برای دست و پنجه نرم کردن با خطر های احتمالی، باید سرمایه ی کافی داشته باشید.
آیا فارکس سود آور است؟ راههای عملی سودآوری در فارکس
سود فارکس چقدر است؟ آیا فارکس سودآور است؟ شاید این سوالاتی است که هرکسی در شروع به فارکس بپرسد. قطعاً کسانی که میخواهند وارد فارکس بشوند میخواهند بدانند که آیا میشود در فارکس سود کرد یا خیر. اگر روی کاغذ همه چیز را در نظر بگیریم باید بگوییم که جواب این سؤال مثبت است. فارکس یک بازار رسمی و سودآور است. اما جدا از فارکس، در هر بازاری شما امکان دارد هم سود کنید و هم ضرر این جز جدانشدنی هر بازاری است. اما اگر میخواهید بدانید که چطور میشود در سود فارکس را کسب کنید ما در ادامه چند نکته مهم را برایتان شرح خواهیم داد. با دلتا کالج همراه باشید.
آیا میشود در فارکس سود کرد؟
بعد از قدم اول که ثبت نام در فارکس است باید به دنبال استراتژی خود بروید. استراتژیهای مختلفی برای سود کردن در فارکس وجود دارد. البته این استراتژی منظور از استراتژی معاملاتی فقط نیست! بلکه استراتژی مراحل مختلفی دارد از جمله یادگیری روش معامله تا مسئله مدیریت مالی. پاسخ سریع به این سؤال در نکات زیر است:
- انتخاب و آزمایش یک استراتژی معاملاتی سازگار با شرایط شما
- تنظیم نسبت ریسک/سود 1:2 یا بالاتر
- تعیین اهداف سود واقعی
- اجتناب از استفاده از اهرمهای بالا
- عدم سرمایهگذاری بیش از 5 درصد از سرمایه تجاری در هر معامله
- انجام منظم تحقیقات بنیادی
انتخاب استراتژی معاملاتی و تست آن
انتخاب و آزمایش یک استراتژی معاملاتی مناسب استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها شما اولین قدم در سودآوری فارکس است. زیرا باعث جلوگیری از ضرر در فارکس میشود.
هنگام بحث در مورد چگونگی کسب سود ثابت در فارکس، باید ذکر شود که اولین گام منطقی انتخاب یک سبک معاملاتی است. چندین گزینه وجود دارد، اما آنها عمدتاً در یکی از این دسته بندیها قرار میگیرند:
- اسکالپینگ
- معاملات روزانه
- تجارت نوسانی
- تجارت بلند مدت
در حال حاضر، مهمترین تفاوت بین این دسته بندیها، بازه زمانی معاملات است. در مورد اسکالپینگ، پوزیشنها در یک بازه زمانی 1 تا 15 دقیقه ای باز و بسته میشوند. همانطور که از نام آن پیداست، معاملات روزانه معمولاً شامل بسته شدن تمام معاملات فعال قبل از پایان روز کاری است. در مورد سبک معاملاتی سوئینگ، معاملهگران معمولاً موقعیتهای خود را از چند روز تا چند هفته باز نگه میدارند. زمانی که در همان زمان، معاملات بلندمدت معمولاً شامل معاملاتی است که چندین ماه طول میکشد.
گام منطقی بعدی پس از این تصمیم، انتخاب یک یا چند استراتژی معاملاتی است. برخی از افراد ممکن است باندهای بولینگر، میانگینهای متحرک یا سایر شاخصهای فنی را ترجیح دهند، در حالی که برخی معاملهگران دیگر ممکن است بیشتر بر اخبار اقتصادی و سایر اصول اساسی تمرکز کنند. مهمترین چیز در اینجا این است که آن استراتژیها را آزمایش کنید. یکی از روشهای ضروری برای انجام این کار، بک تست گرفتن است.
همانطور که از موارد بالا میبینیم، جفت یورو/پوند نوسانات زیادی را تجربه کرده است. این جفت ارز دو بار به اوج خود رسیده است اما پس از آن به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است.
بنابراین، در اینجا معاملهگران میتوانند تصور کنند که از ابتدای این نمودار در حال معامله هستند و از خود سؤالات زیر را بپرسند: این استراتژی در طول روند صعودی یورو چقدر خوب عمل میکند؟ آیا این روش در شناسایی برگشتها، قبل از ورود EUR/GBP به روند نزولی مؤثر بود؟ آیا این استراتژی توانست در برابر افزایش غیرمنتظره یورو در فوریه، بدون متحمل شدن زیان جدی مقاومت کند؟ مدلهای پیش بینی مبتنی بر اخبار بنیادی در این دوره چگونه عمل کردند؟
واضح است که معاملهگران میتوانند دهها سؤال دیگر را بررسی کنند، اما مهمترین نکته انتخاب روشهای مفید و نادیده گرفتن تاکتیکهایی است که در گذشته شکستخوردهاند. در نهایت، معاملهگران میتوانند با حسابهای معاملاتی آزمایشی به آزمایش بلادرنگ بروند.
در نتیجه، یک معاملهگر یک یا چند استراتژی خوب آزمایش شده خواهد داشت که میتواند به طور مداوم از آنها استفاده کند.
تنظیم نسبت ریسک/پاداش 1:2 یا بالاتر
معاملهگران لزوماً تضمین نمیکنند که همیشه بیش از 50 درصد از معاملات برنده را به دست آورند. با این حال، یک راه برای رفع این نگرانی ممکن است تنظیم نسبت ریسک/سود 1:2 یا بالاتر باشد. به عنوان مثال، اگر معاملهگری قصد دارد 100 پیپ از یک موقعیت مشخص به دست آورد، ممکن است دستور توقف ضرر (استاپلاس) را زیر 50 پیپ از قیمت فعلی بازار قرار دهد. این کار میتواند بسیار مفید باشد به این معنا که به شرکت کنندگان در بازار امکان میدهد حتی با 40٪ معاملات سودده، در روندهای کلی سودده هستید.
