ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معاملهگران حرفهای به کمک ابزارها و استراتژیهای مدیریت ریسک تلاش میکنند که ریسک سرمایهگذاریهایشان را به حداقل و بازدهی آنها را به حداکثر برسانند
ریسک مالی و انواع آن
ریسک مالی یکی از بزرگترین دغدغههای هر کسب و کار و هر موسسه مالی و بانکی است. یکی از راهکارهای کاهش ریسک مالی بانکها و موسسات مالی و اعتباری ارائه دهنده وام و تسهیلات استفاده از خدمات آژانسهای اعتبار سنجی است. آژانسهای اعتبار سنجی دارای سامانههایی در فضای وب و اپلیکیشن موبایل هستند که بانکها و موسسات مالی و اعتباری ارائه دهنده تسهیلات و وام به راحتی میتوانند از این طریق رتبه و امتیاز اعتباری اشخاص حقیقی و حقوقی و کسب و کارهای متقاضی وام و تسهیلات را مشاهده کنند و به افراد خوش حساب و دارای اعتبار مالی مناسب خدمات ارائه دهند. در ادامه مقاله انواع خطرات و ریسکهای مالی بیشتر بررسی خواهد شد.
انواع خطرات و ریسکها:
می توان ریسک را گرفتن نتیجه غیرمنتظره یا منفی اشاره کرد. هرگونه فعالیت یا فعالیتی که منجر به از بین رفتن هر نوع هدفی شود را میتوان خطر و ریسک نامید. انواع مختلفی از خطرات وجود دارد که یک انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه شرکت ممکن است با آن روبرو شود و باید بر آن غلبه کند. به طور گسترده، ریسکها را می توان به سه نوع ریسک کسب و کار، ریسک غیر تجاری و ریسک مالی طبقه بندی کرد.
ریسک کسب و کار: این نوع ریسک و خطرات توسط خود شرکتهای تجاری به منظور به حداکثر رساندن ارزش سهامداران و سودها صورت میگیرد . به عنوان مثال ، شرکتها برای بازاریابی کالای جدید به منظور دستیابی به فروش بیشتر، ریسکهای پر هزینهای را برای بازاریابی در نظر میگیرند.
ریسک غیر تجاری: این نوع خطرات و ریسکها تحت کنترل شرکتها و کسب و کارها نیستند. خطرات ناشی از عدم تعادل سیاسی و اقتصادی را می توان ریسک غیر تجاری نامید.
ریسک مالی: ریسک مالی همانطور که این اصطلاح نشان میدهد، ریسک و خطری است که باعث ضرر مالی کسب و کارها میشود. ریسک مالی عموما به دلیل بی ثباتی و ضرر در بازار مالی ناشی از نوسانات ارزش سهام، ارز، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد میشود.
انواع ریسک مالی
خطر بازار:
این نوع ریسک به دلیل نوسانات قیمت و ارزش ابزارهای مالی ایجاد میشود. ریسک بازار را میتوان به عنوان ریسک جهت دار و ریسک غیر مستقیم طبقه بندی کرد. ریسک جهت دار به دلیل نوسانات ارزش سهام، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد میشود. از طرف دیگر، ریسک غیر مستقیم میتواند خطرات ناپایدار مالی ایجاد کند.
ریسک اعتباری:
این نوع ریسک مالی زمانی ایجاد میشود که فرد نتواند به تعهدات خود عمل کند. ریسک اعتباری معمولا به دلیل سیاستهای دشوار ارزی ایجاد میشود. از طرف دیگر این ریسک و خطر هنگامی به وجود میآید که یک طرف پرداخت را انجام دهد در حالی که طرف مقابل نتواند به تعهدات خود عمل کند.
ریسک نقدینگی:
این نوع ریسک و خطر ناشی از عدم توانایی در انجام معاملات است. ریسک نقدینگی را می توان به خطر نقدینگی دارایی و خطر نقدینگی برای سرمایه گذاری طبقه بندی کرد. ریسک نقدینگی دارایی چه به دلیل خریداران ناکافی یا فروشندگان ناکافی در مقابل سفارشات فروش محصولات و خدمات ایجاد میشود.
ریسک عملیاتی:
این نوع خطر ناشی انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه از وجود مشکلات عملیاتی مانند سوء مدیریت یا مشکلات فنی است. ریسک عملیاتی را میتوان به ریسک کلاهبرداری و ریسک مدل و طرح طبقه بندی کرد. خطر تقلب به دلیل عدم کنترل ایجاد میشود و ریسک مدل به دلیل کاربرد نادرست مدل و طرح ایجاد میشود.
ریسک قانونی:
این نوع ریسک مالی ناشی از محدودیتهای قانونی مانند دادخواستها است. هر زمان که یک شرکت به خاطر رسیدگیهای قانونی با ضررهای مالی خود روبرو شود، این یک ریسک قانونی است.
آشنایی با مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و انواع آن
برای آشنایی بهتر با مفهوم مدیریت ریسک در سرمایه گذاری؛ فرض کنید میخواهیم سرمایهگذاری سادهای انجام بدهیم. قصدمان این است که یک ماشین بخریم و با این ماشین در اسنپ کار کنیم. دقت کنید که همین سرمایهگذاری ساده هم ریسکهای خاص خودش را دارد: ممکن است تصادف کنیم و ماشینمان آسیب جدی ببیند، ممکن است شرکت اسنپ تعطیل شود، ممکن است ماشینمان را بدزدند، ممکن است قیمت بنزین دو برابر شود و ریسکهای دیگری از این قبیل. نکته اینجاست که با وجود همهٔ این ریسکها، از بازدهی مورد انتظارمان که همان درآمد ناشی از کار در اسنپ است، چشمپوشی نمیکنیم و همچنان این سرمایهگذاری را انجام میدهیم. نکتهٔ دیگر این است که با استفاده از ابزارهایی مانند بیمه ریسکهای این سرمایهگذاری را به حداقل میرسانیم.
حال اگر ریسک این سرمایهگذاری از حدی فراتر برود، احتمالاً تصمیم میگیریم که سراغ این کار نرویم. همچنین اگر فرصت سرمایهگذاری دیگری پیش بیاید که ریسک آن در همین حد است و انتظار بازدهی بهتری از آن داریم، ممکن است تصمیم بگیریم که به جای کار در اسنپ، سراغ آن کار برویم.
مفهوم ریسک در بازارهای مالی هم تقریباً همین است و سرمایهگذاران حرفهای سعی میکنند سراغ سرمایهگذاریهایی بروند که ریسکشان معقول باشد و با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک، این ریسک را هم کنترل میکنند.
