در مقطع کنونی تنها روند مثبت شرکت های بزرگ می تواند جهت شاخص کل بورس و بازار را تغییر دهد، اما تاکنون اراده ای برای اجرای آن وجود نداشته و همین موضوع به نارضایتی مردم هم افزوده سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ است
تردید شاخص کل بورس برای سکون یا سقوط| ارزندگی بورس قربانی هیجانات
در شرایطی که چند ماهی هست بازار سرمایه گرفتار رکود و سکون بود و حالا با افزایش خروج پول از بازار سرمایه سهامداران خرد بیشتر تهدید شده تبعات آن دامن اقتصاد را خواهد گرفت.
حامد شایگان؛ بازار : در حالی که بازار سرمایه در هفته گذشته به زیر شاخص یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد نفوذ کرده، بسیاری از فعالان بازار در انتظار واکنش شاخص کل در محدوده یک میلیون و سیصد و هفتاد هزار واحد هستند. اما با بروز مشکلات در سطح جامعه شاهد عرضه بیشتر سهام ها در بازار سرمایه هستیم و همین موضوع به فشار فروش افزوده است.
به همین دلیل پیش بینی می شود شاخص کل بورس همچنان به روند نزولی خود ادامه بدهد مگر اینکه حقوقی ها در محدوده یک میلیون و ۳۵۰ هزار واحد پای شاخص کل بنشینند و همه عرضه سهام ها را بخرند تا از این طریق بار دیگر مانع از سقوط بورس شوند.
آلبرت بغزیان استاد اقتصاد در گفتگو با خبرنگار بازار با اشاره به اینکه در حال حاضر وضعیت بازار سرمایه بسیار وخیم شده است، گفت: بازار در یک موقعیتی قرار دارد که اگر حمایت نشود به ناکجا آباد می رود و نه تنها سرمایه مردم در این بازار از بین می رود اثر روانی بر جامعه باعث شده نقدینگی ها بیشتر وارد بازارهای سوداگری شوند.
تا چندی پیش بسیاری از سرمایه گذاران به توافق برجام امیدوار بودند، اما با وضعیت به وجود آمده کنونی و ابهامی که در چشم انداز اقتصادی کشور وجود دارد بسیاری از سهامداران ترجیح می دهند تا سرمایه خود را نقد کنند
بغزیان با بیان اینکه نبود یک چشم انداز روشن در اقتصاد کشور باعث شده تا سهامداران بیشتر وارد صف های فروش شوند، افزود: تا چندی پیش بسیاری از سرمایه گذاران به توافق برجام امیدوار بودند که با اجرایی شدن آن اقتصاد ایران از رکود خارج شود و شرکت ها بتوانند راحت تر و با هزینه کمتر مواد اولیه و ماشین آلات مورد نیاز خود را تامین کنند. اما با وضعیت به وجود آمده کنونی و ابهامی که در چشم انداز اقتصادی کشور وجود دارد باعث شده بسیاری از سهامداران ترجیح بدهند تا سرمایه خود را نقد کنند تا از این طریق راحت تر بتوانند برای آینده تصمیم گیری کنند.
او با بیان اینکه ادامه رشد نقدینگی نشان می دهد که فعلا قرار نیست به این زودی ها وضعیت اقتصاد کشور بهبود یابد، تصریح کرد: تبعات اقتصاد تورمی تنها علیه معیشت عمومی مردم نیست، بلکه اثر آن می تواند روی حاشیه سود شرکت ها هم اثر منفی بگذارد. به عبارت دیگر وقتی شرکت ها با قیمت تمام شده بالاتری روبرو می شوند و از طرف دیگر نمی توانند محصولات خود را به سادگی صادر کنند، همین مساله سودسازی آنها را هم کاهش می دهد، در نتیجه سهامداران هم چشم انداز بورس را نزولی و رکودی می بینند و سهام بیشتری به بازار عرضه خواهد شد.