این کار میتواند به طور قابلتوجهی شانس موفقیت را به نفع یک معاملهگر افزایش دهد و میتواند یک وضعیت ارزشمند و مناسب باشد.
تنظیم تارگت سود واقعی
سود در فارکس باید برایتان حدی داشته باشد شما نباید احساسی باشید، باید یک حد مناسب از سود در روز و در ماه را مشخص کنید و زمانی که به تارگت رسیدید کنار بکشید. مشکل بیشتر معاملهگران مخصوصاً تازهکار این است که طمع باعث میشود بهخاطر جبران ضررهای گذشته به دنبال سود کردن بیشتر باشید که همین امر سبب میشود سودهای دیگر شما را نیز از بین ببرد.
اجتناب استفاده از لوریج بالا
بیدلیل نیست که بسیاری از مفسران مالی این اهرم را به عنوان یک شمشیر دو لبه توصیف میکنند. مشکل این است که معاملات با اهرم بیش از حد میتواند به راحتی منجر به زیانهای شدید شود که جبران آن بسیار دشوار خواهد بود.
به عنوان مثال، در مورد اهرم 400:1، اگر بازار با 0.25٪ مخالف موقعیت حرکت کند، ممکن است برای از بین بردن کل پول شما کافی باشد، بنابراین یک معاملهگر کل سرمایه خود را از دست میدهد.
در نتیجه اصلاحات نظارتی ایالات متحده، محدودیت 50:1 برای حداکثر مقدار اهرم استفاده شده با جفتارزهای اصلی و 30:1 برای جفتارزهای فرعی وجود دارد. با این حال، حتی اهرم 50:1 نیز میتواند یک ریسک جدی برای سرمایه تجاری فرد باشد، زیرا در اینجا ممکن است 2% تغییر نامطلوب لازم باشد تا یک معاملهگر سرمایهگذاری خود را از دست بدهد.
در نتیجه، برخی از معاملهگران، بهویژه مبتدیها، ممکن است برای محافظت در برابر این خطرات، از اهرمهای 1:10 یا کمتر استفاده کنند. البته بسیاری از کارگزاریها به خواست خود معاملهگران اقدام به ارائه اهرمهایی استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها مانند 1:200، 1:500 و بالاتر هم میکنند که استفاده از آن برای مبتدیان بسیار خطرناک است.
بیش از 5% از سرمایه خود را در یک معامله ریسک نکنید
کسب سود در فارکس یعنی در قدم اول ضرر نکنیم. یکی دیگر از عناصر ضروری یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب است و میتواند این باشد که از بیش از 5% سرمایه تجاری خود در یک معامله استفاده نکنید. برخی از متخصصان هستند که حد بسیار پایینتر را توصیه میکنند، مثلاً 1 یا 2٪، با این حال، اجماع عمومی تریدران به نظر میرسد حداکثر 5 درصد باشد.
دلیل این امر کاملاً ساده است، حتی اکثر معاملهگران با تجربه میتوانند چندین معامله بازنده را در مدت زمان کوتاهی داشته باشند. به عنوان مثال، فرض کنید معاملهگران 50 درصد از حساب خود را در یک موقعیت به خطر میاندازند و بازار در جهت مخالف حرکت میکند. آنها موقعیتهای خود را بستند و نیمی از سرمایهگذاری خود را از دست دادند. در این صورت، این یک ضرر به تنهایی یک چهارم کل سرمایه تجاری آنها را از بین میبرد.
همانطور که از این مثال میبینیم، عدم مدیریت صحیح پول میتواند به راحتی به ضررهای جبران ناپذیری استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها به حساب معاملاتی فرد منجر شود. بنابراین، بسیاری از معاملهگران از ریسک بیش از 1/20 وجوه در یک معامله اجتناب میکنند.
نتیجه
در پایان برای پاسخ به این سوال که آیا فارکس سودآور است یا خیر فهمیدیم که باید برای سودکردن در بازار فارکس شرایط خاطی را رعایت کنیم به هرحال این بازار محلی برای قمار نیست بلکه بازاری است که با علم و توانایی فنی به کلیه شرایط بازار باید بتوانید در آن معامله کنید، تجربه کسب کنید و در نهایت سودآور باشید.
جزئیات خبر
در پی ریزش های اخیر بازار سرمایه اکثر افرادی که هنوز سهامدار هستند در ضرر هستند، مخصوصا افرادی که بدون تحلیل و بر اساس سیگنال های دیگران اقدام به خرید سهم در بازار کرده اند و نمیتوانستند نقطه ورود و خروج مناسب را تشخیص دهند. البته استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها ریزش ها آنقدر زیاد و همگانی بوده که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران هم در ضرر هستند و در صف های فروش گیر کرده اند.
در این بازار احتمالا برای اکثر سرمایه گذاران این سوال پیش می آید که برای جبران ضرر در بورس چیکار کنیم؟ در مقالات قبلی درباره این سوال توضیحاتی را ارائه دادیم. اما در این پست قصد داریم به بررسی ۱۰نکته مهم جلوگیری از ضرر در بورس بپردازیم.
چگونه از ضرر در بورس جلوگیری کنیم؟
این ۱۰ نکته ۱۰ نکته پایه و حیاتی در بورس می باشد که اگر رعایت کنید هیچ وقت وارد این فازهای ریزشی بازار نخواهید شد
۱. قبل از اینکه اقدام به سرمایه گذاری و خرید سهام در بازار سرمایه کنید استراتژی خود را مشخص کنید.
- نوسان گیری
- کوتاه مدت (استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها تا ۳ ماه)
- میان مدت (۳ تا ۶ ماه)
- بلندمدت (از ۶ ماه ب بعد)
۲. اگر قصد دارید اقدام به نوسان گیری در این بازار کنید باید به تحلیل تکنیکال و تابلوخوانی مسلط باشید و حتی اگر قصد دارید سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهید بازهم کمی تحلیل تکنیکال بلد باشید و مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال از قبیل حمایتها و مقاومتها را بشناسید تا در موقعیت های مناسب خرید کنید.
