تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی


بیایید به یک مثال ساده بپردازیم:

۷ مورد از مخربترین اشتباهات در تحلیل تکنیکال

میتوان گفت یکی از مرسوم ترین روش های تحلیل بازارهای مالی،تحلیل تکنیکال است.در واقع تحلیل تکنیکال را می‌توان در هر نوع بازار مالی استفاده کرد و نوع بازار مالی فرقی نمیکند، می تواند این بازار مالی بازار بورس، طلا و یا ارز‌های دیجیتال باشد.درست است که یادگیری مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال راحت است، اما کسب مهارت و استاد شدن در این تحلیل دشوار است. اشتباه در اواسط آموزش مهارت جدید، بسیار طبیعی است . اما در فضای سرمایه‌گذاری و معامله، این اشتباهات بخصوص در تحلیل تکنیکال خطرناک هستند و درس نگرفتن از اشتباهات می تواند به تدریج همه سرمایه را از بین ببرد. یادگیری از اشتباهات مهم است اما مهم تر از آن خودداری کردن از اشتباهات مجدد است.

در این امقاله به بررسی هفت مورد از رایج‌ترین اشتباهات در تحلیل تکنیکال می پردازیم.

1-حد ضرر یکی از مهم‌ترین اشتباهات در تحلیل تکنیکال

یکی از موار بسیار مهم در معامله وسرمایه گذاری داشتن حدضرر(stop loss) و متوقف کردن ضرر است .اگرچه این کار بسیار ساده ای است ، اما اشتباهات زیادی ممکن است در این رابطه رخ دهد. هر معامله گر و سرمایه گذاری باید بداند که محفوظ ماندن سرمایه باید اولین اولویت باشد، معامله کردن کار پرخطری است و پیروزی در معامله اولین اقدام یک معامله گر نیست، بلکه باید از باخت جلوگیری کرد. بدین منظور در ابتدا بهتر است از مبلغ کم شروع شود.

۲- معاملات بیش از حد

اشتباه بیشتر معامله گران تازه‌کار این است که می خواهند دائما در حال انجام معامله باشند، تا به سود بیشتری برسند. انجام یک معامله درست و موفق نیاز به تحلیل و صبر دارد و گاهی باید مدت‌ها منتظر یک سیگنال باشیم.

گاهی معامله گران حرفه‌ای، دو تا سه معامله در سال انجام می‌دهند و سود بسیاری نیز از این معاملات کم کسب می‌کنند.

هرگز به خاطر خودِ معامله وارد آن نشوید و دچار اعتیاد به ترید نشوید و رفتارهای اعتیادگونه به معامله نداشته باشید.همیشه قرار نیست در بازار کار خاصی انجام دهید در بعضی مواقع، بهتر است که کاری انجام ندهید و تنها منتظر باشید. با این سیاست “کاری انجام ندادن” می توان سرمایه خود را حفظ کرد و زمانی که شرایط بازار بهتر شد، از این سرمایه به نحو احسن استفاده کرد. به یاد داشته باشید که موقعیت‌ها همیشه بر می‌گردند و برای برگشتن آنها تنها لازم است منتظر ماند.

۳- معامله انتقامی

گاهی معامله گر با ضرر کردن به سرعت می خواهد ضررش را جبران کنند به این نوع معامله ، معامله انتقامی گفته میشود. این مهم نیست که سابقه فرد در تحلیل تکنیکال چقدراست، این اشتباه معمولا برای تعداد زیادی از معامله گران رخ می‌دهد. هر اندازه که معامله گر ماهری باشید و هر نوع معامله ای که انجام دهید، باز هم باید از تصمیمات مبتنی بر احساسات دوری کنید. این راحت است که درمواقع خوب آرام باشید و یا حتی زمانی که اشتباهات کم وکوچک است، ممکن است زود از کوره در نروید؛ اما زمانی که شرایط سخت و خیم می‌شود و همه افراد بازار می‌ترسند، آیا می‌توانید آرام بمانید؟ زمانی که صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، به معنی تحلیل است و باید از تصمیمات عجولانه و احساساتی خوددداری کرد. برای اینکه یک معامله گر حرفه ای شد باید در بزرگ‌ترین اشتباهات نیز آرام بود و آرامش خود را حفظ کرد. باید همیشه از تصمیمات احساسی دوری کرد و بر یک نگرش منطقی تمرکز کرد. انجام مجدد معامله بعد از یک ضرر بزرگ، اغلب منجر به ضرر‌های بزرگ‌تر خواهد شد. بسیاری از مهامله گران حرفه ای بعد از این که ضرر می‌کنند، مدتی را استراحت می‌کنند و مجدد معامله انجام نمی دهند. این معامله گران بعد از استراحت کامل و آماده شدن، دوباره وارد فضای معامله ‌شوند.

technical

۴- اسرار بی مورد و عدم تغییرنگرش

اگر می‌خواهید یک معامله گر موفق باشید از اینکه نگرش خود را تغییر دهید هراسی نداشته باشید. بازار دائما در حال تغییر است و شما باید قادر باشید که خود را با این تغییرات وقف دهید. باید تغییرات را سریع شناسایی کنید و توجه داشته باشید که ممکن است یک استراتژی که در یک بازار خاص کار می‌کند در بازار‌های دیگر کارایی لازم را نداشته باشد. این یکی از درس‌های مهم در زمینه تحلیل تکنیکال است و تحلیل‌های شما باید همواره به روز و مطابق با تغییرات باشد.همواره باید به طرف مقابل فرضیه‌های خود هم دقت کنید و در این صورت است که می‌توانید تصمیمات جامع و خوبی بگیرید. تعصبات و تمایلات را خود را بشناسید زیرا تعصبات و تمایلات همواره تصمیم‌گیری شما را تحت تاثیر قرار خواهند داد و بر قضاوت شما تاثیر می‌گذارند. شناخت آنها کمک می‌کند که از تاثیر آنها بیشتر در امان باشید.

۵- نادیده گرفتن شرایط وخیم بازار

گاهی ممکن است تحلیل تکنیکال قابلیت پیش‌بینی خود را در بازار از دست بدهد. در این شرایط، احساسات و روانشناسی جمعی وارد کار می‌شود و عرضه و تقاضا را بسیار نامتناسب می‌کند. به عنوان مثال، شاخص RSI را در نظر بگیرید؛ اگر این شاخص زیر ۳۰ باشد، به معنی آن است که فروش بیش از حد صورت گرفته است. اما زمانی که این شاخص به زیر ۳۰ رفت، آیا می‌توان آن را به عنوان سیگنالی برای خرید تعبیر کرد؟ قطعا این طور نیست و این تنها نشان می‌دهد که قدرت فروشندگان بیش از قدرت خریداران است. RSI در شرایط وخیم بازار به سطوح آستانه‌ای می‌رسد و حتی ممکن است تک رقمی شود؛ اما هیچ کدام از این‌ها به این معنی نیست که بازار در حال برگشت است. پس در نظر داشته باشید که در شرایط وخیم بازار، بسیاری از اندیکاتور‌های تحلیل تکنیکال درست کار نمی‌کنند. تکیه کردن کورکورانه بر این ابزار‌های تکنیکال، ممکن است شما را با ضرر زیادی مواجه کند. در شرایط وخیم بازار، ممکن است بازار در جهتی خاص حرکت کند و هیچ ابزاری نتواند آن را متوقف کند. پس باید متوجه اوضاع و شرایط باشید و تنها به یک ابزار بسنده نکنید. این درسی گرانبها در تحلیل تکنیکال است که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد.

