مدرسه پول
این وبلاگ حاوی مطالب مربوط به درس پول و ارز و بانکداری می باشد
فصول کتاب پول و ارز و بانکداری نوشته فرجی
اطلاعیه کلاس ها
تبلیغات و اخبار
اعلام نمرات
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- اسفند ۱۳۹۴ (۶)
- بهمن ۱۳۹۴ (۳)
خلاصه فصل ششم موسسات مالی ، بازارهای مالی و پولی و ابزارهای آن
پس اندازه از جمله متغیرهای با اهمیت اقتصادی است که می تواند نقش مهمی در تامین مالی وجوه موردنیاز بخش های اقتصادی داشته باشد. در مبادلات پایاپای سرمایه گذاری یعنی خرید وسایل تولیدی تنها از طریق پس انداز شخصی صورت می گرفت. یعنی اگر فردی به دنبال گسترش فعالیت تولیدی خود بود می بایست با مصرف کمتر از کالای تولیدی خودش و سپس مبادله آن ها با کالای سرمایه ای این امر را انجام می داد. اما در اقتصاد پولی با تفکیک بین سرمایه گذاری و پس انداز، فرد سرمایه گذار می تواند از پس انداز دیگران استفاده نماید و لزومی به پس انداز توسط خود وی نمی باشد.
در اقتصاد پولی، پس انداز به شکل یک قدرت خرید عمومی که همان پول است، صورت می گیرد. در چنین اقتصادی پس انداز به عنوان درآمد مصرف نشده تعریف می شود، یعنی پس انداز برابر است با درآمد منهای مصرف.
این وظیفه موسسات و بازارهای مالی است که مکانیسمی برای انتقال وجوه از پس اندازکنندگان به قرض گیرندگان فراهم سازند.
نمودار (6-1) : انتقال وجوه از واحدهای دارای مازاد به واحدهای دارای کسری از طریق بازارهای مالی(مستقیم) و واسطه های مالی
واسطه های مالی حداقل به سه طریق به تهیه و تدارک مالی کمک می کند:
1- با ایجاد امکان استقراض برای تعداد زیادی از قرض گیرندگان، ریسک عدم بازپرداخت یک قرض گیرنده را کاهش می دهد.
2- بین قرض دهنده ها و قرض گیرنده ها برای انتقال وجوه در دوره ای معین توافق برقرار می کند.
3- اطلاعات جامع و کامل نسبت به جمع آوری اطلاعات درمورد قرض ها و وام ها و ریسک اعطای وام دارند که این موضوع از قدرت یک قرض دهنده فردی خارج است. (بحث اعتماد به واسطه مالی)
ماهیت موسسات مالی
تعریف موسسات (واسطه های) مالی: بنگاه های تجاری هستند که دارایی اصلی شان داراییهای مالی یا تعهدات ، نظیر اوراق سهام ، اوراق قرضه و وامها، به جای داراییهای حقیقی نظیر ساختمانها، ابزارها و مواد خام می باشد.
وظایف موسسات مالی: اول اینکه وسیله پرداخت بین افراد و اقتصاد را فراهم کرده و انتقال وجوه از قرض دهنده (دارای مازاد پس انداز) به قرض گیرنده (دارای کسری پس انداز) را ممکن می سازند. دوم، وظیفه وساطت مالی را بر عهده دارند؛ زیرا موسسات مالی کمک می کنند تا شکاف بین قرض دهنده و قرضه گیرنده را با ایجاد بازارهایی برای دو نوع از اوراق بهادار (یکی برای قرض دهنده، مثلا سپرده در موسسات مالی و دیگری برای قرض گیرنده) پر نمایند.
ابزارهای مالی: الف) ابزارهای اعتباری و ب) سهام.
ابزارهای اعتباری قراردادهای بین قرض گیرنده و قرض دهنده است که به وسیله آن جمع مبلغ قرض گرفته شده و بهره متعلقه به آن مشخص می شود. در سهام ، به جای تعهد بازپرداخت از جانب قرض گیرنده، به دارنده سهام ، بخشی از مالکیت شرکت و نیز کنترل آن داده می شود. در این حالت مالک سهام ، برای دستیابی مجدد به وجوه سرمایه گذاری شده، تنها از طریق فروش سهام و بنابراین انتقال مالکیت آن به دیگری ، می تواند اقدام نماید.
ابزارهای اعتباری به دو نوع تقسیم می شود: 1- تعهد پرداخت و 2- حواله پرداخت (برات)
در ابزارهای اعتباری نوع اول، قرض گیرنده متعهد می شود اصل مبلغ و بهره آن را در زمان معین و با نرخ بهره سالانه معین پرداخت نماید.
در ابزارهای اعتباری نوع دوم که درافت نامیده می شود، ممکن است به حواله کرد شخص یا اشخاص، شرکت ها و یا یک بانک صادر شود. اگر یک درافت مدت دار نباشد و پس از روست پرداخت گردد (مثل چک) ، در این صورت آن را دیداری گویند. اما اگر برای دریافت آن یک ماه و یا بیشتر، پس از صدور ، زمان لازم باشد، در این صورت آن را مدت دار گویند.
انواع اعتبار
1- اعتبارات مصرفی و تولیدی: اعتبارات ممکن است برای اهداف مصرفی و یا تولیدی باشد. در حقیقت، نام بانک های تجاری نیز از وام های تجاری (تولیدی) که تنها شکل وام و اعتبارات بوده است، ناشی شده است. اما در دو قرن اخیر وام های مصرفی نیز به لحاظ رشد صنعت اتومبیل سازی و تولید کالاهای بادوام و نیاز مردم به این کالاهای مصرفی، گسترش یافته است.
2- اعتبارات کوتاه مدت و بلند مدت: اعتبارات ممکن است برای مدت کمتر از یک سال و یا ممکن است برای پنج سال و یا بیشتر باشد. اعتبارات کوتاه مدت معمولا اعتبارات کمتر از یک سال را در بر می گیرد. در صورتی که مدت اعتبار بین یک تا پنج سال باشد، اعتبارات میان مدت و پنج سال و بالاتر از آن را اعتبارات بلند مدت می گویند. نکته حائز اهمیت اینکه قیمت یک ابزار اعتبار بلند مدت ( نظیر اوراق قرضه) ، از تغییرات بیشتری نسبت به یک ابزار اعتباری کوتاه مدت ، برخوردار است. ورشکستگی بسیاری از موسسات اعتباری نظیر بانک ها در سال های اخیر نیز نتیجه استقراض کوتاه مدت آنها (سپرده های جاری) و اعتبارات بلند مدت اعطایی آنها بوده است.
3- اعتبارات مستقیم و غیر مستقیم: در اصل، همه اعتبارات به طور مستقیم بوده است. بعضی از افراد که پول و یا کالای اضافی داشتند به قرض گیرندگان قرض می دادند. اما وجود موسسات مالی است که اعتبارات غیرمستقیم را ممکن می سازد. وجوه در بانکهای پس انداز و شرکت های بیمه عمر سپردا گذاری می شود.
4- اعتبارات دولتی: همین طور اعتبارات ممکن است در اختیار بخش عمومی که شامل همه واحدهای دولتی اعم از مرکزی، ایالتی، محلی و شهرداری می شود، برای تامین مالی هزینه های جنگی و نیز بازسازی خسارات ناشی از جنگ، قرار گیرد. اعتبارات بخش عمومی نیز ممکن است بلند مدت، کوتاه مدت و میان مدت باشد.
5- اعتبارات رسمی و غیررسمی: بعضی از اعتبارات به طور غیررسمی و با مدارک واقعی ناچیز و یا بدون مدارک پرداخت می گردد. مبالغ کمی از اعتبارات هم معمولا با یک تعهد شفاهی بدون بر بازپرداخت مجدد آن در در آینده، قرض داده می شود. واریز در حسابها مستلزم هیچ نوع ابزارهای اعتباری منظمی نیست. صورت حسابهای تلفن و برق معمولا به طور ماهانه پرداخت می شود و در بسیاری از حالات در سطح خرده فروشی و یا عمده فروشی اعتباراتی به مصرف کنندگان پرداخت می گردد. از خصوصیات این نوع اعتبارات آن است که قابل انتقال نمی باشند.