۳. مهم ترین نکته ای که باید به آن توجه کنید تعیین حد ضرر می باشد. حتما در هر خرید حد ضرر مشخصی برای خود تعیین کنید مثلا ۱۰% و بر این حد ضرر کاملا پایبند باشید.
خیال سودهای کلان می تواند به ضرر های کلان هم بیانجامد. برای خرید سهم روند قیمتی آن را در ۲۰ روز گذشته مورد بررسی قرار دهید ببینید کمترین و بیشترین قیمت چند بوده از این طریق ریسک ورودتان را ارزیابی کنید ببینید خوب است یا بد سپس استراتژی ورود خود را بر این اساس تنظیم کنید.
۴. طبق صحبتهای دیگران اقدام به خرید و فروش نکنید. فقط به توصیههای خرید و فروش دیگران گوش کنید ولی سریع آن را اجرایی نکنید. تجزیه و تحلیل کنید و آن را با ریسک پذیری و استراتژی خودتان تطبیق دهید.
۵. تا کاملا زیر و بم کار را یاد نگرفتید و به تحلیل بنیادی و تابلوخوانی مسلط نشدید هرگز تک سهم نشوید. تک سهم شدن مخصوص معاملهگران بسیار حرفه ای و رانتدار است.
۶. همیشه ۳۰% از سرمایهتان را نقد کنید. اینکار برای شما حاشیه امنیت بالایی ایجاد می کند و هر زمان که موقعیت مناسبی برای خرید پیش آید شما با نقدینگی خود میتوانید اقدام به خرید کنید و یا اینه اگر تمامی سهام شما قفل در صف فروش بود شما نقدینگی لازم را برای انجام کارهای مدنظر خود داشته باشید.
۷. اگر درباره تحلیل تکنیکال و بنیادی چیزی نمیدانید، سهمی که با صف خرید بالا میرود و رشد شارپی دارد را در اولین منفی به میزان ۵۰% بفروشید و اگر دوباره منفی خورد ۱۰۰% از سهم خارج شوید.
منتظر نباشید که قیمت آن برگردد بلکه سود خود را شناسایی کرده و سهام خود را بفروشید یا سیو سود کنید و بروید روی سهم دیگری سرمایه گذاری کنید.
۸. این فکر را نکنید که اگر امروز نخریدم دیگر سود نخواهم کرد. صدها نماد در حال معامله هستند و اگر این سهم نشد بازهم سهام خوب دیگری وجود دارد.
سرمایه گذاران تازه وارد باید دقت داشته باشند که در ابتدای کار همین که ضرر نکنند کلی سود است پس عجله به خرید سهام نکنید. در بازار سرمایه سهمهای خوب برای خرید همیشه وجود دارد. پس خونسرد باشید و معاملات و رفتارهای هیجانی نشان ندهید
۹. دقت داشته باشید در بازار بورس اولویت اول حفظ سرمایه می باشد و اولویت دوم، حفظ سودهای قبلی. همیشه فرصت خرید سهام وجود دارد ولی فرصت برگرداندن سرمایه نه.
۱۰. تعصب روی هیچ سهمی نداشته باشید. برخی از معامله گران به قدری روی یک سهم خاص تعصب دارند که به اصطلاح میگویند آنها با سهم ازدواج کرده اند برخی دیگر از معاملهگران فقط در گروه خاصی از بازار فعال هستند که هردو کاملا در اشتباه هستند.
توجه داشته باشید هدف معاملهگر در بازار سرمایه کسب سود می باشد و هدف این نیست که با سهام یک شرکت ازدواج کنید.
آشنایی با استراتژی مهم خرید و فروش پلهای در بورس
وقتی صحبت از بورس اوراق بهادار میشود، ذهن همگی به این سمت میرود که چه راهکارهایی میتواند موجب افزایش سود و انجام معاملهای بهینه شود. همان طور که میدانید، دو نوع تحلیل تکنیکال و فاندمنتال، از اصول اساسی کار است که میتواند اعداد و ارقام و وضعیت موجود را به گونهای تحلیل کند، که افراد بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند. به این حال استراتژیها یا روش کارهای زیادی برای موفقیت در بازار بورس وجود دارد، که همگی برای کمک به سهامداران ایجاد شدهاند. یکی از این روشها، استراتژی خرید و فروش پلهای در بورس است. در این مقاله میخواهیم این روش را بررسی کرده و ببینیم که چگونه در تصمیمگیری به سهامداران کمک کرده است.
استراتژی پلهای در بورس چیست؟
هر سهامداری که در بازار بورس فعالیت میکند، استراتژی مخصوص به خود را دارد. همان طور که میدانید، انتخاب استراتژی جدای از بحث سودآوری و هدفی که سرمایهگذار دنبال میکند، به تیپ شخصیتی او نیز وابسته است. برای مثال افراد محافظه کار نمیتوانند در استراتژیهای کوتاه مدتی که بر مبنای خرید و فروشهای بسیار است موفق عمل کنند و بیشتر تمایل به سرمایهگذاریهای بلند مدت دارند.
یکی از استراتژیهایی که بسیاری به آن رغبت دارند، استراتژی پلهای در بورس است. در این روش، سهامداران خرید و فروش را در حجم زیاد و یک جا انجام نمیدهند، بلکه پله پله و به صورت تدریجی این کار را میکنند. هدف از استراتژی پلهای در بورس، کاهش ضرر و افزایش سود است. البته این موضوع هدف تمامی استراتژیها و خواسته تمامی سهامداران است.
