تاریخ انفجار قیمت بیت کوین اعلام شد
قیمت بیت کوین بهتازگی به بالاترین سطح در ۵۲ روز گذشته رسیده است. اکنون روی نمودار یکروزه این ارز دیجیتال نشانهای صعودی دیده میشود که میتواند نویدبخش جهش بیشتر قیمت در ماه جاری میلادی باشد.
تغییر احساسات سرمایهگذاران بازار ارزهای دیجیتال در واکنش به انتشار دادههای مربوط به بازار کار و دیگر شاخصهای اقتصادی آمریکا، قیمت بیت کوین را به بالاترین سطح در ۷ هفته گذشته رساند و سبب افزایش بهای دیگر ارزهای دیجیتال شد.
بیت کوین در حال حاضر با قیمتی بالاتر از ۲۱٬۴۰۰ دلار خریدوفروش میشود و طی ۲۴ ساعت اخیر جهشی ۴.۶۲درصدی را تجربه کرده است؛ یعنی این ارز دیجیتال اکنون بالای محدودهای نوسان میکند که هفتهها در آن گرفتار شده بود. گفتنی است بیت کوین طی ۱۰ روز گذشته نیز بالای ۲۰٬۰۰۰ دلار در نوسان بوده است.
ادوارد مویا (Edward Moya)، تحلیلگر ارشد مجموعه اواندا (Oanda)، گفته است:
گزارش امروز (اشاره به گزارش بازار کار آمریکا) به شکلگیری موجی از نوسانات منجر شد که در نهایت برای داراییهای ریسکی مثبت بود و کمک کرد بیت کوین بتواند خود را به بالای ۲۱٬۰۰۰ دلار برساند.
اتریوم در حال حضار بالای ۱٬۶۰۰ دلار در نوسان است و با ۶درصد رشد در ۲۴ ساعت اخیر در بالاترین قیمتی خریدوفروش میشود که از اواسط سپتامبر (شهریور) تجربه کرده بود. آلت کوینهای بازار نیز در این مدت عملکردی مثبتی از خود نشان دادند، بهطوری که پالیگان بهتازگی جهشی ۲۲درصدی را تجربه کرده است و اکسی اینفینیتی هم با رشدی ۲۳درصدی مواجه شده است.
جهش اخیر پالیگان تحتتأثیر انتشار این خبر اتفاق افتاد که مِتا (Meta) قصد دارد ابزاری را در اختیار کاربران اینستاگرام قرار دهد تا با استفاده از آن بتوانند توکن غیرمثلی (NFT) در شبکه پالیگان ضرب کرده و آن را به فروش برسانند. ضمن اینکه پالیگان اولین شریک منتخب متا برای راهاندازی این ویژگی جدید است.
گزارش تأثیرگذار مربوط به بازار کار آمریکا نشان میدهد کسبوکارهای آمریکایی در طول ماه اکتبر (مهر) ۲۶۱٬۰۰۰ شغل جدید ایجاد کردهاند. این رقم از ۲۰۰٬۰۰۰ شغل جدیدی که کارشناسان اقتصادی پیشبینی کرده بودند بیشتر است که نشانهای مثبت ارزیابی میشود. در مقابل، نرخ بیکاری در این ماه به ۳.۷درصد افزایش یافته که از ۳.۶درصد موردانتظار کارشناسان اندکی بیشتر است.
افزایش نرخ بیکاری و کاهش قابلتوجه آمار اشتغال میان خانوارهای آمریکایی (۳۲۵٬۰۰۰ شغل)، از نظر دنی بلنچفلاور (Danny Blanchflower)، اقتصاددادن دانشگاه دارتموث (Dartmouth College)، نشانهای از معکوسشدن روند بازار کار در این کشور است و با توجه به تلاشهای دولت برای مهار تورم، عاملی مثبت برای داراییهای ریسکی ارزیابی میشود.
او دراینباره گفته است:
اکنون در موقعیتی قرار داریم که انتظار میرود بانک مرکزی آمریکا در آستانه سقوط بازار کار در این کشور، بهطور کامل از موضع خود بازگردد. کاهش نرخ بهره بانکی در راه است.
وضعیت بازار سهام نیز طی یک روز گذشته صعودی بوده است و شاخصهای بورسی «S&P۵۰۰»، نزدک (Nasdaq) و داو جونز ( Dow Jones) در این مدت بیش از یک درصد رشد داشتهاند. قیمت طلا در بازارهای جهانی نیز طی این مدت ۳درصد افزایش یافته است.
تحلیلگر اواندا میگوید:
به نظر میرسد کاهش سرعت تشدید اعمال سیاستهای پول انقباضی (افزایش نرخ بهره) همچنان یکی از گزینههای بانک مرکزی آمریکاست و این اتفاق میتواند در کوتاهمدت بهنفع ارزهای دیجیتال باشد.
شانس بیت کوین برای جهش بیشتر در ماه نوامبر
بیت کوین از ماه ژوئن (خرداد) در محدوده باریکی در نوسان است و با این وضعیت پیداکردن نشانههای صعودی یا نزولی به یک چالش برای تحلیلگران تبدیل میشود. با این حال، تقاطع اخیر میانگینهای متحرک روی نمودار یک روزه بیت کوین، ارزش بررسیکردن را دارد.
روز ۲۸ اکتبر (۶ آبان) میانگین متحرک ۱۰ روزه بیت کوین میانگین متحرک ۵۰ روزه را به سمت بالا قطع کرد. از ابتدای سال ۲۰۱۵ میلادی این اتفاق تنها ۲۷ بار در طول ۲٬۸۶۲ روز معاملاتی رخ داده است. هر بار که این تقاطع شکل گرفته است، قیمت بیت کوین بهطور متوسط در طول هفت روز ۳درصد رشد کرده و در طول ۳۰ روز نیز با رشدی ۱۰درصدی مواجه شده است.
مقاله درک مالی رفتاری و قدرت جمع در حرکات بازار
درگیری بی وقفه بازار سهام در طول روز بین گاوها و خرس ها همان چیزی است که نهایتا صعود یا نزول بازار را رقم می زند. صرف نظر از سبک تحلیل یا سیستم مورد استفاده معامله گران، هدف اصلی از تلاش های تجاری همه معامله گران درک میزان کنترل گاوها یا خرس ها در بازه های زمانی مشخص و پیش بینی این مسئله است که کدام یک قدرت را در آینده دور یا نزدیک در دست می گیرد.
دانشی را که به طور خاص به جهت گیری های رفتاری انسانها در بازارهای مالی می پردازد مالی رفتاری گفته می شود. این دانش به بررسی فاکتورهایی مانند ترس، احساسات، خطاهای فکری و ذهنی، جهتگیری ها و سوگیری های رفتاری و … که در روندهای بازار تأثیرگذار است را بررسی میکند.