اعتبارات رسمی نیز در ازای مدارک اعتباری (ابزارهای اعتباری) پرداخت می گردد. اغلب این ابزارها ممکن است به آسانی از فردی به فرد دیگر منتقل گردد. بعضی از آنها مثل چک آنقدر ساده منتقل می شود که از آن به عنوان یک وسیله پرداخت (تقریبا مثل اسکناس) به طور منظم استفاده می شود.
بازارهای مالی: دو دسته بندی برای بازارهای مالی وجود دارد. دسته اول به لحاظ زمان فروش و خریداران ابزارهای مالی است که به دو دسته بازار اولیه و ثانویه تقسیم بندی می شود. دسته دوم به لحاظ نوع ابزارهای مالی مورد مبادله در بازار می باشد که به دو دسته بازار پول و بازار سرمایه تقسیم بندی می شود.
بازار اولیه: بازار مالی است که در آن اسناد تازه منتشر شده همانند اوراق و سهام به خریداران نخستین توسط شرکت یا بنگاه دولتی به فروش می رسد. بازار اولیه برای عموم شناخته شده نیست و فروش سهام به خریداران اولیه پشت درهای بسته انجام می شود.
بازار ثانویه: بازار مالی است که در آن اسنادی که قبلا منتشر شده و دست دوم به حساب می آیند مجددا به فروش می رسند و مورد مبادله قرار می گیرند. ( بازار سهام، بازار ارز خارجی، بازار خرید اعتباری سهام، بازار سلف و . )
انتشار سهام و اوراق قرضه در بازار اوراق بهاردار اولیه، به وسیله بانکدارهای سرمایه گذار- که سپرده قبول نکرده و وام اعطا نمی کنند- تضمین شده و مورد حمایت قرار می گیرند. یک بانکدار سرمایه گذار، معمولا فروش اوراق بهادار را به قیمت ثابت (در مورد اوراق قرضه) و بازده ثابت در مدت معین تضمین می کند. تمام سعی آن ها این است که با فروش اوراق بهادار جدید به قیمتی بیش از قیمتی که ضمانت کرده اند، سودی بدست آورند. اما اگر نتواند در مدت معین اوراق را به قیمت تضمین شده بفروشد، می بایست مابه التفاوت را خود متحمل شود (زیان).
بازارپول: در بازار پول، ابزارهای اعتباری که دارای سررسید کمتر از یک سال است، مبادله و داد و ستد می گردد. ابزارهای بازار پول از نقدینگی بالایی برخوردار بوده و به آسانی قابل فروش می باشد. بخش مهمی از بازار پول به اوراق خزانه دولتی که سررسید کمتر از یکسال دارند اختصاص یافته، این اوراق فاقد نرخ بهره دولتی بوده و با نرخ تنزیل فروخته می شوند.گواهینامه های پس انداز و گواهینامه های سپرده از دیگر ابزارهای بازار پول هستند.
بازار سرمایه: بازار سرمایه جایی است که در آن قرض دهندگان و قرض گیرندگان ابزارهای مالی بلند مدت (ابزارهایی که سررسید آنها یک سال و یا بیشتر است) را مبادله و داد و ستد می کنند. قرض گیرندگان با وجوهی که از این بازار بدست می آورند کالاهای سرمایه ای خریداری می کنند.
اجزای بازار سرمایه: 1- ابزارهای رهنی ( ساختمان و کشاورزی) 2- اوراق قرضه شرکت ها 3- اوراق بهادار دولتی 4- بازار سهام. در ایران تنها بازار سهام و اخیرا اوراق بهادار دولتی (اوراق مشارکت) وجود دارد.
تاریخ سررسید اوراق قرضه و اعتباری و وجود بازار ثانویه از مهمترین عوامل تعیین کنندۀ ریسک و میزان نرخ بهره پرداختی به وجوه قرض گرفته شده می باشد.
بانک و نقش آن در اقتصاد
در این مقاله سعی داریم تاریخچه بانک ،انواع آن و همچنین تاثیر آن در اقتصاد را برشماریم.شما میتوانید برای مطالعه سایر مقالات به وب سایت موج مالی مراجعه فرمایید.
تاریخچه بانک
بانکداری در جهان از زمانی شروع شد که داد و ستد کالا در بین مردم از بین رفت .بانکداری و تجارت از قبل از اینکه حتی پول به مفهوم امروزی مورد استفاده قرار بگیرد وجود داشته است یعنی از وقتی که بشر به فکر تولید کالا برای تجارت بوده است احتیاج به یک وسیله پرداخت و مقیاس داشته است و با پیشرفت تجارت به خدمات موسسات مالی نیاز پیدا کرد.
محتوای مرتبط
بانک مرکزی ایران ارکان و قوانین آن
فلسفه بانکداری اجتماعی
وصول مطالبات از خریداران دور و نزدیک،مخاطرات ناشی از حمل و نقل فلزات قیمتی و بعدا مسکوکات فلزی ایجاب میکند که به غیر از پول از وسایل دیگری نیز استفاده شود.
لذا انجام دادن وظایف و عملیاتی نظیر نگهداری و حفاظت اشیا قیمتی و مسکوکات فلزی ،انتقال این اموال به وسیله اسناد،ایجاد یک مقیاس ارزش و در اخر ایجاد اعتبار و قرض دادن به افراد ابتدا میان افراد و بعد توسط سازمان به نام بانک توسعه و اشاعه پیدا کرد.امروزه وظایف بانک به صورت فوق است.
کلمه بانک اصطلاحی قدیمی است که از واژه آلمانی به مفهموم نوعی شرکت که ایتالیایی ها آن را از زبان المانی گرفتند به نیمکت صرافان اطلاق کردند اما امروزه سازمان و محل فعالیت های بانکی به این اسم رسیمت پیدا کرده است.
banking
تعریف بانک
بانک ها موسساتی هستند که از محل سپرده های مردم میتوانند سرمایه لازم را در اختیار صاحبان واحدهای تولیدی ، بازرگانی و خدماتی اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی قرار دهند.
سرمایه گذاری و تشکیل سرمایه نیاز های اولیه فعالیت اقتصادی می باشد و به عنوان متغییر های اصلی برای تولید و رشد اقتصادی مطرح هستند.
در تمام کشورها بانکداری نقش بسیار پررنگی دارند با وجود اینکه نقش بانکها در بازار های مالی در نقاط مختلف دنیا متفاوت است.
وجود یک نظام کارا و سالم بانکی برای تمامی کشور های دنیا یک پیش نیاز عمده و عامل اصلی رشد اقتصادی محسوب میشود.جمع اوری سپرده های سرگردان ،تخصیص اعتبار و حفظ انضباط مالی ،تسهیل جریان پرداخت ها و فراهم اوردن تنوع لازم در سبد دارایی ها و کاهش ریسک و کمک به نظارت یکپارچه تکیه گاهی برای اجرای سیاست های پولی می باشد.
شکل قانونی بانک
بانکها باید به شکل شرکت سهامی عام و با سهم با نام و تحت شرایط خاص تاسیس بازارهای مالی و وظایف آنها گردد ، به طوری که نه تنها از نظر اصول بلکه از نظر قانون نیز تشکیل بانک به صورت موسسهات انفرادی یا شرکت تضامنی ، نسبی ، شرکت با مسولیت محدود ،شرکت مختلط سهامی و غیر سهامی امکان پذیر نیست.
براساس مقررات و قانون پولی و مالی بانک باید مانند شرکت سهامی عام شرایط قانونی راجع به تنظیم اساس نامه ،پذیرنویسی ،انتشار سهام ،انتخاب مدیران ،بازرسان و تشکیل مجامع و تقسیم سود را رعایت نموده و به موقع اجرا کند.