مطالعه بیشتر:

6- تبعیت کورکورانه ازمعامله گران دیگر

زمان و تداوم در کار باعث میشود تجربه و مهارت تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی کافی را کسب کرد. معامله در بازار‌های مالی نیز از این قاعده مستثنی نیست. این بازار روند یکسانی ندارد و شرایط مرتب در حال تغییر است و به مرور زمان می‌توان خود را با این تغییرات وفق داد. یکی از بهترین روش‌های یادگیری، دنبال کردن تحلیلگر‌ها و معامله گران باتجربه است. برای پیشرفت باید، نقاط قوت خود را شناسایی کرده و در آنها سرمایه‌گذاری کنید. این نقاط قوت چیز‌هایی هستند که شما را از بقیه معامله گران متمایز می‌کنند. اگر مصاحبه‌های معامله گران مختلف را ببینید، متوجه می‌شوید که این معامله گران از استراتژی‌های مختلفی استفاده می‌کنند و ممکن است یک استراتژی برای یک معامله گر جواب دهد و برای معامله گر دیگر چنین نباشد.از روش های مختلف و زیادی میتوان از بازار سود کسب کرد. یک معامله گر باید روشی را پیدا کند که با شخصیت و سبک معامله خود تناسب داشته باشد. دنبال کردن کورکورانه از معامله دیگران ممکن است برای مدتی کار کند، اما در نهایت با ضرر مواجه خواهد شد. البته این بدین معنی نیست که نباید دیگران را دنبال کرد و از آنها نیاموخت، بلکه این یعنی استراتژی‌های معامله مختلف است و ممکن است استراتژی یک معامله گر حرفه‌ای در سیستم معامله گر دیگری جایی نداشته باشد.

7- فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال بازی احتمالات است

تحلیل تکنیکال مطلق نیست، بلکه با احتمالات سر و کار دارد. در نظر داشته باشید پیش‌بینی‌هایی که با استفاده از تحلیل تکنیکال انجام می‌شوند، قطعی نیستند و هیچ ضمانتی برای وقوع آنها نیست. استراتژی هر چه که باشد، باز هم احتمالی است و گاهی نیز پیش می‌آید که احتمال وقوع بسیار بالاست؛ اما در نهایت اتفاق نمی‌افتد. این موضوع را همیشه در تنظیم تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی استراتژی‌های خود در نظر بگیرید و بدانید که هر چقدر هم باتجربه باشید قرار نیست بازار از تحلیل شما تبعیت کند.با چنین انتظاری ، حجم زیادی از سرمایه را وارد بازار می‌کنید و متحمل ریسک بسیار زیادی خواهید شد.

تفاوت ترید و سرمایه گذاری در ارز دیجیتال چیست؟

تفاوت اساسی‌ ترید و سرمایه‌گذاری

اصطلاح «سرمایه‌گذاری» و «تریدینگ» با اینکه تفاوت‌های کلیدی زیادی باهم دارند، معمولا به اشتباه و به جای یکدیگر به کار برده می‌شوند. هدف از سرمایه‌گذاری، جمع کردن سود در میان مدت و بلند مدت است؛ در صورتی که منظور از تریدینگ، کسب درآمد سریع در کوتاه مدت است. در این مقاله از ارز تودی قرار است به بررسی اصول سرمایه‌گذاری و تریدینگ و همچنین اصلی‌ترین شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو اصطلاح ارز دیجیتال بپردازیم.

سرمایه‌ گذاری چیست؟

سرمایه‌گذاری (Investing)، به زبات ساده یعنی استراتژی خرید و نگه داشتن دارایی‌ها در مدت زمان طولانی و یکی از روش های کسب درآمد از ارزهای دیجیتال محسوب می‌شود. ممکن است یک سرمایه‌گذار دارایی خود را به مدت ۱۰ سال هم نگه دارد. هدف از سرمایه‌گذاری افزایش قیمت دارایی‌ها با گذشت زمان است که بعد از مدت طولانی تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی سود زیادی را برای سرمایه‌گذار به ارمغان می‌آورد. البته مدت زمانی که یک فرد پولی را سرمایه گذاری می‌کند، به اهداف مالی او بستگی دارد. برای مثال، فردی که برای بازنشستگی پس انداز می‌کند، ممکن است افق زمانی ۲۰ سال یا بیشتر برای این کار داشته باشد. از طرف دیگر، شخصی که برای پیش‌ پرداخت خانه پس‌انداز می‌کند، ممکن است افق زمانی ۵ ساله‌ای داشته باشد.

در سرمایه‌گذاری یک اصل اساسی و مهم وجود دارد که می‌گوید:

«هرچه بازده احتمالی یک سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».

این قانون به نام قانون «مبادله ریسک و بازده» شناخته می‌شود؛ ریسک یعنی «بازدهی واقعی» برای سرمایه‌گذار از «بازدهی پیش‌بینی شده» آن متفاوت خواهد بود. افق زمانی طولانی به سرمایه‌گذار، فرصت‌های بیشتری برای سرمایه‌گذاری‌های بهتر با ریسک بیشتر ارائه می‌دهد. دلیل آن هم این است که آن‌ها فرصت بهتری برای آرام شدن شرایط نابسامان بازار خواهند داشت.

سرمایه‌ گذاری چیست؟

اگر یک سرمایه‌گذار افق زمانی کوتاه‌تری دارد، باید در انتخاب‌های خود محتاط‌ باشد، چرا که ممکن است به اهداف مالی خود نرسد. این واقعیت که بازار‌های مالی در کوتاه مدت افزایش و کاهش می‌یابد، توسط اکثر سرمایه‌گذاران پذیرفته شده است. در نتیجه، آن‌ها مکررا زمان‌های عملکرد ضعیف را پشت سر می‌گذارند به این‌ امید که ارزش دارایی‌ها در نهایت افزایش یابد و هرگونه ضرر کوتاه‌مدت جبران شود.

آشنایی با شیوه‌های سرمایه گذاری

به‌طور کلی،‌ دو شیوه کلی برای انجام سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد:

۱. سرمایه‌گذاری فعال

سرمایه‌گذاران از استراتژی سرمایه‌گذاری فعال (Active Investing) برای خرید و فروش فعال دارایی‌های موجود در سبر خرید خود با هدف شکست دادن شاخص معیار در طول زمان استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار فعال در بازار سهام، ۳۰ عدد سهام به‌‌خصوص را خریداری می‌کند تا بازدهی شاخص S&P ۵۰۰ (شاخص بازار سهام که از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی تشکیل شده است) افزایش یابد.

۲. سرمایه‌گذاری غیرفعال

هدف از سرمایه گذاری غیرفعال (Passive Investing) پیروی از عملکرد یک بازار یا شاخص معیار در طول زمان است. سرمایه‌گذاران در این استراتژی دارایی‌های خاصی را برای پرتفوی خود انتخاب نمی‌کنند؛ در عوض، آن‌ها پول خود را در صندوق‌های مشخصی مانند صندوق‌های قابل معامله (ETF) یا صندوق سرمایه‌گذاری شاخصی که سعی می‌کنند عملکرد بازار را دنبال کنند، قرار می‌دهند.

تریدینگ چیست؟

تریدینگ (Trading)، برخلاف سرمایه‌گذاری یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است. تریدر‌ها معمولا دارایی‌های خود را درمدت زمان کوتاهی نگه می‌دارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب می‌کنند. این افراد معمولا از افزایش و کاهش ارزش دارایی‌ها سود می‌برند در حالی که سرمایه‌گذاران تنها از افزایش ارزش دارایی سود می‌برند. از سوی دیگر معامله‌گران به‌جای تمرکز بر احتمالات رشد بلندمدت دارایی مانند سرمایه‌گذاران، بر روی مسیر بعدی که انتظار می‌رود قیمت دارایی پیش برود تمرکز می‌کنند و سعی می‌کنند از آن حرکت قیمت سود ببرند.

تریدینگ چیست؟

سرمایه‌گذاران معمولا منتظر می‌مانند تا روند ضعیف یک بازار بهبود یابد و به رشد خود ادامه دهد، اما تریدر‌ها از ویژگی «حد ضرر» یا Stop Loss برای خارج شدن از یک معامله زیان‌آور استفاده می‌کنند. این کار به حفظ سرمایه کمک خواهد کرد. برخلاف سرمایه‌گذار که ممکن است سهام یا صندوقی را بخرد و آن را فراموش کند، یک تریدر باید به طور مداوم تغییرات بازار را دنبال و سرمایه‌ خود را حفظ کند.

شیوه‌های تریدینگ

تریدر‌های از سبک‌های معاملاتی مختلفی استفاده می‌کنند، برخی از این سبک‌ها در ادامه آورده شده است:

۱. اسکالپینگ

اسکالپینگ (Scalping) به سیستم معاملاتی گفته می‌شود که تریدر برای کسب سود‌های متوالی هر چند ناچیز از آن استفاده می‌کند. یعنی نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی در مدت زمان کوتاه، چند دقیقه یا حتی کمتر.