مدیریت ریسک در سرمایهگذاری یعنی چه؟
در بازار سهام، ارتباط مستقیمی بین ریسک و بازده وجود دارد. بهطور کلی، ریسک بیشتر به معنی انتظار بازدهی بیشتر است. از این لحاظ میتوان سرمایهگذاری را با شرطبندی مقایسه کرد: گزینهای که احتمال وقوعش پایینتر است، در صورتی که محقق شود جایزه بزرگتری خواهد داشت.
در زبان سرمایهگذاری، مدیریت ریسک به فرایندی گفته میشود که طی آن ابتدا ریسکهای مختلف شناسایی و ارزیابی میشوند و سپس برای بهحداقلرساندن این ریسکها، استراتژیهایی مشخصی در پیش گرفته میشود. پس میشود گفت مدیریت ریسک ۲ مرحله کلی دارد:
- شناسایی و ارزیابی ریسکهای موجود
- طراحی استراتژیهای مناسب برای مدیریت و بهحداقل رساندن ریسکها
صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟
همانطور که اشاره کردیم، هر نوع سرمایهگذاری با مقدار مشخصی ریسک همراه است و کسی که این ریسک را میپذیرد انتظار دارد که پذیرش این ریسک همراه با مقدار مشخصی بازدهی یا سود باشد.
به عنوان مثالی ساده، نرخ سود بانکی در ایران را در نظر بگیرید که چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد است. این سود بدون ریسک است، زیرا پرداخت آن را بانک تضمین کرده است. حال اگر بخواهیم سرمایهمان را به جای بانک در بازار سهام سرمایهگذاری کنیم، انتظار داریم که سودمان دستکم بیشتر از ۲۰درصد باشد، زیرا ریسک بازار سهام بیشتر از ریسک سپردهگذاری در بانک است.
به این سود که سرمایهگذار بابت تحمل ریسک انتظار دارد به آن دست پیدا کند، «صرف ریسک» یا «risk premium» میگویند. به بیان خیلی ساده، به اختلاف بازده دارایی با بازده سرمایهگذاری بدون ریسک، صرف ریسک میگویند. مثلاً اگر نرخ سود بدون ریسک ۲۰درصد باشد و ما با پولمان در بازار سرمایه سهام خریده باشیم و انتظار سود ۴۰درصدی از این سهام را داشته باشیم، صرف ریسکمان ۲۰درصد خواهد بود.
نکته: ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معاملهگران حرفهای به کمک ابزارها و استراتژیهای مدیریت ریسک تلاش میکنند که ریسک سرمایهگذاریهایشان را به حداقل و بازدهی آنها را به حداکثر برسانند.
انواع ریسک در سرمایهگذاری
بهطور کلی، در بازارهای مالی ۲ نوع ریسک وجود دارد: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.
ریسک سیستماتیک
همانطور که از نامش پیداست، این نوع ریسک کل «سیستم» را تهدید میکند که در اینجا سیستم همان نظام اقتصادی است. به زبان خودمانی، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل نظام اقتصادی کشور با آن طرف است و در نتیجه بازار سهام و بهتبع آن تکتک سهام قابل معامله در بازار را تحت تأثیر میگذارد.
تورم، تغییرات نرخ بهره، رکود اقتصادی، جنگ و هر رویداد دیگری که اقتصاد کلان را تحت تأثیر بگذارد ریسک سیستماتیک به حساب میآید. در بازار سرمایه، این ریسک را نمیشود حذف کرد و به آن «ریسک بازار» هم میگویند. اما «داراییهای امن» مانند طلا گزینه مناسبی برای مدیریت این نوع ریسک به شمار میآیند.
نکته: در دورههایی که اقتصاد جهان دچار بحران یا رکود میشود، سرمایهگذاران به سمت طلا هجوم میبرند و قیمت جهانی طلا افزایش پیدا میکند.
ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معاملهگران حرفهای به کمک ابزارها و استراتژیهای مدیریت ریسک تلاش میکنند که ریسک سرمایهگذاریهایشان را به حداقل و بازدهی آنها را به حداکثر برسانند
ریسک غیرسیستماتیک
ریسکی است که به یک شرکت یا صنعت منحصر است و کل بازار یا اقتصاد را تهدید نمیکند. برای مثال، ممکن است سهام یک شرکت پتروشیمی را بخرید که خوراک و منبع انرژی آن گاز طبیعی است. دست بر قضا در زمستان، هوا بسیار سرد میشود و مصرف گاز در کشور بالا میرود و بهناچار گاز پتروشیمی شما هم قطع میشود. دقت کنید که این مشکل مربوط به شرکتهایی است که گاز مصرف میکنند و شرکتهای دیگر چنین مشکلی ندارند. این نوع ریسک را ریسک غیرسیستماتیک میگوییم.
تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییر نرخ خوراک پتروشیمیها، تغییر نرخ سوخت شرکتهای سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه معادن و تغییرات نرخ ارز نمونههایی از ریسک غیرسیستماتیکند.
نکته: ریسک غیرسیستماتیک را میشود با متنوعسازی سبد سهام کاهش داد. سبدی که از سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف تشکیل شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک بسیار کمی دارد.
روشهای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری
بهطور کلی میشود از ۳ استراتژی برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری استفاده کرد: معامله در جهت روند بازار، متنوعسازی سبد سرمایهگذاری و استفاده از حد ضرر.
معامله در جهت روند بازار
این استراتژی را بیشتر تحلیلگران تکنیکال به کار میگیرند، ولی استراتژی مناسب و عاقلانهای است. منظور از معامله در جهت روند بازار در بورس ایران هم این است که زمانی برای خرید سهم اقدام کنیم که بورس روند صعودی دارد. در دورههای صعودی، اکثر سهام قابلمعامله در بورس، به دلایل بنیادی و غیربنیادی، روند صعودی دارند و احتمال زیان در این دورهها کمتر است.
متنوعسازی سبد
برای تشکیل یک سبد سرمایهگذاری متنوع که ریسک غیرسیستماتیک پایینی داشته باشد، معمولاً باید سراغ سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف برویم و بخشی از سبد انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه را هم به صندوقهای درآمد ثابت و صندوقهای کالایی با پشتوانه طلا اختصاص بدهیم.