مقایسه بانک با سایر شرکت های تجاری
با توجه به مقررات در مورد شکل قانونی بانک ها ،شرایط تاسیسات ،میزان حداقل سرمایه ،سهام ذخائر و سایر شرایط مربوط به آنها ، اختلاف بین بانکها و یک شرکت تجاری را میتوان به شرح زیر خلاصه نمود :
از نظر مقررات مربوط به تاسیس :
کلیه شرکت های تجاری با رعایت مقررات قانون تجارت قبل از نوع شروع به فعالیت می بایست در اداره ثبت شرکت های تجاری به ثبت برسد ، در مورد بانک ها علاوه بر رعایت مقررات قانون تجارت ،مجوز بانک مرکزی ، شورای پول و اعتبار ایران ثبت و شروع به فعالیت های بانکی لازم دارد.
از نظر سرمایه :
حداقل سرمایه بانکهای غیر تجاری در حال حاضر 400 میلیارد ریال است و 50% آن نزد بانک مرکزی تودیع میگردد در حالی که شرکت های تجاری میتوانند با هر مقدار سرمایه که لازم باشد تشکیل شود.
از نظر سهام:
طبق مقررات کلیه سهام آنها باید بانام باشد در حالی که شرکت های سهامی و غیر سهامی میتوانند سهام بانام یا بی نام باشند.
از نظر ذخیره احتیاطی :
اینها باید علاوه بر ذخیره احتیاطی ذخیره دیگری به نام ذخیره قانونی که مربوط به انواع سپرده های اشخاص باشد نزد بانک مرکزی نگهداری نمایند.
از نظر حدود فعالیت بانک:
در انجام کلیه عملیات تجاری ازاد نیستند ، برخی از فعالیت ها مانند خرید و فروش کالا به عنوان تجارت و اموال غیر منقول برای آنها ممنوع است. در حالی که برای شرکت های تجاری چنین محدودیتی وجود ندارد.
انواع بانک بر اساس نوع فعالیت
بعضی از بانکها فقط به قبول سپرده و اعطای تسهیلات کوتاه مدت میپردازند.بعضی دیگر به عملیات های مربوط به میان مدت و بلند مدت می پردازند ، لذا میتوان در یک تقسیم بندی کلی بانک ها را به بانکهای تجاری و تخصصی تقسیم کرد .
بانک های تجاری
وظایف آنها به دسته تقسیم میشود :
- اصلی شامل تجهیز منابع ( از طریق قبول سپرده های دیداری ، پس انداز و مدت دار ) و تخصیص منابع ( از طریق اعتبار در حساب جاری ، اعطای تسهیلات کوتاه مدت و میان مدت تضمین اسناد و اوراق تجاری ) با رعایت اصل امنیت ،اصل منفعت و اصل نقدینگی.
- فرعی : شامل نقل و انتقال وجوه مشتریان ،صدور ضمانت نامه بانکی ،قبول امانات ، فروش اوراق بهادار و سایر خدمات بانکی به عبارت دیگر ، اینها فقط در بازار پولی فعالیت میکنند.در نتیجه نقش به سزایی در رشد اقتصادی جامعه دارد.
باید متذکر شد در قانون پولی و بانکی مصوب سال 1351 و قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب سال 1362 اصل تخصصی بودن بانک تصریح نشده لذا بانک های تجاری علاوه بر معاملات معمولی و کوتاه مدت به عملیات بانکی بلند مدت و تامین مالی از قبیل اعطای تسهیلات میان مدت و بلند مدت ، مشارکت و سرمایه گذاری نیز میپردازند.
بانک های تخصصی
فعالیت این گونه تامین مالی ،مشارکت و سرمایه گذاری مستقیم در یک بخش اقتصادی است.لذا اینها را بانک سرمایه گذاری نیز می نامند و نقش عمده آنها توسعه اقتصادی است.
- بانکهای صنعتی و معدنی ، این بانک ها در امور صنعت و معدن از قبیل ایجاد و توسعه واحد های صنعتی و معدنی تامین مالی میکنند ، هدف از تاسیس این بانک ها توسعه بخش صنعت و معدن در اقتصاد می باشد.
- بانک های کشاورزی ،فعالیت های خود را در امور مربوط بر تامین مالی بخش کشاورزی متمرکز می سازند ، هدف از تاسیس توسعه بخش کشاورزی است.
- بانکهای رهنی ، فعالیت این ها محدود به تامین مالی به صورت اعطای تسهیلات میان مدت و بلند مدت در بخش مسکن و ساختمان در جهت توسعه بخش اقتصادی می باشد .
لازم به ذکر است که بانکهای تخصصی علاوه بر فعالیت های تخصصی خود به کلیه امور و خدمات بانکی نیز میپردازند.
types of bank
نقش بانکها در اقتصاد
در اقتصاد های پولی نقش بانک ها در گسترش و سهولت مناسبات اقتصادی تا آنجا اهمیت پیدا کرده است که سیستم بانکی را به شبکه شریان خون در بدن انسان تشبیه کرده اند ،سلامت شبکه بانکی تحت تاثیر محیط کلی حاکم بر مناسبات اقتصادی و سیاست گذاری های کلان اقتصادی قرار دارد و عدم سلامت بانک موجب تسری نگرانی بر کل اقتصاد میشود.
کارکرد های اصلی بانک در اقتصاد را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد :
- تجهیز منابع از طریق جمع اوری وجوه مازاد اشخاص ، که دارای مازاد منافع هستند
- تخصیص منابع به اشخاصی که با کسری منابع روبرو هستند.
با انجام فرایند فوق از یک طرف برای اشخاص دارای مازاد منابع ،بازدهی فراهم می کند از طرف دیگر اشخاصی که نیاز به منابع دارند را تقویت و قادر به سرمایه گذاری میکند که نتیجه آن به شرح زیر در اقتصاد نمایان گردد.
کمک به رشد اقتصادی :
بانک ها با تامین مالی نیاز های سرمایه گذاری و سرمایه در گردش شرکت های تولیدی و تامین مالی پروژه های بزرگ و کوچک میتوانند از طریق اقزایش تولید نقش مهمی در رشد اقتصادی داشته باشد
ایجاد ارزش افزوده برای اقتصاد:
بانک ها افزون بر اثرات سرریزی که در ایجاد ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی دارند خود ایجاد کننده ارزش افزوده برای اقتصاد هستند.
کنترل یا ایجاد تورم :
این موضوع که تورم در اصل یک پدیده پولی است یک اصل پذیرفته شده و مورد اجماع اکثریت اقتصاددانان است.ضمنا بررسی های تجربی نیز نشان میدهد که اغلب جوامع رابطه مستقیمی میان افزایش حجم پول و تورم وجود دارد.
تسهیل در پرداخت ها :
بسیاری از ابزار های ساز و کار پرداخت مالی به طور مستقیم و غیرمستقیم با شبکه بانکی ارتباط پیدا میکند.چه به صورت سنتی و یا سازوکارهای پرداخت به وجود آمده به صورت الکترونیکی.
تسهیل در مبادلات خارجی:
از ضروریات ورود به بازارهای جهانی و عضویت در سازمان تجارت جهانی داشتن نظام بانکی کارامد است که بتواند به دقت و سرعت در این بازارها وارد شده و زمینه تجارت را برای تولید کنندگان داخلی ،جذب سرمایه گذاری خارجی و به تبع آن فرایند صادرات و واردات کشور فراهم آورد.
The role of banks in the economy
نقش بانک ها در تغییرات حجم پول
بانکها در میان همه واسطه های مالی مانند شرکت های بیمه ،صندوق پس انداز،صراف ها و غیره تنها موسساتی هستند که قادر به ایجاد اعتبار و در نتیجه تاثیر گذاری در حجم پول هستند.
آنها قادرند با ایجاد سپرده دیداری به وسیله اعطای تسهیلات و تنزیل اسناد تجاری نه تنها پول جدید ایجاد نمایند بلکه تحت شرایط معینی تا چند برابر موجودی نقدی خود به میزان قدرت خرید موجود در اجتماع بیافزایند.
تاثیر عملیات اعتباری و سرمایه گذاری آنها را میتوان با ذکر چند مثال بیان کرد.