در این مقاله تمرکز ما روی حرکت جمعی یا همان حرکت گله ای می باشد و شما را با ریسک های این مدل از رفتارهای جمعی آشنا می کنیم. متأسفانه، تمایل طبیعی معامله گران به “دنبال رو جمع شدن” اغلب مانع از درک آن ها از میزان اهمیت کنترل گاو ها و خرس ها در حرکات بازار می شود. در اینجا قصد داریم نگاهی بیاندازیم به اینکه چگونه روانشناسی بازار و امور مالی رفتاری به صورت جمعی بازارهای صعودی و نزولی را به پیش می برد.
مطالب کلیدی این مبحث
◼ در حالی که معامله گران معمولاً خودشان را درجایگاه یک تصمیم گیرنده ی مستقل و بی غرض می بینند، اما همه آنها اغلب تحت تاثیر و وسوسه پنهانی روانشناسی جامع تر بازار قرار دارند.
◼ رفتار جمعی در بازارها از قرن ها قبل شناخته شده است، حباب های اقتصادی مختلف مانند حباب گل لاله معروف هلندی علت آن قدرت جمع بود. (مترجم: جنون گل لاله به دورهای در عصر طلایی هلند مابین سالهای ۱۶۳۴ تا سال ۱۶۳۷ میلادی گفته میشود که قیمت برای پیاز گل لاله که تازه معرفی شده بود به سطح فوقالعاده بالا افزایش پیدا کرد و سپس به طور ناگهانی سقوط کرد جنون گل لاله اولین حادثهٔ حباب اقتصادی و یکی از سه حباب اقتصادی بزرگ در تاریخ معاصر اروپا بهشمار میآید).
◼ رفتار گروهی (گله ای) می تواند باعث ایجاد خرید و فروش های زیاد و بی اساس در بازار شود که اغلب فاقد پشتوانه بنیادی درتوجیه حرکت قیمت هستند.
جنون جمعی در مالی رفتاری
بازار از یک نظر، جمع بی نظم افرادی است که تنها هدف مشترک آنها تعیین وضعیت اقتصادی آینده یا تشخیص تعادل قدرت بین خوش بین ها (گاوها) و بدبین ها (خرس ها) است و به این وسیله از معاملات انجام شده امروز که در آینده نتیجه می دهد سود کسب کنند. با این حال، مهم است که بفهمیم جمع متشکل از افراد مختلفی است که هر یک مستعد احساسات رقابتی و متضاد هستند. خوش بینی و بدبینی، امید و ترس همه این احساسات می تواند در یک معامله گر در زمان های مختلف یا در چندین معامله گر یا گروه به طور همزمان وجود داشته باشد.
در هرمعامله ای، هدف اصلی این است که مفهوم این احساسات آنی جمع را درک کنیم، در نتیجه روانشناسی جمعی بازار را ارزیابی کنیم.
کتاب مشهور چارلز مک کی با نام، “توهمات غیرعادی عموم و جنون جمعی”، شاید تنها کتابی است که بیشترین بحث را راجع به این پدیده دارد. از حباب گل لاله هلندی در قرن هفدهم گرفته تا بیشترین حباب های اقتصادی آن زمان را بررسی می کند.
و موضوع آن یک داستان آشنا است: بازار پایدار صعودی در برخی کالاها، ارز یا سهام باعث می شود که عموم مردم باور کنند که این روند پایانی ندارد. این تفکر خوش بینانه بقدری افزایش و گسترش پیدا می کند که تبدیل به نوعی سرخوشی بیش از حد و جنون در جمع می گردد، در حالی که وام دهندگان نیز هیزم به این آتش می ریزند.
سرانجام، ترس در سرمایه گذاران رخنه می کند چون بنظر آنها بازار به اندازه تصور اولیه قوی نیست. مطمعنا، هنگامی که ترس به وحشت فروش تبدیل می شود، بازار خود به خود فرو می ریزد، مارپیچی خطرناک ایجاد می کند که بازار را به نقطه ای کمتر از قبل از شروع شیدایی می رساند و بهبود آن سالها طول می کشد.
درک رفتار گله ای (گروهی) در مالی رفتاری
رفتار گله ای بیانگر رفتاریست که افراد در یک جمع بدون تفکر و بدون برنامه ریزی قبلی انجام می دهند و صرفا از عملکرد گروه تبعیت می کنند در اقتصاد چنین رفتاری بسیار دیده می شود. در این مواقع افراد معمولاً آرام و منطقی وقتی آشکار می شود که اطرافیانشان به طور جمعی در حال انجام رفتار خاصی هستند آنها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند. کسانی که رفتار انسانی را بررسی می کنند، بارها دریافته اند که ترس از دست دادن فرصت برای گرفتن سود در افراد، بیشتر و ماندنی تر از ترس ضرر کردن است. در سطح بنیادی، این ترس جاماندن یا شکست زمانی که دوستان، اقوام و همسایگانشان سود کلان می برند، باعث وسوسه ی شدید انبوه مردم می شود.
ذاتاً، انسانها می خواهند بخشی از جامعه افرادی باشند که دارای هنجارهای مشترک فرهنگی و اقتصادی هستند. با این وجود، افراد هنوز هم فردیت خود را قدر می دانند و نسبت به رفاه خود حس مسئولیت دارند. گاهی اوقات معامله گران فریب رفتار توده را می خورند مثلا در بالاترین نقطه یک رالی صعودی اقدام به خرید می کنند و یا اینکه در پایین ترین نقطه بازار پیاده می شوند. امور مالی رفتاری این گونه حرکات را ناشی از گرایش طبیعی انسان به تأثیرپذیری از اجتماع می داند که علت آن ترس تنها ماندن یا ترس از دست دادن است.
یکی دیگر از عوامل محرک رفتار جمعی، تمایل ما به جستجوی رهبری است که بیان کننده میانگین نظر جمع باشد (چون فکر می کنیم اکثریت رفتار درستی دارند) یا در قالب چند نفر اصلی که بنظر می رسد به واسطه توانایی عجیب شان در پیش بینی آینده رفتار جمع را هدایت می کنند.
در زمان عدم اطمینان (و چه چیزی نامطمئن تر از انبوه انتخاب هایی که در عالم معامله گری روبه روی ماست)، ما به رهبری قدرتمند برای راهنمایی رفتارمان و ارائه الگوهایی برای دنبال کردن متکی هستیم. رهبرهای به ظاهر دانای کل بازار از نمونه مواردی هستند که ادعا می کنند به عنوان رهبر همه چیزدان جمع در همه حال ایستادگی می کنند، اما سرانجام که جزر و مد جنون خرید و فروش به پایان می رسد، زود تر از بقیه فرو می ریزند.