چرا خرید و فروش پلهای در بورس ایجاد شد؟
این استراتژی به این دلیل به وجود آمد که سهامداران در مورد خرید و فروش دچار سردرگمی شدند. برای مثال وقتی سهمی با کاهش قیمت روبهرو میشود، آیا باید آن را فروخت، یا با افزایش تعداد قیمت میانگین سهم را کاهش داد؟ همچنین این مسئله وجود داشت که بهترین خرید چه حجم و چه قیمتی است؟ و این که آیا خرید تمام حجم مورد نظر به یک باره کار درستی است یا نه؟
روش خرید پلهای در بورس
تمام سهامداران به این شیوه عمل میکنند که، ابتدا با استفاده از انواع تحلیلها، اندیکاتورها و شاخصها سهمهای مورد نظر خود را بررسی کرده و وقتی مشخص شد آن سهم مناسب است، اقدام به خرید میکنند. اما وقتی از بازار بورس صحبت میکنیم باید درصدی به خطا و اتفاقات غیرمترقبه که بر قیمت سهام اثر میگذارد نیز توجه داشته باشیم. بنابراین عاقلانه به نظر نمیرسد که تمام سرمایه خود را به یک باره برای خرید صرف کنیم، حتی اگر تحلیلها نتایج بسیار امیدوار کنندهای نشان میدهند. پس باید چگونه عمل کنیم؟
تصور کنید شما 10 میلیون تومان سرمایه دارید و میخواهید سهام یک شرکت را خریداری کنید. از تحلیلها پیدا است که این شرکت به سمت خوبی در حال حرکت است. اما شما تصمیم میگیرید که در ابتدا با 2 میلیون تومان وارد معامله شوید. کاملاً عقلانی است که وقتی نقطه ورود خود را پیدا کردید، امکان استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها تغییر جهت سهام را در نظر بگیرید. در زمان تغییر جهت، دو حالت صعود و نزول وجود دارد. اگر نزول رخ دهد و شما تمام سرمایه خود را خرید کده باشید، مطمئناً پشیمان خواهید شد. اما اگر با بخشی از سرمایه وارد شوید، میتوانید پس از بررسی مجدد به خرید ادامه دهید.
حال تصور کنید سهامی خریدهاید، با صعود روبرو شده است و به این ترتیب نه تنها از سرمایه 2 میلیونی اولیه سود کردهاید، بلکه میتوانید با اطمینان از این که ضرر کم و سود زیاد است، خرید خود را ادامه دهید. درواقع نقطه یا پله دوم، سطح حمایتی خوبی برای ورود مجدد است. اما اگر سهام با افت قیمت مواجه شود، از آن جایی که تنها با 20 درصد سرمایه خود وارد شدهاید، ضرری که میبینید نیز به همان مقدار است.
استراتژی خرید و فروش پلهای در فارکس
خرید پلهای در فارکس نیز با همین رویکرد پیش میرود. این که شما چه مقدار از سرمایه خود را ارز بخرید، نمیتواند تنها وابسته به تحلیلهای روی نمودارها باشد، گاهی ممکن است نیاز داشته باشید تا بخشی از سرمایه را وارد کنید و با استفاده از نتیجهای که میبینید درمورد ادامه خرید ارز تصمیم بگیرید.
وقتی درمورد فارکس صحبت میکنیم، از اصطلاح سیگنال استفاده میکنیم. سیگنال به نقطهای گفته میشود که سرمایهگذار آن را برای ورود به معامله مناسب میبیند. استراتژی پلهای در فارکس بر این مبنا عمل میکند که ریسک بین معاملات مجزا پخش شود. در فارکس چنانچه پله اول که با ریسک بسیار کم طی شده است، جواب داد و سیگنال توانست، حرکتی رو به جلو و صعودی ایجاد کند، پلههای بعدی معمولاً با ریسک بیشتری تنظیم میشوند.
پس از آن که وارد معامله شدید، باید مدام مراقب باشید تا بیش از حد در آن باقی نمانید. در این جا است که بحث خروج پلهای مطرح میشود. همان طور که به صورت تدریجی وارد شدید، باید گام به گام خارج شوید. اگر تحلیلها نشان میدهند که رویداد بزرگی در حال رخ دادن است یا این که روند معاملات به سمت مخالف خواسته شما پیش میروند، ابتدا معاملات پرریسک را شناسایی کرده و بر حسب اولویت ریسک و ضرر از آنها خارج شوید.
انواع خرید پلهای
دو روش اصلی برای خرید پلهای وجود دارد. بسیار مهم است روشی را انتخاب کنیم، که با توجه به میزان ریسکپذیری و هدفی که دنبال میکنیم، بهترین نتیجه را برای ما به دنبال داشته باشد. وقتی صحبت از خرید و فروش میشود، معمولاً از اصطلاحات کف و سقف نیز استفاده میشود. طبیعی است که فروش باید در یک سقف مناسب و خرید در یک کف مناسب انجام شود. این که چگونه این حدود را تشخیص دهیم بسیار مهم است.
در این روش حجم بیشتری از سهام در مرحله اول خریداری میشود و به تدریج برای مراحل بعدی، این میزان کاهش مییابد. به این ترتیب، بیشترین سود از خرید اولیه به دست میآید و پس از آن با خریدهای بعدی، از خود حمایت میکنیم. به این ترتیب از آن جایی که در پلههای بعدی در حجم کمتر خرید میکنیم، هزینهای که میپردازیم تدریجی زیاد میشود. به مرور بالا رفتن حجم سرمایهگذاری، نهایتاً منجر به تناوب معاملات و سودآوری بیشتر میشود.
برای مثال اگر قصد داریم 1000 سهام از یک شرکت بخریم، ابتدا 500 سهام خریده و در خریدهای بعدی این تعداد را کمتر میکنیم و 250، 150، 100 و 50 را به عنوان حجمهای بعدی انتخاب میکنیم. البته این روش ریسک خود را نیز دارد. چرا که اگر صعود قیمت بر طبق پیشبینیهای ما رخ ندهد، چون حجم بیشتر را در خرید اول پرداخت کردیم، زیانده خواهد بود.
مزیتی که این روش دارد این است که هدف اصلی استراتژی پلهای را بهتر محقق میکند. به این ترتیب که خریدها با حجم کمتری انجام میشوند و به این ترتیب میتوانیم برای خریدهای بعدی تصمیم بهتری بگیریم.
تصور کنید 1000 سهمی که در روش قبل مثال زدیم را به حجمهای 100تایی تقسیم کردهاید. به این ترتیب 10 پله استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها وجود خواهد داشت، اگر پس از پله اول به این نتیجه برسید که سهم با پیشبینی شما همراه نیست، میتوانید خرید را ادامه ندهید.