۲. معاملات روزانه

معاملات روزانه (Day trading) نوعی معامله است که در آن موقعیت‌های معاملاتی را در یک روز باز و بسته می‌کنید؛ بستن معامله قبل از پایان بازار، احتمال رسیدن اخبار بد یک شبه را کاهش می‌دهد.

۳. معامات پوزیشن

هدف از معاملات پوزیشن (Position trading) سود بردن از تغییرات قیمتی که غالب هستند، است. زمانی که قیمت یک دارایی در یک جهت و در یک دوره زمانی طولانی حرکت کند، به آن روند می‌گویند.

۳. معاملات سوئینگ

به جای تعیین شروع و پایان روند قیمت، هدف معاملات نوسانی یا سوئینگ (Swing trading) تمرکز بر تغییرات بیشتر قیمت است. موقعیت‌ها ممکن است برای روز‌ها تا هفته‌ها با این روش حفظ شوند.

سوشیال تریدینگ چیست؟

سوشیال تریدینگ (Social Trading) نوع جدیدی از ترید کردن است که به کاربران امکان می‌دهد از تاکتیک‌های معاملاتی تریدر‌های باتجربه‌تر برای سرمایه گذاری خود استفاده کنید. برخی از پلتفرم‌ها از این ویژگی پشتیبانی می‌کنند؛ در این پلتفرم‌ها تریدر‌های مختلف در سراسر جهان با یکدیگر ارتباط می‌گیرند و در مورد تحلیل‌ها بحث می‌کنند. ویژگی کپی کردن (Copy Trade) روش معاملاتی سایر تریدر‌ها یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های سوشیال تریدینگ است.

سوشیال تریدینگ چیست؟

مزایای سوشیال تریدینگ

  • به افرادی که اطلاعاتی کمی در مورد بازار مالی دارند کمک می‌کند تا دنبال کردن افراد با تجربه سود کنند. آن‌ها می‌توانند با این افراد ارتباط بگیرند و از آن‌ها برای رشد و یادگیری استراتژی معاملاتی خود کمک بخواهند.
  • کار با یکدیگر و به اشتراک‌گذاری‌ ایده‌ها به تریدر‌ها اجازه می‌دهد تا عملکرد خود را به طور بالقوه افزایش دهند.
  • در زمان بسیاری از ترید‌های دیگر صرفه‌جویی می‌شود، چرا که آن‌ها همه چیز را به اشتراک می‌گذارند.
  • می‌توان از آن در طیف گسترده‌ای از کلاس‌های دارایی مختلف از جمله سهام، ETF، ارز‌ها، کالا‌ها و ارز‌های دیجیتال استفاده کرد.

تفاوت‌های تریدینگ و سرمایه‌ گذاری

جدا از تفاوت‌هایی که بالاتر اشاره کردیم، تریدینگ و سرمایه‌گذاری چند تفاوت اصلی دیگری نیز باهم دارند:

بازار‌های مالی

بازار سهام (Stock) محبوب‌ترین نوع دارایی در بین سرمایه‌گذاران است. این نوع بازار‌ها نشان دهنده سرمایه‌گذاری یک شخص در یک شرکت است؛ معمولا گزینه‌ی مناسبی برای سرمایه‌گذاری بلند مدت محسوب می‌شود. از لحاظ تاریخی، سهام در بلندمدت بازدهی بسیار خوبی را به سرمایه‌گذاران ارائه کرده است. برای مثال، شاخص S&P ۵۰۰ از زمان ایجاد آن در سال ۱۹۲۶، هر سال به طور متوسط حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. این نسبت به سایر سرمایه‌گذاری‌ها مانند اوراق قرضه و پس انداز نقدی بازدهی بیشتری را نشان می‌دهد.

سرمایه‌گذاران می‌توانند سهام فردی (مانند اپل، آمازون و مایکروسافت) را خودشان انتخاب کنند. برخی دیگر نیز از صندوق‌های سرمایه گذاری مشترک و صندوق‌های قابل معامله در بورس (ETF) برای سرمایه‌گذاری در بازار سهام استفاده می‌کنند. سرمایه‌گذاران سایر دارایی‌ها را جهت افزایش بازدهی به پرتفوی خود اضافه می‌کنند. برای مثال، یک سرمایه‌گذار می‌تواند علاوه صندوق‌ها مالک کالا‌هایی مانند طلا نقره و حتی ارز‌های دیجیتال باشد. اما ترید‌ها نسبت به سرمایه‌گذاران در زمینه‌های بیشتری فعالیت می‌کنند. تریدر معمولا اطلاعات و دانش کافی در بازار سهام، شاخص، ارز‌ها و کالای دیگر دارند. به طور کلی، از آنجایی که کار تریدر‌ها با نوسانات است، معمولا از بازار‌های بی‌ثبات‌تر استفاده می‌کنند.

بازار‌های مالی

تریدر‌های برای معامله معمولاً از یک CFDs استفاده می‌کنند، اما سرمایه‌گذاران معمولاً دارایی‌ها را به طور کامل خریداری می‌کنند. CFD‌ها ابزار‌های مالی هستند که به ترید‌ها اجازه می‌دهد از تغییرات قیمت یک دارایی بدون نیاز به داشتن آن سود ببرند. علاوه بر این، تریدر‌ها می‌توانند با استفاده از CFD و اهرم، مدیریت بهتری بر دارایی خود داشته باشند. برای مثال، با استفاده از لورج دو برابر، یک تریدر ممکن است دارایی به ارزش ۵۰۰۰ دلار را با سرمایه گذاری ۲۵۰۰ دلاری مدیریت کند. با استفاده از لورج شما می‌توانید دارایی خود را چند برابر کنید. البته فراموش نکنید که در صورت نداشتن دانش کافی و استفاده از اهرم، ممکن است عکس این اتفاق بیفتد و از ارزش دارایی شما چند برابر کم شود.

تحقیق و تحلیل

یکی دیگر از تفاوت‌های بین تریدر و سرمایه‌گذار، نحوه تحقیق و تحلیل‌های آن‌ها از بازار است. سرمایه‌گذاران معمولا بر روی تحلیل‌های بنیادی تمرکز می‌کنند. در این نوع، یک سرمایه‌گذار تمام جوانب یک دارایی را مورد بررسی قرار می‌دهد. برای مثال، برای تعیین ارزش خرید سهام، سرمایه‌گذار رشد اخیر فروش و درآمد شرکت، ترازنامه آن، خطر رقبا و پیشینه اقتصادی را بررسی می‌کند.

تحقیق و تحلیل

در صورتی که تریدر‌ها بیشتر به تحلیل‌های تکنیکال می‌پردازند. در این نوع تحلیل تریدر‌ها به مشاهده نمودار‌های قیمت و تجزیه و تحلیل روند‌ها، الگو‌ها و نشانه‌ها می‌پردازند تا پیش‌بینی کنند که قیمت ارز دیجیتال یا یک دارایی در آینده چگونه حرکت می‌کند. به بیان بهتر تحلیل تکنیکال، بر پایه تاریخچه حرکات یک دارایی است که برای پیش‌بینی تغییرات قیمت در آینده استفاده می‌شود.

سه استراتژی رایج تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:

معاملات روند

این رویکرد به دنبال کسب درآمد از طریق تجزیه و تحلیل روند قیمت یک دارایی است. زمانی که یک معامله‌گر آن را با معامله در همان جهت روند شناسایی کرد، ممکن تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی است سود بردن از یک روند امکان‌پذیر باشد.

خط مقاومت و حمایت

در این استراتژی تریدر‌ها با یافتن سطوح حمایت و مقاومت یک دارایی سود می‌کنند. سطحی در نمودار که سقوط قیمت دارایی به آن دشوار است، به عنوان حمایت شناخته می‌شود. سطح مقاومت نقطه‌ای است که در آن قیمت یک دارایی به سختی افزایش می‌یابد. پس از یافتن این مکان‌ها، معامله‌گران می‌توانند با وارد کردن معاملات اسپات که احتمال معکوس شدن قیمت دارایی وجود دارد، سود ببرند.