میدانیم آنها مجبور نیستند کل سپرده ها را به صورت نقد نزد خود نگه دارند ضمن اینکه براساس شرایط موجود در سیستم اقتصادی و اعتماد بین افراد جامعه و بانکها انجام دادن تعهدات افراد به یکدیگر به وسیله چک ،حواله علیه سپرده های موجود نزد آنها معمول و متداول است .
همانطوری که قبلا توضیح داده شد سپرده دیداری مردم قابلیت نقل و انتقال داشته باشد و به همین علت مانند پول نقد جز حجم پول منظور می گردد.
اشخاص و سازمان های ذینفع
به طور کلی چهار گروه در سازمان و فعالیت های یک بانک ذینفع هستند که عبارتند از :
- صاحبان سرمایه یا کسانی که با سپرده گذاران یا صاحبان سپرده که موجودی های نقدی خود را تحت عناوین مختلف برای محافظت ،نگهداری یا انتفاع در اختیار بانک قرار میدهند.
- سپرده گذاران یا صاحبان سپرده که موجودی های نقد خود را تحت عناوین مختلف برای محافظت ،نگهداری یا انتفاع در اختیار بانک قرار میدهند.
- استفاده کنندگان از تسهیلات .
- دولت ، از نظر حفظ منافع اجتماع و هم چنین استفاده از خدمات بانک برای توزیع اوراق مشارکت
منافع این چهار گروه در غالب موارد با یکدیگر متفاوت است.
از نظر صاحبان سرمایه ، بانک یک موسسه تجارتی است که برای به دست آوردن سود از طریق معاملات و اعطای تسهیلات فعالیت می کند.
کوشش مدیران بانک از نظر این دسته باید متوجه تامین حداکثر منافع ممکن باشد.
کوشش مدیران بانک از نظراین دسته باید متوجه تامین حداکثر منافع ممکن باشد. لیکن به دست آوردن منافع زیاد مستلزم استفاده از منابع مالی بانک (سرمایه و سپرده ) براساس اعمال سیاست های اعتباری نامحدود است که غالبا با ریسک و خطر توام است.
این مخاطرات ناشی از رابطه مستقیمی است که بین میزان منافع و ریسک تجارتی وجود دارد.
اتخاذ چنین سایت اعتباری به وسیله مدیران بانک ها مسلما موافق منافع گروه های دیگر مخصوصا سپرده گذاران نیست.صاحبان سپرده ها طبیعتا طرفدار سیاست محتاطانه و محافظه کارانه ای هستند که متضمن بازپرداخت کلیه تسهیلات اعطایی باشد در نتیجه ،بانک بتواند به محض مطالبه ، سپرده آنان را مسترد دارد.
لازمه چنین سیاستی نیزنگاهداری قسمتی از منابع مالی بانک به صورت نقد و سرمایه گذاری هایی است که به سهولت قابل تبدیل به وجه نقد باشد.منافع حاصله از اجرای این روش مسلما کمتر از روشی است که مورد نظر صاحبان سرمایه بانک است زیرا موجودی های نقد از خود هیچ درآمدی ندارد و سرمایه گذاری هایی که به آسانی قابلیت نقد شدن داشه باشند متضمن منافع زیادی نیست.
banking
اصول چهارگانه در بانکداری
اصل نقدینگی
اعطای تسهیلات بخش عمده مصارف یا دارایی های بانکی را تشکیل میدهد.بدیهی است منبع اصلی دارایی ها متشکل از سپرده ها است و بخش عمده و مهمی از سپرده ها را سپرده دیداری تشکیل میدهد ، سپرده هایی که ممکن است هر لحظه به وسیله صاحبان خود مسترد گردد و بانک باید پاسخگوی تقاضای اینگونه سپرده گذاران باشد ، در غیر این صورت با عدم اعتماد مردم مواجه میشود.
اصل منفعت
هدف اصلی در بانکداری اصل منفت است ، بدین جهت بانکدار باید تسهیلات اعطایی راچنان تنظیم کند که تمام منابع حاصل از سپرده ها به سوی تسهیلات اعطایی و سرمایه گذاری ها تخصیص و مصرف گردد تا بدین وسیله ضمن پرداخت سهم سود سپرده گذاران و تامین هزینه های بانک اندوخته ای از منفعت برای افزایش سرمایه و توسعه و گسترش آینده بانک بماند.این مورد مستلزم درایت و مدیریت صحیح بانکداری است.
اصل امنیت
در حقیقت نمایانگر چگونگی برگشت اصل و سود تسهیلات اعطایی است . ای اصل به بانکدار در مورد اتخاذ تصمیم برای اعطای تسهیلات هشدار میدهد. یعنی هنگام تخصیص اعتبارات حق تقدم را به رعایت حفظ منافع سپرده گذران و نه به اصل منفعت هدایت میکند. اصل امنیت ، بانکدار را از انجام دادن علملیاتی که از ریسک بالا برخوردار است و منافع بانک و منافع سپرده گذاران را به مخاطره می اندازد بر حذر میدارد.
اصل نظارت
این اصل که به موجب آن عملیات بانک از طرف مقامات یا سازمان های صلاحیتدار به وسیله مقرراتی که از طرف قانون گذار به منظور حفظ اصول بانکداری وضع میشود و بانک ها را موظف به رعایت مقرراتی می نمایند که منافع سپرده گذاران و استفاده کنندگان از تسهیلات حفظ گردد.
نظارت عملکرد هر بانک را جهت کسب اطمینان از اینکه فعالیت آن طبق مقررات است زیر نظر می گیرد ، این امر به مقررات مالی بانک و در نهایت به حفظ یک شبکه بانکی سالم از طریق امنیت سپرده ها و جلوگیری از بحران ها می باشد.
برای ارتباط بیشتر با ما میتوانید از طریق صفحه ارتباط با موج مالی ،با ما در تماس باشید.
مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی : عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
به بیان ساده می توان گفت مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است.بسیاری از آنچه را که در اقتصاد خرد و کلان می آموزیم،در مطالعه اصول مدیریت مالی به کار می گیریم به طور کلی،می توان عنوان مدیریت مالی را به سه حوزه کلی ولی مرتبط تفکیک کرد:
1-مدیریت مالی:که گاهی اوقات corporate finance و یا business finance نیزخوانده می شود عبارتست از مدیریت مالی بنگاه های کسب و کار.به بیان ساده،عبارتست از تصمیم گیری مالی در داخل واحدهای تجاری.وظیفه مدیر مالی عبارتست از حفظ نقدینگی،استفراض از بانک،تحصیل سایر شرکت ها و و انتشار اوراق قرضه و سهام است.
2-سرمایه گذاری:که با قیمت گذاری اوراق بهادار ورفتار بازارهای مالی سروکار دارد.به عنوان مثال،ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه گذاری،شامل ارزش گذاری سهام عادی،انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد پر تفوی باشد.
3-موسسات مالی:که به شرکت های مالی نظیر بانک ها مربوط می شود.قطع نظر از حوزه مدیریت مالی که در ان حیطه مشغول فعالیت هستید،از دانش مدیریت مالی مشابهی استفاده خواهید کرد.از جمله ویژگی های مدیریت مالی:
2-مبتنی بر اصول اقتصادی است.
3-از اطلاعات حسابداری به عنوان نهاده ورودی تصمیم گیری استفاده می کند.
4-مطالعه چگونگی سرمایه گذاری و افزایش بهره وری پول است.
5-دائما در حال تغییر است.
6-دارای چشم انداز جهانی است.
هدف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی به حد اکثر رساندن ارزش شرکت است.مفهوم این هدف بسیار پیچیده است .مدیران شرکت با ذینفعان بسیاری نظیر مالکان،بستانکاران،فعالان بازار سرمایه سروکار دارند.
این هدف ،ترجمان بیشینه ساختن ثروت سهام داران در شرکت های سهامی است که به صورت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برابر ارزش فعلی جریانات نقدی آتی مورد انتظار مالکان است..همان طور که اشاره شد،هدف مدیریت مالی به حداکثر رساندن ثروت مالک است.تحقق این مهم از طریق حداکثر نمودن سود اقتصادی میسر است که دارای مفهومی متفاوت با سود حسابداری است.