عوامل مؤثر بر انتخاب روش مناسب
انتخاب روش مناسب به این صورت است که اگر مشخص شود، سهام آینده خوبی دارد، روش اول مناسب است و اگر مشخص شود که در کوتاه مدت نمیتوان برای آن حکم دقیقی صادر کرد، اما قابلیتهای خوبی دارد، روش دوم مناسب است.
حال برای آن که روش درست و مناسبتر را انتخاب کنیم، لازم است دو مورد را در نظر بگیریم، یکی هزینه معاملات و دیگری فراز و فرود قیمتها.
پیشتر به این موضوع اشاره کردیم که باید در معاملات خود تناوب ایجاد کنیم. به این منظور، باید هزینه معاملات را در نظر داشته باشیم.
طبیعی است که هر اقدامی در بحث سرمایهگذاری نیاز به آیندهنگری دارد. این که شما بتوانید نوسان قیمتها و روند حرکتی آنها را پیشبینی کنید، بسیار مهم است. شما قرار است زمان ورود به پلهها را بر حسب همین فاکتور انتخاب کنید، بنابراین باید از تحلیلها استفاده کرده و مدام در حال بررسی سهم مورد نظر خود باشید.
دیدگاه سهامداران نسبت به استراتژی پلهای
مانند هر موضوع دیگری، دو دید مثبت و منفی نسبت به استراتژی پلهای در بورس وجود دارد. افرادی که مخالف هستند، معتقدند که، این روش میتواند به ضرر بزرگی منجر شود. این افراد به استفاده از اندیکاتورها و سنجش همه جوانب بیش از استراتژی پلهای در بورس اعتماد دارند.
افراد موافق برعکس فکر میکنند. از دید موافقان، این روش به نوعی شبیه به خرید با تخفیف است. تصور کنید در پله اول مقداری سهام خریدهاید که اکنون به جای صعود، افت قیمت را تجربه کرده است. موافقان بر این باور هستند که در پلههای بعدی چون همان سهام را با قیمت کمتر میخرید به نفع شما است.
برای مثال اگر از روش دوم استفاده میکنید و 100 سهام اولیه را در پله اول با قیمت هر سهم 400 تومان خریدهاید و در پله بعدی به قیمت 350 تومان برای هر سهم برسیم، شما میتوانید تعداد بیشتری سهام بخرید و به قیمت جدید به چشم تخفیف نگاه کنید.
مثالی برای درک بهتر خرید پلهای در بورس
گفتیم که استفاده از استراتژی پلهای در بورس، میتواند مانع ضرر زیاد شود و به سودآوری کمک میکند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
تصور کنید شما شرکت «الف» را برای سرمایهگذاری انتخاب کردهاید. اگر قصد داشته باشید با پلههای 1 میلیون تومانی سرمایهگذاری کنید و قیمت هر سهم 50 تومان باید، باید در هر پله تعداد 20 هزار سهم بخرید. حال اگر قیمت هر سهم از 50 تومان به 40 تومان برسد، در پله بعدی با همان 1 میلیون تومان قادر خواهید بود 25 هزار سهم بخرید. به این ترتیب شما با ضرر کمتر پلهها را طی میکنید و ممکن است به سودآوری نیز برسید.
کاهش میانگین خرید
آن چه در مثال بالا رخ داده است، با نام «کاهش میانگین خرید» شناخته میشود. اگر سهامدار ببیند که سهم با افت روبرو شده است، به ناچار باید خرید بعدی را در قیمت پایینتر و طبیعتاً حجم بیشتر انجام دهد.
این اتفاق مزایایی دارد. یکی از مزیتها این است که چون سهامدار با میانگین کمتری نسبت به خرید قبلی، سرمایهگذاری خود را انجام داده است، بنابراین با رشد دوباره پس از افت، میتواند ضرر را تا حدی جبران کند. اما اگر افت قیمتها ادامهدار باشد، چنین چیزی نتیجهای ندارد و به هر حال ضرر رخ خواهد داد.
فروش پلهای سهام
حتماً اصطلاح حد ضرر را شنیدهاید. حد ضرر مبلغی است که شما به عنوان نقطه خروج مشخص میکنید. برای مثال اگر سهمی را به قیمت 120 تومان خریدهاید، حد ضرر 80 تومانی مشخص میکنید و اگر سهم به این قیمت رسید آن را فروخته یا به اصطلاح از معامله خارج میشود. البته مشخص کردن حد ضرر هم روند مخصوص به خود را دارد و به این سادگیها نیست.
هدفی که از بیان این موضوع دنبال میکنیم این است که یادآور شویم، افراد معمولاً تصور میکنند که وقتی سهام حد ضرر را لمس کرد باید به سرعت و کامل از معامله خارج شد. چنین تفکری در استراتژی پلهای در بورس جایگاهی ندارد.
وقتی در این استراتژی به فروش پلهای سهام میرسیم، باید به صورت گام به گام عمل کنیم. در این روش خروج از معامله سطح مقاومت سهم فاکتور مهمی است. وقتی قیمتها در مقاومت قرار گرفتند، سهامدار باید هوشیارانه عمل کرده و به صورت تدریجی از معامله خارج شود. به این ترتیب، امکان نگهداری بخشی از سود و کم کردن ضرر وجود دارد.
در فروش نیز مانند خرید، باید پس از هر پله به روند بازر وسهام مورد نظر نگاه کنیم. چرا که ممکن است افت قیمت ادامهدار نباشد. بنابراین همان طور که سرمایه را کم کم به بازار تزریق کردیم، باید کم کم از آن بیرون بکشیم.
مزایای و معایب خرید و فروش پلهای سهام
وقتی در خرید از روش پلهای استفاده کنید، این امکان برای شما وجود دارد که در صورت افت قیمت، با شرایطی سر به سر یا با ضرر کمتر از حد معمول از معامله خارج شوید. بنابراین نهایتاً مزیت این استراتژی، همان کاهش ضرر و افزایش سودی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم.