معاملات شکست مقاومت

تریدر با این استراتژی می‌تواند با پیدا کردن دارایی‌هایی که از سطوح حمایت یا مقاومت ثابت عبور کرده‌اند سود کسب کند. شکست‌ها ممکن است سیگنال‌های قدرتمندی باشند، به‌ویژه زمانی که توسط سایر شاخص‌های تحلیل تکنیکال تأیید شوند.

ریسک و مدیریت آن

هر نوع کسب درآمدی که به وسیله این دو روش باشد، قطعاً با خطراتی همراه است. از این رو، هم سرمایه‌گذار و هم تریدر باید اطلاعات کافی در مورد نحوه مدیریت سرمایه و ریسک داشته باشند. خطرات اصلی که سرمایه‌گذاران با آن مواجه هستند به شرح زیر است:

  • ریسک بازار: به موقعیتی که یک بازار ارزش خود را از دست بدهد، ریسک بازار گفته می‌شود.
  • ریسک خالص: ارزش یک دارایی خاص، مانند یک سهام یا یک ارز دیجیتال، کاهش یابد.

هر سرمایه‌گذار می‌تواند با استفاده از سهام مختلف در سبد خرید خود، جلو ضرر خود را بگیرد. این عمل توزیع پول بین انواع سرمایه‌گذاری‌ها به منظور جلوگیری از وابستگی بیش از حد به یک دارایی یا اوراق بهادار است. چرا که پرتفویی که شامل طیف وسیعی از دارایی‌ها است، ریسک کمتری نسبت به پرتفویی دارای یک سهام یا دارایی دیجیتال دارد. خطرات اصلی که تریدر‌ها با آن مواجه هستند به شرح زیر است:

  • ریسک نوسان: ریسک نوسانات به خطرات ناشی از تغییرات کوتاه مدت قیمت اشاره دارد.
  • ریسک اهرمی: ریسک استفاده از اهرم به عنوان ریسک اهرمی شناخته می‌شود. در حالی که اهرم ممکن است به شما کمک کند پول بیشتری کسب کنید، همچنین می‌تواند منجر به ضرر و زیان شما شود.

معامله گران می‌توانند از استراتژی‌های مدیریت ریسک زیر استفاده کنند:

  • انتخاب اندازه مناسب برای نقش خود
  • تنظیم توقف ضرر برای به حداقل رساندن تلفات
  • اجتناب از استفاده بیش از حد از لوریج

تریدینگ یا سرمایه گذاری؟ کدام بهتر است؟

هر دو مزایا و معایب خود را دارند. هیچ استراتژی برتری از دیگری وجود ندارد. هر دو نشان داده‌اند که استراتژی‌های مؤثری برای بهره‌مندی از بازار‌های مالی جهانی هستند. انتخاب هر یک از این دو به هدف و معیار برمی گردد؛ برخی از این اهداف عبارتند از:

  • اهداف مالی شما
  • ریسک‌پذیری شما
  • دانش شما از یک بازار خاص یا نوع دارایی
  • میزان تلاشی که می‌خواهید برای تحقیق و پیگیری سرمایه‌گذاری‌های خود صرف کنید.
  • مقدار پولی که برای شروع دارید.

سوالات متدوال

سوالات متداول

سرمایه‌گذار کیست؟

سرمایه‌گذار شخصی است که بر اساس تحلیل‌های بنیادی، دارایی خود را در یکی از بازارهای مالی به مدت زمان طولانی نگه داری می‌کند.

تریدینگ یا معامله‌گری چیست؟

یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است؛ در این استراتژی تریدرها دارایی‌ها را درمدت زمان کوتاهی نگه می‌دارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب می‌کنند.

کسب سود از طریق سرمایه‌گذاری بهتر است یا تریدینگ؟

هر دو استراتژی معایب و مزایای خود را دارند و نمی‌توان گفت کدام بهتر است. در نتیجه باید بر اساس اهداف مالی، ریرسک‌پذیری، اطلاعات و دانش و در نهایت سرمایه اولیه یکی از این موارد را انتخاب کنید.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.

راهنمای جامع مقیاس گذاری در فارکس

مقیاس گذاری

مقیاس گذاری یا مقیاس دهی (Scaling) در بازارهای مالی به ویژه فارکس یکی از تکنیک‌های حرفه‌ای در معامله گری است؛ حالا که در مورد نحوه قرار دادن حد ضرر و حجم پوزیشن در دروس قبل یاد گرفتید، زمان آن است که کمی معامله‌گری خود را خلاقانه‌تر کنید. شاید تا به حال با مفاهیم ورود و خروج پله‌ای آشنا باشید. این اصطلاح در دنیای حرفه‌ای معامله‌گری به مقیاس گذاری (Scale in, Scale Out) موسوم است.

مقیاس گذاری چیست؟

مقیاس گذاری به زبان ساده یعنی اضافه/کم کردن واحد‌های حجم پوزیشنی که باز است. اسکیلینگ می‌تواند به مدیریت ریسک کلی شما کمک کند، مثلاً سیو سود کردن یا افزایش پتانسیل سود. البته، وقتی شما به حجم پوزیشن خود اضافه/کم می‌کنید، معایبی نیز وجود دارد.

اسکیلینگ در فارکس

در این درس به شما در مورد مزایا و معایب مقیاس گذاری، آموزش خواهیم داد.

شما باید روش صحیح و اصولی این کار را یاد بگیرید زیرا اگر به درستی اجرا نشود ممکن است اکانت شما را نابود کند.

مزایای مقیاس گذاری

بزرگترین مزیت این تکنیک، از بعد روانشناسی است. این تکنیک بار کمالگرایی در نقاط ورود و خروج را از دوش شما برمی‌دارد. هیچ‌کس به طور دائمی قادر به پیشبینی دقیق مناطق برگشتی در بازار نیست. اینکه همیشه منتظر بهترین و بی‌نقص ترین ورود‌ها باشید، به نحوی باعث دلهره و اضطراب می‌شود.

ترید بدون دلهره

بهترین مناطق، مناطق حمایت و مقاومت‌ها یا تغییرات مومنتوم و شکست‌ها است. شما می‌توانید بخشی از حجم مد نظر را در این مواقع وارد کنید یا بخشی را خارج کنید. اینکه دقیقاً نقطه زنی نکنید، بار روانی شما را کم می‌کند؟ درست است؟

در روی دیگر سکه وقتی بخشی از سود را سیو کنید، باری از روی دوش شما برداشته می‌شود و اگر در جهت حرکت پوزیشن باز خود، به حجم آن اضافه کنید، باعث می‌شود سود شما بیشتر شود.

معایب مقیاس گذاری

بزرگترین عیب اسکیلینگ زمانی است که شما به حجم پوزیشن خود اضافه می‌کنید. آیا می‌توانید حدس بزنید روی دیگر این کار چیست؟

درست حدس زدید، شما ریسک کلی خود را افزایش داده‌اید.

به یاد داشته باشید که تریدرها اول مدیران ریسک هستند و اگر از عهده این وظیفه به درستی برنیایند، مقیاس گذاری می‌تواند حسابشان را دود کند!

نحوه Scale Out کردن پوزیشن

همانطور که در بالا توضیح دادیم، اسکیل اوت کردن مزایای زیادی از جمله کم کردن ریسک پوزیشن را داراست. شما با این کار خود را از شر فکر کردن به سود یا ضرر خلاص می‌کنید. به زبان تریدهای ایرانی این کار همان سیو سود است!

وقتی از این روش با استاپ لغزنده یا Trailing Stop استفاده می‌کنید، فایده آن قفل کردن سود شما و داشتن یک معامله ریسک فری است (معامله‌ای که نتیجه آن در بدترین حالت، سر به سر است)

ما با یک مثال، نحوه این کار را توضیح می‌دهیم.

مثال: Scale Out کردن EUR/USD

فرض کنید شما یک حساب $10,000 دارید و یک پوزیشن فروش با حجم ۰.۱ لات روی EUR/USD در قیمت 1.3000 باز کرده‌اید.

شما حد ضرر خود را در 1.3100 قرار داده و حد سود شما روی ۳۰۰ پیپ پایین‌تر یعنی در 1.2700 است.