انتخاب راه درست
با توجه به قدرت غافلگیر کننده جمع و تمایل به ادامه روند برای مدت زمان طولانی، یک معامله گر منطقی با یک معما روبرو است: آیا آنها موج توده مردم را دنبال کنند یا از بازی جمع خارج شوند با این فرضیه که تصمیمات فردی و تحلیل هایشان بر جنون جمع پیروز خواهد شد؟ راه حل این مشکل در واقع کاملاً ساده است: وقتی نظرجمعی با تحلیل شما مطابقت پیدا کرد جمع را دنبال کنید، و وقتی نظر جمع برخلاف تحلیل شما شد، از بازار خارج شوید! هم پیروی از جمعیت و هم بیرون رفتن، چالش های منحصر به فرد خود را می طلبند.
خطرات دنبال رو جمع بودن
کلید موفقیت پایدار در معامله گری، ایجاد یک سیستم مستقل فردی است که ویژگی های مثبت تحلیل پژوهشی، غیرعاطفی ، عقلانی را با اجرای اصولی و منظم ارائه دهد. این انتخاب، به علاقه خاص هر معامله گر به نمودار و تحلیل تکنیکال بستگی خواهد داشت. اگر واقعیت بازار با اصول سیستم معامله گر هم سو باشد، برای او معامله به یک حرفه موفق و سودآور تبدیل می شود.
بنابراین موقعیت ایده آل برای هر معامله گر آن است که هماهنگی زیبا بین حرکت جمعی بازار و سیستم تحلیلی شخصی اش برای کسب سود ایجاد کند. یعنی زمانی که افکار عموم سیستم تحلیلی شما را تأیید کرده اند و احتمالاً همان موقعیتی است که بالاترین سود شما در کوتاه مدت بدست می آید.
اما با این حال در میان مدت و بلند مدت می تواند نابود کننده نیز باشد. زیرا با تأیید تحلیلش، معامله گر یک احساس کاذب امنیت پیدا می کند. سپس معامله گر با زیرکی و سرسختانه به خرد جمع می پیوندد، از سیستم فردی اش دور می شود و اعتبار زیادی به تصمیمات دیگران می دهد. به ناچار، زمانی پیش خواهد آمد که رفتار جمعی از جهتی که سیستم تحلیلی معامله گر ارائه می دهد، متفاوت می شود و این درست زمانی است که معامله گر باید توقف کند و پوزیشن معاملاتیش را ببندد. مثل همیشه، دور شدن از سیستم ممکن است برای مدتی مثمر ثمر باشد، اما در دراز مدت، این رویکرد فردی، منظم و تحلیلی است که بر پیروی کورکورانه از اطرافیان پیروز می شود.
حرکت مخالف جمع
یک معامله گر بهترین تصمیم ها را زمانی می گیرد که یک برنامه مکتوبی داشته باشند که دقیقاً شرایط ورود و خروج را مشخص کند. این شرایط ممکن است کاملا از خرد جمعی نشات گرفته شود و یا ممکن است بدون توجه به جهت حرکت جمع باشد. و مواقعی پیش می آید که سیستم معامله گر سیگنالی را صادر می کند که دقیقاً مخالف جهت حرکت جمع باشد. در این وضعیت اخیر است که یک معامله گر باید بسیار محتاط باشد.
تا حدی، جمع هرگز در کوتاه مدت اشتباه نمی کنند. محتاط بودن، یا داشتن تفکر خلاف جمع، استراتژی بسیار بهتری نسبت به تسلیم شدن در برابر ذهنیت لمینگی است (فراچارت: انگلیسی lemmings، لمینگ یا رفتار لمینگی اصطلاحی منتقدانه به سرمایه گذاری است که ذهنیتی به اصطلاح جوگیرانه دارد و بدون تحلیل شخصی اقدام به سرمایه گذاری می کند که اغلب منجر به ضرر می گردد)، به ویژه هنگامی که به نظر می رسد شور و نشاط غیر منطقی بازار را فرا گرفته است. خوش بینی شدید با اوج بازار همزمان است و بدبینی شدید در پایین ترین حد بازار عموما دیده می شود. نکته واضح این است که این افراط ها در بازار تنها پس از اتفاق افتادن قابل شناسایی است. به عبارت دیگر، ادراک ماموقع است.
معامله گر زیرک و دانا می داند که زمان فروش وقتی است که قیمت ها بسیار بالاتر از بنیاد است و زمان خرید وقتی است که قیمت ها بسیار پایین تر از حد منطقی است. خوشبینی شدید را باید در یک مسیر نزولی مشاهده کرد و بدبینی شدید باید در مسیر صعودی دیده شود، که برعکس طرز فکر جمع است.
وقتی جمع در جهتی حرکت می کند که مغایر با سیستم معامله گر است، بهترین تصمیم خارج شدن است! به عبارت دیگر، معامله گر باید چه با سود چه با ضرر خارج شود و در حاشیه منتظر بماند تا زمانی که سیگنال مثبتی دوباره توسط سیستم صادر شود.
ما نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم
اگرچه ضروری است، اما دقت زیاد در بازار نمی تواند شما را از همه چیز نجات دهد. مطالعات نشان داده است که سرمایه گذاران بیشتر تحت تأثیر رویدادهای جاری مانند اخبار بازار، رویدادهای سیاسی ، درآمد و غیره قرار دارند و سرمایه گذاری بلند مدت و بنیاد اقتصادی را نادیده می گیرند.
بعلاوه، اگر حرکتی در یک جهت شروع شود، با گذر زمان و شتاب گرفتن سرمایه گذاران بیشتری را جذب می کند. تأثیر چنین رفتار لمینگی در سالهای اخیر بیشتر شده است که دلیل آن انبوه اخبار هیجان انگیز مالی، اقتصادی و سایر مواردی است که حساسیت سرمایه گذاران محتاط را برمی انگیزاند. گسترش رسانه های اجتماعی به طور حتم بر روانشناسی سرمایه گذاران تأثیر می گذارد و باعث خلق این لمینگ می شود.
چند سوال متداول در رفتار جمعی
◼ روانشناسی توده و رفتار جمعی در بازارها به چه معناست؟
زمانی که به مردم حرص و ترس غلبه می کند تغییر احساسات در بازارهای صعودی این حس در بازار شیوع پیدا می کند و هم زمان واکنش های عجله ای و بیش از حد ممکن است رخ دهد که قیمت های واقعی را بهم می ریزد. به دلیل طمع، حباب های قیمتی حتی فراتر از بنیاد بالا می روند. و بخاطر ترس، فشار فروش می تواند به درازا بکشد و قیمت ها را تا جایی که ممکن است کاهش پیدا می کند.