در مقطع کنونی تنها روند مثبت شرکت های بزرگ می تواند جهت شاخص کل بورس و بازار را تغییر دهد، اما تاکنون اراده ای برای اجرای آن وجود نداشته و همین موضوع به نارضایتی مردم هم افزوده است
بغزیان با تاکید بر اینکه در چند وقت اخیر دولت با وجود وعده هایی که داده از بازار حمایت نکرده است، اظهار کرد: در مقطع کنونی تنها روند مثبت شرکت های بزرگ می تواند جهت شاخص کل بورس و بازار را تغییر دهد، اما تاکنون اراده ای برای اجرای آن وجود نداشته و همین موضوع به نارضایتی مردم هم افزوده است. زیرا از یک سو تورم را در معیشت خود می بینند و از طرف دیگر سرمایه آنها در بورس به بهانه های مختلف روندی نزولی دارد، در واقع در شرایطی تورم باید روی ارزش جایگزینی سهام تاثیر بگذارد، اما به دلیل ضعف نظارت و فشار سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ فروش حقوقی ها و . بازار همچنان روند نزولی خود را حفظ کرده است.
سرکوب بازار ابزار کنترل تورم
همچنین علی اکبر نیکو اقبال اقتصاددان در گفتگو با خبرنگار بازار با تاکید بر اینکه امروز دولت برای کنترل تورم مانع رشد بازار سرمایه شده است، گفت: از نظر بنیادی هم شرکت ها وقتی می توانند در بازار سرمایه رشد کنند که چشم انداز سودساز داشته باشند، اما در مقطع کنونی در نتیجه تورم و رکودی که بر جامعه حکم فرما شده است عملا چشم انداز مثبتی در این بخش ندارند.
ممکن است برخی از شرکت ها به دلیل هزینه های پیش بینی نشده مجبور باشند تولید خود را متوقف کنند، بنابراین چشم انداز تولید و اقتصاد را نمی توان با سرنوشت بازار سرمایه جدا دانست
نیکو اقبال با بیان اینکه تنها راهکار بازگشت بازار سرمایه پیش بینی پذیر شدن اقتصاد است، تصریح کرد: وقتی تولیدکننده نمی داند محصولی که تولید می کند در آینده با چه هزینه هایی روبرو می شود یا مواد اولیه مورد نیازش با چه قیمتی می تواند تهیه کند، به طور قطع با احتیاط بیشتر و با میزان کمتر تولید می کند و حتی ممکن است که برخی از شرکت ها به دلیل هزینه های پیش بینی نشده مجبور باشند تولید خود را متوقف کنند، بنابراین چشم انداز تولید و اقتصاد را نمی توان با سرنوشت بازار سرمایه جدا دانست.
او با تاکید بر اینکه هرچقدر روند کنونی که پر از ابهام و سردرگمی است ادامه داشته باشد تاثیر منفی بیشتری بر بازار سرمایه می گذارد، تصریح کرد: رشد نقدینگی و تورم در کنار ریسک بالای سرمایه گذاری در ایران باعث شده تا بازار سرمایه همچنان تحت تاثیر این شرایط منفی قرار بگیرد و بسیاری از سهامداران در خروج از این بازار هستند و این بر روی ادامه نوسانات نمادها تاثیر داشته، اما اینکه تاکجا این روند نزولی ادامه پیدا می کند به سیگنال های مثبتی وابسته است که هنوز در اقتصاد نمایان نشده و شاید کاهش التهابات موجود در سطح جامعه و از سرگیری مذاکرات برجام می تواند به بازگشت دوباره شاخص بورس کمک کند.
به گفته وی، اما این مساله هم نمی تواند در بلندمدت بازار را همچنان مثبت نگهدارد، بلکه برای تحقق این هدف دولت باید وضعیت بنیادی اقتصاد کشور را اصلاح کند.