اگر حجم شما ۰.۱ لات بوده و حد ضرر شما ۱۰۰ پیپ باشد، ریسک کلی شما $100 یا 1% حساب شما خواهد بود.

چند روز بعد، یورو دلار به سمت 1.2900 حرکت کرده که معادل ۱۰۰ پیپ در جهت پوزیشن شما است. این یعنی شما $100 یا 1% در سود هستید.

ناگهان، فدرال صحبت‌های کبوتری می‌دهد که با عث ضعیف شدن دلار در کوتاه مدت می‌شود.

شما با خود فکر می‌کنید، «این می‌تواند فروشندگان دلار را به بازار برگرداند و من نمی‌دانم آیا EUR/USD به ریزش ادامه می‌دهد یا خیر … باید کمی سیو سود کنم.»

سیو سود

شما تصمیم می‌گیرید نصف پوزیشن فروش خود را که معادل ۰.۰۵ لات است، در نرخ حاضر یعنی 1.2900 ببندید.

این کار $50 از سود را در حساب شما حفظ می‌کند.

این کار باعث می‌شود یک پوزیشن باز فروش با حجم ۰.۰۵ لات همچنان باقی بماند. از اینجا به بعد می‌توانید همین پوزیشن را ریسک فری کنید (یعنی حد ضرر را به نقطه سربه سر جابجا کنید) د مثال ما این عدد برابر 1.3000 است.

به این نوع معامله اصطلاحاً معامله رایگان می‌گویند زیرا حتی اگر قیمت برگردد و حد ضرر شما را بزند، شما بدون هیچ ضرری (حتی شاید با کمی سود) از آن خارج شده‌اید.

این نکته نیز واضح است که استفاده از این روش، سود نهایی شما را کم می‌کند.

یعنی اگر EUR/USD تا عدد 1.2700 به ریزش ادامه میداد و شما نصف حجم را سیو سود نمی‌کردید، سود شما برابر با $300 می‌شد.

اما به جای آن شما نصف پوزیشن را در ۱۰۰ پیپ سود بستید به همین دلیل پوزیشن باز شما که تا ۳۰۰ پیپ حرکت کرده بود به شما $150 دلار دیگر داده است.

روی هم رفته با اسکیلینگ شما ۲۰۰ دلار و بدون آن ۳۰۰ دلار سود کرده بودید.

در تصویر زیر این اتفاقات را در دو حالت می‌بینید:

scale out کردن

تصمیم اینکه قسمتی از سود را سیو کنید با خود شماست… بهتر است مزایا و معایب این روش را سبک و سنگین کنید.

در این مثال، اگر دست به پوزیشن نمیزدیم، سود بیشتری نسبت به اجرای تکنیک مقیاس گذاری، عایدمان میشد.

کدام روش برای شما بهتر است؟

۵۰٪ سود بیشتر یا سر راحت گذاشتن بر بالش در شب؟

یادتان باشد، همیشه امکان دارد بازار فراتر از تارگت حد سود شما برود و جیرینگ جیرینگ به حساب شما اضافه کند.

همیشه وقتی یک معامله را دستکاری می‌کنید، باید حواستان به موارد زیادی باشد. این تکنیک نیاز به تسلط و تمرین دارد و در نهایت شما به نقطه راحتی خود در این روش خواهید رسید.

حالا که سیو سود پله‌ای یا Scale out را فهمیدید زمان آن است تا اضافه کردن پله‌ای به حجم پوزیشن را بیاموزید:

نحوه Scale In کردن پوزیشن

خب حالا به بخش جالب ماجرا رسیدیم. از این نظر جالب زیرا بر اساس این تکنیک، استراتژی‌هایی نظیر مارتینگل نیز ساخته شده‌اند. اگر نمی‌دانید این اصطلاح به چه معناست اصلاً نگران نباشید زیرا در ادامه به بررسی این تکنیک می‌پردازیم.

در سناریو اول، معامله‌ای را بررسی می‌کنیم که در خلاف جهت رفته (شما در ضرر هستید) و شما به حجم پوزیشن اضافه می‌کنید تا ضرر را جبران کنید.

اضافه کردن حجم به پوزیشن در ضرر به تسلط و مهارت بسیار بسیار بالایی نیاز دارد و به همین دلیل از نظر من اصلاً نباید توسط یک تریدر تازه‌کار انجام شود.

اگر پوزیشنم به صورت واضح، یک پوزیشن ناموفق و در ضرر است، چرا به حجم آن اضافه نکنم تا بیشتر در ضرر روم؟؟؟ منطقی نیست درست است؟ پس اصلا به فکر اضافه کردن به حجم پوزیشن در ضرر نباشید (زمانی که ریسک کل زیاد می‌شود)

حالا دلیل اینکه این روش را در این بخش توضیح می‌دهیم این است که، اگر شما پوزیشن اول را به صورت پله‌ای و با خرد کردن حجم بر اساس مدیریت سرمایه وارد شده باشید، پس باید مجموع ریسک معامله اول و ریسک حجم جدیدی که میزنید باز هم برابر با ریسک کل شما بر اساس مدیریت سرمایتان باشد. متوجه شدید؟

یعنی در اینجا ما قرار نیست با وجود وارد شدن کل ریسک در پوزیشن اول، باز هم به حجم پوزیشن در ضرر اضافه کنیم چون اینکار ریسک را بالاتر میبرد.

برای اینکه بتوانیم از این تکنیک استفاده کنیم، چند قانون معین را باید دنبال کنیم تا ترید نهایی ایمن بماند:

  1. حد ضرر، واجب است و باید حتماً قرار داده شود.
  2. سطوح ورود به پوزیشن (سطوح حمایت و مقاومت افقی و خطوط روند و …) باید از قبل مشخص باشد، نه اینکه به صورت هردمبیل هر جا دلمان خواست به حجم اضافه کنیم.
  3. حجم‌های پوزیشن باید از قبل برنامه‌ریزی شده باشد و ریسک کل پوزیشن‌ها نیز باید برابر ریسک کلی بر اساس مدیریت سرمایه شما باشد.

مثالی از یک معامله

افزایش حجم پله ای

بیایید به یک مثال ساده بپردازیم:

در چارت بالا، به وضوح مشخص است که قیمت از 1.3200 به سمت پایین حرکت کرده و سپس بازار یک منطقه تراکمی بین 1.2900 تا 1.3000 را تجربه کرده و سپس از پایین شکسته است. بعد از اینکه یک کف در محدوده 1.2700 تا 1.2800 ساخته، قیمت در حال اصلاح و پولبک به سمت منطقه شکسته شده است.

حالا فرض کنیم که شما برای اینه قیمت، یک حرکت نزولی دیگر را پیش‌بینی کرده‌اید اما کاملاً در مورد همان نقطه برای ورود مطمئن نیستید.

چندین سناریو برای ورود ممکن است:

سناریوی ورود ۱:

در منطقه شکسته شده 1.2900 و در زیر منطقه رنج، بفروشید.

عیب ورود در این منطقه این است که ممکن است قیمت ممکن است بالاتر رود و شما شانس ورود در قیمت بالاتر را از دست بدهید.

سناریوی ورود ۲:

صبر کنید تا قیمت به بالای منطقه رنج برسد (1.3000) که امکان دارد از لحاظ روانشناسی بازار به آن برسد زیرا یک سطح مهم است.

اما اگر صبر کنید تا ببنید آیا بازار به این سطح می‌رسد یا خیر، امکان دارد بازار زودتر برگردد و شما شانس ورود به روند نزولی را از دست بدهید.

سناریوی ورود ۳:

می‌توانید صبر کنید که قیمت منطقه مقاومتی را آزمایش کند و بعد از آنکه به زیر 1.2900 رسید، وارد معامله شوید.

این سناریو، محافظه‌کارانه‌ترین سناریو است. دلیل آن این است که شما تأییدیه برای ورود مجدد فروشندگان را دارید اما همچنان شانس ورود در قیمت بالاتر را از دست داده‌اید.

سناریوی ورود ۴:

چرا در هر دور سناریو بالا که گفته شد وارد نشوید؟ این کار ممکن است. نه؟ البته یادتان نرود که حتماً پلن ورود را از قبل بچینید.