◼ چگونه می شود از قربانی جنون جمع شدن جلوگیری کرد؟
بهترین راه این است که تصمیمات سرمایه گذاری را بر اساس معیارهای بی غرض و صحیح بگیرید و اجازه ندهید احساسات بر شما غلبه کنند. روش دیگر اتخاذ یک استراتژی خلاف گرایی است که طبق این استراتژی وقتی بقیه وحشت دارند خرید کنید – سهام را در حالی که همه “به حراج” گذاشته اند بردارید و وقتی سرخوشی به حباب تبدیل شد بفروشید. در پایان، این در ذات انسان است که بخشی از جمع باشد و برای همین مقاومت دربرابر تمایل به انحراف از برنامه سخت است. مشاوران سرمایه گذاری راه های خوبی برای دور نگه داشتن شما از دست زدن های بی مورد به سرمایه گذاری هایتان ارائه می دهند.
◼ آیا روانشناسی خرد جمعی در بازارها موضوع جدیدی است؟
خیر. “جنون جمع” در بازارها قرن ها قبل به اثبات رسیده ، و این حباب های سوداگرانه و شیدایی های بازار در طول تاریخ مشاهده شده است.
سخن آخر
تجسم کنید، آن لحظه ای را که یک فرصت مطمئن سود گرفتن را از دست داده اید، از لحاظ روانی سخت ترین و دردناک ترین وضعیتی است که در شغل معامله گری خود با آن روبرو خواهید شد. در واقع، حس سود از دست رفته بسیار بیشتر از ضرر کردن می تواند سخت باشد. این شاید پارادوکس نهایی معامله گری باشد، آنقدر که غریزه ذاتی انسان و تمایل او به همرنگ جماعت شدن وضعیتی است که بسیاری از معامله گران را به نابودی مالی کشانده است. هرگز با قدرت جمع مبارزه نکنید، اما همیشه از نحوه ارتباط تصمیمات شخصیتان به قدرت کسانی که اطرافتان هستند آگاه باشید.
انتشار : سایت فراچارت / مترجم: سمانه رحیمی / منبع: Investopedia
شناسایی نقاط چرخش بازار
یکی از مواردی که به شدت مورد توجه معاملهگران بازارهای مالی قرار میگیرد، آگاهی از نقاطی است که بازگشت قیمت در آنها اتفاق میافتد. زمانی که افراد بتوانند این نقاط را به درستی شناسایی کنند، میتوانند با حفظ سرمایه اولیه، به سود مورد نظر خود برسند و در شرایطی که بازار سیر نزولی در پیش دارد، قبل از وقوع ریزش از آن خارج شوند. اگر چه تعیین نقاط کف و سقف قیمت، نقاط ورود و خروج و به طور کلی آگاهی از زمانبندی حرکات بازار، امری نیست که به راحتی بتوان بر آن تسلط یافت، با این حال با استفاده از ابزارهای مختلفی میتوان محدوده این نقاط قیمتی را پیدا کرد. به این نقاط که نمایانگر محل تغییر جهت روند بوده و به عبارت دیگر تغییرات معکوس قیمت در آنها اتفاق میافتد، نقاط پیوت (چرخش) بازار گفته میشود. به نظر میرسد که شناسایی صحیح پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که عدم تشخیص دقیق آن موجب بروز اشتباهات معاملاتی، از دست رفتن سود و افزایش ضرر خواهد گردید.
به کمک پیوتها میتوان وضعیت پیشین و کنونی قیمت سهام را بررسی کرد. پیوتها در تحلیل تکنیکال به انواع مختلفی تقسیم میشوند که در ادامه روشهای مختلف تشخیص آنها ارائه و مورد بررسی قرار میگیرد. در ابتدا لازم است کمی بیشتر با نقاط پیوت، اهمیت و انواع آن آشنا شویم.
پیوت چیست؟ معرفی پیوت مینور و ماژور
منظور از نقاط چرخش بازار (Pivot Point)، سطوحی است که در آن روند بازار تغییر میکند. به عبارتی، چنانچه بازار صعودی باشد، با رسیدن به آن شروع به ریزش کرده و قیمتها کاهش مییابند و بالعکس. نقاط پیوت یا محل تغییر جهتها در بازار به دو دسته ماژور یا اصلی و مینور یا فرعی تقسیم میشوند که عبارتند از:
پیوت اصلی (ماژور): در پیوتهای ماژور یا اصلی، بازار با یک چرخش محسوس مواجه میشود که قیمتها را به طور جدی تغییر میدهد. در پیوت ماژور، قیمتها بخش زیادی از مسیر قبلی خود را باز میگردند، که دلیل این تغییر مسیر میتواند انتشار یک خبر مهم، مسائل سیاسی و اقتصادی و یا برخورد با سطوح حمایت و مقاومت کلیدی چارت باشد.
پیوت فرعی (مینور): در پیوتهای مینور تغییر قیمتها محدود و موقتی بوده و بازار با یک اصلاح کوچک رو به رو میشود که پس از مدتی مجدداً به روند اصلی خود باز خواهد گشت. معاملهگران تازهکار معمولاً درگیر پیوتهای فرعی شده و پیش از رسیدن سهام به سود واقعی خود، دست به فروش میزنند. بر این اساس، عدم تشخیص صحیح سطوح یادشده و ناتوانی در تفکیک سطوح اصلی و فرعی، ممکن است سبب کاستن از سود قابل دستیابی و یا ورود عجولانه به معامله و مواجهه با ضرر شود که این امر خود مبین اهمیت موضوع شناسایی نقاط چرخش بازار میباشد.
نقاط چرخش (پیوت) اصلی و فرعی و رفتار قیمت در مواجهه با آنها
روشهای تشخیص نقاط پیوت
وقتی بازار در یک جهت، به صورت صعودی یا نزولی حرکت میکند، پس از مدتی یک سقف یا کف تشکیل میشود که در این شرایط شاهد یک پیوت در بازار خواهیم بود. معاملهگرانی که در این حرفه تبحر دارند، به طور چشمی و بر طبق مقایسات و محاسبات ذهنی میتوانند نقاط پیوت را تشخیص دهند که این امر نتیجه داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل و تمرین بسیار است. معاملهگران مبتدی نیز به منظور شناسایی نقاط پیوت، میتوانند از ابزارهایی همچون سطوح فیبوناچی و اندیکاتورهایی نظیر MACD بهره بگیرند. نمودار فیبوناچی مجموعهای از خطوط افقی است که سطوح بازگشتی محتمل را نشان میدهند، که هر سطح آن با اعدادی به صورت درصد بیان میشود. یکی دیگر از روشهای شناسایی نقاط پیوت، استفاده از اندیکاتورهای مختلف است که از جمله معروفترین آنها میتوان به اندیکاتور مکدی اشاره نمود. مکدی یک اندیکاتور تکنیکالی معروف است که به منظور نشان دادن رابطه بین دو میانگین متحرک (مووینگ اوریج) به کار میرود. در ادامه این بخش به توضیح روشهای اصلی برای تشخیص نقاط چرخش بازار پرداخته میشود.