به گزارش خبرنگار بازار، برخی ادامه افت بازار سهام را ناشی از افزایش نرخ سود بانکی و رکود اقتصادی می دانند، اما برخی دیگر آن را ناشی از دست های پنهان دولت در بازار و ادامه ابهام برجام عنوان می کنند، اما به طور قطع نوسانات منفی بازار ناشی از یک یا دو مساله نیست، بلکه همه این فاکتور ها می توانند در سقوط بازار تاثیر داشته باشد.
سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ
احسان آذرینیا : عملکرد بورسهای بزرگ جهان در ماههای اخیر منفی بوده و شاهد افت قیمت سهام بسیاری از شرکتهای بزرگ و کوچک هستیم. پس از دوران طولانی رشد شاخصها، اصلاح بازار تا اندازهای طبیعی است، اما دوران حاضر اساسا دورانی طبیعی نیست و عوامل مختلفی سبب شدهاند تا مدت کاهش شاخصهای مالی طولانی شود. همچنین درباره آینده ابهامها و نگرانیهای عمیقی وجود دارد.
در سه اقتصاد بزرگ جهان، سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ یعنی آمریکا، اتحادیه اروپا و چین، روندهایی مشاهده میشود که به نفع بورسها نیست و از آنجا که برخی عوامل موثر بر اقتصاد و بورس جدید هستند، پیشبینی آینده بر مبنای تجربههای مشابه قبلی غیرممکن است. برای مثال، همهگیری کرونا سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ سبب اختلال در زنجیرههای تامین شده و این عامل در کنار میزان بالای نقدینگی در اقتصادهای بزرگ به رشد شدید نرخهای تورم منجر شده است. جنگ اوکراین مدتی است تمام پیشبینیهای قبلی را بیاعتبار کرده و بانکمرکزی آمریکا مجبور شده است با قدمهای بزرگ مسیر مهار تورم را طی کند. در انگلستان نیز بانکمرکزی در حال بالا بردن نرخهای بهره است و در منطقه یورو، بانکمرکزی اروپا در آینده نهچندان دور مجبور میشود در همین مسیر حرکت کند. بدون شک خارجکردن نقدینگی از اقتصاد به بورسها لطمه میزند. تحلیلگران مدتی است مشغول ارزیابی شرایط هستند تا بتوانند مسیر پیشرو را پیشبینی کنند. اما معادله اقتصاد و بازارهای مالی، معادله چندمتغیری است و پیشبینی آینده اصلا کار آسانی نیست. تحولات در بازارهای مالی قطعا بر تصمیمگیری بانکهای مرکزی تاثیر میگذارد. مهمترین پرسش سرمایهگذاران این است که اکنون فر صت خرید است یا باید همچنان منتظر ماند. در مطالب حاضر به علل سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ، چهار نشانه نگرانکننده از تحولات آینده، وضعیت بورس آمریکا و علل نگرانی سرمایهگذاران اشاره شده است.
رکورد ۱۲۰ ساله سقوط بازارهای مالی شکست
ایرنا نوشت: بورسهای جهان روزهای پنجشنبه و جمعه بزرگترین زیان در ۱۲۰ سال اخیر را از سر گذراندند.
«بعد از چند هفته وحشتناک برای بورسهای جهان، در آمریکا، اروپا و آسیا، در روز پنجشنبه همهچیز از بد به بدتر تبدیل شد. دونالد ترامپ اعلام کرد که تقریبا تمام پروازهای اروپا را به مدت ۳۰ روز لغو میکند و شاخصهای بورسی، سقوط کردند.» پایگاه دادهپردازی استاتیستا، چنین درباره وضعیت بورسهای جهان در هفته کاری گذشته مینویسد.
تنها در یک روز، سه شاخص اصلی والاستریت؛ نزدک، داوجونز و S&P۵۰۰ بیش از ۹ درصد سقوط کردند و روز دوازدهم سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ مارچ، به عنوان بدترین روز تاریخ بورس در قرن ۲۱ ثبت شد.
این شاخصها در دو هفته اخیر، نزدیک به ۲۰ درصد از ارزش خود را از دست دادهاند.