تعیین نقطه بی اعتباری (حد ضرر)

بیایید در مورد قرار دادن نقطه حد ضرر صحبت کنیم. برای سادگی فرض کنید شما عدد 1.3100 را به عنوان یک سطح در نظر گرفته‌اید که نشان می‌دهد معامله شما قرار نیست به سود شما تمام شود.

این جایی است که شما باید از ترید خارج شوید.

تعیین سطوح ورود

دوم باید سطوح ورود به پوزیشن را تعیین کنیم. در هردو سطح 1.2900 و 1.3000 حمایت/مقاومتی داریم پس باید در این بخش به پوزیشن اضافه کنید.

پس به طور خلاصه ۲ منطقه را برای اضافه کردن به پوزیشن پیدا کردیم.

تعیین حجم پوزیشن‌ها

در سومین مرحله، ما حجم صحیح برای پوزیشن را محاسبه می‌کنیم تا سطح ریسک خود را در منطقه امن نگه داریم.

فرض می‌کنیم شما یک حساب $5000 دارید و تنها می‌خواهید ۲٪ ریسک کنید. این یعنی شما باید $100 را ریسک کنید (۲ درصد از ۵۰۰۰ دلار)

ستاپ معاملاتی با مقیاس گذاری

در اینجا یک ستاپ را بررسی می‌کنیم:

یورو دلار را در قیمت 1.2900 با ۲۵۰۰ واحد میفروشیم.

بر اساس ماشین حساب محاسبه پیپ، ۲۵۰۰ واحد EUR/USD یعنی ارزش هر پیپ حرکت در بازار برابر با $0.25 است.

با قرار دادن حد ضرر در 1.3100، شما یک حد ضرر ۲۰۰ پیپی در این پوزیشن دارید و اگر حد ضرر شما خورده شود، ۵۰ دلار ضرر خواهید کرد.

یورو دلار را در قیمت 1.3000 با ۵۰۰۰ واحد میفروشیم.

باری دیگر، بر اساس ماشین حساب پیپ خود، ۵۰۰۰ واحد از یورودلار یعنی ارزش حرکت هر پیپ در ترید شما $0.50 است.

با حد ضرر شما در 1.3100 شما حد ضرر ۱۰۰ پیپی در این پوزیشن دارید و اگر زده شود، ۵۰ دلار ضرر خواهید کرد.(۲۰۰ پیپ حد ضرر)

با ترکیب این دو پوزیشن اگر حد ضرر شما بخورد، در مجموع $100 ضرر خواهید داشت.

حد ضرر در مقیاس گذاری

در واقع ما با این تکنیک در اولین جایی که فکر میکردیم نقطه ورود است وارد شده و سپس در نقطه دوم نیز با مقداری دیگر وارد شدیم بدون اینکه به درصد ریسک کلی ما دست بخورد.

نحوه استفاده از تکنیک مقیاس گذاری در پوزیشن‌های در سود

حالا که اضافه کردن حجم به پوزیشن ضررده را متوجه شدید، زمان آن است که به حجم پوزیشن سود‌ده خود برای کسب سود بیشتر اضافه کنیم.

قوانین اضافه کردن حجم به پوزیشن سود‌ده:

  1. سطوح ورود را برای اضافه کردن حجم از قبل تعیین کنید.
  2. ریسک خود را با توجه به تمام حجم‌های اضافی محاسبه کنید.
  3. حد ضرر را برای رشد پوزشین، تریل (Trail) کنید تا به سود خود اجازه رشد دهید.

مثال معاملاتی

برای توضیح بیشتر این استراتژی، اجازه دهید یک مثال با یک ترید بزنیم.

فرض کنید «علی» یک تریدر روندی است و در یورودلار منتظر موقعیت است و بعد از دیدن یک منطقه رنج، او حدس میزند که قیمت از بالا میشکند و به او اجازه می‌دهد که برای خرید این جفت ارز در قیمت 1.2700 اقدام کند.

ابتدا، او می‌بینید که ناحیه رنج اخیر به زیر 1.2650 نیامده است پس تصمیم می‌گیرد که باید حد ضرر را در زیر 1.2600 قرار دهد.

علی همچنین فکر میکند به دلیل آنکه در منطقه 1.3000 یک ناحیه مقاومت قوی داریم، برای قرار دادن حد سود مناسب است.

مثالی از اسکیلینگ

با ۱۰۰ پیپ حد ضرر و ۳۰۰ پیپ حد سود، ریسک به ریوارد او برابر 1:3 خواهد شد.

او معمولاً در هر ترید ۲ درصد بالانس ریسک می‌کند، اما در این موقعیت به اطمینان رسیده که یک معامله خوب در پیش است به همین دلیل تصمیم می‌گیرد اگر بازار به نفع او حرکت کرد، به حجم اضافه کند.

او تصمیم می‌گیرد که به ازای هر ۱۰۰ پیپ حرکت بازار، به حجمش اضافه کند و همچنین حد ضررش نیز Trail کند. به دلیل اینکه او تصمیم به اضافه کردن به حجم پوزیشن دارد، حجم پوزیشن اولیه را با ۱٪ ریسک وارد می‌کند.

با یک حساب فرضی $10,000 علی می‌تواند $100 ریسک کند.

با توجه به تصمیماتی که گرفته زمان انتخاب حجم پوزیشن است که برابر با ۰.۱ لات خواهد بود. او می‌تواند ۰.۱ لات دیگر نیز بالاتر وارد شود.

حالا در تصاویر زیر، روند حرکت بازار و اضافه کردن حجم علی را با هم می‌بینیم:

مثالی از scaling افزایش پله ای حجم معاملهسود بیشتر با مقیاس گذاری

این مثال ساده طرز استفاده از تکنیک اضافه کردن به حجم پوزیشن یا Scale In در پوزیشن سود‌ده را نشان می‌دهد.

نکته حائز اهمیت این است که بدانید اضافه کردن به حجم پوزیشن فقط به درد بازار‌های روند دار است.

چون شما به حجم پوزیشن اضافه می‌کنید، نقطه ورود میانگین شما نیز همگام با قیمت بالا یا پایین می‌رود (در این مثال میانگین بالا می‌رود).

این روش باعث می‌شود در صورت برگشت قیمت در خلاف جهت شما، زود‌تر در ضرر بروید پس باید به صورت کامل حواستان به اجرای آن باشد.

در آخر این نکته نیز مهم است که شما با اضافه کردن به حجم پوزیشن در حقیقت از مارجین آزاد خود استفاده می‌کنید.

روش‌های تعیین حد سود و زیان

روش‌های مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همان‌گونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معامله‌گران به منظور پیش‌بینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. در این مطلب به بیان مهم‌ترین روش‌های تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثال‌هایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.

فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود

برخی سرمایه‌گذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان می‌شوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معامله‌گر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود می‌گیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.

فواصل قیمتی نسبت به ناحیه ورود

اعداد رند

استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معامله‌گران کهنه‌کار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژه‌ای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آن‌ها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار می‌شود. برخی معامله‌گران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.

اعداد رند

اندیکاتورها

بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معامله‌گران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم می‌شوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایه‌گذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آن‌ها استفاده می‌کنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معامله‌گران مبتدی، سهولت کاربری آن‌ها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرم‌های تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی می‌شوند.

میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج می‌باشد. میانگین‌ها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده می‌شوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده می‌کنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.

اگر قیمت بالاتر از میانگین‌ها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده است که به صورت هم‌زمان حد سود و زیان را پوشش می‌دهد.

اندیکاتورها

فیبوناچی

افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را می‌شناسند و داستان معروف آن را نیز شنیده‌اند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرم‌های معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار می‌آیند که حتی می‌توان صرفاً بر مبنای آن‌ها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معامله‌گران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده می‌کنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه می‌شویم که معامله‌گر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی می‌باشد؛ قرار داده شده است.

فیبوناچی

سطوح حمایت و مقاومت

تعداد کثیری از معامله‌گران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آن‌ها را شامل می‌شود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایه‌گذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانه‌ای به نظر می‌رسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونه‌ای از موقعیت‌های معاملاتی را مشاهده می‌کنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شده‌اند.

