تکنیکال نیاز به آموزش نمودار ها، کندل خوانی یادگیری تایم فریم ها، حمایت و مقاومت و ده ها ابزار دیگر دارید که در ادامه سعی می کنیم به طور خلاصه بخش های مختلف آموزش تحلیل تکنیکال را با هم بررسی نماییم.
یادگیری سایت تریدینگ ویو
سایت تریدینگ ویو یکی از سایت های جامع برای تحلیل تکنیکال و پیاده سازی استراتژی های معاملاتی می باشد. قبل از یادگیری تحلیل تکنیکال، حتماً ابزار های لازم را در این سایت یاد گرفته و آشنایی کوتاهی با نمادها و اندیکاتورهای این سایت داشته باشید. پس از اطلاع از این سایت می توانید تحلیل تکنیکال را شروع نمایید.
انواع نمودار
نمودار های مختلفی در در بازار های معاملاتی تعریف شده است که پرکاربرد ترین نمودار ها، نمودار خطی، میله ای و کندلی به اصطلاح شمعی بود که بر اساس رفتار و نوع حرکت کندل ها میتوانید تحلیل کلی و جزئی از ارز مورد نظر داشته باشید.
تایم فریم یا تایم معاملاتی
تعیین زمان بندی مزیت استفاده از نمودار های بلند مدت و بررسی و تحلیل بر اساس زمان بندی مشخص شده از جمله مهم ترین بخش های تحلیل تکنیکال می باشد. تایم به صورت سالانه، ماهانه، هفتگی، روزانه،شش ساعته، چهار ساعته، سه ساعته، یک ساعته، ۳۰ دقیقه ای، ۱۵ دقیقه ای تا یک دقیقه ای می باشد. سعی کنید استراتژی های معاملاتی خود را در تایم فریم مشخص شده اجرا نمایید.
لازم به ذکر است که اگر دیدگاه سرمایه گذاری دارید، حتما کندل های ماهانه هفتگی و روزانه را بررسی نمایید.
اگر دیدگاه کوتاه مدت ساعتی دارید، می توانید در تایم ۱ الی ۳۰ دقیقه ای به تحلیل و خرید و فروش بپردازید.
حمایت و مقاومت در نمودار
یکی از مباحث اولیه در تحلیل تکنیکال، یادگیری نقاط مقاومت و حمایت می باشد. معمولاً ارز های معتبر دارای سقف تاریخی، کف تاریخی، سقف بلند، مدت کف بلند مدت، سقف کوتاه مدت و کف کوتاه مدت می باشد. مقاومتی به صورت استاتیک و داینامیک رسم کرده و پیش بینی جامع از روند بازار و آینده سهم داشته باشید.
روند بازار چیست
روند در بازار های معاملاتی به صورت صعودی، نزولی و خنثی می باشد. می توانید در بازار های صعودی دید بلندمدت و سرمایهگذاری داشته و در بازارهای نزولی و خنثی دیدگاه نوسان گیری در تایم های کوتاه مدت داشته باشید.
انواع معاملات در بازار ارز دیجیتال
در بازار های ارز دیجیتال دو نوع کلیه معامله داریم که می توانید دیدگاه طولانی مدت و کوتاه مدتی داشته و ارزی را خریداری کرده و در کیف پول نگهداری نمایید. نوع دوم معامله به صورت فیوچر بوده و می توانید حتی از فروش سهام نیز سود دریافت نمایید. همچنین با استفاده از معاملات با اهرم سود های چند برابر سرمایه خود دریافت نمایید که هرکدام دارای اشکالات و معایبی می باشد که در مقالات این سایت بررسی نموده ایم.
آموزش الگو های کلاسیک تحلیل تکنیکال
الگوی مثلث، الگوی پرچم، الگوی کاپ، الگوی کوه، الگوی سر و شانه، الگوی سر و شانه برعکس، الگو های برگشتی و غیره تنها بخشی از الگو های کلاسیک بازار های معاملاتی می باشد. میتوانید موارد اشاره شده را بررسی نموده و به معامله بپردازید.
تحلیل بر اساس اندیکاتور های طراحی شده
اندیکاتور های معاملاتی بیشتر برای تایید روند بازار مورد استفاده قرار می گیرد که می توانید با یادگیری بخشی از اندیکاتور های کلاسیک اقدام به خرید و فروش نمایید.
به این نکته نیز توجه نمایید که برخی از اندیکاتور ها به صورت استراتژی بوده و سیگنال خرید لحظه ای می دهند که قابل اعتماد نیست. سعی کنید خودتان تحلیل کلی از روند بازار داشته سپس اقدام به استفاده از اندیکاتور ها نمایید. اندیکاتور های میانگین متحرک، اندیکاتور همگرایی و واگرایی اندیکاتور ،شاخص قدرت نسبی از مهمترین اندیکاتورهای بازار می باشد
حجم در معاملات
حتماً در زمان بررسی بازار، حجم معاملات را نیز در نظر داشته باشید. اگر حجم معاملات بزرگتر از میانگین ۲۰ روزه باشد، قطعاً متحرک هایی در بازار دیده میشود. امروز در مورد آموزش تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال مطالبی را بررسی نمودیم. اگر از اندیکاتور ها و استراتژیهای خاصی استفاده می نمایید، حتما با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه شما