در این حالت، ممکن است قیمت چند سهم سبدمان کاهش پیدا کند، ولی افزایش قیمت سهمهای دیگرمان این زیان را جبران خواهد کرد. صندوقهای درآمد ثابت هم بخش بدون ریسک سبدمان را تشکیل میدهد و میتوان روی درآمد ماهانه آن حساب کرد.
استفاده از حد ضرر
یکی دیگر از ابزارهای مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر است. در این استراتژی، معاملهگر قیمت مشخصی را به عنوان حد ضرر تعیین میکند و اگر قیمت سهامی که خریده زیر حد ضرر برود، سهم را میفروشد.
مثلاً فرض کنید سهمی را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریدهایم و حد ضرر آن را ۸۵۰ تومان در نظر گرفتهایم. اگر قیمت سهم زیر ۸۵۰ تومان برود، حد ضررمان فعال شده است و باید سهم را بفروشیم و از آن خارج شویم. حد ضرر نوعی سپر ایمنی در برابر نوسانهای بازار سرمایه است و باعث میشود ضرر معاملهگر در یک معامله از حد خاصی فراتر نرود.
مفهوم تعادل در ریسک چیست؟
درست است که بازدهی مناسب با ریسک در سرمایه گذاری همراه است، اما اگر سراغ ریسکهای عجیبوغریب برویم نباید حتماً انتظار بازدهیهای عجیبوغریب داشته باشیم. مثال سادهاش بلیت بختآزمایی و قمار است. وقتی پول زیادی را روی گزینهای شرطبندی میکنیم که احتمال وقوعش زیر یک درصد است، باید ۹۹درصد احتمال بدهیم که پولمان را از دست خواهیم داد! در چنین حالتی دیگر صحبت از سرمایهگذاری معنایی ندارد و باید از قمار و بختآزمایی صحبت کرد!
تعادل در ریسک به این معناست که باید تلاش کنیم با حداقلی از ریسک، بازدهی معقولی کسب کنیم. مثلا اگر سود بدون ریسک ۲۰درصد است، باید به دنبال گزینههای کمریسکی باشیم که انتظار میرود سودشان بیشتر از ۲۰درصد باشد.
برای مثال سهمی که نسبت P/E آن عدد چهار است و قرار است مجمع سالانه آن شش ماه دیگر برگزار شود و دو ماه بعد از مجمع سود تقسیمی به حساب سهامداران واریز شود، میتواند طی هشت ماه بازدهی ۲۵درصدی ایجاد کند. چنین سهمی را میتوانیم گزینهای کمریسک با بازدهی مناسب در نظر بگیریم.
سهمی هم که زیان انباشته زیادی دارد و انتظار نمیرود بهزودی روند سودسازی آن تغییر کند و فقط با خبر افزایش سرمایه و شایعه افزایش نرخ محصول قیمتش بالا و پایین میرود، ریسک بسیار بالایی دارد و خرید آن حکم قمار را خواهد داشت.
جمعبندی
ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود ندارد. اما این نکته به آن معنا نیست که برای رسیدن به سود بیشتر باید حتماً ریسک بیشتری متحمل شویم! برای موفقیت در بازار سرمایه باید تلاش کنیم ریسکهای مربوط به سرمایهگذاریهایمان را بشناسیم و با ابزارهای مناسب سعی کنیم این ریسک را به حداقل برسانیم. انتخاب سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند، متنوعسازی سبد و تعیین حد ضرر از متداولترین استراتژیها برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری است.
انواع ریسکهای مرتبط با سرمایهگذاری در بورس
انواع ریسک های مرتبط با سرمایه گذاری در بورس
در بخش ریسک و بازده در بورس مفهوم ریسک و بازده را توضیح دادیم و بیان کردیم که اولین گام برای سرمایهگذار، شناخت خود و علم بر میزان تحمل ریسک در سرمایهگذاری است.
در این قسمت میخواهیم انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار با آن مواجه خواهد شد را معرفی کنیم.
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود.
1. ریسک قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک: میتوان با استفاده از برخی روشها از این ریسکها اجتناب کرد یا آنها را به حداقل رساند.
این نوع ریسکها اغلب ناشی از خصوصیات خاص یک شرکت هستند. به عنوان مثال اگر یک سرمایهگذار، سهام یک شرکت را خریداری کند و به علل عملکرد ضعیف مدیریت، عدم کیفیت کالا تولید شده یا خدمات ارائه شده شرکت و یا ضعف در بازاریابی و فروش شرکت در معرض ریسک قرار میگیرد که به این موارد ریسک قابل اجتناب یا ریسک غیرسیستماتیک میگویند.
پس میتوان گفت که ریسک غیرسیستماتیک اغلب منشاء درونی دارد و علت آن به داخل شرکت مربوط میشود و میتوان با برخی روشها این مقدار ریسک را به حداقل رساند.
2. ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک: کنترل این ریسکها بر عهده سرمایهگذار نیست و نمیتوان از آنها اجتناب کرد.
این نوع ریسکها را سرمایهگذار نمیتواند کنترل کند. مانند افزایش یا کاهش نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی و تغییر شرایط سیاسی مثل تحریمها از جمله مواردی هستند که موجب ایجاد ریسک غیرقابل اجتناب یا ریسک سیستماتیک میشوند و کنترل آنها از عهده شرکت و سرمایهگذار خارج است.
تغییر هر کدام از عوامل ریسک سیستماتیک میتواند بر درآمد، هزینه و سودآوری شرکت تاثیر مستقیم بگذارد.
کاهش ریسک قابل اجتناب به حداقل ممکن
همه راه حلهای کاهش ریسک قابل اجتناب در این ضرب المثل خلاصه میشود.
فهم این ضرب المثل هم ساده است و به معنی کنترل ریسک میباشد. این ضرب المثل بیان میکند که برای کاهش ریسک از انواع مختلف سرمایهگذاریها که ریسکهای متفاوتی دارند باید استفاده کرد.
در سرمایهگذاری در بورس هم تئوری به نام «تئوری سبد» وجود دارد که مفهومی مشابه ضرب المثل فوق دارد. بر اساس این تئوری سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاریهای خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای یک یا چند دارایی محدود، ریسکهای قابل اجتناب در سرمایهگذاری خود را به حداقل ممکن برساند.
بنابراین هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد، ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود.
بر طبق تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند در سهام شرکتهای صنایع مختلف سرمایهگذاری انجام شود. حتی توصیه میشود که بخشی از سرمایه را به اوراق مشارکت دولتی که ریسک بسیار پایینی دارند باید اختصاص داد.