سود اقتصادی شامل تفاوت درآمدها و هزینه هاست که این هزینه ها شامل هزینه فرصت منابع سرمایه گذاری برای وجوه است.سود نرمال،حداقل بازدهی مورد تقاضای سرمایه گذار برای وجوه خود است.به عبارت دیگر،مقدار سود در شرایطی است که سود اقتصادی صفر است.سود اقتصادی و حسابداری متفاوت هستند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت وجوه را نادیده انگاشته و مشمول رویه های حسابداری است که ممکن است جریانات نقدی واقعی و واقعیت اقتصاد را نشان ندهد.
نقش مدیر مالی
شرکت های سهامی برای ادامه کسب و کار خود نیازمند انواع متنوعی از دارایی های واقعی هستند.بسیاری از این دارایی ها چون کارخانه و ماشین آلات در زمره دارایی های مشهود جای می گیرند.سایر دارایی ها مانند دانش تخصصی و حق الامتیاز نامشهود هستند.باید بابت تمام این دارایی ها وجه پرداخت شود.
شرکت های سهامی برای تامین اینوجوه نسبت به فروش ادعاهایی نسبت به این دارایی ها وجریانات نقدی عایده آنها در آینده اقدام می کنند.
این ادعاها دارایی مالی خوانده می شود.به عنوان مثال ،وقتی شرکتی از بانک وام می گیرد،بانک از او تعهد مکتوبی مبنی بر بازپرداخت اصل و بهره وام دریافت می دارد .بنابراین ،بانک وجوه نقد خود رابا یک دارایی مالی معامله کرده است .دارایی مالی فقط شامل وام بانکی نمی شود بلکه شامل انواع سهام،اوراق قرضه و…..نیز است.
جایگاه مدیر مالی میان عملیات شرکت و بازارهای مالی واقع شده است.
1-وجوه دریافتی از سرمایه گذاران
2-وجوه سرمایه گذاری شده در شرکت
3-وجوه ایجاد شده از طریق عملیات
4/1-وجوه مجددا سرمایه گذاری شده
4/2-به سرمایه گذاران وجوه بازگردانده شده
بنابراین مدیر مالی باید به دو سوال اساسی پاسخ دهد:در چه دارایی های واقعی سرمایه گذاری کند؟و چگونه منابع لازم را برای تامین مالی این دارایی ها تجهیز کند؟
پاسخ سوال اول،سرمایه گذاری و تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای است و پاسخ سوال دوم شامل تصمیمات تامین مالی شرکت است.
تاریخچه مدیریت مالی
در سال 1900 مدیریت مالی یک رشته علمی شد.از آن زمان تاکنون وظایف و مسئولیت های مدیریت مالی همواره دستخوش تغییر بوده است و تردیدی نیست که در آینده نیز شاهد تغییرات بیشتری خواهد بود.تا سال 1900 مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی بود.طی دو دهه 1890 و1900 چندین شرکت بزرگ امریکایی درهم ادغام شدند.78شرکتی که به دنبال این ادغام ها به وجود آمدند ،نیمی از کل تولیدات صنایع مربوط را در دست گرفتند.
این ادغام ها نیازمند سرمایه های هنگفت بود.مدیریت ساختار سرمایه یکی از وظایف مهم مدیران شدو مدیریت مالی رشته خاصی از مدیریت بازرگانی شد.یادآوری این نکته مهم است که در آن زمان،چگونگی تهیه صورت های مالی و تجزیه و تحلیل آن ها دوران طفولیت خود را می گذراند.تجزیه وتحلیل های مالی فقط در داخل شرکت ها انجام می شد.به آنان که در خارج از سازمان قرار داشتند،مانند سرمایه گذاران،گزارش هایی در مورد وضع مالی و عملکرد شرکت ها داده نمی شد تا بتوانند در زمینه های سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند.در دهه 1920 شرکت های تولیدی مقادیر فراوانی کالا تولید کردند و سودهای کلانی بردند.این امر باعث شد مسائل برنامه ریزی و کنترل (به ویژه از نظر قدرت نقدینگی)به تدریج در مبحث مدیریت مالی مورد توجه قرار گیرد.ولی تامین مالی این شرکت ها و مسائل مبتلا به ساختار سرمایه(در مورد ادغام ها)باعث شد که موسسات تامین سرمایه به سرعت رشد یابند.سندیکاهایی که در سایه وجود موسسات تامین سرمایه پدید آمدند به تامین مالی شرکت ها(از راه تضمین خرید اوراق بهادار منتشر شده)کمک های شایانی کردند.با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از تکنولوژی نوین و سازش با آن،مبحث مدیریت مالی نیز بر پایه علمی استوار شد.این رشته علمی با استفاده از علوم کامپیوتر ،پژوهش عملیاتی و اقتصاد سنجی همچنان راه تکامل می پیماید.این روش های علمی که از سال 1950یکی پس از دیگری عرضه شد به صورت ابزاری درآمد که شرکت ها برای تجزیه و تحلیل طرح های مختلف سرمایه گذاری و محاسبه ریسک و بازده از آنها استفاده می کنند.برای محاسبه حداقل بازده مورد نظر،تجزیه و تحلیل و تحقیقات زیادی انجام شده است.
در دهه 1950 نظریه ای عرضه شد به نام نظریه نوین مدیریت مجموعه اوراق بهادار یا نظریه نوین مدیریت پرتفوی.اساس ومبنای این نظریه،میزان ریسک و بازدهی است که دارنده مجموعه اوراق بهادار از ان بهره مند می شود.مساله ای که این نظریه با ان روبرو است،درجه ریسکی است که سرمایه گذار با توجه به مجموعه اوراق بهادار خود محاسبه می کند(و نه فقط ریسک متعلق به اقلام خاصی از آن پرتفوی)
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد،سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:
1-مدیریت مالی رشته نسبتا جدید و از شاخه های علم مدیریت است.
2-مدیریت مالی آن گونه که در حال حاضر به کار می رود بر تصمیم گیری استوار است واز ابزارها و روش های تجزیه و تحلیل داده ها،کامپیوتر،اقتصاد و حسابداری مالی استفاده می کند.
3-حرکت مستمر و سرعت فزاینده پیشرفت های اقتصادی،نویدبخش این است که مدیریت مالی نه تنها نقشی مهم تر برعهده می گیرد بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمی باز هم افزوده خواهد شد تا بتواند راهگشای مدیران شرکت هایی باشد که همواره با مسایل و مشکلات تازه روبرو هستند.
وظایف مدیر توسعه بازار چیست؟
وظایف مدیر توسعه بازار چیست؟
از آنجا که شرکت ها همواره محصولات جدیدی را معرفی می کنند، به دنبال آن انواع معاملات جدیدی را نیز ارائه می دهند که منجر به قراردادهای همکاری جدیدی می شوند؛ در واقع می توان گفت، ارتباطات دنیای کسب و کار همواره در حال تغییر و تحول می باشد. از این روی برای کمک به تسهیل ارتباطات کسب و کار و ایجاد روابط جدید، شرکت ها به مدیران توسعه بازار نیاز پیدا می کنند.
مدیران توسعه بازار برای تضمین موفقیت آینده شرکت باید ارتباط خود را با توزیع کنندگان، مشتریان و افراد گروه فروش شرکت حفظ کنند و تمرکز اصلی کار خود را به مدیریت ارتباطات بین بخش ها، گروه ها و افراد گوناگونی که با آنها در ارتباط هستند معطوف کنند.
یک مدیر توسعه بازار با ورود به مسائل و نگرانی های همکاران خود، قطعاً نقش بسزایی را در کاهش مشکلات آنها بازی می کند. بدین معنا که آنها در فرآیند مذاکرات کسب و کار با پشتوانه قوی از تحقیقات دقیق و اطلاعات مالی کافی و محرک های صنعتی که شرکت بازارهای مالی و وظایف آنها در آن فعالیت می کند، وارد جلسات بحث و گفتگو و مذاکرات می شوند و برای بدست آوردن این مطالعات، آنها باید در شناخت سمت و سوی صنایع هدف خود بروز باشند.