بررسی استاتیستا، نشان میدهد که سقوط این روزهای شاخصهای والاستریت، چهارمین سقوط بزرگ در ۱۲۰ سال اخیر بوده است.
نمودار زیر که از این پایگاه به فارسی برگردانده شده، وضعیت شاخص صنعتی داوجونز که یکی از مهمترین شاخصهای بورس آمریکاست، در ۴ نقطه عطف تاریخی نشان میدهد:
مسئله سقوط شاخصهای بورسی جهان آنقدر جدی است که امروز نشریه اکونومیست نوشته است: «به نظر میرسد که اوضاع بورس، نشان از تکرار تجربه بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ دارد.»
اما بر اساس گزارش سیانانبیزینس، در روز جمعه این شاخصهای بورسی بهترین عملکرد یک روزه بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ را گذراندند و بخشی از زیان خود را جبران کردند.
شاخصS&P ، حدود ۹.۳ درصد، شاخص داوجونز ۹.۴ درصد و شاخص نزدک نیز ۹.۴ درصد در آخرین روز کاری هفته میلادی رشد کردند. اما محاسبه وضعیت هفتگی این شاخصها، نشان میدهد که شاخص S&P۵۰۰ در کل هفته ۸.۸ درصد، شاخص داوجونز ۱۰.۴ درصد و شاخص نزدک نیز ۹.۴ درصد از ارزششان را از دست دادند.
خبرگزاری رویترز نیز مینویسد: «این شاخصها هنوز ۲۰ درصد کمتر از ارزش خود از اواسط ماه فوریه هستند.»
سقوط بازارهای مالی و حباب قیمت به چه معنی هستند؟
سقوط بازارهای مالی در نتیجه ضعف سرمایه گذاران در کنترل احساساتشان رخ میدهد. حباب قیمت زمانی اتفاق میفتد که سرمایه گذاران تقاضای زیادی برای سهام شرکت دارند که این افزایش تقاضا باعث افزایش قیمت ورای ارزش واقعی و معقول سهام میشود. درواقع فرآیند افزایش قیمت هر سهمی باید به این دلیل باشد که یک اتفاق مثبت یا اثرگذار در شرکت، صنعت، بازار یا اقتصاد رخ داده باشد و این اتفاق موجب تغییر ارزش سهام شرکت و افزایش قیمت آن شود.
اما در پدیده حباب قیمت افزایش قیمت سهام صرفاً به علت اتفاقات بنیادی نیست. بلکه ممکن است سرمایه گذاران به دلایل احساسی و بدون منطق بر اساس شایعات کاذب شروع به خرید یک سهم کنند که این اتفاق منجر به افزایش تقاضا و کمبود عرضه و درنتیجه بالا رفتن نجومی قیمت شود. درست مانند اتفاقی که برای هندوانه در شب یلدای ایرانیان میافتد. هندوانهای که مدتی قبل به قیمت واقعی در بازار به فروش میرسید، اندکی قبل از آخرین روز پاییز تا ده برابر قیمت خریدوفروش میشود.
بنابراین مانند حباب های صابونی که کودکان با دستگاههای حبابساز درست میکنند، حباب های سرمایه گذاری هم همانطور ایجاد شده و بزرگ میشوند، اما ازآنجاییکه منشأ ایجادکننده آن حباب ها یک پدیده غیرواقعی بوده است، درنهایت میترکد و وقتی ترکید پولی که در آنها سرمایه گذاری شده است، به باد میرود.
اما سقوط بازارهای مالی، یک کاهش قابل توجّه در ارزش کل بازار است و بدون شک به ترکیدن حباب قیمت مربوط میشود و موقعیتی ایجاد میکند که بیشتر سرمایه گذاران در تلاش برای فرار از بازار بورس متقبل زیانهای فراوان میشوند.