نکته: با رعایت تئوری سبد، میتوان ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل رساند و البته باید در نظر داشت که حذف ریسکهای غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل سرمایهگذار خارج است.
انواع ریسک از نگاهی دیگر
در یک طبقهبندی دیگر، میتوان هفت نوع ریسک را برای بورس در نظر گرفت. این ریسکها عبارتند از:
1- ریسک نرخ سود: ریسک نرخ سود، وابسته به میزان سود اوراق مشارکت و سود بانکی میباشد.
برای روش شدن این نوع ریسک، در نظر بگیرید که نرخ سود اوراق مشارکت 20% است و یک سرمایهگذار برای اینکه سود بیشتری مثلاً 30% کسب کند، حاضر به پذیرش ریسک و سرمایهگذاری در سهام میشود. اما اگر دولت نرخ سود اوراق مشارکت را از 20% به 30% افزایش دهد، سرمایهگذاری که اقدام به خرید اوراق مشارکت کرده است، 30% سود سالانه بدون هیچگونه ریسکی را بدست میآورد اما سرمایهگذاری که در سهام سرمایهگذاری کرده است دچار ریسک نرخ سود میشود.
در حقیقت با افزایش نرخ سود بانکی و اوراق مشارکت، سرمایهگذاران در بورس هم انتظار دارند که سود بیشتری در ازای پذیرش ریسک بدست بیاورند. بعلاوه تغییر نرخ سود، هزینه تامین مالی شرکتها را افزایش میدهد. پس تغییر نرخ سود، یکی از ریسکهای سیستماتیک پیش روی سرمایهگذاران است.
2- ریسک تورم: این ریسک، ریسک ناشی از افزایش نرخ تورم است.
در این نوع ریسک، میزان تورم در نظر گرفته میشود. اگر نرخ تورم سالیانه 15% درصد باشد، یک سرمایهگذار ممکن است با پذیرش ریسک، اقدام به سرمایهگذاری در سهامی کند که در پایان سال سود 45% را محقق سازد و این سود برای سرمایهگذار مطلوب باشد.
حال اگر تورم به هر دلیلی به 40% برسد، عملاً سرمایهگذاری با سود 45% آن هم با پذیرش ریسک دیگر مطلوب نیست. به این ریسک، ریسک تورم گفته میشود که در کشور ایران این ریسک بسیار بالا است.
با افزایش نرخ تورم، سرمایهگذاران هم انتظار سود بیشتری هم از سرمایهگذاری خود دارند، بنابراین نوسانات نرخ تورم، یکی از ریسکهای پیش روی سرمایهگذاران است.
3- ریسک مالی: ریسک تعهدات مالی شرکت به بانک یا سایر نهادهای مالی به علت وام و استقراض است.
شرکتی که برای توسعه کسب و کار خود یا به هر دلیل دیگر از بانک یا سایر نهادهای مالی وام دریافت میکند، باید در یک دوره مشخص اصل پول و سود آن را بازپرداخت کند. هرچقدر که این تعهدات بیشتر باشد، ریسک مالی شرکت هم بیشتر شده و سهامداران این شرکت نیز در معرض ریسک بالاتری قرار دارند.
پس میزان تعهدات و بدهیهای شرکت به بانکها و نهادهای مالی، به سهامداران ریسک مالی تحمیل میکند.
4- ریسک نقدشوندگی: احتمال نقدشوندگی سرمایهگذاری یا تبدیل شدن آن به پول نقد است.
ریسک نقدشوندگی قابلیت تبدیل سرمایهگذاری به پول نقد در اولین فرصت است. این ریسک برای سرمایهگذاریهایی مانند املاک و مستغلات زیاد است و در دورههای رکود بازار مسکن قابلیت نقدشوندگی پایینی برای املاک و مستغلات وجود دارد. ریسک نقدشوندگی برای سرمایهگذاری در بورس هم وجود دارد و به دلایل مختلفی از جمله عملکرد ضعیف شرکت ممکن است که سهام این شرکت توسط دیگر سرمایهگذاران خریداری نشود. به این ریسک، ریسک نقدشوندگی گفته میشود.
بنابراین هر اندازه سهام یک شرکت، دیرتر به پول نقد تبدیل شود، ریسک نقدشوندگی آن سهم بیشتر است.
5- ریسک نرخ ارز: تغییرات نرخ ارز که میتواند سودآوری شرکتها را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار دهد.
نرخ ارز به طور مستقیم بر وضعیت و سودآوری شرکتها تاثیر میگذارد. شرکتهایی که مواد اولیه خود را از خارج از کشور تهیه میکنند و محصولات خود را در داخل کشور به فروش میرسانند، باید هزینه بیشتری برای واردات مواد اولیه بپردازد که به دلیل افزایش نرخ ارز، میزان سودآوری و در نتیجه ارزش سهام آن شرکتها کاهش پیدا میکند.
البته در شرایط افزایش نرخ ارز، شرکتهایی که دارای صادرات هستند، به سودآوری مطلوبی میرسند.
به هر حال نوسان نرخ ارز، به عنوان یک ریسک سرمایهگذاری باید مورد توجه قرار گیرد.
6- ریسک سیاسی: تغییرات سیاسی که به مسائل اقتصادی کشور آسیب وارد کند، تمامی شرکتهای فعال را مستقیما درگیر خواهد کرد.
هر اندازه بیثباتی سیاسی یک کشور افزایش پیدا کند، عملکرد بنگاههای اقتصادی با مشکلات بیشتری مواجه میشوند و این مشکلات افت قیمت سهام آنها را به همراه خواهد داشت که به این ریسک، ریسک سیاسی یا ریسک کشور گفته میشود.
7- ریسک تجاری: ریسک خاص هر صنعت را ریسک تجاری میگویند.
به عنوان مثال شرکت ایران خودرو به دلیل اینکه تعرفه گمرکی خودروهای خارجی 100% است، به راحتی محصولات خود را در کشور به فروش میرساند. اما اگر دولت تصمیم بگیرد که تعرفه گمرکی خودروهای خارجی را به صفر برساند، قطعا شرکت ایران خودرو در فروش محصولات خود به مشکل خورده و سودآوری آن به شکل قابل توجهی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و ارزش سهام این شرکت نیز افت خواهد کرد. به این نوع ریسک که ناشی از وضع قوانین تجارت توسط دولت است، ریسک تجاری میگویند.