1- واگرایی اندیکاتور
حالتی که قله یا درههای قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند را واگرایی مینامند. در این حالت قیمت سهام به انتهای مسیر خود رسیده و از تغییر احساسات در بازارهای صعودی این رو تمایل به تغییر روند افزایش مییابد که در واقع به معنای تشکیل سطوح مقاومت و حمایت جدید در بازار میباشد. واگرایی خود به دو دسته معمولی و مخفی تقسیم میشود که بترتیب عبارتند از:
1-1- واگرایی معمولی (Regular Divergence):
این نوع از واگرایی که خود به دو دسته منفی و مثبت تقسیم میشود، به صورت زیر تعریف میگردد.
* واگرایی معمولی منفی: در حالتی که قیمت سقف جدیدی را تشکیل میدهد، اما اندیکاتور موفق نمیشود که قله جدیدی بالاتر از قله قبلی تشکیل دهد.
* واگرایی معمولی مثبت: این نوع واگرایی زمانی به وجود می آید که روند نزولی باشد و به این صورت است که قیمت کف جدیدی پایینتر از کف قبلی خود تشکیل میدهد، در حالیکه اندیکاتور نتوانسته است که کف جدیدی بسازد.
2-2- واگرایی مخفی (Hidden Divergence):
در شرایطی که قیمت در حال اصلاح حرکتی خود برای ادامه دادن مسیر اصلی باشد، این شکل از واگرایی به وقوع میپیوندد. این واگرایی نیز همانند واگرایی معمولی به دو دسته منفی و مثبت تقسیم میشود که به ترتیب عبارتند از:
* واگرایی مخفی منفی: این نوع از واگرایی زمانی به وقوع میپیوندد که اندیکاتور سقفی بالاتر از سقف قبلی خودش را ایجاد نموده باشد، در حالیکه قیمت در روند نزولی بوده و قدرت اینکه به سطح قبلی خود بازگردد، را نداشته باشد.
* واگرایی مخفی مثبت: زمانی که قیمت کفی بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل میدهد درحالی که اندیکاتور بر خلاف آن یک کف پایینتر از کف قبلی که تشکیل داده بود را نشان میدهد.
مجموعه حالات مختلف واگرایی فوق را میتوان در شکل زیر مشاهده نمود.
انواع واگرایی
2- استفاده از اندیکاتور
همچنان که پیشتر بیان گردید، یکی دیگر از روشهای تعیین سطوح بازگشت قیمت در بازار، بهرهگیری از اندیکاتورها میباشد. اندیکاتور MACD به عنوان یکی از بهترین گزینهها برای این امر، میتواند در کنار سطوح فیبوناچی مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس با ترکیب مکدی و اصلاح قیمتی، زمانی که اندیکاتور در فاز مثبت بوده، بالاترین قیمت در آن فاز و زمانی که در فاز منفی قرار دارد، پایینترین قیمت را یافته و این دو نقطه را به یکدیگر متصل نمایید. بر این مبنا، اصلاح قیمت تا 38/2 درصد سطوح فیبوناچی و بروز تغییر فاز در مکدی، نشانگر ماژور بودن سطح یادشده خواهد بود. شمایی از این امر را میتوان در شکل زیر ملاحظه نمود.
3- شکست خط روند (Breakout)
خط روند نیز مانند هر حمایت یا مقاومتی بالاخره شکسته میشود که این شکست تحت تأثیر عواملی همچون حجم معاملات در یک روز، تعداد خریداران و فروشندگان و شکست همراه با ایجاد یک کندل بزرگ که اعتبار بیشتری نسبت به عوامل دیگر دارد، قرار میگیرد. زمانی که حجم بالایی از معاملات در مجاورت سطوح حمایت یا مقاومت رخ دهد، میتواند نشانگر آمادگی بازار برای شکست خط روند باشد. یک معاملهگر با تشخیص شکست خط روند، میتواند شرایط مناسب برای ورود به یک سهم و یا خروج از آن را شناسایی کند.
شکست خط روند و تغییر فاز حرکتی قیمت از نزولی به صعودی
شناسایی نقاط پیوت چه اهمیتی دارد؟
بنابر آنچه در این مقاله مطرح گردید، تعیین دقیق نقاط چرخش بازار دارای مزایایی به شرح ذیل میباشد:
1- شناسایی سطوح ماژور، جهت تشخیص دقیق روند اصلی بازار و آمادگی برای بروز چرخش محسوس در روند قیمتها بکار میرود.
2- پیوتهای مینور، مبین نوسانهای جزئی و اصلاحی بازار میباشند که شناسایی صحیح آنها مانع از درگیری با احساسات و هیجانات بازار میگردد.
3- اجرای معاملات در سطوح متناظر با نقاط ماژور موجب میگردد تا بالاترین احتمال برای موفقیت در معاملات، آنهم با بیشترین نسبت سود به زیان فراهم گردد.
4- کسب تجربه و تسلط بر شناسایی صحیح نقاط پیوت، علاوه بر جلوگیری از سردرگمی در شرایط مختلف بازار، سبب میگردد تا پیشبینی دقیقتری از چگونگی ادامه حرکات قیمت برای معاملهگر امکان پذیر شود.
اگر چه اهمیت شناسایی نقاط چرخش بازار به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت انجام یک سرمایهگذاری صحیح بر کسی پوشیده نیست، با این حال ورود به بازار سهام و معاملهگری در بازارهای مالی امری است که دارای جوانب مختلفی بوده و همانند هر مقوله اقتصادی دیگر، مستلزم دریافت آموزشهای مربوطه و آشنایی با اصول تحلیل و ارزیابی سهام و همچنین اطلاع از اخبار مربوطه از منابع موثق میباشد. بر این اساس سرمایهگذاران میبایست همواره در صدد ارتقای آگاهی و دانش معاملهگری خود باشند تا بتوانند در شرایط متفاوت بازار اقدامات مناسب را صورت دهند. بخش مقالات آموزشی سایت کارگزاری مدبر آسیا، محلی مناسب برای افرادی است که بدنبال راهی دقیق و مطمئن برای آشنایی با اصول انجام معاملات در بازار و روشهای تحلیل سهام میباشند.