در دورهای که شاخص بورس مدام در حال کاهش است و قیمتها هر روز با کاهشی چشمگیر همراه هستند، سرمایه گذاران وحشتزده برای اینکه کمتر زیان کنند، تلاش میکنند تا سهام خود را هر چه سریعتر بفروشند و بار سهام در حال کاهش قیمت خود را روی دوش سایر سرمایه گذاران قرار دهند.
هجوم سرمایه گذاران برای فروش سهام یک یا چند شرکت به سقوط شاخص بورس بیشتر دامن زده و درنهایت به سایر شرکتها نیز تسری پیدا میکند. معمولاً به دنبال سقوط شاخص، بازار بورس و اقتصاد دچار رکود میشوند.
رابطه بین حباب قیمت و سقوط بازارهای مالی مشابه رابطه بین ابرها و باران است. همانطور که میدانید از آسمان ابری همیشه باران نمیبارد، یعنی وجود ابر در آسمان تضمینکننده بارندگی نیست، اما بارش باران بدون وجود ابر امکانپذیر نیست. با در نظر گرفتن جناس موجود در این مثال، حباب ها شبیه به ابر و بحران های مالی شبیه به باران هستند. ازلحاظ تاریخی، بحران های مالی همیشه از حباب های قیمت ناشی شدهاند و هرچه حباب ها بزرگتر (ابرها ضخیم و فشردهتر) باشد، باران سنگینتری خواهد بارید.
در اینجا لازم است تا به تفاوت بین سقوط قیمت و تعدیل (اصلاح) قیمت که میتواند بعضیاوقات گیجکننده باشد، اشاره کنیم. تعدیل یا اصلاح قیمت نوعی مکانیزم بازار بورس برای درس عبرت دادن به سرمایه گذاران بسیار سرمست است. سرمایه گذارانی که بیمهابا و بدون تحقیق اقدام به خرید سهامی میکنند که بیشازاندازه واقعی قیمت گذاری شده است.
بهعنوان یک قانون کلی، تعدیل یا اصلاح قیمت نباید از یک ضرر ۲۰ درصدی در بازار فراتر رود؛ یعنی قاعدتاً نباید هیچ سهمی در بازار بیشتر از ۲۰ درصد ارزش واقعی قیمت گذاری و خریدوفروش شود.
یکی از سقوط های بسیار وحشتناک در بورس آمریکا به سال ۱۹۸۷ برمیگردد. در آن سال فعالان بازار بهاشتباه کاهش قیمت سهام را بهعنوان اصلاح قیمتها تعبیر کردند.
حالا که با تعریف سقوط بازارهای مالی و حباب قیمت آشنا شدیم، میتوانید نگاهی به بحران های مالی در قرن بیستم بیندازید و درسهای لازم را از این بحران ها بگیرید. از ستون سمت چپ سایر مقالات مدیر مالی با موضوع بحران های مالی را مطالعه کنید.
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
پنج سقوط بزرگ بازارهای مالی جهان
در سال 2013 میلادی بسیاری از اقتصادهای توسعهیافته که در سالهای 2008 تا 2012 دچار رکود و بحران شده بودند از رکود خارج شدند و اقدامات بانکهای مرکزی بهویژه بانک مرکزی آمریکا در حمایت از اقتصاد از طریق تزریق نقدینگی سبب رشد قابلملاحظه شاخصهای مالی شده است، اما در هفتههای اخیر چند عامل از جمله آغاز برنامه محدود کردن سیاستهای انبساطی بانک مرکزی آمریکا و برخی مشکلات اقتصادی سبب شد بازده شرکتهای بورسی در این کشور کاهش یابد در نتیجه شاخصها نیز کاهش یافتهاند.
در اروپا، بانک مرکزی اروپا به حمایت از اقتصاد منطقه یورو ادامه داده و زمینه خروج آن را از رکود فراهم کرده است. دولت جدید ژاپن نیز برای پایان دادن به رکود اقتصادي این کشور سیاستهای انبساطی افراطی در پیش گرفته است که میتواند به تشکیل حباب در بازارهای مالی منجر شود.