ریسک بازار سرمایه و بورس (معرفی و بررسی انواع ریسک در بازار)
بازار سرمایه جایی است که سرمایهگذاران برای کسب منفعت به خرید و فروش سهام میپردازند. همانطور که میدانید این سرمایهگذاری همیشه با موفقیت همراه نیست. ریسک هایی در بازار وجود دارد که سرمایه شما را تهدید میکند. چندان تفاوتی ندارد سرمایهگذار جسور باشید یا محافظهکار، در هر صورت با انواع مختلف ریسک در بازار بورس سروکار خواهید داشت. درواقع در بازارهای مالی همیشه ریسک وجود دارد و ریسک در این بازارها به عنوان یک عامل اصلی بین سهامداران جاافتاده است. در بازار ریسک هایی وجود دارد که اگر شما هوشمند نباشید به راحتی میتواند سرمایه شما را از بین ببرد.
در این مقاله قصد داریم انواع این ریسک ها را برای شما بازگو کنیم و بیاموزیم که چطور میشود از سرمایه خود درمقابل این ریسک ها محافظت کنید.
در یک طبقهبندی، ریسک در بازار بورس به دو قسمت کلی تقسیم میشود:
- ریسک های سیستماتیک
- ریسک های غیر سیستماتیک
ریسک غیر سیستماتیک در بازار سرمایه :
ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک آن دسته از ریسکهایی هستند که شاید بتوان با انجام برخی اقدامات از بروز آن جلوگیری کرد؛ مثلا در بازار سرمایه (بورس)، این ریسکها معمولا به عوامل کلان اقتصادی وابسته نبوده و ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند.
برای مثال، اگر شرکتی که سهامش را خریدهاید مدیریت ضعیفی داشته باشد یا توان رقابت با سایر شرکتها را نداشته باشد، ریسکهای حاصله ریسک غیرسیستماتیک است؛ همچنین اخباری که تاثیر بدی در یک صنعت خاص میگذارد.
این ریسکها اغلب منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکتها مربوط است.
ریسک سیستماتیک در بازار سرمایه :
در مقابل، ریسکهای سیستماتیک ریسکهایی هستند که غیرقابل کنترل هستند و وقوع آن در هر زمان دور از ذهن نیست.
نرخ تورم، بهره بانکی، سیاستهای اقتصادی و سیاسی، نرخ ارز و … مواردی هستند که میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در سودآوری شرکت و در نتیجه قیمت سهام آن تاثیرگذار باشند. توجه کنید که کنترل این ریسکها در اختیار سرمایهگذار نبوده و به نوعی مربوط سیستم است.
همچنین اختلال و هنگی سیستم هسته معاملات نیز این روزها تبدیل به یک ریسک غیرقابل اجتناب شده است.
روش کاهش ریسک های غیرسیستماتیک:
یکی از خطراتی که همواره سرمایه سهامداران را تهدید میکند این ریسکها هستند.
همواره متخصصان پیشنهاد میکنند که سرمایهگذاران از تنوع بخشی پرتفوی خود به عنوان بهترین راه برای تسهیل این مسیر استفاده کنند.
توصیهای که احتمالاً آن را با عبارتی نظیر «همه تخم مرغهای خود را در یک سبد نگذارید» شنیدهاید.
تنوع بخشی پرتفوی به زبان ساده چیست؟
تنوع بخشی سبد سهام یک تکنیک برای مدیریت ریسک است. برای استفاده از این تکنیک شما باید انواع مختلفی از ابزارهای سرمایهگذاری را در یک پرتفوی با هم ترکیب کنید تا تأثیری را که هر یک از این ابزارها بر عملکرد کل پرتفوی خواهد داشت به حداقل برسانید.
احتمالاً میدانید که منظور از پرتفوی همان سبد سهام است و ابزارهای سرمایهگذاری نیز شامل متنوع سازی صنایع بورسی است.
تنوع بخشی ریسک پرتفوی شما را کاهش میدهد. فرمولهای ریاضی و آمار وجود دارد که این جمله را اثبات میکند؛ اما از حوزه و حوصله این موضوع خارج است.
فرض کنید دو شرکت کشاورزی وجود دارد که یک زمان برداشت و فروش محصولش بهار و تابستان و دیگری زمان برداشت و فروشش زمان پائیز و زمستان است.
در بهار و تابستان شرکت اولی فروش قابل توجهی دارد و رونق دارد، ولی شرکت دومی از آنجا که فروشش در فصول دیگر است فروشی ندارد.
از طرف دیگر در فصول پائیز و زمستان در شرکت دومی زمان برداشت محصولات و فروش است و در این فصول به سوددهی میرسد و شرکت اولی در این فصول فروشی ندارد.
در اینگونه موارد ما میتوانیم سهام هر دو شرکت را بخریم و ریسک را به طور قابل توجهی پوشش دهیم.
در این صورت در تمام فصول سال شرکتهای ما فروش دارند و از این راه ریسک غیرسیستماتیک را کاهش دادیم.
ولی اگر آفات به مزارع هجوم بیاورند و محصولات آماده برداشت را از بین بروند، در این صورت راهی برای مقابله نداریم؛ این مثال ریسک سیستماتیک است.
راهحل این اتفاق چیست؟
راهحل این است که یک پرتفوی تشکیل دهید و ۵۰ درصد از سرمایه خود را به شرکت اول و ۵۰ درصد دیگر را در شرکت دیگر سرمایهگذاری کنید؛ چون شما پرتفوی خود را تنوع بخشی کردهاید، به جای اینکه عملکردتان وابسته به یک فصل سال باشد در تمام فصول به عملکرد قابل قبولی رسیدهاید.
در بحث تنوع بخشی نکته حائز اهمیت این است که تنوعبخشی مانند پوشش زرهی و ضدگلوله نیست که موجب شود شما از ضرر و زیان، جان سالم به در ببرید.
باید توجه کنید که فرقی نمیکند پرتفوی شما چقدر متنوع شده است؛ سرمایهگذاری در هر حال همیشه همراه با ریسک است و تمام هدف ما از تنوع بخشی پرتفوی این است که در سطح مشخصی از ریسک، بیشترین بازده را به دست آوریم.
سوال دیگری که معمولا ذهن سرمایه گذاران را به خود مشغول میکند این است که باید چه تعداد سهام برای رسیدن به تنوعبخشی مطلوب خرید؟
در نظریههای علمی مطرح شده است که یک پرتفوی متنوع از چیزی حدود ۲۰ سهم شرکتهای مختلف از صنایع گوناگون و اندازههای متفاوت تشکیل شده است؛ اما شاید مدیریت این تعداد شرکت برای ما کار دشوار و خسته کنندهای باشد.