با این که این روش خوب به نظر میرسد، اما نباید ویژگیهای بازار را فراموش کرد. بازار ممکن است در هر زمانی دچار رویدادهای هیجانی شود، که این استراتژی به تنهایی قادر به مقابله با آن نیست.
در استفاده از استراتژی پلهای به چه مواردی باید توجه کرد؟
- شما نمیتوانید هر سهامی را برای خرید با استفاده از استراتژی پلهای انتخاب کنید. بسیار مهم است که سهام از تحلیلهای اولیه سربلند بیرون آمده باشد و چنین کاری بیشتر برای سهامهای بنیادین و شرکتهای قدرتمند پیشنهاد میشود.
- وقتی از تحلیلهای تکنیکال و فاندمنتال صحبت میکنیم، به این دلیل است که میخواهیم به نتایج مهمی برسیم. با استفاده از این تحلیلها شما میتوانید از روی نمودار قیمتی هر سهم از گذشته (بسته به زمانی که در نظر دارید) تا امروز آن سهم را بررسی کنید و فراز و فرودهای آن را استخراج کنید. همچنین میتوانید بررسی کنید که هر فراز و فرود به چه علت رخ داده است و چگونه جبران شده است. به این ترتیب خواهید فهمید که اگر قرار بر افت قیمت باشد، چه دلیل باعث ایجاد آن است و آیا قابلیت جبران دارد یا خیر.
- همچنین این نکته را به یاد داشته باشید که استراتژی پلهای در بورس، به کمک افرادی میآید که معمولاً تحت تأثیر هیجانات خود تصمیمگیری میکنند و در زمان گذر از یک شرایط به شرایط دیگر، بر خود مسلط نیستند، چرا که این روش میتواند افراد را از حرکات ناگهانی بازدارد.
- نکته مهم دیگری که وجود دارد، استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها این است که باید محاسبه و تعیین کف و سقف و سطوح حمایت و مقاومت به درستی صورت گرفته باشد. اگر چه این موارد در مجموعه تحلیلها قرار میگیرند، اما آنقدر مهم هستند که باید جداگانه به آنها بپردازیم. درواقع مسئلهای که وجود دارد این است که شما باید بتوانید محدودهای برای خود تعیین کنید که ورود و خروج شما را معنادار کند. نمودارها و ابزارهایی که نرمافزارهای تحلیل در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهند، در این رابطه کمک بزرگی به شما میکنند.
سخن پایانی
سرمایهگذاران بازار بورس و اوراق بهادار، همگی با هدف سودآوری و افزایش سرمایه وارد این کار میشوند. بنابراین باید نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از ضرر به کار گیرند. این که افراد از چه استراتژیهایی استفاده میکنند در نتیجهای که به دست میآورند بسیار تأثیرگذار استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها است.
استراتژی پلهای در بورس، یکی از روشهایی است که با هدف کاهش ضرر معاملات ایجاد شده است. این استراتژی تنها زمانی پاسخ میدهد که به صورت مداوم بررسی شود. با این حال باید بدانید که یک استراتژی به تنهایی نمیتواند موجب موفقیت شما در بورس شود. یک سرمایهگذار موفق باید از ابزارهای مختلف در کنار استراتژی خوب استفاده کند تا به نتیجه دلخواه برسد.
دیدیم که استراتژی پلهای چیست و برای خرید و فروش به کمک آن باید چگونه عمل کرد. امیدواریم که در این مقاله، توانسته باشیم اطلاعات را در مسیر آموزش بازار بورس به خوبی منتقل کرده باشیم.
برای یادگیری “یک سرمایه گذار چه چیزهایی را باید بداند” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
معاملۀ نوسانگیری فارکس - معاملۀ میان مدت
یکی از متداول ترین انواع معامله، هم برای معامله گران مبتدی و هم برای معامله گران باتجربه، معاملۀ میان مدت است که برخی اوقات به آن معاملۀ نوسانگیری (برگرفته از واژۀ نوسان به معنای تغییر و ضرب آهنگ) گفته می شود. معاملۀ نوسانگیری اولین بار توسط یک معامله گر آمریکایی به اسم «جی. داگلاس تایلور» (G. Douglas Taylor) در کتابش با عنوان "تکنیک معاملۀ تایلور" در دهۀ 1950 توصیف شد. معامله گران مدرن به یک دورۀ زمانی خاص که در طی آن یک موقعیت بازار در یک نوسان واحد همچنان فعال باقی می ماند، "نوسان" می گویند.
معاملۀ میان مدت، برای یک معامله گر معمولی دارای یک نسبت جذاب "سود به زمان اختصاص داده شده برای سرمایه گذاری" است. یعنی اینکه این نوع از معامله به معامله گر اجازه می دهد برای معاملاتش زمان کمتری صرف کند اما همزمان سود کاملاً خوبی به دست آورد. ویژگی اصلی معاملۀ میان مدت این است که دستورها معمولاً از چند روز (به ندرت از چند ساعت) تا یک یا چند هفته فعال باقی می مانند. روندهای خوب اغلب بین چند روز یا چند هفته دوام دارند و این به معامله گران اجازه می دهد تا در یک دورۀ زمانی نسبتاً کوتاه، از نوسانات قیمت حداکثر سود را کسب کنند. معامله گران برای درک صحیح و به موقع حرکت روند معمولاً به تحلیل های بنیادی و تکنیکی توجه می کنند و آنها را به دقت مورد بررسی قرار می دهند، سپس روندهای بلندمدت را پیش بینی می کنند و همچنین برای کاهش ریسک های موجود در هر معامله از دستورهای توقف ضرر (stop loss) و استراتژی نوسانگیری برای جبران ضررها کسب سود (take profit) استفاده می کنند. معاملۀ میان مدت اغلب برای معامله گرانی که مهارت و صبر بیشتری دارند و تحت تاثیر تغییرات دقیقه ای در جریان اطلاعات و نوسانات کوچک در قیمت ها قرار نمی گیرند بسیار عالی است. استراتژی معاملۀ میان مدت در میان معامله گران مبتدی مرسوم نیست. معامله گران مبتدی بیشتر ترجیح می دهند از استراتژی اسکالپ یا استراتژی های مشابه با آن استفاده کنند زیرا تازه کارها اینگونه تصور می کنند که هرچه تعداد معاملاتی که انجام می شوند بالاتر باشند، سود هم بالاتر خواهد بود.