شایان تغییر احساسات در بازارهای صعودی ذکر است که با ثبتنام در سایت کارگزاری مدبر آسیا و دریافت کد بورسی میتوانید علاوه بر دریافت آموزشهای یادشده، از بهروزترین و کاملترین امکانات معاملاتی که توسط کارگزاری با بیش از 17 سال سابقه در حوزه بورس و دارای تیمی متخصص و مجرب ارائه میگردد، بهرهمند شوید.
جمعبندی
بنابر آنچه که در این مقاله ذکر شد، شناسایی نقاط چرخش بازار به معاملهگران کمک میکند تا بتوانند در شرایطی که بازار به مدت طولانیتری روند خاصی را دنبال میکند، سریعاً مسیر بازار را تشخیص و همگام با شرایط بازار عمل نموده و درگیر احساسات گذرای بازار نشوند. این بدان معنی است معاملهگر قادر خواهد بود تا چنانچه بازار در آستانه روند نزولی قرار گرفت، با تشخیص سریع موقعیت، فوراً سرمایه خود را خارج کرده و در شرایطی که سیر صعودی در پیش است، به ورود در معاملات جدید اقدام نماید.
تشخیص نقاط کف و سقف یادشده که چرخش قیمتها در آن بوقوع میپیوندد، با استفاده از روشها و ابزارهای مختلفی امکانپذیر است که اساسیترین آنها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت. بدیهی است که ادغام روشهای نامبرده با یکدیگر، میتواند به تعیین سریعتر و دقیقتر نقاط پیوت، منجر شود. لازم به ذکر است که توانمندی در تشخیص پیوتهای مینور از ماژور نیز یک اصل اساسی در بازار سرمایه است که دستیابی به آن، مستلزم افزایش تجربه به کمک انجام تمرینات مستمر میباشد. در پایان اشاره به این نکته نیز ضروری است که اگرچه شناسایی پیوتها یکی از بهترین ابزارهای تحلیل و پیشبینی رفتار قیمتی در بازارهای مالی میباشد، با این حال تکیه بر آن بدون بهرهگیری از سایر اصول تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و نیز پیگیری اخبار، نمیتواند به تنهایی راهگشای انجام معاملاتی موفق بشمار رود.
به افزایش قیمت کوتاهمدت بازار طلا خوش بین باشیم؟
جهش طلا از پایینترین سطح دو سال اخیر و به دنبال آن افزایش حدود سه درصدی در روز جمعه، شتاب صعودی قوی را در میان تحلیلگران والاستریت ایجاد کرده است. با این حال، برخی همچنین اعتقاد دارند که این فلز گرانبها هنوز باید برای معکوسکردن روند نزولی چند ماهه خود کار انجام دهد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، آخرین نظرسنجی کیتکو نیوز نشان میدهد که احساسات در بازار همچنان رو به بهبود است و اکثر تحلیلگران بازار انتظار دارند در کوتاهمدت شاهد قیمتهای بالاتر باشند. تمایل سرمایهگذاران خرد نیز همچنان در حال بهبود است اما زیر آستانه ۵۰ درصد باقی میماند.
احساسات صعودی در تمام هفته پس از پایان قیمت طلا در ماه اکتبر با هفتمین کاهش متوالی ماهانه که طولانیترین روند زیان آن در ۵۰ سال گذشته است، افزایش یافته است.
افزایش بازده اوراق قرضه و دلار آمریکا که نزدیک به بالاترین سطح خود در ۲۰ سال گذشته نگه داشته شده است، همچنان در مقابل طلا قرار دارد. با این حال، برخی از تحلیلگران اظهار کردند که نگرانیهای فزاینده از رکود باعث افزایش تقاضای امن برای طلا شده است.
اوله هانسن، رئیس استراتژی کالا در ساکسو بانک گفت که رکود تغییر احساسات در بازارهای صعودی تغییر احساسات در بازارهای صعودی در ایالاتمتحده، فدرالرزرو را مجبور میکند تا قبل از رسیدن به هدف خود یعنی تورم دو درصدی، به چرخه انقباض خود پایان دهد. وی افزود: محیط رکود تورمی با رشد اقتصادی پایین و تورم بالا برای طلا صعودی خواهد بود.
کریستوفر وکیو، تحلیلگر ارشد بازار در DailyFX گفت که او نسبت به طلا خنثی است زیرا او همچنین میخواهد شاهد افزایش اولیه به بالای ۱۶۸۰ دلار باشد که به ۱۷۳۰ دلار منتهی شود.
این هفته، در مجموع ۲۰ متخصص بازار در نظرسنجی والاستریت کیتکونیوز شرکت کردند. ۱۰ تحلیلگر یا ۵۰ درصد گفتند که در هفته آینده نسبت به طلا خوشبین هستند. دو تحلیلگر یا ۱۰ درصد گفتند که نزولی هستند. هشت تحلیلگر یا ۴۰ درصد گفتند که در مورد فلز گرانبها بیطرف هستند.
۵۲۰ پاسخ دهنده در نظرسنجی آنلاین بخش خرده فروشی شرکت کردند. در مجموع ۲۴۰ رأیدهنده یا ۴۶ درصد خواستار افزایش قیمت طلا شدند. ۱۶۹ نفر دیگر یا ۳۳ درصد پیشبینی کردند طلا سقوط خواهد کرد. در حالی که ۱۱۱ رایدهنده باقی مانده، یا ۲۱ درصد، خواستار یک بازار بیطرف شدند.
افزایش روز جمعه به قیمت طلا کمک کرد هفته را در شرایط مثبت به پایان برساند. هر اونس طلا آخرین بار با دو درصد افزایش نسبت به هفته گذشته به تغییر احساسات در بازارهای صعودی ۱۶۷۷ دلار معامله شد. علاوه بر ترس از رکود، شکافهایی در بازار کار ظاهر میشود. روز جمعه، اداره آمار کار اعلام کرد که ۲۶۱ هزار شغل در ماه اکتبر ایجاد شده است که بالاتر از انتظارات است. با این حال، همه تحلیلگران متقاعد نشدهاند که افزایش قیمت طلا پایدار است. مارک چندلر، مدیر عامل بنوکبرن گلوبال فارکس گفت که انتظار دارد طلا به ۱۶۷۷ دلار در هر اونس برسد.