با توجه به گزارشهای منفی اخیر از وضعیت برخی شاخصها مهم اقتصادی در آمریکا برخی صاحبنظران اعلام کردهاند رشد شاخصهای مالی در این کشور بیش از حد زیاد و حاصل سیاستهای حمایتی بانک مرکزی بوده است. در نتیجه احتمال کاهش قابلملاحظه این شاخصها مطرح شده است. بررسی دلایل سقوط بازارهای مالی در سه دهه اخیر میتواند در شناخت تحولات کنونی بازارهای مالی و پیشبینی رویدادهای احتمالی آینده مفید باشد.
طی چند دهه اخیر یعنی از جنگ جهانی دوم به بعد ثروت قابلملاحظهای در اقتصاد غرب به وجود آمده است. این ثروت در جامعه توزیع و بازتوزیع شده است و گروههایی از مردم که مورد توجه قرار نمیگرفتند بهتدریج نقش بزرگتری در جامعه و اقتصاد بر عهده گرفتهاند. مصرفگرایی متولد شد و تغییراتی در دیدگاهها درباره جهان بهوجود آورد.
در سده حاضر دو جنگ جهانی زیانهای بزرگی به اقتصاد جهان وارد کرد. سازمان ملل در سال 1945 تاسیس شد و زمینه برای همکاری بیشتر کشورها فراهم شد. سیستم برتون وودز بهوجود آمد و قوانین و مقرراتی بین بازیگران اقتصادی و صنعتی در حوزه مبادلات تجاری و مالی پدید آورد. سپس صندوق بینالمللی پول شکل گرفت. طی سه دهه پس از جنگ جهانی دوم دوران طلایی سرمایهداری ادامه پیدا کرد، اما در دهه 1970 این دوران با بروز بحرانهای نفتی و از میان رفتن سیستم برتون وودز به پایان رسید.
دهه 1970 آغاز دورانهای پر مشکل اقتصادی بود و جهان با پیامدهای تمام تصمیمهایی که قبل از آن اتخاذ شده بود مواجه شد. طی دو تا سه دهه اخیر رایانهها در سرتاسر جهان گسترش پیدا کردهاند و فضای مجازی شکل گرفته سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ و دهکده جهانی بهوجود آمده است، اما ارتباط تنگاتنگ افراد و کشورها با هم یعنی کوچک شدن جهان به این معنا بود که هر رویداد در هر نقطه از جهان اثراتی در دیگر نقاط جهان داشته و هیچ راهی برای اجتناب از این وضعیت وجود ندارد. پایان دوران طلایی سرمایهداری، آغاز چند مورد سقوط در بازارهای مالی بود که بر تمام جهان تاثیر گذاشت. در ادامه به پنج مورد از این سقوطها اشاره میکنیم.
بین ژانویه 1973 تا دسامبر سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ 1974 یعنی در 699 روز، شاخص متوسط صنعتی داوجونز 1.45 درصد ارزش خود را از دست داد. شاخص FT30 بورس لندن نیز 73 درصد کاهش پیدا کرد. سقوط سال 1973 هفتمین سقوط شدید تاریخ است که از 11 ژانویه 1973 تا 6 دسامبر 1974 ادامه داشت.
از میان رفتن سیستم برتون وودز در کنار کاهش شدید ارزش دلار و بحرانهای نفتی سال 1973 سه عامل این سقوط بودند. هیچکس انتظار نداشت حباب بازار با این شدت و گستردگی بترکد. طی 12 ماه قبل از آغاز دوره سقوط، شاخص متوسط صنعتی داوجونز 15 درصد رشد کرده بود. در این دوره، شوک نیکسون نیز در فروپاشی اقتصادها در گوشه و کنار جهان موثر بود. نیکسون تصمیم گرفت بهطور یکجانبه قابلیت تبدیل سیستم دلار آمریکا به طلا را پایان دهد. بهدلیل این تصمیم او بود که ما امروز دارای ارزهای شناور هستیم.