معلومات تان را پیش از معامله بسنجید
معایب و مزایای کلیدی معاملۀ میان مدت
معاملۀ میان مدت دارای بسیاری از مزایای انواع کوتاه مدت و بلند مدت معامله است. ما در ادامه تعدادی از مزایای آن را بیان می کنیم:
- ریسک کمتر در مقایسه با معاملۀ بلند مدت.
- سود نسبتاً بالا همراه با مدیریت پول کارآمد. در مقایسه با معاملۀ کوتاه مدت، سود بسیار بیشتری از هر معاملۀ موفق می دهد.
- عدم نیاز به استفاده از تعداد بسیار زیاد از اندیکاتورها؛ فقط کافی است که روند کنونی بازار تشخیص داده شود و فقط کافی است نقاط ورود به بازار انتخاب شوند و دستورهای توقف ضرر (stop loss) و کسب سود (take profit) ثبت شوند. ما پیش بینی ها و تحلیل های تکنیکی و بنیادی متخصصان مان را در اختیارتان قرار می دهیم تا بوسیلۀ آنها به راحت ترین شکل ممکن در بازار معامله کنید.
- کمترین میزان استرس روانی.
- اوقات شخصی بیشتری در اختیار دارید. برخلاف معاملۀ روزانه یا اسکالپ، در اینجا نیازی نیست بطور 24 ساعته در روز بازار و دستورهایی که ثبت کرده اید را زیر نظر بگیرید. همین که چند بار در روز وضعیت را کنترل کنید کافی است.
- به معامله گر کمک می کند تا صبرش را تقویت کند، تفکری جهانی داشته باشد و بطور مستقل حرکات بازار را تحلیل کند.
- معامله گران نوسانگیر، انعطاف و پویایی بیشتری از خودشان در تصمیم گیری ها نشان می دهند؛ برخلاف معامله گران بلند مدت.
اما در عین حال توجه به برخی معایب این استراتژی معاملاتی که در ادامه بیان می شوند لازم است:
- معاملۀ نوسانگیری دارای فرصت های کمتری است زیرا پیدا کردن روندها و معاملات مناسب کار ساده ای نیست.
- ریسک ها در معاملۀ میان مدت از معاملۀ کوتاه مدت بالاتر هستند. معامله گر در هنگام باز کردن یک موقعیت معامللاتی باید به دقت نقاط ورود و خروج از بازار را تعیین کند، و برای کاهش ریسک از دستورهای کسب سود (take profit) و توقف ضرر (stop loss) استفاده نماید.
- سپردۀ موجودی حساب بالایی توصیه می شود (از 500 دلار) بطوریکه درصد سود یک معامله کم و بیش قابل توجه خواهد بود.
- استفاده از اهرم بالا توصیه نمی شود زیرا ریسک هایی وجود دارند.
- گپ های (شکاف های قیمتی) مربوط به تعطیلی های پایان هفته بر توسعۀ یک روند تاثیر می گذارند و به حساب معاملاتی تان لطمه می زنند. معامله گران نوسانگیر با تجربه اغلب در آستانۀ رویدادهای ژئوپلیتیک و اقتصادی مهم از بازار خارج می شوند با این نیت که به زودی برگردند.
- سوآپ منفی بابت انتقال یک معاملۀ باز به روز بعد توسط کارگزار اخذ می شود. هرچند با استفاده از فعال کردن یک سرویس بدون سوآپ، این فرآیند کسر از موجودی حساب به راحتی قابل حذف شدن است.
قواعد و روش های معاملۀ نوسانگیری
برای معاملۀ نوسانگیری چه قواعدی باید رعایت شوند؟ از چه روش هایی باید استفاده شود و به چه مواردی باید توجه ویژه داشت؟ در ادامه بر اساس آنچه در بالا بیان شد، نتیجه گیری می شود.
معاملۀ نوسانگیری دارای ابزارها و تکنیک های مهمی است که انتخاب کاملاً به خود معامله گر بستگی دارد.
- تحلیل موج. طرفداران این روش بر ذات گردشی بازار تاکید دارند. نظریۀ کلاسیک، بازار را به دو عنصر تقسیم می کند که عبارتند از روند و اصلاح. 5 موج درون روند ایجاد می شوند و اصلاح نیز شامل 3 موج می شود. امروز از نسبت های دیگری برای موج های روند و اصلاح استفاده می شود که عبارتند از 3/7 و 5/7 و 13/21 و بسیاری دیگر. هرچند تحلیل موج بجای آنکه برای تعیین نقاط ورود و خروج از بازار کاربرد داشته باشد، برای تعیین اینکه بازار همینک در چه مرحله و وضعیتی قرار دارد مفیدتر است.
- خطوط حمایت و مقاومت. هم به شکسته شدن شان و عبور قیمت از آنها توجه می شود و هم به رسیدن قیمت به آنها و برگشت قیمت توجه می شود.
- سطوح فیبوناچی، کانال ها، سیگنال ها، مستطیل ها، مثلث ها، پرچم ها، گُوِه ها و سایر الگوهای نمودار به عنوان نشانگرهای ادامۀ روند مورد استفاده قرار می گیرند.
- میانگین های متحرک (MA) در دوره های مختلف (دورۀ 200 یا MA200 بیشتر از بقیه متدوال است)، نوسانگرهای (oscillator) متداول و غیره، اندیکاتورهای توصیه شده برای معاملۀ نوسانگیری هستند.
- تحلیل چهارچوب های زمانی مختلف بطور همزمان (روش 3 صفحۀ نمایش). معامله گر جدا از آن چهارچوب زمانی ای که برای انجام معامله در نظر می گیرد، چهارچوب های زمانی بزرگ تر را بررسی و تحلیل می کند. به این ترتیب از ورود به روند در زمان نامناسب و اقدام بر خلاف جریان اصلی اجتناب می شود.