بسیاری از متخصصان معتقدند اضافه کردن حداقل ۵ سهم برای تشکیل یک پرتفوی متنوع ضروری است.
همینطور انتخاب بیشتر از ۱۰ تا ۱۲ شرکت ممکن است سر شما را بیش از حد شلوغ کند و بعد از مدتی به خوبی نتوانید همه این شرکتها را مورد بررسی دقیق قرار داده و در صورت نیاز پرتفوی خود را تعدیل کنید.
وارن بافت، محترمترین چهره دنیای سرمایهگذاری میگوید: «سرمایهگذاری یعنی انتخاب سهام یک شرکت خوب در زمانی مناسب و نگهداشتن آن سهم تا هر وقتیکه شرکت عملکرد خوبی دارد.»
پس لازم است بعد از تشکیل پرتفوی، گه گاه آن را مورد بازبینی قرار دهید و سرمایه گذاری هایی که دیگر ارزش ماندن در پرتفوی شما را ندارند، با گزینههای بهتر جایگزین کنید.
ریسک های دیگری در بازار سرمایه و بورس وجود دارد، در این بخش به تعریف آنها میپردازیم:
ریسک مالی (Financial Risk)
اگر در بازار سرمایه سهام شرکتی را خریدید که مبلغ زیادی وام از بانک دریافت کرده، طبیعتا شرکت مذکور باید اصل و سود وام دریافتی را در یک دوره مشخص پرداخت کند؛ بنابراین با تعهدات زیادی در آینده روبروست. این هزینهها قطعا بر سوددهی شرکت نیز اثرگذار است. هر چقدر این تعهدات و به طور کلی تعهدات مالی یک شرکت بیشتر باشد، ریسک مالی نیز بیشتر خواهد بود.
ریسک نقدشوندگی (Liquidity Risk)
یکی از ویژگیهای مهم یک دارایی خوب، این است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود، مثلا از ویژگیهای بازار مسکن نقدشوندگی کمتر آن نسبت به بازارهایی مثل سهام یا سکه است. بعد از سرمایهگذاری اگر بخواهید به هر دلیلی دارایی خود را به پول نقد تبدیل کنید، اما خریدار مناسبی برای دارایی شما وجود نداشته باشد، سرمایهگذاری شما با ریسک نقدشوندگی همراه است.
ریسک نرخ ارز (Currency Risk)
یکی از مسائلی که به صورت مستقیم بر وضعیت و سودآوری سرمایهگذاری شما تأثیر میگذارد، نرخ ارز است. برای مثال با افزایش قیمت ارز قیمت سکه در بازار داخلی نیز افزایش مییابد؛ همچنین در بورس اوراق بهادار نیز سودآوری شرکتهایی که درآمدهای صادراتی و ارزی دارند افزایش یافته و لذا قیمت سهام آنها نیز بسیار بیشتر میشود. اما نکته این جا است که همهی شرکتها صادراتی نیستند! همیشه هم تغییرات ارز اثر مثبتی بر سرمایه گذاری ما نخواهد داشت! بنابراین، نوسانات نرخ ارز به عنوان یکی از ریسکهای سرمایهگذاری، همواره مورد توجه سرمایهگذاران است.
ریسک تورم (Inflation Risk)
اگر تورم سالیانه کشور حدود ۲۰ درصد باشد و شما در سرمایهگذاری خود بتوانید ۶۰ درصد بازدهی کسب کنید، بازدهی شما مطلوب است زیرا که ۴۰ درصد بیشتر از تورم به دست آوردهاید و در واقع قدرت خرید شما به اندازه ۴۰ درصد بیشتر شده است. حال اگر تورم به ۴۰ درصد افزایش پیدا کند و بازدهی شما همان عدد ۶۰ درصد باشد، چه اتفاقی میافتد؟! آیا باز هم این سرمایهگذاری جذاب خواهد بود؟! به این نوع ریسک که ناشی از افزایش تورم کشور است، ریسک تورم میگویند.
ریسک سیاسی (Political Risk)
عدم ثبات در اوضاع سیاسی که به مسائل اقتصادی یک کشور آسیب بزند، به طور مستقیم بر عملکرد بنگاههای اقتصادی فعال در آن کشور تأثیر میگذارد. هر اندازه بیثباتی سیاسی و اقتصادی افزایش یابد، عملکرد بنگاههای اقتصادی بیشتر با مشکل روبرو میشود. به این ریسک، ریسک سیاسی یا اصطلاحا ریسک کشور نیز میگویند؛ البته توجه کنید که تحلیل شرایط و این که رویدادهای سیاسی چه تاثیری بر شرایط اقتصادی و بازارهای مالی میتوانند داشته باشند، بر عهدهی سرمایهگذار یعنی شما است!
ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
فرض کنید که میخواهید بین سپردهگذاری در بانک با نرخ سود ثابت ۱۸ درصد و خرید سهام با بازده مورد انتظار ۴۰ درصد یکی را انتخاب کنید. اگر تمایل به پذیرش ریسک داشته باشید، به دلیل اختلاف ۲۲ درصدی که خودتان پیشبینی کردهاید، سهام را انتخاب میکنید. حالا اگر بانک مرکزی تصمیم بگیرد نرخ سود سپردهگذاری را از ۱۸ درصد به ۲۴ درصد افزایش دهد، چه اتفاقی میافتد؟ احتمالا این سوال را از خودتان بپرسید که “آیا ۱۶ درصد سود بیشتر ارزش ریسک را دارد؟”
نوسانات نرخ سود سپرده یا اوراق مشارکت میتواند بر تمامی بازارهای مالی و حتی فیزیکی اثرگذار باشد. پس ریسک نرخ سود یا در واقع تغییرات نرخ سود را به یاد داشته باشید.
ریسک تجاری (Business Risk)
تصور کنید سهام یک شرکت خودروسازی داخلی را خریداری کردهاید و پس از مدتی دولت تعرفه واردات خودروهای خارجی را کاهش دهد. در این صورت رقابت برای خودروسازان داخلی سخت تر شده و احتمالا کاهش فروش محصولات آنها باعث کاهش سودآوری این شرکتها نیز خواهد شد. به این نوع ریسک که در واقع متوجه صنعت خاصی است و برای هر صنعت میتواند متفاوت باشد، ریسک تجاری میگویند.
در این ریسک های بازار سرمایه و بورس را معرفی کرده و مورد بررسی قرار دادیم.
مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس
حتی با وجود رشد چشمگیر بازار سرمایه ایران طی چند سال اخیر و کسب سودهای کوچک و بزرگ توسط صاحبان سرمایه، نباید روزهای سخت بازار بورس را فراموش کرد. ذات بازارهای مالی افت و خیز است و افراد باید در جایگاه خود بتوانند با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس، بهترین نتیجه را از این بازار بزرگ کسب کنند.
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران باشد. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، تفکر منطقی با برنامهریزی دقیق معاملاتی برای فرد الزامی است. در ادامه قصد داریم تا ابتدا مدیریت سرمایه را بررسی کنیم و به خصوص در این زمینه با مدیریت ریسک آشنا شویم. معاملهگری که از آرامش روحی بیشتری در زمان معاملات برخوردار بوده و تمام ریسکهای ممکن را شناسایی و با در نظر گرفتن آنها اقدام به سرمایهگذاری کرده، قطعا موفقیت را بهتر از دیگر معاملهگران لمس میکند.
مدیریت سرمایه چیست؟
دانش و مهارت سرمایهگذاری در بازار مالی با متحمل شدن ریسک حداقلی و نتیجه کسب بازدهی حداکثری را مدیریت سرمایه مینامند. در بحث مدیریت سرمایه کنترل ریسک و حفظ دارایی از اصلیترین قوانین است. برای درک وابستگی مدیریت سرمایه انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه و مدیریت ریسک جالب است بدانید که حتی برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک مینامند. به عبارتی برای مدیریت سرمایه و به دست آوردن بازدهی مورد انتظار باید مقدار ریسک مشخصی را بپذیرید. اما دقت داشته باشید که باید سطح ریسکپذیری خود را از قبل از ورود به معاملات تعیین کنید. این کار به منظور جلوگیری از ضررهای سنگین مالی انجام میشود. با مشخص بودن بازده مورد انتظار و سطح ریسکپذیری و ایجاد تعادل در این مفاهیم، باید در نهایت برای کسب سود، امکان تحمل ضرری معقول نیز پیش روی شما باشد.
قوانین مدیریت سرمایه در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر زیادی داشته باشد. با ترکیب استراتژی معاملاتی درست و مدیریت سرمایه به مرور زمان شاهد رشد سرمایه خود خواهید بود. جزئیات نقشه راه مدیریت سرمایه وابسته به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی و روحیات شخصی او است. با تعیین این معیارها سرمایهگذار در برابر درجه ریسکپذیری خود در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر قرار خواهد گرفت تا از قواعد مدیریت ریسکی متناسب با شخصیت سرمایهگذاری خود استفاده کند.
امروزه برای مدیریت سرمایه و ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. این روشها فرمول مشخصی ندارند؛ اما برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه وجود دارند.
مدیریت ریسک چیست؟
مفهوم مدیریت ریسک در بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و نقش آن در معاملات پررنگ است. برای یک معاملهگر بهترین کار این است که ریسک را به خوبی بشناسد و آن را درک کند. از آنجاست که به جای ترسیدن میتواند به کنترل ریسک بپردازد.
همیشه ریسک به معنی خطر نیست. شاید به دلیل این که ریسک از نظر برخی از معاملهگران مساویست با خطر، بسیاری افراد دوست دارند تا جایی که امکان دارد از آن پرهیز کنند. اما موضوع این است که میتوان مدیریت ریسک را به کار گرفت تا خطرات موجود معاملات را حذف کرد. ریسک ذات بازار مالی است؛ اما رمز موفقیت در این است که بدانید چه ریسکهایی را باید در نظر بگیرید و برای آنها برنامهریزی کنید.
در زمینه مدیریت ریسک مسئله اصلی این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک معاملاتی را میپذیرند و یا اصلا ریسک را نمیپذیرند. در مدیریت ریسک تعادل در این مسئله بسیار اهمیت دارد و یکی از رموز اصلی موفقیت در بازار سرمایه محسوب میشود. اجتناب کامل از ریسک به هر قیمتی میتواند فرصتهای خوب معاملاتی را از بین ببرد.
در تعاریف، ریسک در بازار بورس را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد. انواع دیگر ریسک را میتوان زیرمجموعه این دو ریسک محسوب کرد. ریسکها به طور کلی به ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک از کل سیستم ناشی میشود. وقوع حوادث سیاسی یا اقتصادی میتواند تمام بازار را با ریسک تغییر مواجه کند. ریسک سیستماتیک کل بازار را درگیر میکند و در زمان رخداد آن تفاوتی بین سهام ارزنده بازار با دیگر سهام وجود ندارد. به عنوان مثالی برای ریسک سیستماتیک میتوانیم به شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کنیم. با شیوع کرونا تمام بازارهای مالی جهانی به خصوص در ماههای نخست سال 2020 دچار افت قیمت شدند. ریسک سیستماتیک قابلیت حذف از سرمایهگذاری ندارد. حتی به دلیل این که مدیریت این ریسک از توانایی سرمایهگذار خارج است، آن را ریسک غیر قابل اجتناب نیز مینامند.
ریسک نرخ بهره، ریسک تورم در اقتصاد، ریسک سیاسی کشور، ریسک تجاری یا محدودیت ناشی از قوانین یا تحریم و ریسک نوسانات نرخ ارز از جمله ریسکهایی هستند که در دسته ریسکهای سیستماتیک قرار داده میشوند و اجتناب از آنها ممکن نیست.
ریسک غیر سیستماتیک
دسته دوم از ریسک را ریسک غیر سیستماتیک مینامند. در ریسک غیر سیستماتیک بخشی از بازار تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت این بزرگترین تفاوت این دو دسته ریسک است. گاها حتی تنها یک یا چند شرکت با ریسک غیر سیستماتیک تحت تأثیر قرار میگیرند. این ریسک ناشی از مشکلات درونی شرکتها بوده و به موارد داخلی شرکت یا یک صنعت خاص باز میگردد. این نوع ریسک قابل کاهش و یا حتی حذف کلی است. البته برای این کار نیاز به تدبیراندیشی کلان وجود دارد.
برای مثال مشکلات موجود در مدیریت شرکت و یا حتی استفاده نادرست از منابع میتواند هزینهها را افزایش و به تبع سود را کاهش دهد. بنابراین این مدل ریسک مربوط به مشکلات درونی شرکت است و نمیتواند تأثیر منفی روی شرکتهای دیگر یا کل بازار بگذارد. ریسک غیر سیستماتیک را ریسک قابل اجتناب نیز مینامند؛ زیرا توانایی حذف آن وجود دارد.