بنابراین آنها باید مقالات مربوط به صنعت خود را مطالعه کنند، در رویدادهای مرتبط با آن صنعت شرکت کنند، و تحقیق کنند که شرکت های رقیب چه کارهایی انجام می دهند و چگونه می توان آن خدمات را بهتر از رقبا انجام داد.
مطالعه مداوم صنایع برای این مدیران این فرصت را فراهم می کند که قادر باشند طبقه بندی های جدید بازار و بازارهای ناشناخته خاص را شناسایی کنند و برای ورود به این بازارها برنامه ریزی های لازم را انجام دهند.
بیشتر زمان مدیران توسعه بازار به جلسات و مذاکرات مرتبط با کسب و کار شرکت می گذرد که آنها را ملزم می کند همواره از مهارت های تحلیلی و تحقیقاتی قوی برخوردار باشند و این مهم آنها را به عضوی با ارزش از هر گروه کسب و کار تبدیل می کند.
در این مقاله شما می توانید با وظایف مدیر توسعه بازار و اینکه تا چه حد شکست شرکت ها به وظایف مدیر توسعه بازار وابسته است، آشنا شوید.
وظایف مدیر توسعه بازار
همانطور که گفته شد، مدیر توسعه بازار نقش اساسی در ایجاد تغییر و تحولات آینده کسب و کار شرکت ها بازی می کند. در ادامه بطور خلاصه به شرح وظایف کلیدی یک مدیر توسعه بازار می پردازیم که شامل موارد زیر می شوند:
- برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی توسعه بازار برای مشتریان جدید و برقراری ارتباط با مدیران شرکت های زنجیره تامین کننده خدمات مورد نیاز در زنجیره ارزش کسب و کار شرکت.
- نظارت و رهبری پروژه های توسعه بازار شرکت.
- تجزیه و تحلیل بازار برای شناخت فضای رشد جدید. تحلیل جذابیت ها، نیازها و فرصت های بازار برای ایجاد ارزش های جدید برای مشتریان و ارائه راهکارهای موثر در این راستا.
- گسترش فرصت های جدید در کسب و کار، تجاری کردن آنها و افزایش سود حاصل از رشد کسب و کار جدید.
- تبدیل ارزش هایی که کاربرد محصولات و تجربه خدمات شرکت به مشتری ارائه می دهد، به اطلاعات کاربردی برای گروه تبلیغاتی شرکت به منظور تعیین استراتژی های جدید ارائه کالا و خدمات.
استراتژی توسعه بازار چیست؟
توسعه بازار یکی از استراتژی های رشد شرکت می باشد که بازارهای جدیدی را برای محصولات و خدمات فعلی شناسایی کرده و توسعه می دهد. استراتژی توسعه بازار، مشتریان بالقوه جدید را در بازارهای جدید و غیر مشتریان را در بازار هدف کنونی، هدف خود قرار می دهد. در واقع استراتژی توسعه بازار شامل گسترش بازار بالقوه در میان کاربران جدید می شود.
این کاربران جدید می توانند در بخش های جغرافیایی جدید، در گروه های اجتماعی جدید، در گروه های روانشناختی جدید و در بخش های صنعتی جدید در نظر گرفته شوند و مشتریان نیز به چهار گروه مشتریان موجود، مشتریان رقبا، غیر مشتریان و بخش بندی های جدید مشتریان تقسیم بندی می شوند. برای مثال بازار هدف نوشابه های انرژی زای لوکوزید (Lucozade) در ابتدا بچه های بیمار بوده است ولی بعداً این شرکت ورزشکاران را بازار هدف خود قرار داده است که یک گروه اجتماعی جدید می باشد.
به علاوه استراتژی توسعه بازار می تواند نوعی روش استفاده جدید از یک محصول یا خدمت را نیز در بر گیرد. برای مثال میکا (Mica) که نوعی ماده معدنی درخشان و شفاف می باشد، اساساً در محصولات صنعتی استفاده می شده ولی امروزه کاربرد بسیار گسترده ای در تولید رنگ مرواریدی اتومبیل ها و لوازم آرایشی براق دارد. بنابراین هر کدام از تولیدکنندگان میکا، بازار بالقوه خودشان را با ایجاد کاربردهای جدید گسترش داده اند.
برای درک بهتر این موضوع مثال های دیگری را می توان مطرح کرد. زمانی که مک دونالد تصمیم می گیرد محصولات خود را در کشور دیگری وارد کند، باید استراتژی توسعه بازار را اتخاذ کند که باعث می شود بازار جغرافیایی بالقوه مک دونالد گسترش یابد.
فولکس واگن مدل بیتل نیز با مردانه تر کردن جدیدترین مدل خود، خریداران بالقوه خود را بیشتر گسترش داده است. همچنین آب معدنی اوین (Evian) محصولات خود را هم در بخش محصولات عادی و هم در بخش محصولات سلامت فروشگاه ها عرضه می کند، که این استراتژی بازار بالقوه آنها را با جذب هر دو گروه روانشناختی گسترش داده است، بطوریکه هم آنهایی که آب معدنی عادی می نوشند و هم آنهایی که به دنبال آب معدنی سلامت می باشند، بازار بالقوه این برند خواهند بود.
تجربه شکست، اهمیت نقش مدیر توسعه بازار
اهمیت نقش مدیر توسعه بازار به شناخت کافی از بازار هدف منوط می شود، به نحوی که در پیاده سازی برنامه توسعه بازار موفقیت حاصل شود. اما به تجربه می توان گفت که همیشه هم این رویکرد موفقیت آمیز نبوده است. بیایید این بار جنبه های تهدیدآمیز اتخاذ استراتژی توسعه بازار را بررسی کنیم.
در حقیقت خطری که شرکت را در اتخاذ این استراتژی تهدید می کند، خطر شکست در اثر عدم شناخت کافی از خصوصیات بازار هدف می باشد. یکی از بارزترین نمونه های این شکست ها را که حیاتی بودن نقش خدمات یک مدیر توسعه بازار را برای شرکت پُر رنگ تر می کند، می توان در بخش بندی های جغرافیایی و عدم درک کافی از فرهنگ ملل مختلف پیدا کرد. در ادامه به چند نمونه از این شکست ها اشاره می کنیم.
همانطور که می دانید کشور ژاپن دارای فرهنگ بسیار غنی و منحصر به فردی می باشد، بطوریکه شناخت خصوصیات این فرهنگ خاص نیاز به مطالعه دقیق تری دارد. در این راستا حتی شرکت های بزرگ و با سابقه نیز تجربه شکست در بکارگیری این استراتژی را در ژاپن داشته اند. برای مثال آفیس مکس که یک شرکت آمریکایی تامین کننده در زمینه خدمات و محصولات دفتر کار می باشد، زمانی که تصمیم به اتخاذ این استراتژی در ژاپن گرفت، شروع به ایجاد فروشگاه های بسیار بزرگی در ژاپن کرد که همواره در آمریکا بسیار موفق بوده اند. غافل از اینکه این کار در بازار ژاپن یک اشتباه بود؛ چرا که مصرف کنندگان ژاپنی تمایل زیادی به خرید کردن از فروشگاه های بسیار بزرگ به سبک آمریکایی نداشتند. اگرچه آفیس مکس بازار هدف آمریکا را به خوبی شناخته بود، اما در شناخت مصرف کنندگان ژاپنی ناموفق بوده است.
شرکت معروف دیگری که در اتخاذ این استراتژی در ژاپن شکست خورد، شرکت ایی بی (eBay) بود که اولین وب سایت مربوط به بازار ژاپن را، در اثر عدم موفقیت در شناخت کافی از تفاوت های این مصرف کنندگان با مصرف کنندگان آمریکایی، غیر فعال کرد. دلیل این شکست این بود که کسب و کار اصلی ایی بی در آمریکا مزایده کلکسیون های محصولات دست دوم بود ولی مصرف کنندگان ژاپنی بیشتر به خرید محصولات جدید تمایل داشتند. در نتیجه بی اعتنایی به شناخت خصوصیات فرهنگی مصرف کنندگان ژاپنی باعث بروز این شکست شد.