شناسایی نقاط چرخش بازار
یکی از مواردی که به شدت مورد توجه معاملهگران بازارهای مالی قرار میگیرد، آگاهی از نقاطی است که بازگشت قیمت در آنها اتفاق میافتد. زمانی که افراد بتوانند این نقاط را به درستی شناسایی کنند، میتوانند با حفظ سرمایه اولیه، به سود مورد نظر خود برسند و در شرایطی که بازار سیر نزولی در پیش دارد، قبل از وقوع ریزش از آن خارج شوند. اگر چه تعیین نقاط کف و سقف قیمت، نقاط ورود و خروج و به طور کلی آگاهی از زمانبندی حرکات بازار، امری نیست که به راحتی بتوان بر آن تسلط یافت، با این حال با استفاده از ابزارهای مختلفی میتوان محدوده این نقاط قیمتی را پیدا کرد. به این نقاط که نمایانگر محل تغییر جهت روند بوده و به عبارت دیگر تغییرات معکوس قیمت در آنها اتفاق میافتد، نقاط پیوت (چرخش) بازار گفته میشود. به نظر میرسد که شناسایی صحیح پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که عدم تشخیص دقیق آن موجب بروز اشتباهات معاملاتی، از دست رفتن سود و افزایش ضرر خواهد گردید.
به کمک پیوتها میتوان وضعیت پیشین و کنونی قیمت سهام را بررسی کرد. پیوتها در تحلیل تکنیکال به انواع مختلفی تقسیم میشوند که در ادامه روشهای مختلف تشخیص آنها ارائه و مورد بررسی قرار میگیرد. در ابتدا لازم است کمی بیشتر با نقاط پیوت، اهمیت و انواع آن آشنا شویم.
پیوت چیست؟ معرفی پیوت مینور و ماژور
منظور از نقاط چرخش بازار (Pivot Point)، سطوحی است که در آن روند بازار تغییر میکند. به عبارتی، چنانچه بازار صعودی باشد، با رسیدن به آن شروع به ریزش کرده و قیمتها کاهش مییابند و بالعکس. نقاط پیوت یا محل تغییر جهتها در بازار به دو دسته ماژور یا اصلی و مینور یا فرعی تقسیم میشوند که عبارتند از:
پیوت اصلی (ماژور): در پیوتهای ماژور یا اصلی، بازار با یک چرخش محسوس مواجه میشود که قیمتها را به طور جدی تغییر میدهد. در پیوت ماژور، قیمتها بخش زیادی از مسیر قبلی خود را باز میگردند، که دلیل این تغییر مسیر میتواند انتشار یک خبر مهم، مسائل سیاسی و اقتصادی و یا برخورد با سطوح حمایت و مقاومت کلیدی چارت باشد.
پیوت فرعی (مینور): در پیوتهای مینور تغییر قیمتها محدود و موقتی بوده و بازار با یک اصلاح کوچک رو به رو میشود که پس از مدتی مجدداً به روند اصلی خود باز خواهد گشت. معاملهگران تازهکار معمولاً درگیر پیوتهای فرعی شده و پیش از رسیدن سهام به سود واقعی خود، دست به فروش میزنند. بر این اساس، عدم تشخیص صحیح سطوح یادشده و ناتوانی در تفکیک سطوح اصلی و فرعی، ممکن است سبب کاستن از سود قابل دستیابی و یا ورود عجولانه به معامله و مواجهه با ضرر شود که این امر خود مبین اهمیت موضوع شناسایی نقاط چرخش بازار میباشد.
نقاط چرخش (پیوت) اصلی و فرعی و رفتار قیمت در مواجهه با آنها
روشهای تشخیص نقاط پیوت
وقتی بازار در یک جهت، به صورت صعودی یا نزولی حرکت میکند، پس از مدتی یک سقف یا کف تشکیل میشود که در این شرایط شاهد یک پیوت در بازار خواهیم بود. معاملهگرانی که در این حرفه تبحر دارند، به طور چشمی و بر طبق مقایسات و محاسبات ذهنی میتوانند نقاط پیوت را تشخیص دهند که این امر نتیجه داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل و تمرین بسیار است. معاملهگران مبتدی نیز به منظور شناسایی نقاط پیوت، میتوانند از ابزارهایی همچون سطوح فیبوناچی و اندیکاتورهایی نظیر MACD بهره بگیرند. نمودار فیبوناچی مجموعهای از خطوط افقی است که سطوح بازگشتی محتمل را نشان میدهند، که هر سطح آن با اعدادی به صورت درصد بیان میشود. یکی دیگر از روشهای شناسایی نقاط پیوت، استفاده از اندیکاتورهای مختلف است که از جمله معروفترین آنها میتوان به اندیکاتور مکدی اشاره نمود. مکدی یک اندیکاتور تکنیکالی معروف است که به منظور نشان دادن رابطه بین دو میانگین متحرک (مووینگ اوریج) به کار میرود. در ادامه این بخش به توضیح روشهای اصلی برای تشخیص نقاط چرخش بازار پرداخته میشود.
1- واگرایی اندیکاتور
حالتی که قله یا درههای قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند را واگرایی مینامند. در این حالت قیمت سهام به انتهای مسیر خود رسیده و از این رو تمایل به تغییر روند افزایش مییابد که در واقع به معنای تشکیل سطوح مقاومت و حمایت جدید در بازار میباشد. واگرایی خود به دو دسته معمولی و مخفی تقسیم میشود که بترتیب عبارتند از:
1-1- واگرایی معمولی (Regular Divergence):
این نوع از واگرایی که خود به دو دسته منفی و مثبت تقسیم میشود، به صورت زیر تعریف میگردد.
* واگرایی معمولی منفی: در حالتی که قیمت سقف جدیدی تغییر احساسات در بازارهای صعودی را تشکیل میدهد، اما اندیکاتور موفق نمیشود که قله جدیدی بالاتر از قله قبلی تشکیل دهد.
* واگرایی معمولی مثبت: این نوع واگرایی زمانی به وجود می آید که روند نزولی باشد و به این صورت است که قیمت کف جدیدی پایینتر از کف قبلی خود تشکیل میدهد، در حالیکه اندیکاتور نتوانسته است که کف جدیدی بسازد.
2-2- واگرایی مخفی (Hidden Divergence):
در شرایطی که قیمت در حال اصلاح حرکتی خود برای ادامه دادن مسیر اصلی باشد، این شکل از واگرایی به وقوع میپیوندد. این واگرایی نیز همانند واگرایی معمولی به دو دسته منفی و مثبت تقسیم میشود که به ترتیب عبارتند از:
* واگرایی مخفی منفی: این نوع از واگرایی زمانی به وقوع میپیوندد که اندیکاتور سقفی بالاتر از سقف قبلی خودش را ایجاد نموده باشد، در حالیکه قیمت در روند نزولی بوده و قدرت اینکه به سطح قبلی خود بازگردد، را نداشته باشد.