پس از سقوط 1973 روند بهبود شرایط اقتصادی در کشورهای مختلف کند بود. برای مثال وضعیت بریتانیا تا سال 1987 به حالت قبل از بحران بازنگشت و تنها چند ماه بعد سقوطی دیگر در بازارهای مالی رخ داد. آمریکا نیز در واقع در سال 1993 به وضعیت قبل از سقوط بازگشت.
هیچکس 19 اکتبر سال 1987 را فراموش نخواهد کرد. اصولا دوشنبهها روزهای خوبی برای بازارها نیستند. در 28 اکتبر 1929 رکود بزرگ آغاز شد اما چرا دوشنبهها؟ شاید به این دلیل که افراد در پایان هفته فرصت داشتهاند به آنچه در حال وقوع است فکر کنند، نگران شوند و صبح روز دوشنبه که بازار فعالیت خود را آغاز میکند به فروش جمعی و هیجانزده دارایی خود در بازار بپردازند تا از زیان بیشتر جلوگیری کنند. شاید بهتر باشد ما هفت روز هفته را کار کنیم تا سرمایهگذاران فرصت کمتری برای فکر کردن داشته باشند.
سقوط سال 1987 از هنگکنگ آغاز شد و به اروپا و سپس به آمریکا سرایت کرد. طی دو هفته بورس هنگ کنگ 5.45 درصد ارزش خود را از دست سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ داد. بورس لندن و بورس آمریکا نیز به ترتیب 45.26 درصد و 8.22 درصد ارزش خود را از دست دادند. بازگشت شاخص متوسط صنعتی داوجونز به سطح قبل از سقوط دو سال طول کشید. گفته میشود معاملات برنامهریزی شده عامل اصلی سقوط سال 1987 بازارهای مالی بوده است، البته تحلیلگران هنوز هم به بحث درباره عوامل آن
معاملات برنامهریزی شده معامله گروهی از سهام است که طبق ارزیابی بازار از طریق شرایط از پیش تعیین شده صورت میگیرد. این سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ سیستم امکان معامله تعداد بسیار زیادی از سهام را در یک زمان فراهم میکند. در سال 2012 این سیستم 30 درصد کل حجم سهام معامله شده در بورس نیویورک را تشکیل داد. در سال 1987 پیشرفتهای تکنولوژیک در حوزه تکنولوژی اطلاعات نسبتا اندک بود. شاید امروز (حداقل امیدواریم چنین باشد) برنامههای نرمافزاری پیشرفتهتر هستند و حاشیه خطا کاهش یافته است، احتیاجی به دخالت انسان نیست و به همین دلیل میزان بالایی از سهام را میتوان با یک کلیک خرید یا فروخت.
روز جمعه 13 اکتبر سال 1989 برخی سرمایهگذاران دچار زیان شدند. این سقوط در مقایسه با دیگر سقوطهایی که در قرن بیستم اتفاق افتادهاند کوچک محسوب میشود. به نظر میرسد این سقوط بازار حاصل اشتباه در خرید سهام شرکت UAL (شرکت مادر یونایتد ایرلاینز) بود که 75.6 میلیارد دلار ارزش داشت. این معامله صورت نگرفت و در نتیجه بحرانی در بازار اوراق قرضه با ریسک بالا رخ داد. در این سقوط شاخص متوسط صنعتی داوجونز طی چند ساعت 91.6 درصد و شاخص استاندارد اند پورز 12.6 درصد کاهش یافتند. شاخص نزدک نیز 09.3 درصد افول کرد.
بحران مالی آسیا در ژوئیه سال 1997 در تایلند آغاز شد و علت آن کاهش شدید ارزش واحد پول این کشور بود. دولت تایلند برای پشتیبانی از نرخ برابری ثابت خود ارز خارجی کافی در اختیار نداشت و مجبور شد واحد پول خود را شناور کرده و پیوستگی آن به دلار آمریکا را قطع کند. تایلند از پیش به شدت مقروض بود و بدهی خارجی آن سبب شده بود این کشور مستعد ورشکستگی باشد. این بحران به سرعت به اندونزی و کرهجنوبی سرایت کرد. سپس هنگکنگ، مالزی و فیلیپین دچار مشکل شدند و شاخصهای مالی در تمام آنها به شدت کاهش یافت.