بطور شگفت آوری شرکت بزرگ و با سابقه وال مارت (Wallmart) نیز به دلایل مشابه بعد از سه سال ورود به بازار ژاپن، کاهش فروش داشته است. آنها در ژاپن نیز همان استراتژی قیمت پایین برای محصولات ارزان تمام شده را که در آمریکا اتخاذ کرده بودند دنبال کردند، اما مصرف کنندگان ژاپنی محصولات ارزان تمام شده را به منزله محصولات بی کیفیت تلقی بازارهای مالی و وظایف آنها می کردند، بنابراین مدیران وال مارت که از نحوه اولویت بندی مصرف کنندگان ژاپنی شگفت زده شده بودند، تصمیم گرفتند محصولات مجلل تری به فروشگاه های ژاپنی اضافه کنند.
مثال های بسیاری در این زمینه وجود دارد و می توان به وضوح مشاهده کرد که حتی شرکت های خیلی بزرگ نیز ممکن است در اتخاذ استراتژی توسعه بازار دچار مشکلات جدی شوند و این امر باعث می شود که نقش یک مدیر توسعه بازار در شرکت ها از اهمیت بالایی برخوردار باشد.
از تجربه شکست شرکت های معتبر که در بالا شرح داده شد، نتیجه می گیریم که همواره شرکت ها نیاز به سازماندهی بیشتر در پیشبرد اهداف توسعه بازار دارند. در نتیجه یک مدیر توسعه بازار باید قبل از پیاده سازی استراتژی توسعه بازار، سه پرسش کلیدی زیر را مطرح کرده و با پشتوانه علمی و شناخت کافی از خصوصیات بازار هدف مورد نظر، پاسخی منطقی ارائه دهد:
- آیا این استراتژی سودمند خواهد بود؟
- آیا نیاز به معرفی محصولات جدید یا تغییر یافته می باشد؟
- آیا درباره مشتریان هدف و کانال های فروش به اندازه کافی تحقیق شده است؟
منابع
مقاله علمی و آموزشی «وظایف مدیر توسعه بازار چیست؟»، نتیجه ی تحقیق و پژوهش، گردآوری و نگارش هیئت تحریریه علمی پورتال یو سی (شما می توانید) می باشد.
وظایف مدیر مالی چیست؟ هر آنچه باید یک مدیر مالی بداند
مدیر مالی یا سرپرست امور اداری میتواند در رسیدن به موفقیتهای مالی یک کسب و کار بسیار تاثیرگذار باشد. وظایف مدیر مالی یکی از اصلیترین وظایف برای پیشرفت یک کسب و کار است. شرح وظایف مدیر مالی بر اساس مقامی که در شرکت دارد متفاوت است. اما به طور کلی وظایف شامل گزارش دهی روزانه، تجزیه و تحلیل اهداف و برنامهریزی بودجه میباشد. داشتن استعداد ذاتی (توانایی محاسبات اعداد و ارقام به صورت پیشرفته) و هچنین توانایی برقراری ارتباط با دیگر همکاران امری ضروری و مهم برای استخدام شدن در این شغل است. از آنجا که استخدام در این شغل نیازمند تخصص حرفهای است، حقوق خوبی نیز در انتظار افراد واجد شرایط این شغل میباشد و همچنین فرصتهای پیشرفت شغلی بسیاری برای این افراد وجود دارد. در این مقاله به بررسی شرح وظایف مدیر اداری و مالی و همچنین مهارتهایی که برای استخدام در این شغل لازم است میپردازیم.
مدیر مالی کیست؟
مدیران مالی مسئولیت بهبود امور مالی یک سازمان را بر عهده دارند. این افراد گزارشهای مالی و فعالیتهای سرمایهگذاری مستقیم را تولید میکنند. همچنین برای اهداف مالی بلند مدت سازمان استراتژیها و برنامههایی را طراحی میکنند. مدیران مالی در بسیاری از سازمانها مانند بانکها و ادارات بیمه کار میکنند. مدیران بازارهای مالی و وظایف آنها مالی با توجه به تواناییهای تحلیلی و مهارتهای ارتباطاتی عالی که دارند، میتوانند به طور قابل توجهی در تصمیمگیریهایی که بر سازمان تاثیر میگذارد به مدیران کمک کنند.
شرح شغل مدیر مالی
در گذشته وظایف مدیران مالی و اداری تنها نظارت بر امور مالی شرکت بود. اما امروزه این افراد تجزیه و تحلیل دادههای بیشتری انجام میدهند و برای به حداکثر رساندن سود شرکت به مدیران ارشد مشاورههای بسیاری را ارائه میدهند. این افراد معمولا به صورت گروهی کار میکنند. مدیران مالی اگر برای کارفرمای خود به طور موثر کار کنند، نقش شغلی آنها احتمالا بر تحلیل استراتژیک متمرکز خواهد بود. در کسب و کارهای کوچکتر، وظایف شغلی یک مدیر مالی ممکن است بر تهیه گزارشهای حسابداری متمرکز باشد. در هر صورت، نقش یک مدیر مالی شامل تهیه گزارش و تحقیق در مورد وضعیت مالی شرکت و همچنین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای رسیدن به بیشترین میزان سوددهی در آن شرکت است.
برخی از مدیران مالی، به ویژه مدیران ارشد در تصمیمگیریهای مهم مانند ادغام و تملک، گسترش و معاملات بزرگ نقش دارند. Phillipa Southern مدیر ارشد مالی میگوید: "میزان وظایف کاری برای مدیران مالی میتواند بسیار متفاوت و متنوع باشد. وظایف شغلی این افراد میتواند شامل روالهای استاندارد حسابداری، مشارکت در پروژههای تجاری، نقد سیستم و پیاده سازی و همچنین مدیریت مالی باشد. "
برای مدیران مالی تازه کار فرصتهای شغلی بسیاری وجود دارد.
وظایف مدیر مالی و اداری
اگرچه نقشها و مسئولیتهای یک مدیر امور مالی از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است، اما وظایف خاصی وجود دارد که در همه مشاغل مشترک است. از وظایف اصلی مدیران مالی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- گزارش روزانه
- تجزیه و تحلیل اهداف
- جلسه با روسای بخشها
- مدیریت و هماهنگی گزارشهای ماهانه و بودجه بندی
- ارائه خدمات دفتری مانند حسابهای پرداختی، جمع آوری و بررسی حقوق و دستمزد.
- نظارت بر گردش پول
- ارتباط با تیمهای حسابداری
شرح وظایف مدیر مالی و اداری شامل موارد زیر است:
- تهیه صورتهای مالی، گزارش فعالیتها و پیش بینیهای تجاری
- کنترل جزئیات مالی برای اطمینان از برآورد شدن الزامات قانونی
- نظارت بر کارمندانی که گزارشگری مالی و بودجه را انجام میدهند.
- نقد گزارشهای مالی شرکت و جستجوی راههایی برای کاهش هزینهها
- کمک به مدیریت برای انجام تصمیمگیریهای مالی
- تجزیه و تحلیل روند بازار برای داشتن فرصتهایی برای جذب شرکتهای دیگر
مدیران مالی همچنین وظایفی را انجام میدهند که مختص سازمان یا صنعت آنها باشد. به عنوان مثال، مدیران مالی دولت باید در زمینه اعتبارات دولتی و فرآیندهای بودجه بندی تخصص داشته باشند و مدیران مالی در نظام سلامت باید در مورد مسائل مالی بهداشت و درمان آگاهی داشته باشند. علاوه بر این، مدیران مالی باید از قوانین و مقررات ویژه مالیاتی که صنعت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، آگاه باشند.
موارد زیر نمونههایی از انواع مدیران مالی است:
کنترل کنندهها (controllers)
عبارت «کنترلکننده» به مجموعهای مشخص از وظایف مالی و مدیریتی اشاره دارد. این افراد وظیفه تهیه گزارشات مالی مانند صورتهای مالی حساب مشتریان، بودجه بندی، تحلیل مالی، ترازنامه، پیش بینی هزینههای آینده و دیگر فعالیتهای مالی را بر عهده دارد. کنترل کنندهها همچنین گزارشهای ویژه مورد نظر آژانسهای دولتی را تنظیم میکنند. غالبا کنترل کنندهها بر بخشهای حسابداری، حسابرسی و بودجهها نظارت میکنند.