- مدیریت پول. نسبت های مورد انتظار برای سود به ضرر در حالت ایده آل باید 3-2.5 تا 1 (یا حداقل 2-1.5 تا 1) باشند.
ما با بیان مختصر برخی از ویژگی های معاملۀ میان مدت (معاملۀ نوسانگیری) و مبتنی بر تجربۀ معامله گران حرفه ای و توجه به اشتباهات بالقوه، برخی از قواعد رفتاری در این تکنیک از معامله را مشخص می کنیم. یک بار دیگر تاکید می شود که هدف اصلی یک معاملۀ گر نوسانگیر به حداقل رساندن ضررها در حاشیه های سود متوسط/بالا است. با نشان دادن خویشتن داری، تحلیل بازارها و پیروی از قواعد خاص بازی در بورس ها می توان به این نتایج دست پیدا کرد:
- اگر به موقع یک موقعیت معاملاتی را باز کنید و اگر دستورهای کسب سود (take profit) و توقف ضرر (stop loss) را بطور صحیح تعیین کنید، در آن صورت بازار فوراً با حرکت به سمت سود به شما پاسخ خواهد داد.
- یک دستور معاملاتی را فقط در صورتی به روز بعد منتقل کنید که در روز جاری موفق بوده باشد.
- اگر چند ساعت گذشت و قیمت بازار به نفع شما تغییر نکرد، در اولین انتقال به روز بعد با حداقل ضرر از بازار خارج شوید.
- بهتر است که یک دستور معاملاتی که سودده نیست را بطور دستی ببندید و آن را به روز بعد منتقل نکنید بخصوص اینکه این انتقال، سوآپ منفی نیز داشته باشد. به این ترتیب این فرصت را خواهید داشت که در روز بعد و در یک نقطۀ ورود جدید به بازار برگردید.
- اگر یک دستور معاملاتی برای تان سود می آورد آن را حفظ کنید.
- اگر پس از فعال سازی یک دستور، دربارۀ پیش بینی میان مدت مطمئن نبودید، توصیه می شود که آن دستور را لغو و دوباره بازار را تحلیل کنید.
- امن تر آن است که یک اهرم کوچک یا متوسط انتخاب کنید.
- درست نیست که به محض باز شدن بازار یا در آستانۀ انتشار اخبار و آمار مهم ژئوپلیتیک، اقتصاد کلان و اقتصاد خرد، دستورهای معاملاتی جدید قرار دهید. این اخبار و آمار می توانند تغییر بزرگی در جهت روند ایجاد کنند و حتی آن را وارونه کنند که در نهایت به شدت روی حساب معاملاتی تاثیر خواهد گذاشت.
معاملۀ نوسانگیری با کارگزار شناختۀ شدۀ بین المللی IFC Markets راه ایده آلی است که بتوانید ضمن رعایت همۀ قواعد و شرایط فوق، به درآمد باثبات و رو به رشد دست پیدا کنید. شرکت ما بهترین شرایط معاملاتی، اسپردهای ثابت و کم واقعی، مجموع گسترده از ابزارهای معاملاتی، برنامۀ مشارکت سودآور، مطالب آموزشی مناسب و جالب، تحلیل تکنیکی و بررسی بازار روزانه از همۀ چشم اندازها را به مشتریانش ارائه می دهد. شما برای شروع معامله نزد کارگزار IFC Markets فقط کافی است مراحل سادۀ ثبت نام را انجام دهید و یک حساب معاملاتی افتتاح کنید.
تهیه ی سرمایه ی کافی برای نوسان گیرها یک الزام است
هیچکس نمی تواند دائما سود تولید کند. شکست های پیاپی و تکراری جزوی از این بازی است. مثلا یک نوسان گیر ممکن است در هشت معامله شکست بخورد و با سود پیروزی در نهمین معامله تمام ضرر های هشت شکست قبلی را جبران کند.
این شکست ها و پیروزی ها در بازار سهام برای همه اتفاق می افتد و نباید فکر کنیم فقط سبد ما قرمز است و باقی افراد همه در سود هستند. مهم برآیند معاملات است که باید مثبت باشد. اگر برای مدت طولانی است که در خرید هایتان ضرر می کنید باید استراتژی معاملاتی تان را مورد بازنگری قرار دهید. باید با خود صادق باشید و در ضرر هایتان به جای فحش دادن به زمین و زمان مشکل معاملاتی خودتان را پیدا کنید و برای بهبودش برنامه ریزی کنید.
برای دست و پنجه نرم کردن با خطر های احتمالی، باید سرمایه ی کافی داشته باشید.
برای موفقیت در بورس باید به آن ایمان داشته باشید.
آقای Van Tharp در کتابش گفته است: وارد شدن در عرصه ی بازار سهام با سرمایه ی پایین قطعا منجبر به شکست می شود. افراد مبتدی می توانند با سرمایه ی کمتری شروع کنند، که بسته به نوع برنامه ی تجارتشان، و مدت زمانی که برای آن در نظر گرفته اند و همچنین هزینه های دیگری که متحمل می شوند، این میزان از سرمایه تغییر می کند.
البته باید به این نکته توجه ویژه داشته باشید که با گذر زمان باید به سرمایه تان اضافه کنید. اگر در اول مسیر آموزش هستید و اطلاعات چندانی ندارید٬ به هیچ عنوان پول زیادی را وارد بورس نکنید چون ممکن است تمام پولتان را از دست بدهید.
برای موفق شدن در نوسان گیری بعد از بالا رفتن علم و تجربه معاملاتی تان سرمایه خود را بیشتر کنید تا سود هایی که نصیبتان می شود محسوس تر شود.
برای موفق شدن در بورس باید به این موضوع ایمان بیاورید که از راه بورس می توان به ثروت زیادی رسید. همانطور که افراد زیادی این کار را کرده اند و به ثروت های میلیارد دلاری رسیده اند.
دیدگاه شما