در این بحران صندوق بینالمللی پول وارد عمل شد تا ترتیبی دهد وضعیت از کنترل خارج نشود. این صندوق برای تثبیت اوضاع در کرهجنوبی، تایلند و اندونزی 40 میلیارد دلار اختصاص داد. در شدیدترین روزهای بحران نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو سازمان کشورهای جنوب شرق آسیا، آ سه آن، 180 درصد افزایش یافت. ایالات متحده نیز دچار زیان شد اما زیان آن کمتر از زیان کشورهای آسیایی بود. در این سقوط در اکتبر سال 1997 شاخص متوسط صنعتی داوجونز 2.7 درصد کاهش یافت. بازار ژاپن نیز دچار زیان شد زیرا آسیا 40 درصد بازار شرکتهای این کشور را تشکیل میدهد. رشد واقعی تولید ناخالص داخلی ژاپن از پنج5 درصد به 6.1 درصد کاهش یافت و این کشور در سال 1998 دچار رکود شد.
حباب قیمت سهام شرکتهای اینترنتی از سال 1997 تا 2000 ادامه پیدا کرد. در 10 مارس سال 2000 بازار به اوج حباب خود رسید، یعنی شاخص نزدک در حد 5048 قرار گرفت که دو برابر ارزش آن در سال قبل بود. برای مقایسه بهتر است بدانید اکنون شاخص نزدک حول 4200 واحد در نوسان است. دهه 1990 دهه آغاز فراگیر شدن شبکه اینترنت و فعالیت شرکتهای اینترنتی بود.
قبل از ترکیدن حباب قیمتی سهام این شرکتها، اقتصاددانها و روزنامههای معتبر نظیر روزنامه وال استریت ژورنال به مردم توصیه میکردند سهام شرکتهای یاد شده را خریداری کنند زیرا تصور میشد حباب سقوط شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ نخواهد ترکید، اما در سال 1999 رشد اقتصاد کند شد و تحلیلگران اعلام کردند که صدها شرکت اینترنتی تازه تاسیس طی آن سال دچار ورشکستگی خواهند شد.
در نتیجه این تحولات سرمایهگذاران وحشت زده شدند و به فروش سهام خود اقدام کردند. در آن زمان شرکتهای اینترنتی هشت درصد بازار سهام آمریکا را تشکیل میدادند و ارزش کلی آنها 1300 میلیارد دلار بود.
اکثر 371 شرکت اینترنتی بورسی در آن سال یا ورشکست شدند یا از سوی رقبای قدرتمند خریداری شدند، اما اندکی بعد فعالیت آنها متوقف شد. این شرکتها سودی بهدست نیاورده بودند زیرا برای تبلیغ و شناخته شدن و نیز جذب مشتری سرمایهگذاری عظیمی کرده بودند.
اما از این پنج مورد سقوط بازارهای مالی در سه دهه اخیر چه نتیجهای میتوان گرفت؟ مردم میگویند تاریخ تکرار میشود. نرمافزارهای تحلیلگری، دادهها و شواهد تجربی به ما میگویند که رشد سهام شرکتها برای همیشه ادامه پیدا نمیکند.
با بررسی دقیق میتوان به گذشته بازگشت و علل سقوطهای متعدد بازارهای سهام را یافت، اما سختترین کار جلوگیری از خرید و فروشهای هیجانی و غیرمنطقی و پند گرفتن از گذشته است، بهطوری که همان اشتباهات بار دیگر تکرار نشوند، اما متاسفانه ما بارها و بارها همان اشتباهات را تکرار میکنیم.
دیدگاه شما