خزانه داران و افسران دارایی
خزانه داران و افسران دارایی بودجه سازمان خود را جهت دستیابی به اهداف مالی مدیریت میکنند. آنها بر سرمایه گذاری وجوه نظارت میکنند. آنها استراتژیهایی را برای جذب سرمایه (سهام یا اوراق قرضه) برای افزایش سوددهی شرکت انجام میدهند. این افراد همچنین برنامههای مالی برای ادغام (پیوستن دو شرکت به یکدیگر) و تملک (خرید یک شرکت توسط شرکتی دیگر) انجام میدهند.
مدیران اعتبار (credit managers)
این افراد بر اعتبار تجاری شرکت نظارت میکنند و معیارهای رتبه بندی اعتبار را تنظیم میکنند، سقفهای اعتباری را تعیین میکنند و حسابهای معوق گذشته را کنترل میکنند.
مدیران نقدینگی (cash managers)
این افراد مقدار گردش نقدی را که برای تأمین نیازهای تجاری و سرمایه گذاری شرکت وارد و خرج میشود، کنترل میکنند. به عنوان مثال این افراد باید گردش مالی شرکت (میزان دخل و خرج شرکت) را بررسی کنند تا بفهمند میزان نقدینگی که دارند کافی است ( که در این صورت میتوانند بخشی از پول خود را سرمایهگذاری کنند.) یا میزان نقدینگی کافی نیست (که در این صورت به وام احتیاج خواهند داشت.)
مدیران ریسک (Risk managers)
این مدیران، ریسک مالی را با داشتن استراتژیهایی برای محدود کردن و یا جبران خسارت و ضرر مالی یا قرار گرفتن در معرض عدم اطمینان مالی کنترل میکنند. از جمله خطراتی که آنها سعی میکنند آن را محدود کنند، خطرات ناشی از تغییرات قیمت ارز یا کالا میباشد.
مدیران بیمه
این افراد تصمیم میگیرند که چگونه بهترین راه را برای کاهش خسارات شرکت با دریافت بیمه در برابر خطرات از جمله نیاز به پرداخت بیمه از کار افتادگی کارمندان که در کار آسیب دیدهاند و هر گونه هزینه تحمیل شده توسط دادخواست علیه شرکت را بررسی کنند.
چرا شغل مدیر مالی شغل خوبی است؟
یکی از دلایل اهمیت شغل مدیر مالی این است که همراه با خود فرصتها و مزایای شغلی بسیاری را فراهم میآورد. شغل مدیر مالی میتواند موفقیتهای بسیاری را برای سازمان ایجاد کند. بسیاری از صنایع و سازمانهای مختلف خواستار داشتن مدیر مالی هستند و تقاضا برای این شغل بسیار زیاد است. به همین جهت این مقام از امنیت شغلی بالایی برخوردار است.
کوپلند مدیر امور مالی و بازرگانی یک شرکت معتبر میگوید: "امور مالی چیزی است که هر شرکتی به آن نیاز خواهد داشت. اگر یک کسب و کار کوچک با مشکلات مالی مواجه شود ممکن است مدیر بازاریابی خود را کنار بگذارد، اما مدیر مالی را هرگز. مشاغل و کسب و کارهای مختلف باید گزارشهای مالی و حسابداری را به طور مرتب به دولت اطلاع بدهند و میزان دخل و خرجشان کنترل شود."
مدیر مالی بودن همچنین با فرصتهای شغلی بسیاری همراه است. مدیر مالی میتواند به فرصتهای شغلی مانند مدیر ارشد امور مالی، رئیس امور مالی و یا مدیر امور مالی دست یابد.
چرا باید مدیر مالی بشویم؟
مدیر مالی بودن یک شغل متنوع و مهیج است. بسیاری از افراد فکر میکنند که امور مالی شغل کسل کنندهای است. اما اینگونه نیست. بسیاری از افرادی که مدیر مالی هستند میتوانند در افتتاح پروژههای بزرگ تجاری نقش داشته باشند. این امر امکان سفر و دیدن مکانهای مختلف برای این افراد را فراهم میکند.
برای یک مدیر مالی هر روز با چالشهای مختلفی همراه است. شرکت در تصمیمات بزرگ برای یک شرکت و دیدن پیشرفت و شکوفا شدن آن بسیار خوشایند است. یک مدیر مالی از داخل به نقد و بازنگری تجارت میپردازد و آنچه را که برای پیشرفت و سوددهی شرکت لازم است انجام میدهد.
فرصتهای شغلی برای مدیران مالی
همانطور که گفته شد، فرصتهای شغلی بسیاری برای مدیران مالی وجود دارد. برخی از این شغلها بر کنترل امور مالی متمرکز است. از جمله گزارشهای مالی سالانه و حسابهای مالی.
برخی دیگر ماهیت عملیاتی دارند. که در این صورت مدیر مالی بررسی میکند که آیا شرکت میتواند عملکردهای روزمره کاری خود را بهبود بخشد یا خیر. مدیران مالی در این بخش به طور مداوم با کارمندان در ارتباط هستند تا مطمئن شوند که آیا آنها تاثیرات تصمیمات مالی که به طور روزمره میگیرند را درک میکنند یا خیر.
مدیر مالی بازرگانی از طرف دیگر به تعیین تأثیر مالی تصمیمات کلان، مانند پذیرش یک معامله بزرگ تولید یا خرید میپردازد.
نکات کلیدی
نقش مدیر مالی ارائه راهنمایی و پشتیبانی از شرکت است.
مدیران مالی مسئولیت بهبود امور مالی یک سازمان را بر عهده دارند.
سوالات پرتکرار
مدیر مالی کیست؟
مدیران مالی مسئولیت بهبود امور مالی یک سازمان را بر عهده دارند. این افراد گزارشهای مالی و فعالیتهای سرمایهگذاری مستقیم را تولید میکنند. همچنین برای اهداف مالی بلند مدت سازمان استراتژیها و برنامههایی را طراحی میکنند. مدیران مالی در بسیاری از سازمانها مانند بانکها و ادارات بیمه کار میکنند.
وظایف مدیر مالی و اداری
وظایف اصلی مدیران مالی گزارش روزانه، تجزیه و تحلیل اهداف،جلسه با روسای بخشها، مدیریت و هماهنگی گزارشهای ماهانه و بودجه بندی، ارائه خدمات دفتری مانند حسابهای پرداختنی، جمع آوری و حقوق و دستمزد، نظارت بر گردش پول و ارتباط با تیمهای حسابداری میباشد.
چرا باید مدیر مالی بشویم؟
مدیر مالی بودن یک شغل متنوع و مهیج است. بسیاری از افراد فکر میکنند که امور مالی شغل کسل کنندهای است. اما اینگونه نیست. بسیاری از افرادی که مدیر مالی هستند میتوانند در افتتاح پروژههای بزرگ تجاری نقش داشته باشند.
فرصتهای شغلی برای مدیران مالی چیست؟
همانطور که گفته شد، فرصتهای شغلی بسیاری برای مدیران مالی وجود دارد. برخی از این شغلها بر کنترل امور مالی متمرکز است. از جمله گزارشهای مالی سالانه و حسابهای مالی. برخی دیگر ماهیت عملیاتی دارند. که در این صورت مدیر مالی بررسی میکند که آیا شرکت میتواند عملکردهای روزمره کاری خود را بهبود بخشد یا خیر.
چرا شغل مدیر مالی شغل خوبی است؟
یکی از دلایل اهمیت شغل مدیر مالی این است که همراه با خود فرصتها و مزایای شغلی بسیاری را فراهم میکند. شغل مدیر مالی میتواند موفقیتهای بسیاری را برای سازمان ایجاد کند. بسیاری از صنایع و سازمانهای مختلف خواستار داشتن مدیر مالی هستند و تقاضا برای این شغل بسیار زیاد است.
دیدگاه شما