سطوح حمایت و مقاومت

خطوط روند

همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده می‌شود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل می‌شوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار می‌روند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی می‌شوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آن‌ها تدوین یافته‌اند. به عنوان نمونه کانال‌های قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری می‌باشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم می‌شوند.

در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده می‌کنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معامله‌گر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم می‌نمایند. در چنین موقعیت‌هایی معامله‌گران بلندمدتی می‌توانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایه‌گذار افق کوتاه ‌مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، می‌توان از معامله خارج شد.

خطوط روند

الگوهای قیمتی

امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آن‌ها بازار روند مشخصی پیدا کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شده‌اند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آن‌ها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کف‌های چند قلو، کنج.

این الگوها بر اساس شرایط وقوع می‌توانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی می‌تواند نواحی حد سود و زیان معاملات را به طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.

تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی

معامله گر، موجودی شخصی تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. در این مقاله به بررسی عللل موفقیت معامله گران حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد.

معامله گر

معامله گر کیست؟

به شخصی که در بازارهای مالی مانند بورس ایران، فارکس، بازار ارز یا ارز دیجیتال و . معامله انجام می دهد معامله گر (Trader) گفته می شود. معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. به عبارتی استراتژی سرمایه گذاران نسبت به معامله گران بلند مدت تر بوده و دارایی خود را برای مدت طولانی تری نگه می دارند ولی معامله گران با استراتژی ها کوتاه مدت تر به خرید و فروش می پردازند. در حقیقت معامله گر با بررسی بازارهای مالی، اطلاعات، داده ها و اخبار مربوط به آن به انجام معامله پرداخته و از این طریق کسب سود و درآمد می کند.

شاید بتوان گفت مشکل اصلی معامله گران، شرکت در معاملات کوتاه ‌مدت با هزینه ها و کمیسیون‌های زیاد است. برای مثال می‌توان به هزینه های مربوط به خرید و فروش سهام ،کارمزد کارگزاری ها، آموزش، مشاوره و کسب اطلاعات اشاره کرد؛ البته با افزایش تعداد کارگزاری ها و وب ‌سایت‌ ها و صفحات دنیای مجازی که به کار مشاوره و تحلیل و آموزش در این زمینه مشغولند و با هم به رقابت می پردازند این مشکل تا حدودی حل شده است.

معامله گرها براساس معیارهای متفاوتی مانند ابزار، بازار مالی و سبک معامله گری دسته بندی می شوند؛

معامله گران اسکالپ معامله گران روزانه

معامله گران نوسانی معامله گران نیابتی

معامله گران نوسان بالا معامله گران بازاربورس

علل موفقیت معامله گران حرفه ای

در این بخش به بررسی علت های موفقیت تریدرهای حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد. بسیاری از تریدرها از پیشرفت و زمان و نحوه آموزش خودشان آگاه نیستند آمارها نشان می دهد که تریدرها زمان زیادی را بین ۵ تا ۱۰ سال در مارکت می‌گذرانند و حداقل بین ۲ تا ۱۰ روش عوض می‌کنند و اکثریت آنها از میزان پیشرفت شان نسبت به قبل اطلاعی ندارند چون آن را نمی سنجند.

بنابراین بیشتر تریدرها یعنی نزدیک به ۸۰% آنها در کوتاه مدت و میان مدت ضررده هستند. آمارهایی از بزرگترین مطالعاتی که تاکنون بر روی معامله‌گران بازار منتشر شده نشان داده که بیشتر آنها ضررده بوده و حتی در یک بازار ترندی قوی ۴۰% تریدرها در یک ماه اول ضررده بوده اند، ۸۰ درصد تریدرها در دو سال اول فعالیت در بازار، ورشکست شده و ۹۵ درصد آنها در ۵ سال اول به سوددهی مستمر نرسیده اند. به هر حال ۵% معامله‌گران به سوددهی مستمر می‌رسند، پس شانس موفقیت در بازارهای مالی وجود دارد ولی مثل هر حرفه ی درآمدزای بالا شانس ۵ درصد اصلا کم نیست.

افراد موفق در بازارهای مالی دانشمندان علم موفقیت و مربیان را کنجکاو کرده که بدانند این معامله گران موفق چه کسانی هستند، چه دانش و تجربه ای دارند، از چه سیستم آموزشی و معامله گری استفاده می کنند و رمز موفقیت آنها در چیست؟

دنبال کردن پروسه برترین شدن و انجام تمرینات تعاملی هوشمند از مهمترین دلایل موفقیت در بازارهای مالی است. در حقیقت متخصصین مادرزادی به دنیا نمی‌آیند و گذراندن زمان طولانی نیز باعث پیشرفت افراد نمی شود، این یک تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی پروسه فعال است که با انجام تمرینات هوشمند تعاملی در محیط آموزشی مناسب و زیر نظر مربی ایجاد می شود.

در بخش پیش رو اهمیت تسلط بر اجرای یک سیستم معاملاتی سودآور که یکی از رمزهای موفقیت معامله گران حرفه ایست مورد بحث قرار می گیرد. یک معامله گر با طرز تفکر حرفه ای می داند که موفقیت در معامله گری به جای دانش به اندازه زیادی به توسعه مهارت ها بستگی دارد، با این حال قبل از تسلط بر هر مهارتی نیاز است که اطمینان حاصل شود که این مهارت بخشی از یک سیستم معاملاتی سودآور بوده و مانند هر مهارت و روش دیگری به خوبی طراحی شده است. برای اطمینان از عملکرد با ثبات در طولانی مدت تمام اجزای این روش یا مهارت باید به خوبی باهم تطابق داشته و کار کنند تا عملکردی با راندمان بالا داشته باشند. بنابراین بسیار مهم است که درک صحیحی از خصوصیات یک سیستم معاملاتی سودآور داشته باشیم که قرار است مثل یک ماشین برای ایجاد درآمد مستمر در سال های طولانی عمل کند.

مشخصه اصلی یک سیستم معاملاتی سودآور داشتن برتری است به این معنی که در دراز مدت پول بیشتری نسبت به ضررهای معاملات تولید کند، یک سیستم تجاری سودآور دارای یک انتظار مثبت است:

انتظار مثبت = احتمال پیروزی در متوسط برد – احتمال از دست دادن در متوسط ضرر

مقدار مثبت به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور بوده و برتری دارد و بالعکس مقدار منفی به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور نیست. با نگاه کردن به سوابق آماری یک سیستم معاملاتی می توان به راحتی انتظارات یک سیستم معاملاتی را تخمین زد. در نتیجه توسعه نتایج معامله گری نیازمند تمرین روی سیستمی است که در بلند مدت در بازار سودآور باشد.

بیشتر تلاش معامله گران برای ایجاد مهارت ها باید متمرکز بر اجرای فرآیند ها و تسلط بر تصمیم گیری های الگوریتمی چنین سیستمی باشد.

قوانین معامله گران حرفه ای در بازارهای مالی و فارکس

یکی از پر تکرار ترین سوالات در این زمینه این است که اگر بازار بورس و فارکس اینقدر سود و درآمد دارد چرا همه سود نمی کنند و طبق آمار فقط 5% افراد به درآمد می رسند؟

پاسخ این سوال ساده است؛ افرادی که در بازارهای مالی به درآمدهای خیلی بالا رسیده اند از اصول اولیه پیروی کرده و الگوهای ذهنی خاصی دارند که باعث شده به درآمدهای بالا برسند. در ادامه به طور جزئی تر در مورد این موضوع نکات و اصولی را یادآور می شویم.

اولین اصلی که معامله‌گران حرفه ای رعایت می‌کنند صبر کردن است، مانند یک شکارچی حرفه ای منتظر می مانند که هدف در بهترین شرایط خود قرار گرفته و بعد سریع شکار می کنند.

به طور کلی معامله گران از این دو دسته خارج نیستند؛ افراد یا با استراتژی خاصی معامله می کنند یا استراتژی خاصی ندارند.

• اگر استراتژی خاصی ندارید در قدم اول باید اصولی آموزش ببینید و استراتژی معامله خود را پیدا کنید و یک استراتژی شخصی برای خود بسازید. اگر در این زمینه نیاز به راهنمایی داشتید می توانید به مشاوران بورس کست مراجعه کنید.