* واگرایی مخفی مثبت: زمانی که قیمت کفی بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل میدهد درحالی که اندیکاتور بر خلاف آن یک کف پایینتر از کف قبلی که تشکیل داده بود را نشان میدهد.
مجموعه حالات مختلف واگرایی فوق را میتوان در شکل زیر مشاهده نمود.
انواع واگرایی
2- استفاده از اندیکاتور
همچنان که پیشتر بیان گردید، یکی دیگر از روشهای تعیین سطوح بازگشت قیمت در بازار، بهرهگیری از اندیکاتورها میباشد. اندیکاتور MACD به عنوان یکی از بهترین گزینهها برای این امر، میتواند در کنار سطوح فیبوناچی مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس با ترکیب مکدی و اصلاح قیمتی، زمانی که اندیکاتور در فاز مثبت بوده، بالاترین قیمت در آن فاز و زمانی که در فاز منفی قرار دارد، پایینترین قیمت را یافته و این دو نقطه را به یکدیگر متصل نمایید. بر این مبنا، اصلاح قیمت تا 38/2 درصد سطوح فیبوناچی و بروز تغییر فاز در مکدی، نشانگر ماژور بودن سطح یادشده خواهد بود. شمایی از این امر را میتوان در شکل زیر ملاحظه نمود.
3- شکست خط روند (Breakout)
خط روند نیز مانند هر حمایت یا مقاومتی بالاخره شکسته میشود که این شکست تحت تأثیر عواملی همچون حجم معاملات در یک روز، تعداد خریداران و فروشندگان و شکست همراه با ایجاد یک کندل بزرگ که اعتبار بیشتری نسبت به عوامل دیگر دارد، قرار میگیرد. زمانی که حجم بالایی از معاملات در مجاورت سطوح حمایت یا مقاومت رخ دهد، میتواند نشانگر آمادگی بازار برای شکست خط روند باشد. یک معاملهگر با تشخیص شکست خط روند، میتواند شرایط مناسب برای ورود به یک سهم و یا خروج از آن را شناسایی کند.
شکست خط روند و تغییر فاز حرکتی قیمت از نزولی به صعودی
شناسایی نقاط پیوت چه اهمیتی دارد؟
بنابر آنچه در این مقاله مطرح گردید، تعیین دقیق نقاط چرخش بازار دارای مزایایی به شرح ذیل میباشد:
1- شناسایی سطوح ماژور، جهت تشخیص دقیق روند اصلی بازار و آمادگی برای بروز چرخش محسوس در روند قیمتها بکار میرود.
2- پیوتهای مینور، مبین نوسانهای جزئی و اصلاحی بازار میباشند که شناسایی صحیح آنها مانع از درگیری با احساسات و هیجانات بازار میگردد.
3- اجرای معاملات در سطوح متناظر با نقاط ماژور موجب میگردد تا بالاترین احتمال برای موفقیت در معاملات، آنهم با بیشترین نسبت سود به زیان فراهم گردد.
4- کسب تجربه و تسلط بر شناسایی صحیح نقاط پیوت، علاوه بر جلوگیری از سردرگمی در شرایط مختلف بازار، سبب میگردد تا پیشبینی دقیقتری از چگونگی ادامه حرکات قیمت برای معاملهگر امکان پذیر شود.
اگر چه اهمیت شناسایی نقاط چرخش بازار به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت انجام یک سرمایهگذاری صحیح بر کسی پوشیده نیست، با این حال ورود به بازار سهام و معاملهگری در بازارهای مالی امری است که دارای جوانب مختلفی بوده و همانند هر مقوله اقتصادی دیگر، مستلزم دریافت آموزشهای مربوطه و آشنایی با اصول تحلیل و ارزیابی سهام و همچنین اطلاع از اخبار مربوطه از منابع موثق میباشد. بر این اساس سرمایهگذاران میبایست همواره در صدد ارتقای آگاهی و دانش معاملهگری خود باشند تا بتوانند در شرایط متفاوت بازار اقدامات مناسب را صورت دهند. بخش مقالات آموزشی سایت کارگزاری مدبر آسیا، محلی مناسب برای افرادی است که بدنبال راهی دقیق و مطمئن برای آشنایی با اصول انجام معاملات در بازار و روشهای تحلیل سهام میباشند.
شایان ذکر است که با ثبتنام در سایت کارگزاری مدبر آسیا و دریافت کد بورسی میتوانید علاوه بر دریافت آموزشهای یادشده، از بهروزترین و کاملترین امکانات معاملاتی که توسط کارگزاری با بیش از 17 سال سابقه در حوزه بورس و دارای تیمی متخصص و مجرب ارائه میگردد، بهرهمند شوید.
جمعبندی
بنابر آنچه که در این مقاله ذکر شد، شناسایی نقاط چرخش بازار به معاملهگران کمک میکند تا بتوانند در شرایطی که بازار به مدت طولانیتری روند خاصی را دنبال میکند، سریعاً مسیر بازار را تشخیص و همگام با شرایط بازار عمل نموده و درگیر احساسات گذرای بازار نشوند. این بدان معنی است معاملهگر قادر خواهد بود تا چنانچه بازار در آستانه روند نزولی قرار گرفت، با تشخیص سریع موقعیت، فوراً سرمایه خود را خارج کرده و در شرایطی که سیر صعودی در پیش است، به ورود در معاملات جدید اقدام نماید.
تشخیص نقاط کف و سقف یادشده که چرخش قیمتها در آن بوقوع میپیوندد، با استفاده از روشها و ابزارهای مختلفی امکانپذیر است که اساسیترین آنها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت. بدیهی است که ادغام روشهای نامبرده با یکدیگر، میتواند به تعیین سریعتر و دقیقتر نقاط پیوت، منجر شود. لازم به ذکر است که توانمندی در تشخیص پیوتهای مینور از ماژور نیز یک اصل اساسی در بازار سرمایه است که دستیابی به آن، مستلزم افزایش تجربه به کمک انجام تمرینات مستمر میباشد. در پایان اشاره به این نکته نیز ضروری است که اگرچه شناسایی پیوتها یکی از بهترین ابزارهای تحلیل و پیشبینی رفتار قیمتی در بازارهای مالی میباشد، با این حال تکیه بر آن بدون بهرهگیری از سایر اصول تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و نیز پیگیری اخبار، نمیتواند به تنهایی راهگشای انجام معاملاتی موفق بشمار رود.
دیدگاه شما