با توجه به این که کنترل ریسک سیستماتیک از توان ما خارج است، زمانی که صحبت از مدیریت ریسک میشود، مقصود تغییر در ریسک غیر سیستماتیک است. ریسک عملیاتی شرکت، ریسک مربوط به تغییر قوانین مربوط به حوزه فعالیت شرکت، ریسک اعتباری، ریسک خرید مواد اولیه و … نمونهای از انواع ریسکهای غیر سیستماتیک محسوب میشوند.
چطور میتوانیم ریسک را مدیریت کنیم؟
در مدیریت ریسک ما ابتدا باید بتوانیم نوع ریسک را مشخص کنیم. برای مثال باید ریسکهای موجود در شرکت و حتی ریسکهای موجود در بازارهای گوناگون شناسایی شوند. پس از شناخت ریسک باید به دنبال حداقل سازی ریسکهای هر دارایی موجود در سبد دارایی باشیم. حتی پس از شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود، در صورتی که خطر جدی برای سهم شناسایی شد باید تصمیم به فروش آن سهم بگیریم.
برای فعالیت در بازار بورس باید بتوانیم اشتباه کردن را بپذیریم و قبل از اینکه مشکلات توانایی تصمیمگیری را از ما بگیرند، از معامله خارج شویم. در این بین داشتن استراتژی معاملاتی یکی از ضروریترین بخشهای مدیریت ریسک است. معاملهگر موفق باید بداند در چه نقاطی برای خرید و فروش سهم اقدام کند و وارد سهم شود. گاهی به امید درست شدن شرایط و باقی ماندن در یک موقعیت معاملاتی شرایط روز به روز بدتر شده و دارایی از بین خواهد رفت. بنابراین مفاهیمی مانند حد ضرر به وجود آمدهاند که آشنایی با آنها از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه است
تعادل در ریسک چگونه ایجاد میشود؟
برای رسیدن به تعادل در سرمایهگذاری ریسک غیر سیستماتیک باید به حداقل ممکن برسد. این کار را میتوان با ایجاد پرتفویی متشکل از سهمهای گوناگون ممکن کرد. پس از بررسی سهمها و شناسایی ریسکهای موجود باید به بررسی بیشتر دارایی خود بپردازیم تا بتوانیم با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک ریسک را برای سرمایهگذاری خود کاهش دهیم. برای این کار میتوانیم از کنار هم قراردادن سهامی که دارای ریسکهای مشابه هستند، در سبد سرمایهگذاری خود پرهیز کنیم. برای مثال اگر سهام شرکتی دارای ریسکی مشخص است، بهتر است شرکت دیگری با همین ریسک در سبد خود نداشته باشیم و برای پوشش ریسک، سهام شرکتی را خریداری کنیم که شکل دیگری از ریسک غیر سیستماتیک را با خود به دوش میکشد.
این حالت تعادلیترین حالت ممکن در بازار سهام است که با تنوع بخشی و تشکیل سبد سرمایهگذاری به وجود میآید.
از طرفی برای کاهش ریسک بهتر است تا از صنایع نیز بهترین سهمها را انتخاب و خریداری کنیم. اگر تمام سرمایه خود را روی یک شرکت سرمایهگذاری کنیم، تمام دارایی خود را در معرض ریسک آن سهم قرار دادهایم. در صورتی که تشکیل سبد سهامی که سهام مختلف را از صنایع مختلف با میزان ریسک مختلف در خود دارد، نقش مؤثری در متعادل ساختن ریسک و حداکثرسازی سود دارد.
البته برای متعادل ساختن ریسک نباید نقش تنوع بخشی سرمایهگذاری در حوزههای مختلف را فراموش کرد. به عبارتی هر بازار مالی با توجه به رکود و رونق موجود میتواند جذاب باشد. در این شرایط میتوان زمانی که بازار مالی خاصی با ریسک زیادی مواجه شده است، در بازار مالی دیگری سرمایهگذاری کرد و از این طریق نیز به تعادل رسید. یک سرمایهگذار موفق باید بتواند در خصوص بازارهای مالی متفاوت بررسیهای لازم را انجام دهد و شرایط آنها را تحلیل کند. این را نیز مد نظر داشته باشید که در صورت تغییرات ناگهانی یک بازار نیاز به تغییر سریع آن نیست. گاهی پس از مدت کوتاهی شرایط به حالت اولیه باز میگردد.
نکاتی که در زمینه مدیریت سرمایه و ریسک باید رعایت کنید
پس از اینکه مفهوم مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را درک کردیم، باید بتوانیم از آن در معاملاتمان استفاده کنیم. اما مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نیاز به رعایت یکسری قواعد مرسوم دارد. در ادامه قصد داریم تا توصیههای رایج در این زمینه را بررسی کنیم:
_ حتما پیش از ورود به موقعیت معاملاتی ریسک و بازدهی که از معامله انتظار دارید را تعیین کنید.
_ تعیین حد ضرر برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. با رشد قیمت سهم باید حد ضرر را به صورت پلهای تغییر دهید تا با شرایط جدید هماهنگ باشد.
_ طبق اصول سرمایهگذاری حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی 3 درصد است.
_ در صورت وجود چندین موقعیت معاملاتی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم کرد.
زمانی که به بازدهی زیاد معاملات میاندیشید، ریسک سنگین آن را نیز مد نظر داشته باشید. زیرا همانطور که میدانید سود بیشتر مساویست با ریسک بیشتر معاملات.
_ برای معاملات خود حد سود تعیین کنید. هیچ سهمی تا ابد رشد نخواهد کرد. بنابراین گاهی به طمع سود بیشتر ممکن است به ناگاه وارد یک شرایط نزولی شده و سود و سرمایه خود را از دست بدهید.
سخن پایانی
به عنوان یک سرمایهگذار موفق در بازار سرمایه باید دیدگاه کاملی راجع به ریسک داشته باشیم و بتوانیم ریسک سهام مختلف را شناسایی کنیم. از ریسک کردن نترسید و به جای آن مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را فرا بگیرید. ریسک عضوی جدانشدنی از بازارهای مالی است و باید از آن استفاده کرد تا با مدیریت درست شرایط بهترین موقعیتهای معاملاتی را شکار کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید که برای سرمایهگذاری موفق باید پیش از ورود به بازار دورههای آموزشی لازم را گذرانده باشید و بتوانید بازار را تحلیل کرده تا بهترین مدیریت سرمایه را برای دارایی خود انجام دهید.
دیدگاه شما