مخاطب این بخش از مقاله دسته اول است

با فرض اینکه همه شما جزو دسته اول هستید و استراتژی شخصی دارید، باید شاخص هایی را زیر نظر بگیرید که تمایل دارید در آن ها معامله انجام دهید و صبر کنید تا شرایط استراتژی شما 100% فراهم شود و بعد وارد معامله شوید، نقش صبر کردن دقیقاً اینجا مشخص می شود.

• در بازارهای مالی فرصت ها مانند ایستگاه اتوبوس هستند با رفتن یک اتوبوس، اتوبوس بعدی خواهد رسید، شاید کمی معطل شوید ولی هرگز نگران موقعیت های از دست رفته نباشید و دوباره شرایط استراتژی شما اتفاق خواهد افتاد.

اما اشتباهی که اکثر معامله‌گران مرتکب می شوند عجله کردن است، وقتی که هنوز به صورت کامل شرایط استراتژی شان فراهم نشده وارد معامله می‌شوند و ضرر می‌کنند که این ضرر کاملاً طبیعی است.

• از پولی استفاده کنید که اگر از دست رفت فقیر و نیازمند نشوید و زندگی شما را دچار مخاطره نکند. زیرا عزت نفس یک معامله گر ارتباط نزدیکی با آرامش حین معامله دارد و بسیار مهم است که منبع مالی ایشان از جایی باشد که باعث ایجاد استرش نشود.

مورد بعدی اینکه هیچ معامله گر حرفه ای با پول قرضی یا وام یا پولی که به آن احتیاج دارد وارد بازار مالی نمی شود، متاسفانه این اشتباه در کشور ما خیلی رایج است. افراد وام می‌گیرند، ماشین یا خانه می‌فروشند یا از دیگران قرض می کنند که با آن وارد بازارهای مالی شوند و بعد به محض اینکه ضرر می‌کنند به مشکلات متعددی برخورده و نمی توانند موفق شوند.

اساسا باید پولی را وارد بازار مالی کرده یا در بازار بورس یا فارکس سرمایه گذاری کنید که اگر هم از دست رفت باعث ایجاد فشار یا مشکلاتی نشده و در زندگی شما اختلالی ایجاد نکند، زیرا اگر همچین شرایطی صادق باشد هیچ وقت نمی توانید سود کنید، چون ترس از دست دادن این پول باعث می شود در هیچ معامله ای با آرامش وارد نشوید و همین مسئله خیلی تاثیر منفی در معاملات شما خواهد داشت.

• تصور اینکه بتوانید سریع ثروتمند شوید و با وارن بافت سر یک میز غذا بخورید را از سر خود بیرون کنید، این کار باید با حوصله و آرامش پیش رود.

واقع بین باشید تصور اینکه با شرکت در یک دوره آموزشی و وارد شدن به بازار بورس یا فارکس قرار است سریعا به سود و درآمد بالا دست یابید و بتوانید از درآمدتان در کمترین زمان ممکن بهترین خانه و ماشین و وسایل را فراهم کنید فقط یک رویای واهی هست.

در حقیقت شما با یک ذهنیت خیلی مثبت وارد بازار مالی شده و با اولین ضرری که می کنید خود را آنچنان می‌ بازید که این حس بد کاملا در شما قالب شده و به راحتی می تواند چنان تاثیری بگذارد که کل سرمایه خود را از دست بدهید. باید کاملاً واقع ‌بینانه وارد بازار بورس یا فارکس شوید و بدانید در کنار هر سودی ضرری هم هست و فقط در صورتی می توانید ضرر خود را کم کنید که در قدم اول اصولی آموزش ببینید، استراتژی مالی داشته باشید، مدیریت ریسک و سرمایه را انجام دهید و با گذشت زمان و تعداد معاملات بیشتر تجربه کسب کنید؛ فقط در این صورت است که می توانید به سود برسید.

• وجود اهرم در بازارهای مالی می تواند گردن شما را به راحتی قطع کند، طوری که حتی متوجه آن نشوید ولی وقتی دست در جیب خود می کنید می بینید پولی برای شما نمانده.

مورد بعد استفاده صحیح از اهرم معاملاتی در بازار بورس یا فارکس است. اهرم معاملاتی به همان میزان که می تواند مفید باشد و به شما در سود بیشتر کمک کند، می‌تواند شما را به پایین ترین حد ممکن برساند.

پس انتخاب اهرم معاملاتی در موفقیت شما تاثیر بالایی دارد، تا زمانی که تجربه شما بالا نرفته هرگز از اهرم معاملاتی بالا استفاده نکنید. وقتی که اهرم معاملاتی را انتخاب کنید به همان نسبت ضرر و سودتان بیشتر می شود.

• در بازار های مالی شما یک دونده ماراتن هستید نه یک دونده ی سرعت

بنابر این اصلا مهم نیست که به چه سرعتی سود می کنید فقط مهم این است که بتوانید تا انها سود کنید.

• حد ضرر تنها ابزار دفاعی شماست و نداشتن حد ضرر مثل نداشتن سنگر و استتار در میدان جنگ است.

مورد مهم دیگری که وجود دارد انتخاب درست حد ضرر است، در هر معامله ای که باز می کنید باید حتماً حد ضرر را مشخص کنید، نداشتن حد ضرر دقیقا مثل نداشتن ابزار دفاعی است. یک معامله گر حرفه ای هیچ گاه بدون مشخص کردن حد ضرر وارد هیچ معامله ای نمی شود. حد ضرر خود را بر اساس Risk/Reward مشخص کنید.

• اولین وظیفه یک سرباز حفظ جان است و سپس جنگیدن، لذا در بازارهای مالی اول حفظ سرمایه و سپس کسب سود. اگر در یک معامله سودی نکنید بهتر از این است که ضرر کنید.

نکته مهم دیگر این است که اگر می خواهید سود کنید بهترین روش این است که اول یاد بگیرید که چطور ضرر نکنید. این موضوع خود به تنهایی یک قدم خیلی بزرگ در مسیر رسیدن به سود است، می توان گفت ضرر نکردن یک هنر است.

• اگر در بازارهای مالی مرتب در حال شکست هستید نگان نباشید چون تنها یک بازنده ی فعال است که می تواند تبدیل به یک برنده ی فعال شود، لذا از شکست های خود درس بگیرید چون ماندگاری شرط سودآوری در مارکت است.

مورد بعدی این است که نباید از ضرر کردن و شکست خوردن بترسید، ترس از شکست یک نوع شکست است و پذیرش شکست قطعا باعث برنده شدن شما در بازارهای مالی خواهد شد. به عبارت دیگر اگر با پذیرش وجود شکست و ضرر وارد بازارهای مالی شوید در این صورت می توانید آرامش خود را حفظ کرده و اگر ضرر کردید با بررسی کردن دلیل آن از تکرار آن جلو گیری کرده و تجربه کسب کنید.

اگر اصولی و بر اساس استراتژی ضرر کنید خیلی بهتر از سودی است که به صورت شانسی به دست آمده. پس قطعا ضرر کردن هم بخشی از راه است.

• از پشت چارت نشینی پرهیز کنید، این کار شاید سودهایی هم برای شما به همراه داشته باشد ولی در نهایت به ضرر معاملات و سلامتی جسمی شماست. تحلیل کنید، پوزیشن بگیرید، حد ضرر و حد سود بگذارید و رها کنید.

مورد مهم دیگری که معامله گران حرفه ای انجام می دهند SET & FORGET است، یعنی طبق استراژی خاصی تصمیم می گیرند که در یک موقعیت خاص وارد پوزیشن خاصی شوند و در قدم اول حد سود و ضرر خود را مشخص می کنند و بعد وارد آن می شوند، زمانی که معامله را باز کردند سیستم خود را رها کرده و به زندگی خود می رسند که یعنی به خود، استراتژی و تحلیل خود اعتماد دارند.

برای آشنایی هر چه بیشتر با موارد بیان شده در این مقاله، یادگیری انواع اصول بازارهای مالی و کسب اطلاعات و مشاوره دقیق در زمینه ی معامله گری با مشاوران بورس کست در ارتباط باشید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.